جهانی شدن و آینده بازرگانی بینالمللی(3)
7- 4- تفاوتهای اساسی میان کشورها
به نظر نمی رسد که تا چند سال آینده، مذاکرات تجارت جهانی به نتیجه خاصی برسد. تفاوت میان 150 کشور عضو سازمان تجارت جهانی، به اندازهیی است که در کوتاه مدت مانع توافق نظر میان کشورها شود. برخی کارشناسان برآنند که میتوان کشورها را به سه دسته تقسیم کرد. دسته نخست کشورهایی را دربرمیگیرد که در حال بهرهکشی از جهان هستند. دسته دوم کشورهایی هستند که در جهان جنگ به راه میاندازند و سومین دسته، کشورهایی که هزینههای بهرهکشی جنگ را تأمین میکنند (زینکوتا و رونکینن، 2005). به نظر میرسد این تقسیمبندی به شدت تحت تأثیر مشکلات سالهای اخیر جهان است. از دیدگاه استراتژیهای ملتها و شرکتها، تأمین مالی، تغذیه و جنگ افروزی نشانههایی است که نیازهای فعلی جهان را منعکس میکند. در یک طبقهبندی دیگر، با افق دید بلندمدتتر، میتوان کشورها و شرکتها را، بر حسب تأثیرشان بر اقتصاد، در چهار دسته طبقهبندی کرد؛ آنهایی که رشد میکنند، آنهایی که میسازند، آنهایی که خلق میکنند و آنهایی که هماهنگ میکنند. هر طبقه، هنگامی که تجارت و سرمایهگذاری میکند؛ نیازها، ملاحظات و مطلوبیتهای مخصوص خود را در نظر میگیرد. برای برخی کشورها، پاک بودن و سلامت محصولات کشاورزیشان، مهمترین هدف و آمالشان محسوب میشود. برخی دیگر، بر مهارتها و تواناییهای منابع خود تأکید میکنند و نوآوران، بر حمایت از حقوق داراییهای فکری توجه دارند.
این تفاوتهای اساسی در اهداف و نگرشها، بعنوان مانعی بلند بر سر راه مذاکرات، قرارداد و جریان آزاد تجارت و سرمایهگذاری را با مشکل روبهرو میکند. به نظر میرسد؛ تلاشهای بیشتر برای همکاری، منجر به تأخیر بیشتر در انعقاد هرگونه موافقت نامه بینالمللی میگردد. هرچند، فهم بهتر توانمندیهای مبادله میان کشورها، مانند مذاکرات دو جانبه میان کشورها و اتحادیهها، فعالیتها و عملکرد سازمانهای جهانی، مانند سازمان تجارت جهانی را تقویت میکند. جستجو برای تفاوتها و عدم توافقات، تا حدودی جای خود را به اشتراکات و تشابهات میدهد. در این شرایط، حتا، کشورهای بسیار قدرتمند نیز میپذیرند که نمیتوانند در همه موارد برنده باشند و بنابراین، دست به اولویتبندی اهداف و مقاصد خویش خواهند زد. کشورهای کوچکتر، از طریق اتحادیهها و موافقتنامههای منطقهیی و فرامنطقهیی، به دنبال تمایلات و اهداف مشترک میگردند تا بتوانند صدایشان را با قدرت بیشتری به گوش دیگران برسانند. این موضوع را میتوان، بویژه در بخش کشاورزی، مشاهده کرد.
دومین حوزهیی که در این پژوهش دلفی، بر روی آن تأکید شد، استراتژیها و واکنشهای شرکتها در قبال تغییرات پیش رو در دهه آتی است. جدول شماره (2)، مواردی را که بیشترین اجماع از سوی صاحبنظران داشت، نشان میدهد.
جدول 2- رتبه بندی واکنش شرکتها به تغییرات جهانی
استراتژیها و واکنشهای شرکتها
امتیاز
صرف منابع بیشتر برای مباحث فرهنگ و آموزش سازمانی
برونسپاری
کوچکتر شدن قسمتهای بازار
دستهبندی کردن محصولات
مدیریت دانش
تغییر در خطمشیهای مدیریت نام تجاری
5/9
4/9
1/8
7/7
6/7
9/6
8- 4- صرف منابع بیشتر برای مباحث فرهنگ و آموزش سازمانی
اهمیت فرهنگ سازمانی، بیش از پیش، توسط سازمانها درک خواهد شد و مدیران زمان بیشتری از برنامههای خود را صرف این موضوع خواهند کرد. هرچند که اختصاص زمان بیشتر به فرهنگ سازمانی، الزاماً به معنی موفقیت مدیران در بهبود و اصلاح فرهنگ سازمانی، بویژه در کوتاه مدت، نخواهد بود. درک اهمیت فرهنگ، بویژه برای سازمانهای چندملیتی و سازمانهایی که درمحیط بینالمللی فعالیت میکنند، از حساسیت دو چندانی برخوردار خواهد بود. مدیران سازمانهای آینده باید بتواندن تفاوتهای فرهنگی میان کارکنان خود و شیوه مدیریتی خود را با این تفاوتها متناسب سازند. همچنین، حضور در بازارهای بینالمللی به معنی ارتباط و تعامل با فرهنگهای متفاوت در سرتاسر جهان است. درک این تفاوتهای فرهنگی، بویژه از جنبه بازاریابی، میتواند به اثربخشی فعالیتهای بازرگانی یک شرکت در نقاط دیگر جهان بینجامد.
یکی از ابعادی که شرکتکنندگان در این مطالعه بر روی آن توافق داشتند، ادامه روند افزایش اهمیت منابع انسانی در سازمانهای آینده است. مدیریت منابع انسانی، از طریق اطمینان بر توسعه تواناییهای مدیریتی، وجود نظامهای پرداخت و دیگر نظامهای اداری و همچنین افزایش کارکنانی ماهر و دارای انگیزه، به اجرای استراتژی کلان سازمانها کمک میکند (پیرس و رابینسون، 1383). در چنین شرایطی، آموزش کارکنان و افزایش اهمیت نقش مدیریت منابع انسانی با رویکردی بلندمدت، واکنش طبیعی سازمانها به تغییرات پیرامون این موضوع خواهد بود. این آموزشها، بویژه در زمینه فرهنگ، با تأکید بیشتری صورت خواهد گرفت. چنین بهبودهایی در منابع انسانی سازمانها، ضروری به نظر میرسد، بویژه اگر سازمانی به وسیله فرهنگ سازمانی و فرایندهای تصمیمگیریاش به دنبال ایجاد یکپارچگی در رویکردهای محلی و منطقهیی خود باشد، به شرط آن که شرکتها به دنبال بهترین استفاده از استعدادها و توانمندیهای کارکنان خود باشند.
در دنیای تغییرپذیر امروز، انتظارات جدیدی برای بخش آموزش عالی مطرح گشته و نیاز شدیدی برای اداره دوره گذار و انتقال ملتها احساس شده است. دانشگاهها، در سالیان اخیر، به سمت بینالمللی شدن رفتهاند. ولی، این موضوع متناسب با روند جهانی شدن و تغییرات در ساختار روابط جهانی نبوده است. سالیان درازی است که آموزش زبانهای خارجی، اصلیترین فعالیت بینالمللی در دانشگاهها بوده است. در طی سال اخیر، مباحث فرهنگی و فرهنگشناسی نیز در دستور کار دانشگاهها قرار گرفته و همچنین، گروهها و دانشکدههای مطالعات بینالمللی ایجاد شده، از بعد سیاسی، رشتههایی چون علوم سیاسی بینالمللی شکل گرفته است. به تازگی، دورههای مدیریت و بازاریابی جهانی در برخی دانشگاهها رقیبی جدید برای مدیریت و بازاریابی بینالمللی شده است. هر چند که در همه موارد، حداقل تلاش و فعالیت برای مباحث مدیریت بحرانها و تعارضهای دوران گذار مطرح شده است (زینکوتا و رونکینن، 2005).
از مسؤولیت مؤسسات آموزش عالی، پرورش رهبرانی است که واجد مهارتهای تخصصیاند، هر چند گذشته از این مهارتها، این دانش آموختگان باید به امور بینالمللی آگاهی داشته و نسبت به تنوع عقاید و نیروهای اجتماعی، حساسیت بالایی داشته باشند. آنها، باید در مورد تأثیرات فرهنگ و شیوه کارکرد مؤسسات قانونی، اطلاعات کافی داشته باشند و متناسب با مقتضیات، در مورد تاریخ و نیز اخلاقیات، آگاهی بیابند. آنها، باید با روشهای اداره جمعیت آشنا باشندو بتوانند اهمیت محافظت از ثروتها و گنجینههای ملی را درک کنند. ضروری است تا این افراد، تا حدود زیادی، با تفکرات مبتنی بر بازار آشنا باشند و همزمان، تعارضات میان مذاهب را درک کنند. فراتر از همه آنها، این دانشآموختگان، باید بخوبی توانایی برقراری ارتباط را داشته باشند.
واضح است که داشتن همه این تواناییهای ضروری، ساده نخواهد بود. خوشبختانه، با وجود فناوریهای ارتباطی جدید، امکان گردآوری و انتشار سریع و کم هزینه اطلاعات فراهم شده است. موسسات، از طریق این فناوریها، میتوانند با یکایک افراد در همه گوشه دنیا ارتباط برقرار کنند و نظرات و نگرشهای ایشان را جویا شوند. از طریق این فناوریها، به راحتی میتوان اقدام به جابهجایی دادهها کرد، میان گروهها و افراد تعامل برقرار نمود و ارتباطات زنده برقرار کرد. چنین فناوریهایی، امکان در دسترس بودن دانش و اطلاعات را برای دانشجویان گوناگون فراهم میکند.
تفکر نو در میان اعضای مجامع و محیطهای علمی، منجر به اشتراک بهترین دانشها، بیشترین میل برای تغییر و عمیقترین تجربه برای اجرا خواهد شد. انطباق و فراهم آوردن چنین منابعی برای دانشجویان با استعداد سرتاسر دنیا، معنای جدیدی به واژه «نخبه» میبخشد. چنین مراکز آموزشی جهانی، باید با مراکز قدرت، به هم پیوندد و نگرشهایشان در هر دو حوزه فرایندهای بازرگانی و سیاست لحاظ گردد. علاوه بر اینها، چنین برنامههای موجب میشود که بسیاری از کشورها و سازمانها، به صورت اتحادیهها و ائتلافهایی درآیند و همه به دنبال این باشند که چگونه کارها را در آینده بهتر از قبل انجام دهند.
9- 4- برونسپاری
پیشبینی میشود در آیندهیی نه چندان دور، بخش زیادی از خدماتی که ارزش افزوده زیادی را نیز ایجاد میکنند، از مناطقی تأمین شود که هزینه نیروی انسانی پایین، اما مهارتهای انسانی بالایی دارند. شرکتهای چند ملیتی نیز، بیش از پیش، فعالیتهای پشتیبانی خود را به صورت بینالمللی انجام خواهند داد. حتا، فعالیتها و خدمات پیشرفته و پیچیده نیز، بسرعت، به مناطق و کشورهای باهزینه تولید پایینتر منتقل میشود. شرکتهای کشورهای توسعه یافته، به منظور باقی ماندن در رقابت روزافزون در محیط بازرگانی بینالمللی، ناگزیر به ایجاد تغییراتی در استراتژیهای خود خواهند بود تا بتوانند در وضعیت تواناییهای مدیریتی، رابطه با شبکههای استراتژیک و ارتباط با مشتریان خود بهبودی بخشند. چالش عمده در این زمینه، رشد کیفی نیروی انسانی در بازارهای نو ظهوری مانند چین و هند خواهد بود تا بتوانند از عهده وظایف پیچیدهتر برآیند و علاوه بر آن، بتوانند توانمندیهای خود را در سطح جهانی به اشتراک گذارند.
بسیاری از مشاغل تولیدی، به بازارهای نوپا منتقل میشود. شرکتها، به علت نوآوریهای پیدرپی، با چالش حفظ مزیت رقابتی خود روبهرو میشوند. هنگامی که فشار رقابت در کاهش هزینهها، شرکتها را مجبور کند که از منابع جهانی استفاده کنند، برخی شرکتها اقدام به تأسیس شعب و نمایندگیهای خود در نقاط دیگر جهان میکنند و برخی نیز نیازهای خود را از طریق انعقاد قرارداد با تولیدکنندگان و عرضهکنندگان مستقل در کشورهای خارجی بر فرایندها، شایستگیها و قابلیتهای شرکتها، اثراتی بلندمدت خواهد گذاشت. شرکتهای کشورهای توسعه یافته، به منظور افزایش کارایی و کاهش هزینهها، وابستگی خود را به عرضهکنندگان خارجی افزایش خواهند داد. با وجود مقاومتی که شرکتهای کشورهای توسعهیافته – به منظور حفظ فاصله فناوری خود با کشورهای در حال توسعه- دارند، این شرکتها، به علت فشار رقابت، مجبور خواهند بود که تکنولوژیهای پیشرفته خود را نیز در اختیار شرکای جدید قرار دهند. استقرار این تکنولوژیها، به همراه فعالیتهای تحقیق و توسعه در شرکتهای کشورهای در حال توسعه، منجر به توسعه تکنولوژی در این کشورها خواهد شد. بنابراین، انتقال تکنولوژیها به کشورهای در حال توسعه، به مزیت فعلی کشورهای توسعه یافتهیی مانند امریکا در تکنولوژی، طراحی و فرایندها، ضربه خواهد زد.
10- 4- کوچکتر شدن قسمتهای بازار
متناسب کردن محصولات با بخشها و گروههای کوچکی از مصرف کنندگان، وضعیت مشترک سالهای آتی بازارهای بینالمللی خواهد بود. محصولات، به علت قرار گرفتن خدمات در کنارشان، ترکیب نامشهودتری به خود خواهند گرفت و سعی خواهد شد که این ترکیب بیشترین تناسب و هماهنگی را با نیازها و خواستههای تک تک مشتریان داشته باشد. در مقابل، محصولاتی که همچنان جنبههای مشهودشان بیشتر است، به علت هزینه زیاد انطباقشان با خواستهای مشتری، کمتر میتوانند خود را با شرایط جدید وفق دهند. اگرچه تکنولوژیهای جدید، این امکان را به تولیدکنندگان میدهد که با داشتن انعطافپذیری زیاد در تولیدات خود، محصولات انعطافپذیرتری با هزینههای نسبتاً پایین تولید کنند. شرکتها، تلاش خواهند کرد که قسمتبندی بازارهای هدف را به سطح فرد فرد بازار هدف برسانند، که این موضوع، بویژه در بخش خریدهای تجاری، به چشم خواهد خورد.
به نظر میرسد که معیار مناسب برای قسمتبندی بازارهای آینده، تجزیه و تحلیل سبک زندگی مشتریان خواهد بود، که درک جامعتری از نیازها و خواستهای اساسی مشتریان به مدیران بازاریابی سازمانها میدهد. قسمتبندی بازار از طریق این متغیر، این امکان را برای شرکتها فراهم خواهد کرد که بتوانند مجموعهیی از کالاها و خدمات را برای نیازها و خواستهای هر سبک زندگی ارایه کنند. به طور مثال، پیشبینی میشود که یک سبک زندگی پرطرفدار برای سالمندان، زندگی پرنشاطی است که این افراد به منظور فراموش کردن سن خود به آن روی آوردند. این سبک زندگی، نیازها و خواستهای مشترکی را در میان این افراد ایجاد خواهد کرد. به طور مثال، پوشیدن لباسهایی با رنگهای شاد و با طراوت، اختصاص وقت زیادی به ورزش، تفریح و مسافرت از جمله رفتارهای مشترک این سبک زندگی است. شناسایی این سبک زندگی، فرصتی گرانبها برای شرکتها فراهم خواهد کرد تا از منابع، توانایی و شایستگی لازم برای پاسخگویی به این خواستها برخوردار گردند.
محدودکردن هزینهها، همچنان عنصر کلیدی در رقابت جهانی باقی خواهد ماند. چالش بازاریابان، نه تنها توسعه کالاها و خدمات جدید، بلکه پیدا کردن راههایی برای کاهش یا حذف هزینههای جانبی یا غیر ضروری است. ارایه یک محصول بهتر، بدون شک خوب است. اما، کاهش هزینههای تولید، مخارج تدارکات و هزینههای پس از فروش، برای بدست آوردن موفقیت در رقابت، الزامی به نظر میرسد.
11- 4- دستهبندی محصولات
شرکتها، به طور روزافزونی، به دستهبندی کالاها، خدمات و تکنولوژیها روی میآورند تا از این طریق، به مزیت رقابتی دست یابند. چنین دستهبندیهایی، به شرکتها اجازه میدهد که کالاهایی را که به تنهایی به فروش نمیرود، تولید کرده و با قراردادن آنها در کنار کالاها و خدمات مرتبط با آن، به فروش رسانند. باید توجه داشت که مشتریان، بیشتر به جای یک کالای تک، ترکیبی از محصولات را تقاضا میکنند.
دستهبندی کالاها و خدمات، به تولیدکنندگان امکان ایجاد مزیتهای منحصر به فردی را میدهد که برای رقبا، بیشتر، غیرقابل دسترسی است. به طور مثال، یک شرکت ارایه کننده خدمات بیمهیی، با تشکیل یک بسته خدمت – که شامل انواع بیمههای پرتقاضا و کم تقاضا میشود- به همراه یک برنامه بازاریابی مناسب، میتواند خدمات کم تقاضای خود را نیز به مشتریانش عرضه کند. ترکیبهای این چنینی از محصولات، تکنولوژی و شبکههای در دسترس میتواند منجر به یک طرح جدید برای رضایت مشتریان شود.
12- 4- مدیریت دانش
شرکتها، به اهمیت ایجاد و به کارگیری دانش پی بردهاند. شرکتهای چندملیتی، متوجه شدهاند که تنها از طریق جذب و به کارگیری دانش عملی، میتوانند یاد بگیرند و خودشان را از رقبایشان متمایز سازند. آنها، یاد خواهند گرفت که دانش در دسترس و قابل پیگیری و جستجو، به معنی جدید برای کسب درآمد تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی، انتقال دانش و در دسترس قرار دادن آن برای افراد و گروههایی که به آن نیاز دارند، موجب تمایز سازمانها از یکدیگر شود. در واقع، شبکههای ذخیرهسازی، پردازش و انتقال دانش و اطلاعات یک سازمان، میتواند کلید موفقیتش باشد.
پیشرفتهای فناوری، هر روز دامنه آن گستردهتر میشود. محدودیتهایی نیز بر سر راه استفاده از قابلیتهای تکنولوژیکی وجود خواهد داشت. مصرفکنندگان، به طور روزافزونی، از تکنولوژیهای جدید- به علت عادت کردن و سازگاری با تکنولوژیهای قبلی- چشمپوشی خواهند کرد. بنابراین، باید نوآوریهای ارایه شده به گونهیی باشد که مقاومت مصرفکنندگان را در مقابل تغییر برنینگزید. دستیابی به چنین وضعیتی، نیازمند این است که فراتر از ساخت چیزی که از لحاظ فناوری ممکن است، در عین حال، محصولات و تکنولوژیهایی ساخته شود که مصرفکنندگان عمیقاً خواستار هستند. در رویکرد سنتی تولید دانش، تمرکز بر مصرفکننده و خواستهایش، تنها از مراحل دوم و سوم تولید دانش در نظر گرفته میشود. تأکید و توجه نوآوران و تولیدکنندگان، به طور گستردهیی برنوآوریهای مورد علاقه و خواست مصرفکنندگان خواهد بود. جریانهای دانش در بازارهای تجاری و میان شرکتها گستردهتر خواهد بود. شرکتها و دولتها، به دنبال کاربردهای دانش برای افزایش کنترل خود بر کارکنان، مشتریها و شهروندانشان خواهند بود.
13- 4- تغییر خط مشیهای مدیریت نام تجاری
ارزشها و هنجارهای محلی و مذهبی، به عنوان یک واکنش در مقابل کنشی به نام جهانیشدن، بیش از پیش مورد تأکید قرار خواهد گرفت. این ارزشها، با اثرگذاری بر تصمیمات دولتها و شرکتها، میتوانند به صورت غیرمستقیم بر بازرگانی بینالمللی تأثیر گذار باشند. اقدامهای نسبتاً مهمی، از سوی کشورهایی چون کشورمان، نیجریه و اندونزی، به منظور کاهش وابستگی به دلار- به عنوان واحد ذخیره ارزی و جایگزینی آن با یورو و ین – صورت میگیرد. در واکنش به چنین اقدامهایی است که در مقابل نمادهای آمریکایی چون خوراک فوری و نوشابهها از سوی کشورهای دیگر (بویژه کشورهای اسلامی)، صورت میگیرد. در واکنش به چنین اقداماتی، شرکتهای چند ملیتی به طور فزایندهیی به اجرای استراتژیهای جدیدی برای نامگذاری تجاری روی خواهند آورد تا بتوانند این مانع را نیز از سر راه خود بردارند.
امروزه، سرمایه اصلی بسیاری از شرکتها، نامهای تجاری آنهاست. برای دههها، ارزش یک شرکت بر پایه املاک و سپس داراییهای ملموس، کارخانهها و تجهیزاتش اندازهگیری میشد. با این حال، در دو دهه اخیر، به این نتیجه رسیدهاند که ارزش واقعی یک شرکت، جایی بیرون از آن، یعنی در اذهان خریداران بالقوه قرار دارد. این آگاهی، حساسیت مدیران را در زمینه مدیریت نامهای تجاری خود بیشتر خواهد کرد (کاپفرر، 1385). ارایه نامهای تجاری جهانی، افزایش خواهد یافت و طرفداران خود را نیز حفظ خواهد کرد (جونز و رامسدن، 1991). از سوی دیگر، گرایشهایی نیز برای ارایه نامهای تجاری محلی و منطقهیی وجود خواهد داشت که ناشی از میل مصرفکنندگان به متفاوت بودن است. این سیاست، به منظور متمایز کردن نامهای تجاری در اذهان مصرفکنندگان ادامه خواهد داشت تا آنها را به یاد روزهای خوش گذشته بیندازد. این سیاست، ربطی به مالکیت ندارد و ممکن است یک شرکت محصولی مشابه را با چندین نام تجاری در گوشه و کنار جهان عرضه کند. نامهای تجاری منطقهیی، به مدیران محلی شرکتهای چند ملیتی، استقلال و آزادی عمل بیشتری میدهد تا با توجه به مقتضیات و شرایط خاص هر کشور و منطقه، به مدیریت نامهای تجاری منطقهیی بپردازند. کشورهایی مانند چین و هند، از طریق ارایه نامهای تجاری جدید و همچنین از طریق خرید نامهای تجاری معتبر و مشهور در سطح جهانی، اقدام به ورود به بازارهای جهانی میکنند.
5- بحث و نتیجهگیری
این پژوهش، از طریق بررسی نظریات و عقاید یک پانل، متشکل از متخصصان و خبرههای مرتبط با موضوع، به نتایجی در مورد وضعیت بازرگانی و تجارت بینالملل در دهه آتی دست یافت. آنچه نتایج این تحقیق را جذاب و منحصر به فرد میساخت، نگاه به موضوع از رویکردهای سه گانه دانشگاهی، حرفهیی و سیاسی – قانونی بود. با وجود این که برخی مباحث طرح شده، در حال حاضر، در مراحل اولیه شناخت عمومی از آنها قرار دارد، به نظر میرسد بسیاری از ابعاد شناسایی شده در این مطالعه، بویژه در داخل ایران، تا به حال کمتر مورد توجه بوده است. یافتههای این پژوهش، هم در زمینه تحقیقات آتی وهم بحث آموزشی، کاربرد بخش دانشگاهی دارد. علاوه بر این، یافتههای به دست آمده در این پژوهش، به عنوان مبنایی برای برنامهریزی؛ کاربردهای گستردهیی نیز برای مدیران حرفهیی و سیاستگذاران خواهد داشت.
به عنوان یک جمعبندی کلی؛ میتوان گفت که شرکتها از دو راه، تلاشهای خود را برای جهانی شدن ادامه خواهند داد: آنها، با دنبال کردن سیاست اقتصاد معیار، با استاندارد کردن فعالیتها، فرایندها و محصولات، از منابع جهانی برای اهداف خود بهره خواهد گرفت. در همین زمان، شرکتها فعالیتهای تولیدی و خدماتی خود را به کشورهای با هزینه تولید پایینتر، چون چین و هند منتقل خواهند کرد. جهانی شدن، منجر به تغییرات اساسی در درون سازمانها میگردد. بویژه، یادگیری سازمانی، به منظور استفاده همزمان از مزایای مشابه و متفاوت در درون سازمانها، بیش از پیش مورد تأکید مدیران سازمانها خواهد بود. موافقتنامههای تجارت آزاد دوجانبه، برای تسریع دوباره فرایندهای سازمان تجارت جهانی ضروری به نظر میرسد. مؤسسات آموزش عالی، باید برنامههای آموزش خود را به گونهیی تغییر دهند تا بتوانند افرادی تربیت کنند که تغییرات در سطح بینالمللی در هر دو زمینه؛ توسعه ملتها و مرحلهگذار بازارها و سیاستها را، رهبری کنند.
منابع و مآخذ :
1- آکر، دیوید، مدیریت استراتژیک بازار، صفرزاده، حسین، فرهنگی، علیاکبر، خادمی، مهدی، تهران: انتشارات پویش، چاپ دوم، بهار 1386.
2- بازرگان، عباس، سرمد، زهره، حجازی، الهه، روشهای تحقیق در علوم رفتاری، تهران: نشر آگه، چاپ دهم، 1383.
3- پیرس، جان، رابینسون، ریچارد، برنامهریزی و مدیریت استراتژیک، خلیلی شورینی، سهراب، تهران: انتشارات یادواره کتاب، چاپ سوم، 1383.
4- کاپفرر، ژان نوئل، مدیریت راهبردی نام تجاری، قربانلو، سینا، تهران : انتشارات مبلغان، چاپ اول، 1385.
5- Alexander, Y., Valton, D., & Wilkinson, P. (1979). Terrorism: Theory and practice. Boulder, CO: Westview Press.
6- Buckley, C. (1995). Delphi: A methodology for preferences more than predictions. Library Managemetn, 7: 16- 19.
7- Buckley, P. J. (2002). Is the international business research agenda running out of steam? Journal of International Business Studies, 33(2): 365- 373.
8- Crenshaw, M. (2001). Terrorism. In N. Smelser, & P. Bates (Eds.), International encyclopedia of the social & behavioral sciences (pp. 15604- 15606). Elsevier: Amsterdam.
9- Czinkota, M. R. (2000) . The policy gap in international marketing. Journal of International Marketing, 8(1): 99- 111.
10- Czinkota, M. R. (2002). Georgetown Globalization Project. Washington, DC: Georgetown University McDonough School of Business.
11- Czinkota, M. R., & Ronkeinen, I. A. (2005). A forcast of globalization, International business and trade: report form a delphi study. Journal of world business, 40(5), 111- 123.
12- Delbeq, A., Van De Ven, A. H., & Gustafson, D. H. (1975). Group techniques for program planning. (p. 83) Glenview, IL: Scott Foresman.
13- Dunning, J.H. (1995). Reappraising the eclectic paradigm in an age of alliance capitalism. Journal of International Business Studies, 26(3): 461- 491.
14- Ghemawat, P. (2003). The forgotten strategy. Harvard Business Review, 81(11): 76- 84.
15- Hasson F., & Mckenna h. (2002). Research guidelines for the delphy survey technique; Journal of Advanced Nursing, Vol. 32, No. 4.
16- Jones, B. & Ramsden, R. (1991). The global brand age. Management Today, September, 78- 83.
17- Kwok, C. C. Y., & Arpan, J.S. (2002). Internationalizing the business school: A global survey in 2000. Journal of International Business Studies, 33(3): 571- 581.
18- Linstone, A., & Turoff, M. (1975). The Delphi method: Techniques and applications. Reading, MA: Addison Wesley.
19- Naisbitt, J. (1990). Megatrends. New York: Morrow. Okoli C., & Powlowfski S. D. (2004). The delphy method as a research tool: An example, design consideration and applications; Infromation & Management, Vol. 42, No. 1.
20- Prahalad, C. K., & Hart, S. L. (2002). The fortune at the bottom of the pyramid, strategy and business, 8(1): 35- 47.
21- Sandler, T., Enders, W., & Lapan, H.E. (1991). Economic analysis can help fight international terrorism. Chalenge, February: 10- 18.
22- Schlegelmilch, B. (2003). The anatomy of an international marketing journal. Journal of International Marketing, 11 (1): 2- 7.
23- Schomaker, P. J. H. (1993). Multiple scenario development:Its conceptual and behavioral foundation. Strategic Management Journal , 14: 193- 213.
24- Selz, D. & Schubert, P. (1998). Web Assessment: A model for the evaluation and the assessment of successful electronic commerce application, Proceeding of 33th Hawaii International conference on system science, 4, pp. 221- 231.
25- Story V., Hurdley L., Smith G., Saker J. (2001). Methodological and practical implications of the Delphi in marketing decision markingL A reassessment; The Marketing Review, Vol. 1.
26- Werner, S., & Brouthers, L.E. (2002) . How international is management? Journal of International Business Studies, 33 (3) : 583- 5913
27- Wheeler, D. R. (1988). Content analysis: An analytical technique for international market research , International Marketing Review, 4: 34- 40.
منبع: / ماهنامه / اطلاعات سیاسی اقتصادی / شماره 346 - 345
نویسنده : حبیب ا.. دعایی
نویسنده : سروش سپهر
نظر شما