اتاق بازرگانی، آیینه تجارت یا ابزار قدرت؟
با توجه به تحولات گسترده و پرشتاب اقتصادی در دنیا، ضرورت برنامهریزی و حضور پرشور اتاق بازرگانی و صنایع و معادن در عرصههای بینالمللی در آستانه تحولات بزرگ ساختاری اقتصاد کشورمان، بیش از پیش نمایان میشود، با یادآوری ضرورت فلسفه وجودی این نهاد مردمی، حساس و سرنوشتساز، اهمیت پرداختن به اصل 44 در مرحله ورود به سازمان تجارت جهانی و دیگر حوزههای مربوطه چون مالکیت معنوی و سرمایه یا رقابت در عرصههای صادرات و... کاملا مشهود است.
محدوده فعالیتهای چنین تشکلهایی از جمله میادینی است که یا نباید وارد آن شد یا در صورت ورود به آن باید انسجام و یکپارچگی در خدمت جریان کار قرار گیرد، به هیچ عنوان نمیشود در چنین آوردگاههایی به صورت کژدار و مریز برخورد کرد.
جگری داری اگر گام به دریا بگذار
گوهر عشق گلوبند نهنگ است اینجا
تیمهای اجرایی اتاق باید با تمام وجود صرفنظر از نوع کار، بدون سپر و بیمحابا (با در نظر گرفتن اصول رقابتی و سازنده) خود را درگیر کنند.
حتی گروههایی که فعالیت اعضای آنها با هم مرتبط است باید به طور منظم با مشارکت هماهنگ و سازنده در جلسات و با درگیری در مباحثات، کارگروهی خود را همیشه و به روز، با طراوت و تازه نگه دارند، چرا که نا هماهنگی مبین بی اعتمادی اعضا به یکدیگرو نشانگر هراس آنها از رویارویی با واقعیت است که در هر صورت؛ نتیجهای جز رکود و کارکرد منفی نخواهد داشت، امروزه انتقاد ساختاری به صورت یک اصل مهم شناخته و نهادینه شده است.
سازنده بودن روند انتقاد به هم، اصلی است که به تجربه و بارها به اثبات رسیده است. هراس از انتقاد و بازخواست توسط همکاران مبین ارتجاع و رکود و رخوتی تمامعیار است که به هیچعنوان شایسته نهادهایی چون اتاق بازرگانی نیست.
عدم رعایت اصول آزموده شده مدیریتی و کارگروهی را میتوان سرآغاز گرفتاریهای آینده این اتاق دانست که هنگام بروز آن گرفتاریها، تمام انرژی اعضا صرف آرام نگاه داشتن فضای داخلی خواهد شد و دیگر انرژی برای انجام امور اصلی که فلسفه ذاتی اتاق را شکل میدهد نخواهد ماند.
شاید توصیه به همکاران و کارکنان اتاق به رعایت مکارم اخلاقی (در این مقال) به نوعی کودکانه تلقی شود ولی در اصل با به چشم داشتن عینک نزاکت و ادب میتوان از بروز مصایب گوناگونی که به خاطر مسائل شخصی حادث میشود، پیشگیری کرد.
گاه حرفهایی در میان اعضا رد و بدل میشود که به ضرورت اختلاف آنی و لحظهای به زبان آورده شده و چه بسا گوینده، خود با آنچه که به دلیل احساسات به زبان رانده مخالف باشد، شناخت این گونه مسائل می تواند اعضا را برای مقابله با آن تجهیز کند. چنانکه استدلال جای اشتباه را بگیرد. «هر کس ممکن است اشتباه کند» اصل مهمی است که باید آویزه گوشی کسی باشد که میخواهد تجربه کار گروهی داشته با شد، توانایی و بزرگی در عرصه تفکر و اندیشه در فروتنی است، شهامت پذیرفتن اشتباهات خود و اقرار به آن با خواستن پوزش به هنگام بروز مسائلی از این دست شاهکلیدی است که درهای صعبالعبور کامیابی را در یک حرکت تیمی یکی پس از دیگری بازخواهد کرد.
معتمدترین افراد کسانی هستند که شهامت پذیرفتن اشتباهات خود را دارند و از نعمت قدرت بخشش بهرهمندند.
اعضای تیمهای یکپارچه ضعفها و قوتهای یکدیگر را به درستی میشناسند و در اشاره به آنها دست خوش دودلی و تردید نمیشوند و همچنین تا اندازهای از سرنوشت یکدیگر آگاهند و به همین خاطر زمینه تفکر و رفتار همدیگر را کم و بیش به تناسب میزان آشنایی و تجربه کاریشان میشناسند، بسیاری مدعی ضرورت اهمیت شفافسازی در اتاق هستند ولی وقتی کاری انجام نشود و کدورت همچنان مستولی بر عملکردهای یک نهاد باشد چگونه میتوان شعار شفافسازی را از چارچوب یک شعار فراتر دانست دلیل ناکارآمدی تعدادی از عزیزان که بهزعم خود شفافسازی را دلیل حل مشکلات میدانند و با این وجود نمیتوانند کاری از پیش ببرند، چه چیزی میتواند باشد جز عدم شناخت اصل شفافسازی. برای توصیف رسالت راهبردی در محدوده ارزشها و هنجارهای اتاق، استخدام واژگان لوکس و ویترینی کافی نیست. توافق بر سر انگارههای رسالت راهبردی مستلزم دستیابی به وحدت نظری است که بهرهمندی از آن نیازمند شناخت دقیق یکدیگر، وقوف به راههای رسیدن به هدف و در نهایت شناخت همه جانبه اهداف موردنظر و مهمتر از همه رسیدن به قدرت تمییز اولویت در اهداف بنا به ضرورت کارکردها و نیازمندیها است، دستیابی به فرهنگی مشترک، ادبیاتی یگانه و مفروضاتی گروهی توسط نمایندگان اتاق در همه ردهها باعث میشود که قدرت تمییز بالا رفته و مسائل مهم از مسائل پیش پاافتاده تفکیک شود و همچنین فرصتی پدید آید که بدون نیاز به نظارت دائم نمایندگان اتاق، تصمیمات لازم توسط گروههای رهبری اتخاذ و گرههای ساختاری یکی پس از دیگری به سر انگشتان تدبیر گشوده شود تا نیازی نباشد که آن گرهها را به دندان انداخت و شاهد بروز مشکلات دیگری بود که از پس مشکلات قبلی عارض میشوند. در این صورت گروه رهبری به نوعی خلاصه و چکیده کل اتاق و کل اتاق را میتوان گروه رهبری تلقی کرد.
رسیدن به فرهنگ مشترک میتواند رهآوردهایی بسیار مهمتر از این هم داشته باشد که در حوصله این مقال نمیگنجد، وقتی حس یگانگی و وحدت نظر در اتاق مشهود باشد خود به خود فضای آن به شفافیتی وصفنشدنی دست پیدا خواهد کرد. اگر مدیریت اتاق با خیال آسوده اختیارات و مسوولیتها و فرصتهای خدمتگزاری را به تناسب تخصصها و عقاید اعضا به آنها تفویض کند، به خدمت گرفتن منابع مالی و منابع بی بدیل انسانی اتفاق خواهد افتاد. برخورداری از نعمت هم افزایی همان اتفاق مبارکی است که از چشمه تجمیع عقاید و آرا و رسیدن به اهداف و یافتههای مشترک، آب میخورد که در اتاقهای بازرگانی بسیاری از کشورهای دیگر اتفاق افتاده، اما متاسفانه به علل مختلف دست آورد اتاق ما تا به حال عدم کارایی بوده است.
نمایندگان اتاقها به میزان چشمگیر در کنار وحدت کلی به نوعی خودگردانی دست مییابند، میدانند حدود و مرزشان کجاست و چه وقت باید پیش از تصمیمگیری از رهنمودهای گروه رهبری سود بجویند و چه وقت خود به تنهایی اقدام کنند. در حقیقت به نوعی وحدت متقابل دست مییابند به طوری که میشود گفت: هر فرد کل اتاق است و کل اتاق یک فرد، قانون همه برای یک نفر، یک نفر برای همه.
وقتی که این تحول تا به این حد موثر است چرا نمایندگان اتاق از این ابزار برای شفافیت بخشی به فضای فعالیت خود بهره نمیبرند؟ به دلیل اینکه بسیاری از آنها در اهمیت و ارزش انعطافپذیری اغراق میکنند و چون خواهان تسریع افعال و اعمال اتاق هستند از تعیین جهتگیریها محروم میمانند، (یعنی آنطور که باید کار را جامع و کامل انجام نمیدهند).
عجبا که اتاقهای برخوردار از توان مدیریتی و ساختاری، به محض اینکه متوجه ضرورت تغییر مسیر شوند بدون دو دلی و تردید مسیر را تغییر میدهند و ایده یا پاسخ جدید را به صورت شفاف و روشن مطرح و جایگزینی مینمایند، چرا که به درستی قدرت حاصل از شفافیت با قدرت حاصل از ابزارهای دیگر قابل قیاس نیست. شفافیت مسیر و فضای عملکرد یک تشکل، زمینهساز جلب نمایندگان خبره است و همچنین زمینهساز پاسخگویی به سوالات و مشکلات است که به یک رشته پرسشهای مطرح شده مربوط میشود.
امروز باید از خود سوال کنیم فلسفه وجود اتاق ایران چیست؟
ارزشهای بنیادین و غیرقابل جایگزین آن کدامها هستند؟
ماهیت کسب و کار در اصل چیست؟
رقبای واقعی خارجی ما کدامند؟
رویکردهای اتاق ما چه تفاوتهایی با رویکردهای اتاقهای رقبا دارند؟
اهداف امروز، امسال و چهار سال آینده اتاق چیست و چه باید باشد؟
چه کسی باید چه کاری انجام دهد تا اتاق به اهداف امروز، امسال و همچنین چهار سال آینده برسد؟
البته ممکن است پارهای از این پرسشهای محرمانه و غیرقابل طرح باشند و پارهای نیز مصلحتی بوده و به ضرورت روز پاسخی داشته باشد اما همه آنها مهم هستند، چرا که اصل موضوع این است که اتاق سالم در هر برهه میتواند برای هر یک از این پرسشها، پاسخ مقتضی و روشنی داشته باشد، اگر اتاق نتواند پاسخ این پرسشها را به صورت روشن و کامل ارائه دهد، یقینا در چنگال سردرگمی و دو دلی گرفتار خواهد آمد، شیوه دستیابی به شفافیت اتاق کانونی کردن جوهره هر پرسش و گرفتار نشدن در چنبره وسوسه بازی کردن با پاسخ وورز دادن آن است اگرچه ممکن است در وهله اول کمی نامربوط به نظر برسد اما پاسخ به این پرسشها تقریبا زمینهساز هر تصمیم حائز اهمیت و درستی است که میتواند به نوعی در سرنوشت اتاق و نهایتا در سرنوشت اقتصادی و رفاه کشور موثر باشد، باید به افرادی که طالب ارائه راهکار و انجام خدمت هستند، پس از انجام بررسیهای لازم فرصت ظهور و حضور داد، تا با پیدایش شیوههای نوین، راهبردهای نو شکل گیرد، بدیهی است که این عرایض، درد دل بسیاری از نمایندگان دیگر اتاق است و آنها هم علاقهمند تحقق آرزوهایی از این دست برای ارتقای سطح کیفی اتاق هستند که گامی بلند در آبادی این آب و خاک و آزادی هرچه بیشتر آن از بند خوفناک فقر و وابستگیها است.
منبع: / روزنامه / دنیای اقتصاد ۱۳۸۶/۰۳/۱۶
نویسنده : تقی بهرامی نوشهر
نظر شما