موضوع : پژوهش | مقاله

عبادت زن در ادیان توحیدى؛ مسیحىت و یهودى‏ت


در هیچ آئینى، عبادت به گستردگى، ژرفایى و زیبایى اسلام مطرح نشده است. حقیقت عبادت را باید در اسلام که دین خاتم است و عبادت در آن آمیخته با زندگى یک مسلمان مى‏باشد جست. انسان در اسلام، چه زن، چه مرد، رسم درست بندگى و نیز عبادت به معناى خاص آن را مى‏آموزد و اگر آموزه‏هاى عبادى آن را به درستى فرا گیرد و در عمل به کار بندد مى‏بیند که «عبادت» بخشى مشهود از زندگى وى است. زنان و مردان به رغم برخى تفاوت‏هایى که در برخى احکام عبادى دارند اما در بخش اصلى و عمده آن یکسانند. نگاهى به وضع عبادت زن در ادیان توحیدى دیگر هم تأکیدى است بر اصل نیاز آدمى به عبادت و هم نشانه‏اى روشن از جامعیت شریعت محمدى (ص) که به عنوان خاتم رسولان در ادامه شرایع توحیدى موسوى و عیسوى و نیز زردشتى آمده است. در این بخش موضوع عبادت زن از منظر دو دین توحیدى یهودیت و مسیحیت بررسى مى‏شود.


از آنجا که عبادت از پرسابقه‏ترین جلوه‏هاى روحى بشر و از پردامنه‏ترین نیازهاى معنوى آدمى است، حضور آن در مجتمعات بشرى و زندگى فردى آدمیان اختصاص به جوامع توحیدى و ادیان آسمانى ندارد، و اساساً خاستگاه اصلى بسیارى از دوگانه‏پرستى‏ها، «شرک عبادى» بوده است. کرنش در برابر الهه‏هاى گوناگون با این باور که دستى در مظاهر آفرینش دارند، عبادت‏هاى نادرستى بوده که هر چند ریشه در نیاز درونى آدمى دارد و پاسخ به نداهایى است که از نهاد آدمیان، آنان را به آن فرا مى‏خواند اما آلودگى به شرک و بت‏پرستى، آن را از مسیر توحید و ادیان الهى دور کرده است. اینک نیز با صدها میلیون انسان مواجهیم که باورهاى دینى و به اقتضاى آن، عبادات خود را آلوده به چندگانه‏پرستى و کرنش در برابر الهه‏هاى ساختگى و خرافه‏ها و مقدّساتى بى‏پایه کرده‏اند که در اساس، ساخته ذهن و طمع این و آن و دست‏پرورده تحریفات ویرانگرى است که در طول زمان صورت حقیقت به خود گرفته است. کنفوسیانیزم، جینیزم، بودیزم، هندوئیزم، سیکهیزم، شینتوئیزم، و تا اندازه‏اى تائویزم، نمونه‏هایى زنده از این دست مى‏باشند. (1)
اما این بررسى تنها به ادیان مسیحى و یهودى که دین‏هایى توحیدى‏اند و نیز زردشتى که دست‏کم ملحق به آنهاست، محدود مى‏شود. متون دینى موجود در این سه دین به روشنى نشان مى‏دهد یهودیت چون داراى شریعتى مستقل و گسترده بود (عهد قدیم و تلمود) در مقایسه با دو دین دیگر داراى احکام و فروع زیادى، از جمله در باره زنان است. این امر در مسیحیت، اگر آن را فقط در چهره «عهد جدید» بنگریم چشمگیر نیست.

یکم: عبادت زن در مسیحیت‏
از «عهد جدید» (2) برمى‏آید که حضرت عیسى (ع) تمام مردمان را به اطاعت از خداوند فرا مى‏خوانَد و بدون توجه به جایگاه افراد، سخن خدا را به آنان آموزش مى‏دهد.
در انجیل «متى» در پاسخ به کسى که مى‏گوید مادر و برادرانش، بیرون منتظر او هستند مى‏فرماید: «برادر و مادر من کسى است که از پدر آسمانى من اطاعت کند و درخواست خداوند را به جا آورد.» عیسى (ع) وظایف خداپرستى را براى زن و مرد مقرر کرده و زن را با مرد در ارتکاب گناه و اقرار و توبه مساوى قرار داده است.
در انجیل‏هاى چهارگانه از زنان چندى یاد مى‏شود که ایمان عمیق آنان مایه نجات‏شان مى‏شود. حواریون نیز پس از آن حضرت، زنان را به فراگیرى مسائل روحانى ترغیب مى‏کردند. (3)
هر چند عیسى (ع) دوازده مرد را به عنوان نزدیک‏ترین همراهان خود (= حواریون) جهت مشارکت در کار وعظ و شفاى بیماران انتخاب کرد (4) اما زنان نیز براى خدمت حضور داشتند. (5) گفتگوى مسیح (ع) با زن سامرىّ، (6) حکم حضرت در باره زنى که متهم به زنا بود، (7) دوستى او با مریم و مرتاه، (8) و پذیرش و جایگاه مریم مجدلیه، (9) به ویژه با توجه به جوّ آن زمان مى‏تواند شاهدى اجمالى بر نگاه مثبت اناجیل به زنان باشد. اما تحلیل مسیحیت از جریان سقوط آدم و حوّا از بهشت و معرّفى «حوّا» به عنوان فردى اغواگر و منشأ سقوط و ارتباط نزدیکى که در این نگاه میان زن و حوّا وجود دارد، آیات یاد شده را مواجه با پرسش مى‏کند.
پولس رسول در نامه به أفسسیان مى‏نویسد: «اى زنان، تسلیم شوهران خود باشید، همان گونه که تسلیم خداوند هستید. زیرا شوهر سرِ زن است چنان که مسیح نیز سرِ کلیسا، بدن خویش و نجات دهنده است. پس همان گونه که کلیسا تسلیم مسیح است، زنان نیز باید در هر امرى تسلیم شوهران خود باشند.» (10) وى هنگام بررسى ترتیبات عبادات عمومى نوشت: «زن را اجازه نمى‏دهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلّط شود بلکه باید آرام باشد، زیرا نخست آدم سرشته شد و بعد حوّا. و آدم فریب نخورد، بلکه زن بود که فریب خورد و نافرمان شد.» (11)
اما از سوى دیگر تأکید مى‏شود آموزه‏هاى مسیحیت فرقى میان نژادها و جنس‏ها نمى‏گذارد، از جمله این سخن خود پولس رسول که «همگى شما که مسیح را تعمید کردید مسیح را در بر کردید. دیگر نه یهودى معنى دارد نه یونانى، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگى در مسیح عیسى یکى هستید» (12) شاهد گرفته مى‏شود. با این حال عملاً «گاهى مسیحیان به تبعیض علیه زنان متّهم مى‏شوند. این اتهام به دلیل نقشى است که در حیات کلیسا و در جوامع غربى - که از تعالیم و دیدگاههاى مسیحى تأثیر یا شکل گرفته است - سنّتاً به زنان محوّل شده است. این حقیقتى است که در حیات کلیسا اغلب وظایف دون و فرودست مردان را به عهده زنان مى‏گذارند. مثلاً، در کلیساها، از زنان خواسته مى‏شود که گل‏ها را تزئین نمایند، چاى تهیه کنند، زمین را بشویند، نیمکت‏هاى کلیسا را واکس بزنند، در گروه کُر آواز بخوانند، و احتمالاً در مدرسه یکشنبه (13) درس بدهند. در اغلب مذاهب مسیحى، زنان مجاز به امامت مراسم دینى نبوده‏اند. تا همین اواخر، اغلب مردم، از جمله زنان، این وضعیت را مى‏پذیرفتند.» (14)
اما یک ادّعا این است که دیگر «اوضاع دگرگون گشته و همچنان نیز در حال تغییر است. در اغلب مذاهب مسیحى، امروزه زنان در مراسم عبادى عمومى حداقل نقشى را بر عهده دارند، که البته هنوز در حدّ امامت مراسم نیست. مذهب متدودیست و مذهب مستقلّ و مذهب اصلاح شده مدّتى است که قسوس زن دارند... در سال‏هاى اخیر کلیساى انگلیس، زنان شمّاس و کشیش را براى نخستین بار به کار گرفت. از نظر مذهب کاتولیک و مذهب ارتودکس شرقى این عمل درست به نظر نمى‏رسد. نشانه دیگرى از نگرانى از جایگاه زنان در کلیسا در جمله‏بندى ادعیه تجلّى یافته است.» (15)
براى ما با توجه به اشتراک میان ادیان الهى در اصل دعوت به توحید و ارزش‏هاى توحیدى و انسانى، هر چند این امر پذیرفته است که حضرت مسیح - که صلوات خدا بر پیامبر ما و آلش و بر او باد - «مرتبه نفسانى و وظایف خداپرستى را براى هر دو (زن و مرد) تعیین فرموده و زن را با مرد در ارتکاب گناه و اقرار و توبه مساوى قرار داده است» (16) اما با توجه به برخى آموزه‏هاى بازمانده پس از آن حضرت (ع)، امروزه، همچنان «مسیحیان به خاطر دیدگاه دوگانه خود نسبت به زنان، که ناشى از تفاسیر آنان از داستان خلقت آدم و حوّا و سقوط آنها، در فصول اولیه سفر پیدایش است، اغلب مورد محاجّه قرار مى‏گیرند. حوّا، فرودست‏تر از آدم و باعث سقوط و اغواگر آدمى تلقى مى‏شود. دوگانگى نسبت به زنان بخشى از دوگانگى مسیحیت در قبال امور جنسى و ازدواج است. مسیحیت اغلب بر تجرّد و اجتناب از زنان به عنوان لازمه اعتلاى معنوى، تأکید نموده است.» (17)
اگر چه «مسیحیان اعتقاد دارند که خدا دو جنسیت را آفرید، تفاوت‏هاى این دو جنس بسیار است، و نباید تظاهر کنیم که تفاوتى وجود ندارد» (18) اما با توجه به آنچه گذشت و برخى آموزه‏هاى دیگر از جمله این گفته پطرس رسول که «اکنون دریافتم به راستى خدا تبعیضى میان مردمان قائل نیست بلکه از هر قوم هر که از او بترسد و پارسایى را به عمل آورد، مقبول او مى‏گردد.» (19) و با توجه به اینکه کلیسا در عمل برخى زنان را که در حیات آن صاحب نفوذ بوده‏اند به رسمیت شناخته و بعضى از چهره‏هاى سرشناس کلیسا از زنان بوده‏اند، و گفته شده که قدّیسه‏هاى بسیارى را نیز به رسمیت مى‏شناسد و طبعاً محترم‏ترین آنان حضرت مریم (س) است، (20) در مجموع زنان نسبت به مردان در مسیحیت، در مقایسه با جایگاه عبادى و دینى زن در شریعت یهود، چنان که در ادامه خواهید دید، وضع خوبى دارند و با محدودیت کمترى مواجه هستند. بخشى از این امر را باید برخاسته از این واقعیت دانست که دامنه شریعت یهود و فروع آن از جمله در احکام زنان بسى بیشتر از آئین مسیح (ع) است.

دوم: عبادت زن در دین یهود
بیشتر احکام یهودیان میان زن و مرد مشترک است. مواردى که از این امر بیرون است را مى‏توان به دو دسته تقسیم کرد: دسته‏اى که ناشى از تفاوت‏هاى جسمانى میان زن و مرد است، مانند دستورهاى مربوط به ختنه و قاعدگى. دسته دوم احکام متفاوتى است که عللى دیگر دارد، مانند دستورهاى مربوط به زیارت و وراثت.
از سوى دیگر تمام اوامر و نواهى دین یهود از نظر محدودیت زمانى به دو گروه دسته‏بندى شده‏اند. در «نواهى» از هر قسم که باشد زنان و مردان یکسانند ولى «اوامر» که از آن به فرمان‏هاى «مثبت» یاد مى‏شود چنین نیست و مواردى که محدود به مناسبت یا زمانى خاص است بر زنان واجب نیست هر چند اگر بخواهند مى‏توانند به جا آورند. (21)
در آموزه‏هاى یهود گفته مى‏شود خداوند هدایتگر بشر است. این هدایت از طریق فرمان‏هایى صورت مى‏گیرد که به آن «میتزوُت» مى‏گویند. یهودیان سنّت‏گرا اینها را دستورهاى ثابتى مى‏دانند که خداوند بر موسى (ع) نازل کرده است، اما یهودیان متجدّد، آن را فرمان‏هایى مى‏شمارند که با شرایط اقتصادى، اجتماعى و سیاسى هر دوره‏اى منطبق است. سنّت‏گراها این مجموعه را شامل ششصد و سیزده فرمان مى‏دانند که از تورات استنتاج شده و با تلاش‏هاى مختلفى که به ویژه در قرون وسطى صورت گرفته، مجموعه فرمان‏ها به صورت سیصد و شصت و پنج فرمان «نهى» و دویست و چهل و هشت فرمان «امر» گردآورى شده است. چنان که اشاره شد زنان عمدتاً از اوامرى که محدود به زمان یا مناسبت خاصى است استثنا شده‏اند؛ ولى همین استثناها نیز عمومیت ندارد. به عنوان مثال، زنان در جشن «سوکوت» (22) از اقامت در «سوکّا» معاف شده‏اند. بر آنان واجب نیست در روز آغاز سال و روز «کیپور» به «شوفار» (23) گوش بسپارند، «صیصیت» (24) بر دوش بیندازند یا «تفیلین» (25) بر خود ببندند. در حالى که واجب است روز «پسح» از نان مخصوص بخورند. چه اینکه خواندن تورات، بر آنان واجب نیست. بازخرید اولین فرزند از خداوند، اگر پسر باشد، با پرداختن پول به «کاهن» نیز بر آنان واجب نمى‏باشد، با اینکه محدوده زمانى خاصّى ندارد. (26)

آموختن و قرائت تورات‏
در اصل وجوب فراگیرى و احکام اطاعت از خداوند، چنان که در سخن حضرت موسى (ع) آمده همه یکسانند: «تمام مردان و زنان و بچه‏ها و غریبانى را که میان شما زندگى مى‏کنند جمع کنید تا قوانین خداوند را بشنوند و یاد بگیرند که خداوندِ خدایتان را احترام نمایند و دستوراتش را اطاعت نمایند.» (27)
آموختن تورات در زندگى مذهبى یک یهودى وظیفه عمده‏اى به شمار مى‏رود، ولى زنان از این وظیفه، با وجودى که محدودیت زمانى ندارد، معافند. وظیفه آموزش آن به فرزند پسر نیز ندارند. در باره آموختن تورات به دختران نیز دو نظریه وجود دارد. یک نظریه مخالف آموختن آن به دختران مى‏باشد.
اما قرائت تورات را اگر نیایشى دسته‏جمعى بشماریم، باید گفت در «عهد قدیم» چنان که دیدید شرکت زنان در جماعت براى گوش دادن به آن مجاز شمرده شده است. ولى تفسیر دیگرى نیز وجود دارد که خواندن هفتگى تورات را مرتبط با عبادت دسته‏جمعى نمى‏داند بلکه مربوط به احکامى مى‏داند که «عزرا» حدود 450 سال پیش از ولادت مسیح (ع) تدوین و در آن، مراسم عمومى گوش دادن به تورات را در هفته، سه روز معین کرده است. ولى به صراحت نامى از «زنان» نبرده است.
«تلمود» که پس از مجموعه عهد قدیم، مهم‏ترین منبع دینى یهودیان به شمار مى‏رود، ظاهراً زنان را جزء هفت خواننده هفتگى تورات مجاز مى‏شمارد ولى به علت «حرمت جماعت» که ربطى به جنبه قانونى مسئله ندارد، زنان را از خواندن آن محروم مى‏شمارد. حرمت جماعت به این معناست که قرائت تورات توسط زنان نمایانگر درجه پرهیزکارى مردان آن جماعت مى‏باشد. یعنى زنان با وجودى که شرعاً واجد شرایط هستند، از نظر دینى در درجه دوم قرار دارند و فقط در مواردى که چاره دیگرى نباشد به آنان اجازه قرائت تورات در جماعت داده مى‏شود، چون در غیر این صورت مایه شرمندگى مردان مى‏گردد. (28)

نماز و دعا
این تفاوت در نماز نیز دیده مى‏شود. نماز بر زنان واجب است اما خواندن «شِمِع سرائل» یعنى تشهدى که باید دو بار در روز (صبح و شام) گفته شود، بر زنان واجب نیست، زیرا جزو فرمان‏هاى امرى است که به زمان خاصى وابسته است. تحلیلى بدبینانه مى‏گوید: «در اینجا مى‏بینیم که جایگاه زن در مذهب پست‏تر از مرد و هم‏ردیف برده‏ها و نابالغان قرار مى‏گیرد. ثمره این معافیت این بوده که زن‏ها از فعالیت‏هاى اجتماعى نماز جماعت (همراه مردها) کناره‏گیرى کرده، در خفا و به طور انفرادى، به عبادت خدا بپردازند. ممنوعیت‏هاى مختلفى که در احکام مذهبى وجود دارد، باعث شده است که زن‏ها نتوانند همراه مردها نماز و دعا بخوانند. در «مینیان» (حدّ نصاب ده مرد که جهت برگزارى هر مراسم عبادى لازم است) وجود زنان به حساب نمى‏آید.
تبعیض قائل شدن بین مردها و زن‏ها در کنیسه‏ها، از دیگر عواملى است که موجب شده است زن‏ها کمتر در مراسم کنیسه‏ها حاضر شوند.» (29)
داشتن جاى جداگانه در بالاخانه کنیسه یا پشت سر مردها، (30) عدم جواز امامت و مسئولیت مراسم عبادى، (31) محدود شدن برگزارى مراسم عبادى در خانه، (32) عدم جواز نماز زنان در کنار دیوار ندبه، (33) و عدم جواز حضور در محل قربانى و تماشا کردن آن، (34) از دیگر نکاتى است که در این زمینه مى‏توان به آن اشاره کرد.

روزه‏دارى‏
روزه چنان که در قرآن کریم اجمالاً آمده (35) و در سخن على (ع) نیز بر آن تأکید و تصریح شده (36) از عبادت‏هاى قدیمى است که خدا هیچ امتى را از آن معاف نداشته است. در کیش یهودى هم روزهایى از سال براى روزه‏دارى معرفى شده است که مهم‏ترین آنها روزه روز «کیپور» است. روزه که در این آئین به آن «تعنیت» گفته مى‏شود و داراى احکام خاصى هست تمامى افراد سالم، چه زن، چه مرد و چه دختر و چه پسرى که بالغ شده باشند را شامل مى‏شود.
علماى یهود، بیماران، زنان باردار و شیرده و زائو، پیران و دختران و پسران نابالغ را معاف کرده‏اند. سنّ بلوغ براى دختران 12 سال و براى پسران 13 سال مى‏باشد. (37)

نذر و عهد
نذر و عهد براى خداوند نیز مشروط به اجازه پدر و شوهر است. «هر گاه دخترى که هنوز در خانه پدرش زندگى مى‏کند براى خداوند نذر کند یا تعهدى نماید باید هر چه را قول داده ادا نماید مگر اینکه وقتى پدرش آن را بشنود، او را منع کند. در این صورت، نذر دختر خود به خود باطل مى‏شود... همین طور در مورد زنى که نذر یا تعهدى کند و شوهرش به او اجازه ندهد که آن را به جا آورد، نذر یا تعهد آن زن باطل مى‏شود... و شوهر حق دارد که نذر یا تعهد او را تأیید یا باطل نماید.» (38) اما علماى یهودى حق پدر در این باره را محدود به دختر صغیرى دانسته‏اند که به سنّ بلوغ نرسیده است و حق شوهر را نیز تا جایى که به روابط زناشویى مربوط مى‏شود دانسته‏اند. (39)

تعارض میان سنت‏گرایان و نوگرایان‏
محدودیت‏ها و تفاوت‏هاى موجود در شریعت یهود میان زن و مرد به ویژه آنچه توسط مفسّران و عالمان یهودى صورت گرفته، تعارضاتى را در دوره‏هاى اخیر میان صاحب‏نظران و جوامع یهودى به وجود آورده است. اگر چه یهودیان سنتى و نوگرا در مورد برابرى زنان و مردان توافق دارند، ولى دسته دوم بر برابرى وظایف آنان نیز تأکید مى‏کنند. به نظر آنان، مردان و زنان مى‏توانند در مراسم عبادى در کنیسه و در همه وظایف حقوقى و اجتماعى نقش دقیقاً یکسانى بر عهده گیرند. حتى خاخام‏هاى زن هم وجود دارند. (40)
در دوره معاصر، حتى دانشمندان سنت‏گرا در پاسخ به این سؤال که آیا زن‏ها مى‏توانند به عنوان یک عضو کامل در مراسم عبادى و مذهبى شرکت کنند، اختلاف نظر دارند. ربّى‏هاى سنّت‏گراى امریکا به زنان اجازه مى‏دهند میان خودشان مراسم عبادى برگزار کرده، در جمع تورات بخوانند و در این گروه مسئولیت‏هایى عبادى را که اساساً در وظایف مردهاست، به عهده بگیرند. اما هنوز هم زن‏ها مجاز نیستند در جمع مردها مسئولیت آنان را عهده‏دار شوند. در انگلستان نقش مذهبى زنان به شدت محدود است. زنان حق ندارند در کنیسه‏ها براى خود مراسم عبادى برگزار کنند، بلکه عبادات آنان باید به محیط خانه محدود باشد.
مکتب‏هاى غیر سنّتى در تمام مراسم عبادى جز چند مورد استثنا، زنان را به عنوان عضو کامل گروه مى‏پذیرند. زنان مى‏توانند «تفیلین» ببندند، در مراسم صبحگاهى «تلیت» بر تن بیندازند، همراه مردها و مانند آنها نماز بخوانند و در گروه مذهبى مختلط، مراسم عبادى را رهبرى کنند.
در امریکا از سال 1972 (= 1351ش) و در انگلستان از سال 1975 (= 1354ش) زنان به مقام «ربّى» نایل شده‏اند و مى‏توانند نقش رهبرى مذهبى داشته باشند و نیز به عنوان شاهد در دادگاه شهادت دهند. (41) در حالى که در سال‏هاى اخیر در فلسطین اشغالى - اگر خبر دقیق باشد - براساس یک مصوّبه، زنانى که براى نماز و دعا کنار دیوار به اصطلاح «ندبه» حاضر شوند به هفت سال زندان محکوم مى‏شوند. و این مسئله سال‏ها میان احزاب دینى و دولت اشغالگران زمینه‏اى گسترده براى کشمکش بود، تا جایى که یک دهه پیش گروهى از تندروان یهودى جمعى از زنانى را که با صداى بلند در کنار دیوار یاد شده نماز مى‏گزاردند با این استدلال که صداى بلند آنان «عورت» است و باید پنهان بماند، آنان را کتک زدند. (42)

تحلیل و ارزیابى‏
تفاوت‏هاى یاد شده در موارد زیادى، به گونه‏اى قابل توجه، نزدیک به احکامى است که در فقه اسلامى آمده است. عدم الزام به نمازهاى جمعه و عید، عدم تأکید بر حضور در نمازهاى جماعت و مساجد، بلکه اولویت برگزارى نماز در خانه، چنان که بسیارى از فقهاى اسلامى گفته‏اند، عدم امامت زنان براى مردان و بلکه حتى براى زنان، مشروط بودن نذر و عهد و سوگند زن به اجازه شوهر حتى منع آموزش که در برخى روایات کم‏اعتبار ما آمده، نمونه‏هایى از این دست مى‏باشد.
اینها از یک سو شواهد گویایى به دست برخى ارزیابان داده است که آن را تبعیضى آشکار میان زن و مرد بشمارند و حتى نگاه به زنان را در شریعت یهود در حدّ نگاه به بردگان و کودکان پایین آورند. از سوى دیگر زمینه تجدید نظرخواهى نوگرایان و حتى برخى محافل سنّتى یهود شده است. به ویژه که دامنه تفاوت‏ها به دیگر بخش‏هاى حقوقى و اجتماعى و خانوادگى نیز مى‏رسد.
اما برخى تحلیل‏گران در درون و بیرون جامعه یهود تلاش کرده‏اند این تفاوت‏ها را به موقعیت ویژه‏اى که زنان به ویژه در نظام خانواده بر عهده دارند پیوند دهند. از این‏رو به رغم اینکه طبق دیدگاه تلمود «ایمان زن عمیق‏تر از ایمان مرد است.» (43) و «اقرار داشتند که زن را خردى است غریزى که در وجود مرد اثرى از آن دیده نمى‏شود» (44) و یا تلمود با عبارتى موجز مى‏گوید: «اگر زنت کوتاه‏قد است، خم شو تا به اندرز او گوش دهى» (45) و در متون اصلى یهود از زنانى سخن رفته که با فرشتگان سخن گفته یا به مقام نبوت دست یافته‏اند، (46) اما محدودیت‏ها و تفاوت‏هاى مورد اشاره نیز وجود دارد.
اهمیتى که کیش یهودى همانند اسلام به مسئله ازدواج و خانواده مى‏دهد تا جایى که اولین فرمان از فرمان‏هاى ششصد و سیزده‏گانه، ازدواج و تشکیل خانواده بوده است و حتى ادعا شده «در موضوع حسن زندگى خانوادگى، هیچ ملتى به پاى ملت یهود نرسیده است»! (47) و «مردى که همسر ندارد شایسته نام مرد نیست»، (48) این اهتمام، این فرصت را فراهم مى‏سازد توضیح برخى خاخام‏ها را مورد توجه قرار دهیم که «مسئولیت زنان براى پرورش فرزند مسئولیتى سنگین است، که مثلاً به علت انجام دعاى روزانه، تعطیل‏بردار نیست. البته این مانع از آن نیست که اگر زنان خود مایل به انجام این اعمال باشند، نتوانند آنها را انجام دهند.» (49)
از سوى دیگر، برخى خاخام‏ها مى‏افزایند «زنان، به دلیل جسم و روح‏شان، رابطه نزدیک‏ترى با خدا دارند، و بنابراین، همانند مردان، نیازى به ادعیه روزانه ندارند. هرتز، خاخام اعظم فقید بریتانیا در باره این عبارت از «سفر پیدایش» که مرد باید خود را به همسرش ملصق سازد، مى‏نویسد: این مرد - و نه زن ضعیف‏تر - است که باید خود را به همسرش ملصق سازد، زیرا در عرصه حیات روح، زن از نظر اخلاقى و معنوى، برتر از مرد است.» (50)
دیوید بن‏یوسف ابودرحام، یکى از مفسّران دوران قرون وسطى در شرح فلسفه واجب نبودن «میتزوُت»ها و اوامرى که محدود به زمان خاص است، به همین نکته مى‏پردازد که معاف بودن زنان بیشتر معلول دلایل خانوادگى است:
«دلیل اینکه زن‏ها از انجام میتزوت‏هاى مثبتى که به مناسبت‏هاى خاص محدود است، معاف شده‏اند، این است که زن‏ها موظفند نیازهاى شوهرشان را برآورند. اگر انجام میتزوت‏هاى مثبتِ وابسته به زمان براى زن‏ها واجب بود، احتمال داشت که اجراى فرمان الهى با خواسته شوهر تداخل پیدا کند. اگر زن در این حالت به فرمان خالقش مشغول مى‏شد و خواسته شوهرش را بى‏پاسخ مى‏گذاشت، واى بر او از غضب شوهرش! اگر خواسته شوهرش را به جا مى‏آورد و فرمان پروردگارش را زمین مى‏گذاشت، واى بر او از خشم آفریدگارش! بنابراین خداوند این «فرامین» را بر زن واجب نکرد تا او با شوهرش در صلح و صفا زندگى کند.» (51)
البته به راحتى مى‏توان حدس زد که خاستگاه این تفاوت‏ها محدود به امور زناشویى نشود. از نظر جنبه‏هاى عمومى و اجتماعى نیز مى‏توان گفت «تلمود» به عنوان منبع تفسیر شریعت شبکه‏اى از قوانین کاربردى است که نگرش به آن کاملاً عملگرایانه و در نتیجه به کلى انعطاف‏پذیر است. براى مثال، علت اینکه زنان از مطالعه و تحصیل معاف شده‏اند این نیست که حکماى یهود زنان را قادر به آموختن نمى‏دانستند بلکه بر عکس نمونه‏هاى متعددى از زنان فرهیخته و آموزش‏دیده وجود داشته‏اند. در عبادت نیز، پیش‏بینى آنکه مبادا زنان، خود را به کلى وقف خواندن دعا یا ریاضت‏کشى کنند، به ویژه در مواردى که انگیزه‏هاى آنان مورد تردید بوده، بعضى از حکما را اندکى ترساند.
حکیمان یهودى از این مى‏ترسیدند که رفتار و کردار زاهدانه، گاهى براى تظاهر و ریا باشد. این تصور از زن که «براى چند عدد سیب، به منظور رساندن آن به بیماران مرتکب زنا مى‏شود» آنها را نگران کرده بود. اما در مجموع، زن خداترسى که خود را وقف کارهاى خیر کرده باشد شخصیتى ناآشنا نبوده است. اینکه زنانى بسیار صالح و حتى در کمال فضیلت یافت شوند، امرى پسندیده بوده است. فعالیت‏ها و منزلت انبیاى زن نیز مسلّم گرفته شده بود و به نظر نمى‏رسید که نیاز به توجیه داشته باشد.
بنابراین، با این نگاه مثبت مى‏توان گفت حکیمان تلمودى زنان را به رغم تفاوت‏هاى مورد اشاره از جمله در عبادت، نه مخلوقاتى کم‏منزلت، بلکه بنا به گفته موجز یکى از حکیمان «ملّتى جداگانه» مى‏دانستند. از نظر آنان یک شبکه جداگانه از عقاید، احکام و رهنمودهاى عملى زنانه وجود دارد که با آنچه براى مردان هست تفاوت دارد و زنان با آنکه از بسیارى فرایض مهم که مردان موظف به رعایت آنها هستند معاف شده‏اند، از دیدگاه ناب دینى، کم‏اهمیت‏تر از مردان به شمار نمى‏آیند. تمایز میان دو جنس بر پایه یک تقسیم کاربردى است که در ظاهر، جدا از هم دیده مى‏شوند، اما در حقیقت مساوى‏اند. (52)
بر این اساس مردان یهودى در دوره تلمودى، اصرار داشتند خویش را جنس برخوردارتر قلمداد کنند، طبعاً مستحق آن بودند که شمار زیادترى از احکام را به دوش بکشند. و تلاش برخى مفسّران یهودى در تفسیر این دعاى روزانه مرد یهودى که خداى را سپاس مى‏گذارد که او را مرد آفریده است، نه زن، در همین راستا قابل طرح است. گفته‏اند این دعا ستایش خداوند است بر اینکه به مرد یهودى فرصت بیشترى براى اجراى آموزه‏ها و اوامر و نواهى فراهم ساخته است. (53) بر این قرار و به گفته ویل دورانت در دوره تلمودى «موقعیت زن از لحاظ حقوقى نازل و از نظر اخلاقى بلندپایه بود. مرد یهودى مانند افلاطون خدا را سپاس مى‏گذاشت که زن آفریده نشده است، و زن یهودى از سر فروتنى جواب مى‏داد: خدا را شکر که مرا بر وفق مشیّت خویش آفرید.» (54)

پى‏نوشتها:
1) نک: تاریخ جامع ادیان، ص‏444 - 127.
2) کتاب مقدس مسیحیان دو بخش دارد: یکى عهد قدیم که یهودیان نیز آن را مقدس مى‏شمارند، و دیگرى عهد جدید که ویژه مسیحیان است. هر چند مسیحیان تقریباً تمام عهد قدیم و جدید را قبول دارند ولى در این بخش فقط براساس آنچه در عهد جدید آمده سخن مى‏گوییم.
3) نک: حقوق زن در عهدین، ص‏51 - 52.
4) انجیل مرقس، فصل 3، شماره 14 - 19.
5) همان، فصل 15، شماره 40 - 41.
6) انجیل یوحنا، فصل 4، شماره 8 - 26.
7) همان، فصل 8، شماره 2 - 11.
8) همان، فصل 11، شماره 1 - 44.
9) انجیل لوقا، فصل 7، شماره 37 - 47؛ انجیل یوحنا، فصل 20، شماره 1 - 18.
10) رساله پولس به افسسیان، فصل 5، شماره 22 - 24.
11) رساله اول پولس به تیموتاؤس، فصل 2، شماره 12 - 15.
12) رساله پولس‏رسول به غلاطیان، فصل 3، شماره 27 - 28.
13) آموزشگاهى است در ارتباط با کلیسا، که در روزهاى یکشنبه کلاس‏هایى براى آموزش مسیحیت تشکیل مى‏دهد.
14) اخلاق در شش دین جهان، ص‏380 - 381.
15) همان، ص‏381.
16) نک: حقوق زن در عهدین، ص‏52.
17) اخلاق در شش دین جهان، ص‏384.
18) همان.
19) رساله اعمال رسولان، فصل 10، شماره 34 - 35.
20) نک: اخلاق در شش دین جهان، ص‏384.
21) نک: پژوهشنامه یهود ایران، ص‏324 - 326.
22) سوکوت یا سایه‏بان‏ها عید هفت‏روزه پاییزى است که طى آن یهودیان سنّتى در سایه‏بان (سوکّا) ساکن مى‏شوند - و نام‏گذارى این عید به همین مناسبت است - تا یادآور سایه‏بان‏هاى بیابانى باشد که بنى‏اسرائیل پس از خروج از مصر در آنها مى‏زیستند. گویا برخى مشابهت‏ها باعث شده برخى از آن به برگزارى حج تعبیر کنند. این تعبیر را «عبدالوهاب مسیرى» در «موسوعة الیهود و الیهودیة و الصهیونیه» به کار برده است.
23) کرنایى از شاخ بز یا گوزن.
24) چیزى شبیه چفیه.
25) بندى چرمى.
26) نک: زن در ادیان بزرگ جهان، ص‏221 - 223.
27) عهد قدیم، تثنیه، فصل 31، شماره 12.
28) نک: پژوهشنامه یهود ایران، ص‏326 - 328.
29) زن در ادیان بزرگ جهان، ص‏225.
30) نک: تاریخ تمدن، ج‏4، ص‏486.
31) اخلاق در شش دین جهان، ص‏314.
32) زن در ادیان بزرگ جهان، ص‏224.
33) المرأة فى اسرائیل بین السیاسة و الدین، ص‏30.
34) حقوق زن در عهدین، ص‏49.
35) بقره، آیه 183.
36) جوامع‏الجامع، ج‏1، ص‏103.
37) WWW. LLDORG. IR مؤسسه گفتگوى ادیان، 7/8/1384. و نیز براى آگاهى بیشتر نک: سیرى در تلمود، ص‏188 - 192.
38) اعداد، فصل 30، شماره 3 و 16.
39) سیرى در تلمود، ص‏214.
40) اخلاق در شش دین بزرگ جهان، ص‏312 - 314.
41) زن در ادیان بزرگ جهان، ص‏226.
42) المرأة فى اسرائیل بین السیاسة و الدین، ص‏30.
43) موسوعة الیهود و الیهودیة و الصهیونیة، ج‏5، ص‏16.
44) تاریخ تمدن، ج‏4، ص‏462.
45) اخلاق در شش دین جهان، ص‏314.
46) نک: داوران، فصل 13، شماره 2، و فصل 16، شماره 13، و فصل 18، شماره 15.
47) تاریخ تمدن، ج‏4، ص‏458.
48) سیرى در تلمود، ص‏212.
49) اخلاق در شش دین بزرگ جهان، ص‏313.
50) همان.
51) زن در ادیان بزرگ‏جهان، ص‏223 - 224.
52) نک: سیرى در تلمود، ص‏214 -215.
53) موسوعة الیهود و الیهودیة و الصهیونیة، ج‏5، ص‏16.
54) تاریخ تمدن، ج‏4، ص‏486.

منبع: / ماهنامه / پیام زن / 1386 / شماره 181، فروردین ۱۳۸۶/۰۱
نویسنده : سید ضیاء مرتضوى

نظر شما