موضوع : پژوهش | مقاله

نامدار و فقیه بى‌نام


آیت‌ا ‌لله محمدعلى شاه‌آبادى، فرزند آیت‌ا ‌لله بیدآبادى، در سال 1292ق. در اصفهان متولد و در سوم صفر 1369 ق. پس از هفتاد وهفت سال عمر پربرکت به ملکوت اعلى پیوست و در رى به خاک سپرده شد.
این عارف نامدار که در عرفان نظرى صاحب‌نظر بود، به تهذیب نفس و سلوک عملى نیز توجهى خاص داشت. او عارفى مکتوم و درّى مکنون بود که احوالاتش بر آسمانیان معروف بود و بر زمینیان مجهول ماند. اومعتقد بود زبان خاص عرفان را عارف باید معنا کند. به نظر ایشان:«معقول نیست که آدم بدون شریعت بتواند طریقت را داشته باشد»؛ از این روى، در فقه و اصول نیز مهارتى ویژه داشت، که جنبه‌هاى عرفانى‌اش، آن را مستور کرده بود. ایشان که به مکارم اخلاقى آراسته بود، معاشران، به ویژه جوانان، را مجذوب سیره خود مى‌ساخت. وى درکنار مباحث علمى، از فعالیت‌هاى سیاسى و اجتماعى نیز غافل نبود و کانون «اخوان» را که تشکیلاتى مذهبى به شمار مى‌آمد، پایه‌گذاشت. از جمله اقدامات مهم مرحوم شاه‌آبادى، مبارزه با طاغوت بود. وى در اوج خفقان رضاخانى، با دعوت علما به تحصن و افشاى فجایع رژیم در ماه محرم، پانزده ماه تحصن کرد. به تعبیر امام خمینی(قدس سره) « آیت‌الله شاه‌آبادى علاوه بر آن ‌که یک فقیه و عارف بود، یک مبارز به تمام معنا هم بود».
وى پس از تحصیل مقدمات نزد پدر و برادر بزرگوارش، فقه و اصول را در محضر حضرات آیات آخوند خراسانى، میرزا حسن آشتیانى و میرزا محمدتقى شیرازى فرا گرفت و در هیجده سالگى به درجه اجتهاد رسید. حکمت و فلسفه را نیز نزد حکیم میرزا ابوالحسن جلوه آموخت.
یکى از پرورش‌یافتگا ن در محضر این عالم بزرگ ،حضرت امام(قدس سره) است که کتاب‌هاى عرفانیِ فصوص‌الحکم، مفتاح الغیب و منازل السائرین را نزد ایشان فرا گرفت. وى به امام خمینى (قدس سره) بسیار علاقه‌مند بود و ازاو به احترام یاد مى‌کرد. امام نیز ایشان را لطیفه‌اى ربانى مى‌خواند. برخى دیگر از شاگردان ایشان، عبارت‌اند از حضرات آیات عظام: مرعشى نجفى، میرزا هاشم آملى، شیخ محمدرضا طبسى و حاج محمد ثقفى تهرانی. از ایشان آثار ارزشمندى برجا ست، ازجمله: شذرات المعارف (حرام‌ الاسلام)، رشحات البحار، مفتاح السعادة فى احکام العبادة، حاشیه نجاة العباد، منازل السالکین، حاشیه کفایة الاصول ، حاشیه فصول الاصول، رسالة العقل و الجهل، تفسیرى مشتمل بر توحید، اخلاق و سیر و سلوک، چهار رساله درباره نبوت عامه و خاصه.
اکنون که از فیض وجود این استوانه عرفان‌ و معنا محروم مانده ایم، به کلام ایشان تبرک مى‌جوییم که « آمده ایم تا عارف به‌ حق شویم، نه درخودپرستى بمانیم». روحش شاد و راهش پررهرو باد.


منبع: / فصلنامه / معارف عقلى / شماره 3

نظر شما