گروه «بریکس»؛ تلاشی برای تجدید نظر در ساختار نظام بینالملل
گروه «بریک» که تا پیش از این، از چهار کشور برزیل، روسیه، چین و هند تشکیل شده بود، با اضافه شدن آفریقای جنوبی به این گروه، به «بریکس» تغییر نام داد. کشورهای عضو این گروه در مجموع تقریبا ۴۲ درصد کل جمعیت و از نظر وسعت، ۳۰ درصد مساحت زمین را به خود اختصاص دادهاند. این گروه که از آن به عنوان «گروه ۵» نیز یاد میشود و برخی آن را یک باشگاه اقتصادی با گرایشات سیاسی میدانند، در تلاش است تا با تقویت خود، بلوک قدرتمندی در برابر بلوکهای غربی شکل دهد.
نشست اخیر گروه بریکس که ۱۴ آوریل در جزیره هاینان چین برگزار شد، نکات قابل توجهی را در برداشت. کشورهای عضو این گروه در بیانیه نهایی خود، خواستار اصلاحات گسترده و اساسی در سیاست و عملکرد شورای امینت سازمان ملل شدند. در این بیانیه، اعضاء با اعلام مخالفت خود با هر گونه اعمال زور، اظهار داشتند که استقلال و حق حاکمیت و تمامیت ارضی هر کشور باید از طرف جامعه جهانی مورد احترام قرار بگیرد. همچنین، در بخش اقتصادی این بیانیه آمده است که افزایش و تغییر مداوم قیمتها، مخصوصا در بخش مواد غذایی و انرژی، برای ترمیم و بهبود اقتصاد کشورها پس از بحران اقتصادی جهان مانع ایجاد می کند.
به نظر میآید که کشورهای گروه بریکس در پی ایجاد نظم نوینی مبتنی بر ساختاری چند قطبی باشند. بیانیه اخیر این گروه مؤید این مسئله است. در همین رابطه، لئونید ایواشف، رئیس آکادمی مسائل ژئوپولیتیک روسیه در خصوص اهداف و دیدگاههای آتی گروه بریکس مقالهای را در سایت بنیاد «فرهنگ استراتژیک» روسیه منتشر کرده است. وی مینویسد:
برای اولین بار در ۱۰ سال اخیر، کارشناسان ژئوپولیتیک که قائل به راهبرد مبتنی بر تمدن برای آنالیز حوادث جهان هستند، شاهد تحقق واقعی ایدههای اندیشمندانی چون توین بی، اشپنگلر و دانیلفسکی هستند؛ ایدههایی که مبتنی بر این اعتقاد بودند که زمانی خواهد رسید که مدلهای فرهنگی- تاریخی و تمدنی به عنوان موضوع سیاست جهانی مطرح خواهند شد و نه قومیتها و دولتها.
اخیرا سران ۵ کشور عضو بریکس در جزیره هاینان چین گرد هم آمدند. در حالی که به نظر میآمد کشورهای اندکی در حال حاضر دارای منافع مشترک هستند، اما به نظر میآید که گروه بریکس، یک گروه خاصی است: بریکس شامل کشورهایی است که هر یک زادگاه فرهنگ و تمدن جهانی هستند و توافقاتی که در دیدار رهبران برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی حاصل شد را میتوان به عنوان آغازی برای تجدید ساختار نظام بینالملل و انتقاد از سیاستهای اقتصادی غرب و حاکمیت جهان با تکیه بر دلار و نیروی نظامی تلقی کرد.
مدتهاست که همگان متوجه شدهاند که آمریکا با چاپ بدون پشتوانه دلار و استفاده از آن به عنوان ارز جهانی، سالها به رشد و توسعه خود پرداخته است و در این ضمن، متحدین و کشورهای دستنشانده آمریکا نیز سهم کوچکی از این کشور دریافت کردهاند. کشورهایی که بعد از فروپاشی شوروی و شکلگیری جهانی تک قطبی، سعی در اجرای سیاستی مستقل داشتند و میخواستند تا خارج از منطقه نفوذ دلار آمریکا عمل کنند، نابود شدند. صدام حسین، رئیس جمهوری عراق که گردش ارز آمریکا و همچنین دریافت پول نفت به دلار را ممنوع کرده بود، نابود شد. معمر قذافی، رهبر لیبی نیز که برای فروش نفت خود به جای دلار از دینار طلا استفاده میکرد، اینچنین مورد حمله قرار گرفت. ایران نیز از زمانی که از فروش نفت خود به دلار امتناع کرد، مورد تهدیدات متعدد اقتصادی و نظامی آمریکا قرار گرفته است.
کشورهای بریکس نه تنها برای ادامه حیات (در شرایط کاهش بیش از پیش منابع معدنی، مواد غذایی، آب آشامیدنی، انرژی الکتریکی)، بلکه برای رشد سریع نیز منابع لازم را در اختیار دارند. اما این مسئله در مورد اروپا و آمریکا صدق نمیکند.
تبدیل اعتبارات متقابل میان کشورهای گروه بریکس به ارزهای ملی، وابستگی به آمریکا و در کل، وابستکی به غرب را کاهش میدهد؛ این تنها اولین قدم و قسمت کوچکی از پروژه ژئوپولیتیک جدید است. بیانیه بریکس در خصوص لیبی، فعلا تنها هشداری است به غرب تا سیاستهای توسعهطلبانه خود را به سمت شرق متوقف کند. هو جین تائو، رهبر چین نیز دولت آمریکا را به جهت نقض حقوق بشر در این کشور مورد انتقاد قرار دارد و به واشنگتن هشدار داد که در امور داخلی چین دخالت نکند. وی همچنین اظهار داشت که واشنگتن باید در نظر داشته باشد که بیش از ۱۳ میلیون چینی در آمریکا زندگی میکنند که همگی به پکن وفادار هستند.
اقدامات بعدی که ۵ کشور عضو بریکس لازم است انجام دهند، عبارتند از:
- توسعه هماهنگی در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اکولوژیکی و غیره
- جذب کشورهای دیگری که در مدار تمدنی ۵ کشور عضو بریکس قرار دارند (مدار روسیه: کشورهای CIS؛ مدار برزیل: آمریکای لاتین؛ مدار آفریقا: کشورهای آفریقایی؛ مدار چین: کشورهای جنوب- شرق آسیا؛ مدار هند: کشورهای جنوب آسیا)
- اتصال بریکس به جهان اسلام و پیوستن کشورهای نظیر ایران، سوریه، مالزی و ترکیه به این گروه
- اتخاذ و تحقق مواضع یکپارچه و هماهنگ در خصوص مسائل بینالملل
- سازماندهی مجدد سازمانهای بینالمللی (به عنوان مثال، نمایندگی در شورای امنیت سازمان ملل بر اساس عضویت دائم تمدنهای جهانی)
- ایجاد بازار مشترک، مناطق مشترک و هماهنگ اقتصادی- مالی
- تعهدات متقابل امنیتی
امروز، گرایشات تحولات ژئوپولیتیکی در جهان را دو روند مشخص میکند. اولین روند، تلاش برای حاکمیت نظام تکقطبی در جهان، جایی که در آن پول و قدرت نظامی حکومت میکند، آن هم با توسل به روشهای مختلف و حتی روشهای غیر انسانی. دقیقا تحت چنین نظم جهانی، بحرانها، جنگها، گرسنگی و دیگر بدبختیها ایجاد میشوند تا از طریق زجر تودههای عظیم مردمی، انسانیت را به سمت ضرورت ایجاد دولت جهانی که در آن امپراتوریهای مالی و بانکی حرف اول را خواهند زد، سوق دهند.
روند دوم، شکلگیری نظم جهانی آلترناتیو که متعادلتر و عادلانتر باشد و مفهوم دیگری از زندگی را در بر داشته و دارای سیستم مالی و اقتصادی دیگری باشد. از آنجا که برخی کشورها و دولتهای آنها امکان مقابله با هیولای مالی جهانی را از دست دادهاند، تمدنهای جهانی که در حال حاضر شروع به هماهنگی تلاشهای خود کردهاند، وارد عرصه مبارزه برای حیات نوین انسانها شدهاند و گروه بریکس در همین راستا حرکت میکند. این اولین تلاش تمدنهای جهانی برای حضور در روندهای سیاسی و اقتصادی شرقی است که کاملا با ارزشهای روحی- اخلاقی و استانداردهای زندگی غربی و اصول اجتماعی آنها متفاوت است. این امر، به دلیل قانونمندی تغییرات ژئوپولیتیکی در جهان، امری ناگزیر است.
نظم نوین جهانی باید دارای چنین ویژگیهایی باشد: رشد اخلاقیات در اعمال انسانها، راهبرد جمعی برای حل مسائل منطقهای و جهانی؛ رابطه عقلانی نسبت به منابع طبیعی زمین؛ تغییر گرایشات مادیگرایانه به ارزشهای اخلاقی. در نتیجه، وحدت نظم نوین جهانی بر اساس تنوع تمدنها و فرهنگها خواهد بود و هیچ کس سعی نخواهد کرد که حاکمیت خود را بر دیگری تحمیل نماید.
موفقیت روندی که در هاینان چین کلید خورد، تا حد زیادی به تعیین علمی اهداف، افکار، روشها و راهبردها بستگی خواهد داشت که این مسائل، در حوزه علم ژئوپولیتیک قرار دارد. در این راستا، مراکز ژئوپولیتیک چین نیز همانند آکادمی مسائل ژئوپولیتیک روسیه، ساختارهای متناظر را ایجاد کردهاند و به آن ویژگی دولتی دادهاند. مراکز ژئوپولیتیک قدرتمندی هم در هند وجود دارند. دکترین ژئوپولیتیک هند نیز در نوع خود جالب توجه است. برای روسیه، توسعه و رشد قدرت ژئوپولیتیک بریکس از اهمیت حیاتی برخوردار است و این امر نه تنها برای به دست آوردن جایگاه بینالمللی، بلکه همچنین جهت حفظ تمامیت ارضی آن است.
منبع: / سایت / روسیران ۱۳۹۰/۲/۴
نظر شما