تعلیههای شیعی بر فصوص الحکم ابن عربی(3)
آیه الله العظمی میرزامحمدعلی شاه آبادی
میرزا محمدعلی شاه آبادی در سال 1292 ه. ق برابر با (1253 شمسی) در اصفهان در خانه آیه الله میرزا محمدجواد اصفهانی حسینآبادی دیده به جهان گشود و در همان ابتداء در محضر پدربزرگوار خود مقدمات علوم الهی و دروس حوزهای را فرا گرفت و از محضر اساتید وقت اصفهان خصوصاً برادرش آیه الله شیخ احمد مجتهد بیدآبادی کسب فیض نمود. سپس در سال 1304 ه. ق در 12 سالگی زمانی که پدرش توسط ناصرالدین شاه به تهران تبعید گردید به همراه پدر به تهران آمد و در طول 16 سال اقامت در تهران از این اساتید نیز کسب فیض نمود.
1 - آیه الله میرزا ابوالحسن طباطبائی اصفهانی مشهور به میرزای جلوه متولد 1238 و متوفی 1314 قمری که یکی از اساتید فلسفه در تهران بود.
2 - آیه الله میرزا هاشم گیلانی اشکوری مشهور به آقامیرزا هاشم رشتی متوفی 1332 قمری صاحب حاشیه بر مصباحالانس که استاد عرفان بود.
3 - آیه الله میرزا محمد حسن آشتیانی متولد 1248 در آشتیان و متوفی 1319 قمری در تهران، صاحب کتاب شرح رسائل که از شاگردان مبرز شیخ انصاری بود و استاد فقه و اصول بود.
4 - سرتیپ عبدالرزاق خان بغایری استاد ریاضی استاد دانشکده افسری بودند.
در سن 18 سالگی به درجه اجتهاد رسید و در سال 1320 ق دوباره به اصفهان بازگشتند و از محضر استاد میرزا محمدهاشم خوانساری صاحب کتاب «اصول آل رسول» نیز استفاده کرد و کتاب قانون ابن سینا در طب و زبان فرانسه را نیز آموخت. و در سال 1322 به نجف اشرف مهاجرت نمود. و با اساتیدی همچون آخوند ملامحمدکاظم خراسانی مشهور به صاحب کفایه و شیخ فتحالله شریعت اصفهانی مشهور به شیخ الشریعه و حاج میرزا حسن خلیلی آشنا شد و از محضر ایشان کسب فیض نمود.
در سال 1329 ق که آخوند خراسانی فوت نمود پس از اقامت 7 ساله در نجف به سامرا رفت و به محضر میرزامحمدتقی شیرازی رسید و به تدریس فقه و اصول و فلسفه پرداخت و پس از یک اقامت کوتاه در سامرا در سال 1330 قمری به ابران باز میگردد و به اصفهان رفته و سپس به تهران میآید و تا 17 سال به تدریس میپردازد.
و در سال 1347 قمری به حوزه جدیدالتأسیس قم عزیمت مینماید و در آنجا مشغول به تدریس میشود. شاگردان زیادی به درس ایشان میآیند از جمله آیه الله امام خمینی که در تمام مدت اقامت ایشان در قم از درس عرفان ایشان کسب فیض مینماید و کتاب فصوصالحکم ابن عربی را نزد ایشان تلمذ مینماید. که خود امامخمینی درباره نحوه آشنایی با ایشان میفرمایند: «من پس از اینکه توسط یکی از منسوبین مرحوم شاهآبادی با ایشان آشنا شدم از مدرسه فیضیه به دنبال ایشان آمدم و اصرار میکردم که با ایشان یک درس داشته باشم ولی ایشان قبول نمیکردند که من فلسفه میخواهم ولی من گفتم که فلسفه خواندهام، عرفان میخواهم. ایشان بنا را بر قبول نکردن گذاشتند، من باز اصرار کردم تا بالاخره قبول کردند و من حدود هفت سال نزد ایشان فصوص الحکم ابن عربی و مفتاح الغیب را خواندم.»
در سال 1354 قمری در اثر اصرار بیش از حد مردم تهران دوباره مرحوم شاهآبادی به تهران بازگشت و نهایتاً در سال 1328 شمسی به بقاءالله پیوست.
کتابهای علمی ایشان عبارتند از: «شذرات المعارف»، «رشحات البحار»، «مفتاح الس عاده فی احکام العباده»، «حاشیه برنجاه العباد»، «رساله العقل و الجهل»، «چهار رساله در نبوت و ولایت عامه و خاصه»، «منازل السالکین»، «حاشیه بر کفایه الاصول»، «حاشیه بر فصول الاصول»، «رساله در رجوع و طلاق رجعی»، «رسالاتی در نحو و علم بلاغت» و «رساله در جفر».
تعلیقه فاضل تونی
محمد حسین فاضل تونی در 28 محرم 1288 قمری در تون (طبس) دیده به جهان گشود. در 17 سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و در درس مطول ادیب نیشابوری به «فاضل» ملقب شد. پس از شش سال به همراه شیخ محمد حکیم رهسپار حوزه اصفهان شد. منظومه حکیم سبزوراری را نزد جهانگیر خان قشقایی خواند.
یازده سال در اصفهان ماند و برای دیدار از وطن به وطن بازگشت و پس از چند ماهی در هنگام بازگشت دوباره به اصفهان در تهران ماندگار شد و در درس آقامیرزاهاشم اشکوری شرکت کرد و کتابهای مفتاحالغیب و اسفار و فصوصالحکم را نزد ایشان تلمذ نمود. و در مدرسه دارالشفا و دارالفنون تهران تدریس میکرد تا اینکه در سال 1313 که قانون تأسیس دانشگاه تهران در مجلس شورای اسلامی میگذشت، طی قانونی تصویب شد که اگر استادان مدارس عالیه، رسالهای (پایانهای) در رشته خود تألیف کنند. که در شورای دانشگاه مورد قبول واقع شود، به اخذ درجه دکترا و استادی نایل میشوند. مرحوم فاضل «تعلیقه بر فصوص » را به عنوان رساله خود نوشت و از آن پس به عنوان استاد دانشکده معقول و منقول تهران مشغول به تدریس شد. این تعلیقه هماکنون در سال 1386 با مقدمه مرحوم فروزانفر و دکتر محمد خوانساری توسط انتشارات مولی در 111 صفحه به چاپ رسیده است.
فاضل تونی شاگرد میرزا هاشم اشکوری بود و او شاگرد آقامحمدرضا قمشهای بوده است. اشکوری در سال 1332 ق در سن 33 سالگی فوت نمود اما شاگردانی مانند سیدمحمد کاظم عصار، میرزا احمد آشتیانی، میرزامهدی آشتیانی و میرزامحمد علی شاهآبادی، استاد عرفان امام خمینی، و فاضل تونی پرورش داد.
- آقا شیخ غلامعلی شیرازی شاگرد آقامحمدرضا قمشهای نیز بر مقدمه قیصری تعلیقه دارد.
که جلالالدین آشتیانی آن تعلیقات را در حد خود عالی دانسته و میگوید: (25)«از آقامحمدرضا و برخی از تلامیذ او مثل آقا میرزاهاشم و آقا غلامعلی شیرازی، آقا میرزا محمود بر «شرح فصوص» قیصری و مقدمه قیصری بر شرح فصوص حواشی تحقیقی در دست داریم که در آینده نزدیک با «شرح فصوص» قیصری چاپ و منتشر میشود».(26)
مرحوم فاضل تونی در دفاع از ابن عربی جمله بسیار زیبائی آورده است که در هیچ کتاب دیگری مانند این را ندیدهام. او میگوید: «مخالفین ابنعربی بر آنچه خود از کلام وی فهمیدهاند ایران کردهاند نه برآنچه که او دانسته و گفته است».
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
در حق ما هرچه گوید جای هیچ اکراه نیست.(27)
داود قیصری
شرفالدین داودبن محمود قیصری ساوی رومی از اهالی قرمان شهری در جنوب شرقی قونیه است. برای تولد او تاریخ مشخصی ذکر نشده است. تنها اوایل قرن هشتم را حدس میزنند. به هرحال او در دوران طفولیت در قونیه زبان فارسی را آموخت. چون زبان فارسی در قونیه زبان علمی آن روزگار بود. به گونهای که ترکزبانان اهل فضل و کمال فرزندان خود را به مکتب خانههایی میفرستادند که در آنها زبان فارسی نیز تدریس میشد. به همین دلیل او چند رساله مختصر به زبان فارسی هم نوشته است که در کتابخانه مجلس شورای اسلامی موجودند.(28) در جوانی به مصر رفته و مدتی طولانی در آنجا اقامت گزیده و به کسب علم اشتغال ورزیده و در فقه و تصوف و علوم عقلیه سرآمد اقران خود گردیده است.
وقتی که سلطان اورخان غازی مؤسس سلطنت عثمانی مدرسهای در ازنیق بنا کرد قیصری را به نزد خود فراخواند و استادی آن مدرسه را به عهده وی نهاد. وفات او در سال 751 بوده است. با توجه به تاریخ وفات اوست که تولدش را در اوایل قرن هشتم حدس میزنند. زیرا میگویند وی شاگرد عبدالرزاق کاشانی بوده و عبدالرزاق هم در سال 753 وفات یافته است. حال اگر فرض کنیم در هنگام مرگ خود حداقل 35 سال داشته، تولدش ناچار در اوایل قرن هشتم خواهد بود.(29)
اما او باید از 35 سال بیشتر عمر کرده باشد زیرا او شرح فصوص خود را به نام غیاثالدین وزیر فرزند خواجه رشیدالدین فضلالله وزیر و مورخ معروف کرده است و غیاثالدین فضلالله وزیر و مورخ معروف کرده است و غیاثالدین در سال 736 به قتل رسیده است.(30) بنابراین شرح قیصری باید پیش از این تاریخ نوشته شده باشد که اگر این تاریخ را از تاریخ وفات قیصری (751) کم کنیم، پانزده سال میشود. یعنی قیصری باید شرح فصوص را در بیست سالگی تمام کرده باشد که این امکان ندارد چون از طرفی اقامت او در مصر طولانی بوده و از طرفی دیگر در هنگام درس عبدالرزاق کاشانی این شرح را مینویسد که به آن اشاره خواهیم نمود. و عبدالرزاق هم به مصر نرفته، گرچه شاگردی قیصری با کاشانی هم یک امر مبهمی است که آیا در ایران بوده یا در قونیه، ولی به هر حال در مصر نبوده است.
او در تصوف شاگرد و مرید عبدالرزاق کاشانی بوده که خود در مقدمه شرح خود بر فصوصالحکم به این سخن اشاره دارد.
«یقول العبد الضعیف داودبن محمودبن محمد القیصری انجح الله مقاصده فیالدارین لما و وفقنی الله تعالی و کشف علیّ انوار اسراره و رفع عن عین قلبی اکّنه استاره و ایّدنی بالتأیید الربّانی باعلام رموزه و التوفیق المصدانی با عطاء کنوزه و ساقتنی الاقدار الی خدمه مولانا الامام العلامه ... عبدالرزاق جمالالدین ابیالغنایم القاشانی – قدسالله روحه و نورّ ضریحه – و کان جماعه من الاخوان المشتغلین بتحصیل الکمال الطالبین الاسرار حضرت ذیالجلال و الجمال شرعوا فی قراءه کتاب فصوص الحکم».
گویا قیصری شرح کتاب فصوص الحکم را زمان قرائت فصوص نزد استاد بزرگ خود عبدالزراق کاشانی نوشته است. چون در مقایسه شرح کاشانی با جندی میتوان استنباط کرد که تقریرات استاد را ضبط میکرده است و بعد از آن تقریرات، شرح فصوصالحکم را ترتیب داده است.
موارد زیادی از شرح او مأخوذ از شرح استاد است و این موارد را میتوان به طور مفصل در شرح «فص خالدی» این دو شرح مشاهده کرد.(32)
شرح قیصری بیش از شرح جندی و کاشانی از طرف مدرسین حوزههای علمیه استقبال شده است. شاید این اقبال در اثر سبک نگارش کتاب و نیز روش خاصی باشد که شارح در شرح خود اتخاذ کرده و به هر دو جنبه معنوی و صوری کلام و حل مشکلات آنها توجه کرده است.
قیصری علاوه بر شرح فصوص، کتاب تأویلات و اصطلاحات الصوفیه را نیز نزد استاد خود عبدالرزاق کاشانی قرائت نموده است. وی در رسالهای از استاد خود در برابر نقد و جرحی که طاعنان در مقام رد برملا عبدالرزاق نوشتهاند سخت دفاع کرده است.
قیصری خود درباره شرحش بر فصوصالحکم میگوید:« هنگامی که خداوند متعال مرا موفق به کشف اسرار خود کرد و از جلو چشمانم حجابها را برداشت و با تأیید و توفیق خود به اعلام رموز و اعطای کنوز تأیید و توفیق خود به اعلام رموز و اعطای کنوز تأیید نمود، به خدمت یگانه روزگار عبدالرزاق کاشانی رسیدم در آن هنگام گروهی از طالبان اسرار در خدمت ایشان شروع به خواندن فصوص کردند، این گروه طلاب از من خواستند که شرحی بر فصوص بنویسم و پرده از اسرار و رموز آن بردارم. پس با کمک خداوند شرح فصوص را شروع کردم. در آن شرح از عباراتی روشن به کار بردم تا نه ایجاز مخل باشد و نه اطناب ممل و سعی کردم که معنی آن نیز تنزل پیدا نکند و معانی پیچیده را بر طبق نظر ابنعربی توضیح دادم و چون دیدیم برای فهمیدن آن نیاز به مقدماتی است که باید ابتدا آنها روشن گردند تا متن فصوص فهمیده شود. لذا یک مقدمهای با دوازده فصل بر آن نوشتم.(34)
زیرا اشکال عمده در به دست آوردن کلید فهم اندیشه ابن عربی، دانستن همین خطبه است. و شاید همین امر او را بر این داشته تا مقدمهای با دوازده فصل بر آن بنویسد که به حق کتابی بسیار مفید و مهم در فهم فصوص است.(35) پس از بیان اسماء این دوازده فصل میگوید نام کتاب را «مطلع خصوص الکلم فی معانی فصوص الحکم» نهادم. و آنگاه میگوید اگر کسی انصاف داشته باشد و خدا را در نظر بگیرید و دارای دلی صاف باشد خواهد دانست که عقل توانایی ادراک این اسرار را ندارد و تنها اهلالله، آن هم با کشف، نه ظن و تخمین میتوانند این معانی را درک کنند و اگر در جایی هم به من دلیل و برهان آوردهام.
تنها یک تنبه برای مستعدان بوده است وگرنه در فهم اسرار وجود، انسان با برهان به جائی نمیرسد مگر اینکه تزکیه نفس نموده و بر معصوم بیخطا اقتداء نماید. و من از خداوند میخواهم که مرا به راه راست نگه دارد و سعیم در بیان علوم حقایق به نتیجه برسد و کلامم مورد قبول عام و خاص واقع گردد.(36) قیصری دارای رسائلی نیز میباشد(37) از جمله:
1 - التوحید و النبوه و الولایه، در این رساله مسائل توحید را به سبک و روش اهل عرفان و تصوف تحریر نموده و سپس به بیان معنای نبوت پرداخته و بعد از تحقیق در این مبحث مهم، مسأله ولایت را به طریقه اهل عرفان بیان نموده است.
2 - اساس الوحدانیه، در این رساله به مبحث وحدت و کثرت بنا طریق صوفیه پرداخت که در حد خود کمنظیر است.
3 - نهایه البیان فی درایه الزمان
تعلیقه آیتالله العظمی امام خمینی
از سال 1347 تا 1354 قمری که آیتالله شاهآبادی در حوزه علمیه قم بود، امام خمینی در این مدت هفت سال نزد او کتاب فصوص الحکم ابنعربی را خوانده و تعلیقه خود بر فصوص را نیز تألیف نموده است.(38) در آن سالها امام خمینی که 35 سال بیشتر نداشت تعلیقه خود را بر حاشیه چاپ سنگی فصوص مینگاشت.
تعداد تعلیقهها 228 مورد است که 36 مورد آن مربوط به مقدمه قیصری است و مابقی مربوط به متن فصوص است که از فص آدمی شروع میشود و تا پایان فصایوبی یعنی فص نوزدهم ادامه مییابد و اینکه چرا این تعلیقات تا پایان فص 27 ادامه نیافته مشخص نیست که آیا به خاطر مهاجرت آیتالله شاهآبادی به تهران بوده و یا دلیلی دیگر داشته، الله اعلم.
به هر حال بیشتر تعلیقهها مربوط به فصهای آدمی، شیئی، هودی، نوحی، ابراهیمی و اسحاقی است. و کمترین آنها مربوط به فصهای لوطی، داوودی، یونسی و ایوبی است. این تعلیقهها برحسب موضوع از حجم و مقدار یکسانی برخوردار نیستند. چنانکه در جاهایی که مسائل اختلافی مانند تشبیه و یا تنزیه مطرح بوده و ابنعربی و قیصری هم در آنجا دیدگاههای خاصی دارند، تعلیقههای امام نیز بلند است. ولی در مواردی که جزو اصول مسلم عرفانی است و در آنها اختلاف نظر وجود ندارد حجم تعلیقهها نیز کمتر میباشد. بدین لحاظ بلندترین تعلیقه در فص نوحی و کوتاهترین آن در فص عیسوی درباره بشارت به حضرت مریم (ع) است.(39)
نسخه خطی این تعلیقه به همراه کتابهای دیگر امام خمینی توسط ساواک به غارت میرود امام خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی در همدان، طلبهای به طور اتفاقی آن را از پیرمردی دست فروش خریداری نموده است و متوجه امضای امام در پای حواشی آن میشود. و آن را به امام جمعه وقت همدان یعنی آیتالله نوری تحویل میدهد و ایشان هم آن را به امام خمینی برمیگرداند.
برای اولین بار در سال 1406 هجری قمری این تعلیقه به همراه تعلیقه بر مصباحالانس حمزه فناری به اهتمام حجتالاسلام محمدحسن رحیمیان توسط مؤسسه پاسدار اسلام چاپ سنگی میگردد. و همچنین در سال 1380 هجری شمسی نیز توسط دو ناشر بیروتی به نامهای دارالمحجهالبیضاء و دارالرسول الاکرم در بیروت چاپ میگردد.(40)
استاد جلالالدین آشتیانی نیز در مقدمه شرح فصوص الحکم قیصری که تصحیح نموده، تمام این تعلیقه را آورده و گاهی نیز در داخل شرح برخی از تعلیقهها را به صورت پاورقی آورده است.(41) نگاه امام خمینی را در این تعلیقات به سه دسته میتوان تقسیم کرد: دسته اول: آن تعلیقاتی است که در آنها با ابنعربی و یا قیصری اختلاف نظر ندارد فقط متن فصوص و یا شرح قیصری را توضیح بیشتر داده و مشکلات آنها را حل مینماید.
دسته دوم: باز آن تعلیقاتی که درصدد شرح آنهاست و در حکم یک شارح ظاهر میگردد و اصطلاحات و تعابیری مناسبتر پیشنهاد مینماید.
دسته سوم: آن تعلیقاتی است که آنها را با دیدگاه شیعه سازگار نمیداند. در این تعلیقات که حدود هشتاد تعلیقه را شامل میشود. ضمن انتقاد از ابنعربی و یا قیصری، نظر خود را با استناد به احادیث و یا دعاهای ائمه بیان میدارد. و حتی در حدود چهل تعلیقه نظر استاد خود شاهآبادی را نیز به چالش میکشاند و دیدگاه دقیقتر خود را بیان مینماید.
پینوشتها:
1 - یورگن هابرماس، رابرت هولاب، نقد در حوزه عمومی، ترجمه دکتر حسن بشریه، صص 5 - 9.
2 - شرح فصوص الحکم، خواجه محمد پارسا، تصحیح دکتر جلیل مسگرنژاد، ص 7، پیشگفتار.
3 - اطلاعات حکمت و معرفت، مقاله دکتر سیدحسین نصر، فلسفه در آذربایجان، ترجمه غلامرضا دادخواه، ص 62، سال دوم، شماره 6، شهریور 1386.
4 - شیخ اکبر، محمد مددپور، ص 59
5 - به مقاله ابن حقیر تحت عنوان ولایت و ختم آن از دیدگاه ابنعربی به مجله دانشنامه علوم تحقیقات شماره 64، بهار 1386 ادبیات فارسی مراجعه نمایید.
6 - شیخ اکبر، ص 67
7 - همان، ص 69
8 - همان، ص 69
9 - همان، ص 75
10 - فصوصالحکم ابنعربی موحد، ص 44 دیباچه.
11 - تأثیرات ابنعربی بر حکمت متعالیه، فرشته ندری ابیانه، ص 192.
12 - شرح حال و آرای فلسفی ملارصدرا، جلال الدین آشتیانی، ص 23.
13 - مجموعه آثار حکیم صهبا، ص 46.
14 - رسائل قیصری، ص 14
15 - شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، جلالالدین آشتیانی، ص14
16 - شرح فصوص الحکم قیصری، جلالالدین آشتیانی، ص 14.
17 - مجموعه آثار حکیم مهیا، ص 62
18 - همان ص 257
19 - رسائل قیصری سید جلالالدین آشتیانی ص 8
20 - احیاءگر عرفان، محمد بدیعی، ص 129.
21 - رسائل قیصری تصحیح سید جلالالدین اشتیانی، ص 7.
22 - رسائل ابنعربی، ص 14.
23 - احیاءگر عرفان، محمد بدیعی، ص 128
24 - تعلیقه بر فصوص، محمد حسین فاضل تونی، به اهتمام مهناز رئیسزاده صص 32و11
25 - مجموعه آثار صهبا، ص 59 و شرح فصوص الحکم قیصری، تصحیح جلالالدین آشتیانی، ص 8 مقدمه
26 - تمهید القواعد، صائنالدین ابن ترکه اصفهانی، سید جلالالدین آشتیانی ص 17
27 - تعلیقه برفصوص، محمد حسین فاضل تونی، ص 35.
28 - محییالدین ابنعربی... دکتر محسن جهانگیری، ص 591 و شرح فصوص قیصری، آشتیانی، ص8، مقدمه.
29 - تعلیقه بر فصوص، فاضل تونی، ص 37 مقدمه.
30 - فصوصالحکم، شرح محمد علی موحد، صمد موحد، ص 37 دیباچه
31 - داود قیصری، شرح فصوصالحکم، مقدمه و شرح کاشانی بر فصوص، ص 38.
32 - شرح خواجه محمد پارسا، ص 23 پیشگفتار، به نقل از شرح مقدمه جلالالدین آشتیانی، ص 16.
33 - شرح فصوصالحکم، قیصری، تصحیح جلالالدین آشتیانی، ص2.
34 - این مقدمه امروز به مقدمه قیصری بر فصوصالحکم معروف است که مرحوم جلالالدین آشتیانی به طور مفصل آن را شرح نموده است.
35 - شرح فصوص، موحد، ص 65 دیباچه
36 - شرح فصوص، قیصری، صص 9 و 5 و هدایه الامم، رضا نژاد (نوشین) جلد دوم، ص 640.
37 - این رسائل با حواشی عارف محقق آقامحمدرضا قمشهای و با تعلیق و تصحیح و مقدمه سید جلالالدین آشتیانی توسط انجمن حکمت و فلسفه در سال 1360 به چاپ رسیده است.
38 - مجموعه آثار حکیم صهبا.
39 - معرفی و نقدهای عرفانی امام خمینی، دکتر هادی وکیلی، پژوهشنامه متین، شماره 12.
40 - محمدحسن رحیمیان، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، مقدمه.
41 - شرح فصوص الحکم، قیصری، آشتیانی، ص 155، مقدمه.
تاریخ انتشار در سایت: ۱۹ خرداد
منبع: / ماهنامه / اطلاعات حکمت و معرفت / 1387 / سال 1 / شماره 1، فروردین ۱۳۸۷/۰۱/۰۰
نویسنده : عبدالرضا مظاهری
نظر شما