دوران شهرها
در جهان کوچک شده که به چشم انسانها بسیار عادی میآید، طبقات متوسط، در شهرهایی سرشار از رونق اقتصادی تحرک بسیار دارند. این سفرها از نوع تجاری و تفریحی است. اکنون نود میلیون انسان پیوسته با اینترنت جهانی کار میکنند و هر هفته، نیم میلیون نفر به آنان افزوده میشود.
یک عکاس وین که در فورالبرگ متولد شده است، خیابان وست براتوی نیویورک را از شهر اینسبورک اتریش بهتر میشناسد و یک کارگزار بازار بورس لندن، با همکار هنگکنگی خود بیش از رئیس شعبة بانک منطقهاش احساس نزدیکی میکند. آن دو، خود را انسانهایی با دید وسیع جهانی میدانند و ارتباطشان از هر گونه احساس که بهنظرشان موضوعی محدود و صرفاً روستایی میآید، پیراسته است. خبرنگاران، متخصصان کامپیوتر و هنرپیشگان، بیش از دیپلماتها و سیاستمداران امور خارجه، درحال سفرهای خستهکنندهاند: صبح را در شهری کوچک، با مشتریای مأیوس یا در جلسهای مهیج در مجارستان سپری میکنند؛ بعداز ظهر برای کاری دیگر در هامبورگ هستند؛ شب را با دوست دختر جدیدشان یا دوستی که به زودی از دستش میدهند، در پاریس میگذرانند؛ و فردا در ساختمان مرکزی شرکت در نقطهای دیگر به کار میپردازند و بعد سمت امریکا و یا آسیای دور پرواز میکنند.
بیتردید کسی که هنگام بیدار شدن از خواب به چند ثانیه زمان نیاز دارد تا نام قارهای که شب را در آن سپری کرده، به یاد آورد، عضو کلوپ پیشاهنگان مسافران جهان است. یکی از معدود دوستان باقی مانده برای این افراد، روزی به شوخی به هانس دیترش گنشر، وزیر امور خارجة اسبق آلمان، گفت: "مواظب باش خودت را در حین کنترل پاسپورت، دوباره در وقت بازگشت، ملاقات نکنی! بسیاری بر شیوة زندگی این اشخاصِ همیشه در آمد و شد که درآمد بالا دارند و دنیا زیر پایشان است، حسرت میخورند.
ولی این مسافران، که پستچیهای شتابان بازیگران جهانیاند و شب و روزشان در هتلهای معروفی چون، رافائل سنگاپور، ساوی مسکو و قصر کوپاکابانای در ریودوژانیرو سپری میشود، در نهایت وقتی به طور اتفاقی دوستان قدیمیشان را در حال گذراندن تعطیلات سالانه میبینند، سرشک حسرت فرو میبارند.
پس از هشتمین سفر بین قارهای، احساس پوچی و اندیشة بیمحتوا بودن زندگی، آنان را فرا میگیرد و توان هر اقدامی را از آنان میستاند. به ظاهر جهانیاند؛ ولی زندگی یکنواختی که مسافران همیشگی هواپیماها را احاطه کرده، از تحملشان خارج است. آنها همواره در محاصرة مکانهایی شبیه یکدیگر که خطر اشتباه گرفتن آنها وجود دارد، به سر میبرند: فرودگاهها، هتلها و رستورانهای زنجیرهای و فیلمهای ارائه شده دراتاقهای تهویهدار هتلهای بدبو.
روح این انسانهای پیوسته در فعالیت، نمیتواند به سرعت جسمشان سفر کند. آنها از نیرویی که بتوانند به یاری آن با چیزهای جدید و دنیای تازه روبهرو شوند، تهی مینمایند. بدین سبب به رغم سفرهای همیشگی، همواره در یک جا به سر میبرند و فقط آنچه مورد نظرشان است، میبینند. درست مانند مردم عادی که کلکسیونی از تمبر، کارت تلفن یا سر بطریهای آبجو گرد میآوردند، به جمعآوری امتیازات مسافرت با خطوط هواپیمایی میپردازند. این زندگی پریشان، چون چراغی است که بر بدنة کنکورد در حال پرواز با سرعت مافوق صوت تعبیه شده است. در اوایل قرن آینده، شبکهای بافته شده از سیمهای الکترونیک و تلفنهای دیجیتال ماهوارهای و فرودگاههای پرظرفیت و مارکهای صنعتی معاف از مالیات حدود 30 کلان شهر را که هر یک 8 تا 25 میلیون نفر جمعیت دارد، به یکدیگر پیوند میدهند. این متروپلها، مانند اجسامی نورانی، در کل کرة زمین پراکندهاند و ساکنان آنها با یکدیگر، بیش از هموطنانشان که در نقاط دور افتادة کشور به سر میبرند و بخشی از تاریخ هم به شمار میآیند، احساس نزدیکی میکنند.
بهنظر ریکاردو پترولا، آیندهشناس ایتالیایی، قدرت در دست اتحادیهای از تاجران فعال در سطح دنیا و دولت شهرها قرار خواهد گرفت. این دولتها تمام امکانات خود را برای حمایت از توان رقابت شرکتهای جهانی مستقر در قلمروشان به کار میگیرند. اکنون مراکزی از آسیا، برای رسیدن بدین هدف در حال مسابقهاند. رشد و گسترش کلان شهرها در جهان سوم چنان سرعتی دارد که محیط رشد جوانان در اقصا نقاط دنیا با آنچه والدینشان تجربه کردهاند، کاملاً متفاوت است. دیگر لندن، پاریس، نیویورک، مسکو یا شیکاگو سمبل عظمت نیستند. بزرگترین آسمانخراش دنیا، از ماه مارس 1996 در شهر کوالالامپور، پایتخت مالزی، بر زمین سایه افکنده است. بیشترین جرثقیلهای ساختمانی، در حال حاضر، بر فراز بامهای پکن و شانگهای نصب شدهاند نه برلین.
بین پاکستان و ژاپن، مناطقی پر رونق در حال ظهور است. این مناطق بازیگران جدید جهانیاند و نقش شهرهای کشورهای غربی در دهههای گذشته را بازی خواهند کرد. بانکوک قصد دارد جایگزین شهر دیترویت امریکا شود و متروپل اتومبیل آینده باشد.
کارخانههای اتومبیلسازی ژاپن، مانند تویوتا و هوندا و میتسوبیشی و ایزوتسو، از مدتها پیش ماشینهای خود را در تایلند مونتاژ میکنند. کرایسلر و فورد، در حال ساخت شعب خود در این شهرند تا کل منطقة آسیای جنوب شرقی را از این مکان پوشش دهند.
تایپه خود را جانشین سیلیکن والی (سانفرانسیسکو) میداند. تایوان در تولید مانیتور، موشهای کامپیوتر و اسکنر به رتبة اول جهان دست یافته است. مالزی قصد دارد، مانند مناطق «رور» آلمان، صادرات خود را از طریق بهکارگیری فناوری بالا در تولید آهنآلات شکوفا سازد. بمبئی اکنون سالانه 800 فیلم سینمایی تولید میکند؛ یعنی چهار برابر هالیوود. اجاره بهای مکانهای تجاری این شهر، از شهرهای ژاپن که تاکنون رکوردار بودهاند، بیشتر است. نقش اصلی و محوری سوپر شهرهای آیندة آسیا، به شانگهای چین تعلق دارد. این شهر رقیب توکیو و نیویورک به شمار میآید و از هم اکنون غرش آن به گوش میرسد. آقای هویانگ سو، رئیس اقتصاددانان کمیسیون برنامهریزی شهر، میگوید: "ما قصد داریم تا سال 2010 به مرکز مالی - تجاری بینالمللی غرب اقیانوس آرام تبدیل شویم."
در بزرگترین بازسازی شهری - بعد از بازسازی شهر پاریس در قرن 19 میلادی که بهوسیلة بارون هاوسمن تحقق یافت - کل شهر قدیمی شانگهای تخریب و به جای آن شهری جدید ساخته میشود. 250000 خانوار باید مناطق مرکزی شهر را ترک کنند و 600000 خانوار دیگر جابهجا شوند تا 40 شرکت از 100 کمپانی عظیم دنیا، بتواند دفاتر خود را افتتاح کنند.
شرکت زیمنس در ساختمان مترو شریک است. فولکس واگن شانگهای امسال سقف تولید خود را به 220000 اتومبیل میرساند و از سال 2000 به دو میلیون اتومبیل در سال افزایش میدهد. هنگکنگ که پس از سالها استعمار انگلیس، از سال 1997 به چین برگردانده شد، قصد دارد با شانگهای رقابت کند. به قول بانکدار بزرگ کلبنت مارشال: جغرافیا به سود ما خواهد بود." اکنون پروژة 20 میلیارد دلاری فرودگاه در حال اجرا است. فاصلة این فرودگاه تا منطقة شکوفای گواندونگ که نیاز بسیاری از بازارهای جهانی را با کالاهای خود تأمین میکند، فقط 20 کیلومتر است.
طلوع اقتصادی چین، دیگر بر همگان آشکار شده و وقایعی نامنتظره و تلخ و شیرین را در خود پنهان کرده است. به کمک "اقتصاد بازار سوسیالیستی" در سال 2000، چین دنگ شیائوپینک به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شد؛ یعنی جلوتر از ژاپن و آلمان. در حالی که در سالهای دهة 60 میلادی، آموزگاران دبیرستانهای اروپا، "خطر تهاجم زرد" را به شاگردان خود گوشزد میکردند و هیچ اتفاقی پیش نیامد. اکنون زمان حمله فرا رسیده است. مردانی از امپراتوری چین در همه جا حضور دارند. کارگران مجتمع ذوب آهن شانگهای، تقریباً بهطور شبانهروزی، در شهر ناپل ایتالیا به باز کردن کارخانة 24000 تنی تعطیل شدة شرکت باکنولی اشتغال دارند. این مجموعة صنعتی که 100 هکتار فضا را اشغال کرده است، در تابستان 1997 در 14000 کیلومتر آن سوتر یعنی شهر «نانگینگ» چین در کنار رود یانگ تسه دوباره به هم جوش داده شد. در اقدامی مشابه ذوب آهن تیسن آلمان، که پایینتر از ظرفیت اسمیاش کار میکند، به بازکردن کوره بلندش برای صادرات به هند اشتغال دارد.
کارخانة ذوب آهن اتریش نیز یک مجتمع صنعتی کامل خویش را به مالزی فروخته است. خریداران شرق دور، فقط صنایع با کیفیتهای عالی را میخرند. آنها برندگان واقعی چندین دهه سوبسید میلیاردی، به صنعت ذوب آهن اروپایند. «جهانیشدن» با سرعتی غیرقابل تصور به پیش میرود. ادوارد لوتواک، اقتصاددان، عصر حاضر را چنین تشریح میکند: "همة حوضچهها و استخرها و دریاچهها و دریاها، یعنی روستاها و شهرها و کشورها، به هم میپیوندند و یک منطقه عظیم اقتصاد جهانی را پدید میآورند. تلاطم یک حوضچة کوچک که تاکنون تنها تکانهای آرام بهوجود آورد، میتواند امواجی خروشان روان سازد."
همة جهان به بازاری مشترک تبدیل شده است و به ظاهر تجارت صلحآمیز توسعه مییابد. آیا این آرزوی دیرین بشر نیست؟ آیا ما ساکنان کشورهای صنعتی و مرفه نباید از ظهور کشورهای در حال توسعه خوشحال شویم؟ آیا دستیابی به صلح جهانی نزدیک نیست؟
بیتردید پاسخ منفی است. پیشبینی متفکر کانادایی مارشال مک لوهان "دهکدة هموزن و یکدست جهانی" هرگز جامة عمل نپوشید؛ ولی مفسران و سیاستمداران این اصطلاح را عاریه گرفتهاند و از تکرار آن خسته نمیشوند. تصویری دوگانه از همگرایی در این جهان وجود دارد. البته حدود یک میلیارد بینندة تلویزیون در ژوئن 1996 مسابقة بوکس "اکسل شولتر" و «میخائیل مورر» را که در شهر دورتموند آلمان برگزار شد، تماشا کردند و سه و نیم میلیارد بیننده، هنگام برگزاری مراسم گشایش بازیهای المپیک آتلانتا پای تلویزیونها نشستند و بزرگترین واقعة تلویزیونی این هزاره را شاهد بودند؛ ولی پخش تصاویر زد و خورد و رقابتهای ورزشی تفاهم پدید نمیآورد. رهاورد نزدیکی و همزمانی ارتباطات، نه همبستگی فرهنگی است نه برابری اقتصادی.
منبع: / سایت / باشگاه اندیشه
مترجم : حمید رضا شهمیرزادی
نویسنده : هارالد شومن
نویسنده : هانس پیتر مارتین
نظر شما