دنیای هریپاتر
اگر مراد ما از تکنولوژی یا فنّاوری، تلاش برای ایجاد، و نیز استفاده از ابزاری باشد که زندگی و فعالیتهای روزمره را تسهیل کند، باید اذعان کنیم که دنیای هریپاتر، دنیایی سرشار از تکنولوژیهای نوین و جادویی است. این نکتهای است که نیکلاس شلترون، استاد دانشگاه و متخصص مطالعات تکنولوژی در ایالات متحده، در ابتدای مقالة خود با نام «جهان هری پاتر به مثابة حکایت اخلاقی رسانه و تکنولوژی» به آن اشاره کرده است.
این مقاله، که در سال 2009 در قالب فصل سوم کتاب «چشماندازهای انتقادی به هریپاتر» منتشر شده است، به دلیل توجه به موضوع آمیزش جادو و تکنولوژی در مجموعة هریپاتر، نگرشی منحصر به فرد و بدیع از جهان هری پاتر را به خواننده ارائه میکند. نوشتة پیشرو، گزارش و تلخیصی از این مقالة شلترون است.
شلترون معتقد است رولینگ در اثر خود، نگاه جدیدی به موضوع تکنولوژی داشته و توانسته است مفهوم جدیدی از آن را در کتاب خود منعکس کند. او روشن ساختن این ایدة جدید و شیوة تکوین آن را هدف اصلی مقالة یادشدة قرار داده است.
شلتون نخست به همبستة جادو ـ تکنولوژی در کتابهای هریپاتر اشاره کرده است. به گفتة شلتون، در این کتاب میتوانیم دو نوع همبستگی را میان جادو و تکنولوژی بیابیم؛ نوع نخست، با نام تکنولوژی جادویی شناخته میشود. تکنولوژیهای جادویی، انواع تکنولوژیهایی هستند که در دنیای واقعی، یا به زبان خود کتاب، در دنیای مشنگها نیز، نمونههای روشنی دارند، اما در دنیای جادویی، به واسطة جادوهای مختلف، این ابزارها و فناوریها تغییر شکل مییابند و کارآییهای جدیدی پیدا میکنند. ماشینهای جادویی خانوادة ویزلی، اسباب پخت و پز در این خانه، و عکسهای متحرک نمونههایی از این شکل همبستگی میان جادو و تکنولوژی در مجموعة هریپاترند.
نوع دوم این همبستگی را شلتون جادوهای تکنولوژیک نامیده است. این جادوهای تکنولوژیک، در حقیقت ابزارها و فناوریهایی هستند که هیچ مابازایی در دنیای مشنگها ندارند و فقط مختص به دنیای جادوگراناند و به خاطر برآوردن نیازهای آن طراحی شدهاند. مهمترین جادوی تکنولوژیک از نگاه شلتون، عصای جادوگری است. همانگونهکه وی اشاره کرده، عصای جادوگری، در عین اینکه کمکی برای جادوگران است، گذرنامة آنها به شمار میآید و ابزار اصلی آموزش جادوگری به نوآموزان آنها نیز است.
شلتون معتقد است که دنیای هریپاتر، در حقیقت در میان دو همبستة تکنولوژیهای جادویی و جادوهای تکنولوژیک شکل میگیرد و در حقیقت وجه ممیزة آن از دنیای واقعی، تجمیع محصولات این دو شکل همبستگی در داستان است؛ بنابراین ایده است که شلتون نتیجه گرفته که هریپاتر در حقیقت حکایت اخلاقی تکنولوژیها بر بستری فانتزی و خیالپردازانه است، اما اگر به این نکته اذعان کنیم، چند پرسش در ذهن ما مطرح میشود که پاسخ به آنها میتواند ماهیت این حکایت اخلاقی را آشکارتر سازد. شلتون سه پرسش اصلی را مطرح کرده و به آنها پاسخ داده است؛ نخست اینکه این کتابها، پیوندی وثیق بین هویت فردی و ابزار تکنولوژیک هر فرد را سامان میدهند. به عبارت دیگر در دنیایی که یک ابزار تکنولوژیک، یعنی چوبدستی جادوگری، نشاندهندة هویت هرکس، و در حکم مدرک شناسایی اوست، چه نسبتی میان هویت او و تکنولوژی وجود دارد؟ پرسش دومی که شلتون مطرح کرده، به سرشت وجودی، که زاییدة همبستة فناوری ـ جادوست، بازمیگردد. به گفتة خود شلتون «آیا دنیایی که از طریق همبستة جادو ـ تکنولوژی شکل میگیرد، محصولی مثبت در این داستانهاست؟» و سرانجام پرسش سوم این است که این داستانها چگونه رویکرد و باورهای، خوانندگان پیر و جوان هریپاتر دربارة تکنولوژیها را تعدیل میکند و تغییر شکل میدهد.
تکنولوژی و هویت
شلتون، در بحث از نسبت تکنولوژی و هویت، نشان داده است که در مجموعة هریپاتر، ابزارهای تکنولوژیک در حقیقت آشکارکننده و افشاکنندة هویت افراد هستند. او بحث خود را با تعریف آکادمیک هویت آغاز کرده، و در این امر از اندیشهها و آثار نیل پستمن، نظریهپرداز نام آشنایی رسانه، ونیز انتونی گیدنز، جامعهشناس شاخص، کمک گرفته است. پس از تعریف اجمالی هویت شخصی، او به سراغ داستانهای هری رفته و یادآوری کرده است که برخی ابزارهای تکنولوژیک، وظیفهای جز تکمیلکردن هویت فردی قهرمانها و آشکارسازی آن ندارند.
تکیة اصلی شلتون در توجیه این ادعای خویش، بازبینی جایگاه چوبدستی یا عصای جادوگری، در دنیای هریپاتر است. همانگونهکه میدانیم، عصای هرکس مخصوص به خود اوست و جز در حالتی که این عصا به طریقی نابود شود، فقط صاحب آن میتواند از این عصا استفاده کند. نکتة مهمتر این است که عصاست که صاحب خود را انتخاب میکند و نه برعکس؛ بنابراین خود این مسئله که کدام عصا به سمت کدام جادوگر میآید آشکارکنندة هویت و تواناییهای اوست.
شلتون عصای ویژة هریپاتر را، که در کل دنیای جادوگری شهره است، یکی از ویژگیهای مهم برای شناسایی هری، یعنی پسری برگزیده و تنها کسی که میتواند لرد سیاه را شکست دهد، دانسته است و نیز باز به آن بخش از کتاب حفرة اسرارآمیز اشاره کرده که هرمیون و هری، در تعقیب و گریز از تلهای که ولدمورت برایشان پهن کرده است، میفهمند عصای هری شکسته است. شلتون این نکته را بیان کرده که این اتفاق، آفرینندة یکی از قسمتهای سیاه و نا امیدوارانة کتاب است، و این فقط به خاطر آن است که هریپاتر، بدون عصایش، هویت کامل و مشخصی ندارد.
او در ادامة این بخش، کلاه قصهگو، ابزار دیگری که از طریق گروهبندی دانشآموزان، هویت جمعی آنان را تا ابد تعیین میکند، و نیز آینة حقیقتبین، که به جای آنکه فردی که روبهرویش است نشان دهد، آمال و آرزوهای او را نشان میدهد، ابزارهای تکنولوژیک دیگری دانسته است که افشاکنندة ماهیت و هویت درونی قهرمانان داستان هستند. همانگونهکه شلتون بیان کرده، در این قصه، ابزارهای تکنولوژیک مسائلی از هویت قهرمانهای داستان میدانند که خود آنها از آن بیخبرند و مسائلی را افشا میکنند که همانقدر که برای مخاطب جدید و تازه است، میتواند برای خود قهرمان داستان نیز جذاب باشد؛ نمونة مهم آن، شگفتانگیز بودن دیدن تصویر پدر و مادر هری، در آینة حقیقتبین، برای خود هری است؛ هری نیز مانند ما نمیتواند حدس بزند که درونیترین و بنیادینترین میل باطنیاش چیست، ولی آینة حقیقتبین، این مشخصة هویتی را به سادگی و همزمان، هم برای او و هم برای ما آشکار میسازد.
وجود زاییدهشده از جادو
شلتون بر آن است که خوانندگان هریپاتر، چه از طریق تکنولوژیهای جادویی و چه از طریق جادوهای تکنولوژیک، در این کتاب به خوبی درمییابند که جهانی زاییدة جادو، تا چه حد میتواند فریبنده باشد، ولی با نگاهی انتقادی به این موضوع، این پرسش مطرح میشود که آیا این نگاه به تکنولوژی بیش از حد خوشبینانه نیست؟
شلتون برای پاسخ به این پرسش، راهی دور و دراز را میپیماید؛ قدم نخست این راه، مقایسة رولینگ، با دو نویسندة محبوب دیگر ادبیات کودک و نوجوان، یعنی جی.آر تالکین، صاحب کتاب «ارباب حلقهها»، و اف.سی لوییس، نویسندة «آلیس در سرزمین عجایب» است. او در این مقایسه درمییابد بهرغم تأثیرات فراوانی که آگاهانه یا ناآگاهانه، خانم حی.کی. رولینگ از دو نویسندة پیشگفته گرفته است، نگاه او به موضوع تکنولوژی، با نگاه آن دو فاصلة فراوان دارد. همانگونهکه شلتون اشاره کرده است، سرشت ضد تکنولوژیک دو کتاب بزرگ آن دو نویسنده، هیچ شباهتی به گرایش درخور توجه رولینگ به تکنولوژی در هریپاتر ندارد.
شلتون از این نکته استفاده کرده است تا نشان دهد جهان تکنولوژیک هریپاتر، برخلاف جهان تالکین، شکلی بدوی یا نوستالژیک ندارد، بلکه جهانی رو به جلو و متحققشده به واسطة تکنولوژی است. اما این واقعیت، سویة نامطلوبی نیز دارد؛ آنگونهکه نویسندة این مقاله بیان کرده است، در سراسر این کتاب این دغدغه میتواند وجود داشته باشد که هریپاتر بدون چوبدستی جادویی و تکنولوژیهای دیگر جادوییاش چه خواهد کرد. به عبارت دیگر هری، در مقام قهرمان داستان، و نیز شخصیتهای دیگر داستان، چنان با تکنولوژیهای خود و دنیای خود درآمیختهاند که تفکیک آنها از یکدیگر، به خلأ هویتی منجر میشود. به این ترتیب انسان در کتاب هریپاتر، با تکنولوژی پیوستگی ماهوی دارد و این میتواند به وابستگی مطلق انسان به تکنولوژی تعبیر شود. این موضوعی است که اگرچه در هریپاتر هیچگاه عیان نمیشود، میتواند «بیش از حد خوشبینانه» دانستن این اثر را توجیه کند.
از سوی دیگر، بسیاری از ابعاد مادی زندگی جادوگران و حتی دنیای مشنگها، در زیر سایة پر زرقوبرق تکنولوژیهای دنیای جادویی ناگفته باقی میماند؛ نکاتی که شلتون به آنها اشاره کرده است؛ مواردی همچون زیرساختهای اقتصادی چنین رشد تکنولوژیکی، سازوکار اقتصادی مبادلة ثروت در این دنیا و... . واقعیت آن است که دنیای هریپاتر دنیای کاملی نیست و بیشتر مبلغ تصویری خوشبینانه از پیشرفتهای تکنولوژیک است؛ تصویری که روی دشوار و تلخ دیگری هم خواهد داشت که در این کتاب هیچگاه به آن توجه نشده است.
سرانجام میتوان گفت دنیای هریپاتر، دنیای تکنولوژیک و بهتری از دنیای واقعی ماست. شکل تکنولوژیهای این دنیا، بسیار سادهتر و دوستداشتنیتر از شکل تکنولوژیهایی است که امروزه در دنیای واقعی وجود دارند، اما این فقط یک تصویر است؛ تصویری خوشبینانه، یا حتی چه بسا بیش از حد خوشبینانه، که با کمی تأمل، کمبودهای آن چه بسا حیاتیتر از آن به نظر میآیند که بتوان درحکم ضروریات داستاننویسی نادیدهشان گرفت.
رسانه
نویسندة مقاله، مسئلة رسانه و هریپاتر را در دو بُعد مختلف، ولی متناظر بررسی کرده است؛ یک بُعد بازنمایی و انعکاس رسانه در دنیای خود اثر است. در این بُعد، شلتون، میان دو دورة مختلف زمانی در هریپاتر تمایز قائل شده است: دورة نخست پیش از نفوذ مرگخواران سپاه لرد سیاه به وزارت جادو است. در این زمان رسانههای دنیای هریپاتر، بیشتر به کار انتقال بیطرفانة اخبار مشغول، و حاملان رواییات میشوند، اما در دورة دوم، به نوعی با ورود ریتا اسکیتر ــ نماد و نمونة خبرنگاران و دستاندرکاران رسانهای که درگیر سلیقة عوام، از یکسو، و بازیهای سیاسی، از سوی دیگر ــ چهرهای نامطلوب از رسانهها به تصویر کشیده میشود. درگیری قهرمانهای داستان، هری، هرمیون و رون ویزلی با ریتا اسکیتر را میتوان نماد مبارزه با رسانههایی دانست که در جهان دوقطبی و دوپاره شدن به بخشهای تیره و روشن، روی لبة تیغ حرکت میکنند و میکوشند حداکثر سود شخصی را در این میانه ببرند.
او از این واقعیت، بُعد دوم نسبت رسانه و هریپاتر را مشخص میسازد و آن در نظر گرفتن هریپاتر به مثابة یک متن است. شلتون مقالة خود را با جمعبندی این نکته به پایان برده است: «هریپاتر، بهعنوان یک متن، زمینة مناسبی برای گفتوگو دربارة رسانه و تکنولوژی فراهم میکند. در نگاه نخست، این مجموعه میتوان بهعنوان سندی از شیفتگی رولینگ به تکنولوژی و امر جادویی تلقی شود، و علاقة او به افزودن این دو به زندگی ما را نمایش دهد، ولی اگر با دقت بیشتر به اثر رولینگ نگریسته و آن را بهعنوان حکایتی اخلاقی دربارة تکنولوژی بازخوانی کنیم، درخواهیم یافت که رولینگ دوراهی تکنولوژی و رسانه را تشخیص داده است. از سال نخست حضور هری در هاگوارتز تا سفر گریزناپذیر او برای شکستدادن لردولدمورت، رولینگ قصه را پیرامون دامهای تکنولوژی و گرایش آن به تقویت ضعفهای اخلاقی انسان، سامان داده است. پیروزی هری، وقتی تحقق مییابد که او این چشمانداز را تشخیص داده باشد؛ درحالیکه نقد تکنولوژیک رولینگ بسیار ظریفتر از نقد سی.اس لوییس و جی.آر.آر تالکین است، گلایه از این پیروزی نهایی بیمعنا مینماید».
در حقیقت سخن نهایی شلتون آن است که گرچه دنیای تکنولوژیک رولینگ، بسیار زیباتر از دنیای سی.اس لوییس یا تالکین است، این بدان معنا نیست که رولینگ در این کتاب، از ضعفهای بالقوة تکنولوژی غافل بوده است. در حقیقت شلتون این اثر را، حکایتی اخلاقی دربارة نبرد نیروهای اخلاقی با کسانی دانسته که تکنولوژی آنها را فریفته و به موجوداتی ضد اخلاقی تبدیل کرده است.
منبع: / ماهنامه / زمانه / 1389 / شماره 90، مرداد ۱۳۸۹/۵/۰۰
نویسنده : حسین صمیمیان
نظر شما