عبادت زن در ادیان توحیدى؛ مسیحىت و یهودىت
در هیچ آئینى، عبادت به گستردگى، ژرفایى و زیبایى اسلام مطرح نشده است. حقیقت عبادت را باید در اسلام که دین خاتم است و عبادت در آن آمیخته با زندگى یک مسلمان مىباشد جست. انسان در اسلام، چه زن، چه مرد، رسم درست بندگى و نیز عبادت به معناى خاص آن را مىآموزد و اگر آموزههاى عبادى آن را به درستى فرا گیرد و در عمل به کار بندد مىبیند که «عبادت» بخشى مشهود از زندگى وى است. زنان و مردان به رغم برخى تفاوتهایى که در برخى احکام عبادى دارند اما در بخش اصلى و عمده آن یکسانند. نگاهى به وضع عبادت زن در ادیان توحیدى دیگر هم تأکیدى است بر اصل نیاز آدمى به عبادت و هم نشانهاى روشن از جامعیت شریعت محمدى (ص) که به عنوان خاتم رسولان در ادامه شرایع توحیدى موسوى و عیسوى و نیز زردشتى آمده است. در این بخش موضوع عبادت زن از منظر دو دین توحیدى یهودیت و مسیحیت بررسى مىشود.
از آنجا که عبادت از پرسابقهترین جلوههاى روحى بشر و از پردامنهترین نیازهاى معنوى آدمى است، حضور آن در مجتمعات بشرى و زندگى فردى آدمیان اختصاص به جوامع توحیدى و ادیان آسمانى ندارد، و اساساً خاستگاه اصلى بسیارى از دوگانهپرستىها، «شرک عبادى» بوده است. کرنش در برابر الهههاى گوناگون با این باور که دستى در مظاهر آفرینش دارند، عبادتهاى نادرستى بوده که هر چند ریشه در نیاز درونى آدمى دارد و پاسخ به نداهایى است که از نهاد آدمیان، آنان را به آن فرا مىخواند اما آلودگى به شرک و بتپرستى، آن را از مسیر توحید و ادیان الهى دور کرده است. اینک نیز با صدها میلیون انسان مواجهیم که باورهاى دینى و به اقتضاى آن، عبادات خود را آلوده به چندگانهپرستى و کرنش در برابر الهههاى ساختگى و خرافهها و مقدّساتى بىپایه کردهاند که در اساس، ساخته ذهن و طمع این و آن و دستپرورده تحریفات ویرانگرى است که در طول زمان صورت حقیقت به خود گرفته است. کنفوسیانیزم، جینیزم، بودیزم، هندوئیزم، سیکهیزم، شینتوئیزم، و تا اندازهاى تائویزم، نمونههایى زنده از این دست مىباشند. (1)
اما این بررسى تنها به ادیان مسیحى و یهودى که دینهایى توحیدىاند و نیز زردشتى که دستکم ملحق به آنهاست، محدود مىشود. متون دینى موجود در این سه دین به روشنى نشان مىدهد یهودیت چون داراى شریعتى مستقل و گسترده بود (عهد قدیم و تلمود) در مقایسه با دو دین دیگر داراى احکام و فروع زیادى، از جمله در باره زنان است. این امر در مسیحیت، اگر آن را فقط در چهره «عهد جدید» بنگریم چشمگیر نیست.
یکم: عبادت زن در مسیحیت
از «عهد جدید» (2) برمىآید که حضرت عیسى (ع) تمام مردمان را به اطاعت از خداوند فرا مىخوانَد و بدون توجه به جایگاه افراد، سخن خدا را به آنان آموزش مىدهد.
در انجیل «متى» در پاسخ به کسى که مىگوید مادر و برادرانش، بیرون منتظر او هستند مىفرماید: «برادر و مادر من کسى است که از پدر آسمانى من اطاعت کند و درخواست خداوند را به جا آورد.» عیسى (ع) وظایف خداپرستى را براى زن و مرد مقرر کرده و زن را با مرد در ارتکاب گناه و اقرار و توبه مساوى قرار داده است.
در انجیلهاى چهارگانه از زنان چندى یاد مىشود که ایمان عمیق آنان مایه نجاتشان مىشود. حواریون نیز پس از آن حضرت، زنان را به فراگیرى مسائل روحانى ترغیب مىکردند. (3)
هر چند عیسى (ع) دوازده مرد را به عنوان نزدیکترین همراهان خود (= حواریون) جهت مشارکت در کار وعظ و شفاى بیماران انتخاب کرد (4) اما زنان نیز براى خدمت حضور داشتند. (5) گفتگوى مسیح (ع) با زن سامرىّ، (6) حکم حضرت در باره زنى که متهم به زنا بود، (7) دوستى او با مریم و مرتاه، (8) و پذیرش و جایگاه مریم مجدلیه، (9) به ویژه با توجه به جوّ آن زمان مىتواند شاهدى اجمالى بر نگاه مثبت اناجیل به زنان باشد. اما تحلیل مسیحیت از جریان سقوط آدم و حوّا از بهشت و معرّفى «حوّا» به عنوان فردى اغواگر و منشأ سقوط و ارتباط نزدیکى که در این نگاه میان زن و حوّا وجود دارد، آیات یاد شده را مواجه با پرسش مىکند.
پولس رسول در نامه به أفسسیان مىنویسد: «اى زنان، تسلیم شوهران خود باشید، همان گونه که تسلیم خداوند هستید. زیرا شوهر سرِ زن است چنان که مسیح نیز سرِ کلیسا، بدن خویش و نجات دهنده است. پس همان گونه که کلیسا تسلیم مسیح است، زنان نیز باید در هر امرى تسلیم شوهران خود باشند.» (10) وى هنگام بررسى ترتیبات عبادات عمومى نوشت: «زن را اجازه نمىدهم که تعلیم دهد یا بر مرد مسلّط شود بلکه باید آرام باشد، زیرا نخست آدم سرشته شد و بعد حوّا. و آدم فریب نخورد، بلکه زن بود که فریب خورد و نافرمان شد.» (11)
اما از سوى دیگر تأکید مىشود آموزههاى مسیحیت فرقى میان نژادها و جنسها نمىگذارد، از جمله این سخن خود پولس رسول که «همگى شما که مسیح را تعمید کردید مسیح را در بر کردید. دیگر نه یهودى معنى دارد نه یونانى، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگى در مسیح عیسى یکى هستید» (12) شاهد گرفته مىشود. با این حال عملاً «گاهى مسیحیان به تبعیض علیه زنان متّهم مىشوند. این اتهام به دلیل نقشى است که در حیات کلیسا و در جوامع غربى - که از تعالیم و دیدگاههاى مسیحى تأثیر یا شکل گرفته است - سنّتاً به زنان محوّل شده است. این حقیقتى است که در حیات کلیسا اغلب وظایف دون و فرودست مردان را به عهده زنان مىگذارند. مثلاً، در کلیساها، از زنان خواسته مىشود که گلها را تزئین نمایند، چاى تهیه کنند، زمین را بشویند، نیمکتهاى کلیسا را واکس بزنند، در گروه کُر آواز بخوانند، و احتمالاً در مدرسه یکشنبه (13) درس بدهند. در اغلب مذاهب مسیحى، زنان مجاز به امامت مراسم دینى نبودهاند. تا همین اواخر، اغلب مردم، از جمله زنان، این وضعیت را مىپذیرفتند.» (14)
اما یک ادّعا این است که دیگر «اوضاع دگرگون گشته و همچنان نیز در حال تغییر است. در اغلب مذاهب مسیحى، امروزه زنان در مراسم عبادى عمومى حداقل نقشى را بر عهده دارند، که البته هنوز در حدّ امامت مراسم نیست. مذهب متدودیست و مذهب مستقلّ و مذهب اصلاح شده مدّتى است که قسوس زن دارند... در سالهاى اخیر کلیساى انگلیس، زنان شمّاس و کشیش را براى نخستین بار به کار گرفت. از نظر مذهب کاتولیک و مذهب ارتودکس شرقى این عمل درست به نظر نمىرسد. نشانه دیگرى از نگرانى از جایگاه زنان در کلیسا در جملهبندى ادعیه تجلّى یافته است.» (15)
براى ما با توجه به اشتراک میان ادیان الهى در اصل دعوت به توحید و ارزشهاى توحیدى و انسانى، هر چند این امر پذیرفته است که حضرت مسیح - که صلوات خدا بر پیامبر ما و آلش و بر او باد - «مرتبه نفسانى و وظایف خداپرستى را براى هر دو (زن و مرد) تعیین فرموده و زن را با مرد در ارتکاب گناه و اقرار و توبه مساوى قرار داده است» (16) اما با توجه به برخى آموزههاى بازمانده پس از آن حضرت (ع)، امروزه، همچنان «مسیحیان به خاطر دیدگاه دوگانه خود نسبت به زنان، که ناشى از تفاسیر آنان از داستان خلقت آدم و حوّا و سقوط آنها، در فصول اولیه سفر پیدایش است، اغلب مورد محاجّه قرار مىگیرند. حوّا، فرودستتر از آدم و باعث سقوط و اغواگر آدمى تلقى مىشود. دوگانگى نسبت به زنان بخشى از دوگانگى مسیحیت در قبال امور جنسى و ازدواج است. مسیحیت اغلب بر تجرّد و اجتناب از زنان به عنوان لازمه اعتلاى معنوى، تأکید نموده است.» (17)
اگر چه «مسیحیان اعتقاد دارند که خدا دو جنسیت را آفرید، تفاوتهاى این دو جنس بسیار است، و نباید تظاهر کنیم که تفاوتى وجود ندارد» (18) اما با توجه به آنچه گذشت و برخى آموزههاى دیگر از جمله این گفته پطرس رسول که «اکنون دریافتم به راستى خدا تبعیضى میان مردمان قائل نیست بلکه از هر قوم هر که از او بترسد و پارسایى را به عمل آورد، مقبول او مىگردد.» (19) و با توجه به اینکه کلیسا در عمل برخى زنان را که در حیات آن صاحب نفوذ بودهاند به رسمیت شناخته و بعضى از چهرههاى سرشناس کلیسا از زنان بودهاند، و گفته شده که قدّیسههاى بسیارى را نیز به رسمیت مىشناسد و طبعاً محترمترین آنان حضرت مریم (س) است، (20) در مجموع زنان نسبت به مردان در مسیحیت، در مقایسه با جایگاه عبادى و دینى زن در شریعت یهود، چنان که در ادامه خواهید دید، وضع خوبى دارند و با محدودیت کمترى مواجه هستند. بخشى از این امر را باید برخاسته از این واقعیت دانست که دامنه شریعت یهود و فروع آن از جمله در احکام زنان بسى بیشتر از آئین مسیح (ع) است.
دوم: عبادت زن در دین یهود
بیشتر احکام یهودیان میان زن و مرد مشترک است. مواردى که از این امر بیرون است را مىتوان به دو دسته تقسیم کرد: دستهاى که ناشى از تفاوتهاى جسمانى میان زن و مرد است، مانند دستورهاى مربوط به ختنه و قاعدگى. دسته دوم احکام متفاوتى است که عللى دیگر دارد، مانند دستورهاى مربوط به زیارت و وراثت.
از سوى دیگر تمام اوامر و نواهى دین یهود از نظر محدودیت زمانى به دو گروه دستهبندى شدهاند. در «نواهى» از هر قسم که باشد زنان و مردان یکسانند ولى «اوامر» که از آن به فرمانهاى «مثبت» یاد مىشود چنین نیست و مواردى که محدود به مناسبت یا زمانى خاص است بر زنان واجب نیست هر چند اگر بخواهند مىتوانند به جا آورند. (21)
در آموزههاى یهود گفته مىشود خداوند هدایتگر بشر است. این هدایت از طریق فرمانهایى صورت مىگیرد که به آن «میتزوُت» مىگویند. یهودیان سنّتگرا اینها را دستورهاى ثابتى مىدانند که خداوند بر موسى (ع) نازل کرده است، اما یهودیان متجدّد، آن را فرمانهایى مىشمارند که با شرایط اقتصادى، اجتماعى و سیاسى هر دورهاى منطبق است. سنّتگراها این مجموعه را شامل ششصد و سیزده فرمان مىدانند که از تورات استنتاج شده و با تلاشهاى مختلفى که به ویژه در قرون وسطى صورت گرفته، مجموعه فرمانها به صورت سیصد و شصت و پنج فرمان «نهى» و دویست و چهل و هشت فرمان «امر» گردآورى شده است. چنان که اشاره شد زنان عمدتاً از اوامرى که محدود به زمان یا مناسبت خاصى است استثنا شدهاند؛ ولى همین استثناها نیز عمومیت ندارد. به عنوان مثال، زنان در جشن «سوکوت» (22) از اقامت در «سوکّا» معاف شدهاند. بر آنان واجب نیست در روز آغاز سال و روز «کیپور» به «شوفار» (23) گوش بسپارند، «صیصیت» (24) بر دوش بیندازند یا «تفیلین» (25) بر خود ببندند. در حالى که واجب است روز «پسح» از نان مخصوص بخورند. چه اینکه خواندن تورات، بر آنان واجب نیست. بازخرید اولین فرزند از خداوند، اگر پسر باشد، با پرداختن پول به «کاهن» نیز بر آنان واجب نمىباشد، با اینکه محدوده زمانى خاصّى ندارد. (26)
آموختن و قرائت تورات
در اصل وجوب فراگیرى و احکام اطاعت از خداوند، چنان که در سخن حضرت موسى (ع) آمده همه یکسانند: «تمام مردان و زنان و بچهها و غریبانى را که میان شما زندگى مىکنند جمع کنید تا قوانین خداوند را بشنوند و یاد بگیرند که خداوندِ خدایتان را احترام نمایند و دستوراتش را اطاعت نمایند.» (27)
آموختن تورات در زندگى مذهبى یک یهودى وظیفه عمدهاى به شمار مىرود، ولى زنان از این وظیفه، با وجودى که محدودیت زمانى ندارد، معافند. وظیفه آموزش آن به فرزند پسر نیز ندارند. در باره آموختن تورات به دختران نیز دو نظریه وجود دارد. یک نظریه مخالف آموختن آن به دختران مىباشد.
اما قرائت تورات را اگر نیایشى دستهجمعى بشماریم، باید گفت در «عهد قدیم» چنان که دیدید شرکت زنان در جماعت براى گوش دادن به آن مجاز شمرده شده است. ولى تفسیر دیگرى نیز وجود دارد که خواندن هفتگى تورات را مرتبط با عبادت دستهجمعى نمىداند بلکه مربوط به احکامى مىداند که «عزرا» حدود 450 سال پیش از ولادت مسیح (ع) تدوین و در آن، مراسم عمومى گوش دادن به تورات را در هفته، سه روز معین کرده است. ولى به صراحت نامى از «زنان» نبرده است.
«تلمود» که پس از مجموعه عهد قدیم، مهمترین منبع دینى یهودیان به شمار مىرود، ظاهراً زنان را جزء هفت خواننده هفتگى تورات مجاز مىشمارد ولى به علت «حرمت جماعت» که ربطى به جنبه قانونى مسئله ندارد، زنان را از خواندن آن محروم مىشمارد. حرمت جماعت به این معناست که قرائت تورات توسط زنان نمایانگر درجه پرهیزکارى مردان آن جماعت مىباشد. یعنى زنان با وجودى که شرعاً واجد شرایط هستند، از نظر دینى در درجه دوم قرار دارند و فقط در مواردى که چاره دیگرى نباشد به آنان اجازه قرائت تورات در جماعت داده مىشود، چون در غیر این صورت مایه شرمندگى مردان مىگردد. (28)
نماز و دعا
این تفاوت در نماز نیز دیده مىشود. نماز بر زنان واجب است اما خواندن «شِمِع سرائل» یعنى تشهدى که باید دو بار در روز (صبح و شام) گفته شود، بر زنان واجب نیست، زیرا جزو فرمانهاى امرى است که به زمان خاصى وابسته است. تحلیلى بدبینانه مىگوید: «در اینجا مىبینیم که جایگاه زن در مذهب پستتر از مرد و همردیف بردهها و نابالغان قرار مىگیرد. ثمره این معافیت این بوده که زنها از فعالیتهاى اجتماعى نماز جماعت (همراه مردها) کنارهگیرى کرده، در خفا و به طور انفرادى، به عبادت خدا بپردازند. ممنوعیتهاى مختلفى که در احکام مذهبى وجود دارد، باعث شده است که زنها نتوانند همراه مردها نماز و دعا بخوانند. در «مینیان» (حدّ نصاب ده مرد که جهت برگزارى هر مراسم عبادى لازم است) وجود زنان به حساب نمىآید.
تبعیض قائل شدن بین مردها و زنها در کنیسهها، از دیگر عواملى است که موجب شده است زنها کمتر در مراسم کنیسهها حاضر شوند.» (29)
داشتن جاى جداگانه در بالاخانه کنیسه یا پشت سر مردها، (30) عدم جواز امامت و مسئولیت مراسم عبادى، (31) محدود شدن برگزارى مراسم عبادى در خانه، (32) عدم جواز نماز زنان در کنار دیوار ندبه، (33) و عدم جواز حضور در محل قربانى و تماشا کردن آن، (34) از دیگر نکاتى است که در این زمینه مىتوان به آن اشاره کرد.
روزهدارى
روزه چنان که در قرآن کریم اجمالاً آمده (35) و در سخن على (ع) نیز بر آن تأکید و تصریح شده (36) از عبادتهاى قدیمى است که خدا هیچ امتى را از آن معاف نداشته است. در کیش یهودى هم روزهایى از سال براى روزهدارى معرفى شده است که مهمترین آنها روزه روز «کیپور» است. روزه که در این آئین به آن «تعنیت» گفته مىشود و داراى احکام خاصى هست تمامى افراد سالم، چه زن، چه مرد و چه دختر و چه پسرى که بالغ شده باشند را شامل مىشود.
علماى یهود، بیماران، زنان باردار و شیرده و زائو، پیران و دختران و پسران نابالغ را معاف کردهاند. سنّ بلوغ براى دختران 12 سال و براى پسران 13 سال مىباشد. (37)
نذر و عهد
نذر و عهد براى خداوند نیز مشروط به اجازه پدر و شوهر است. «هر گاه دخترى که هنوز در خانه پدرش زندگى مىکند براى خداوند نذر کند یا تعهدى نماید باید هر چه را قول داده ادا نماید مگر اینکه وقتى پدرش آن را بشنود، او را منع کند. در این صورت، نذر دختر خود به خود باطل مىشود... همین طور در مورد زنى که نذر یا تعهدى کند و شوهرش به او اجازه ندهد که آن را به جا آورد، نذر یا تعهد آن زن باطل مىشود... و شوهر حق دارد که نذر یا تعهد او را تأیید یا باطل نماید.» (38) اما علماى یهودى حق پدر در این باره را محدود به دختر صغیرى دانستهاند که به سنّ بلوغ نرسیده است و حق شوهر را نیز تا جایى که به روابط زناشویى مربوط مىشود دانستهاند. (39)
تعارض میان سنتگرایان و نوگرایان
محدودیتها و تفاوتهاى موجود در شریعت یهود میان زن و مرد به ویژه آنچه توسط مفسّران و عالمان یهودى صورت گرفته، تعارضاتى را در دورههاى اخیر میان صاحبنظران و جوامع یهودى به وجود آورده است. اگر چه یهودیان سنتى و نوگرا در مورد برابرى زنان و مردان توافق دارند، ولى دسته دوم بر برابرى وظایف آنان نیز تأکید مىکنند. به نظر آنان، مردان و زنان مىتوانند در مراسم عبادى در کنیسه و در همه وظایف حقوقى و اجتماعى نقش دقیقاً یکسانى بر عهده گیرند. حتى خاخامهاى زن هم وجود دارند. (40)
در دوره معاصر، حتى دانشمندان سنتگرا در پاسخ به این سؤال که آیا زنها مىتوانند به عنوان یک عضو کامل در مراسم عبادى و مذهبى شرکت کنند، اختلاف نظر دارند. ربّىهاى سنّتگراى امریکا به زنان اجازه مىدهند میان خودشان مراسم عبادى برگزار کرده، در جمع تورات بخوانند و در این گروه مسئولیتهایى عبادى را که اساساً در وظایف مردهاست، به عهده بگیرند. اما هنوز هم زنها مجاز نیستند در جمع مردها مسئولیت آنان را عهدهدار شوند. در انگلستان نقش مذهبى زنان به شدت محدود است. زنان حق ندارند در کنیسهها براى خود مراسم عبادى برگزار کنند، بلکه عبادات آنان باید به محیط خانه محدود باشد.
مکتبهاى غیر سنّتى در تمام مراسم عبادى جز چند مورد استثنا، زنان را به عنوان عضو کامل گروه مىپذیرند. زنان مىتوانند «تفیلین» ببندند، در مراسم صبحگاهى «تلیت» بر تن بیندازند، همراه مردها و مانند آنها نماز بخوانند و در گروه مذهبى مختلط، مراسم عبادى را رهبرى کنند.
در امریکا از سال 1972 (= 1351ش) و در انگلستان از سال 1975 (= 1354ش) زنان به مقام «ربّى» نایل شدهاند و مىتوانند نقش رهبرى مذهبى داشته باشند و نیز به عنوان شاهد در دادگاه شهادت دهند. (41) در حالى که در سالهاى اخیر در فلسطین اشغالى - اگر خبر دقیق باشد - براساس یک مصوّبه، زنانى که براى نماز و دعا کنار دیوار به اصطلاح «ندبه» حاضر شوند به هفت سال زندان محکوم مىشوند. و این مسئله سالها میان احزاب دینى و دولت اشغالگران زمینهاى گسترده براى کشمکش بود، تا جایى که یک دهه پیش گروهى از تندروان یهودى جمعى از زنانى را که با صداى بلند در کنار دیوار یاد شده نماز مىگزاردند با این استدلال که صداى بلند آنان «عورت» است و باید پنهان بماند، آنان را کتک زدند. (42)
تحلیل و ارزیابى
تفاوتهاى یاد شده در موارد زیادى، به گونهاى قابل توجه، نزدیک به احکامى است که در فقه اسلامى آمده است. عدم الزام به نمازهاى جمعه و عید، عدم تأکید بر حضور در نمازهاى جماعت و مساجد، بلکه اولویت برگزارى نماز در خانه، چنان که بسیارى از فقهاى اسلامى گفتهاند، عدم امامت زنان براى مردان و بلکه حتى براى زنان، مشروط بودن نذر و عهد و سوگند زن به اجازه شوهر حتى منع آموزش که در برخى روایات کماعتبار ما آمده، نمونههایى از این دست مىباشد.
اینها از یک سو شواهد گویایى به دست برخى ارزیابان داده است که آن را تبعیضى آشکار میان زن و مرد بشمارند و حتى نگاه به زنان را در شریعت یهود در حدّ نگاه به بردگان و کودکان پایین آورند. از سوى دیگر زمینه تجدید نظرخواهى نوگرایان و حتى برخى محافل سنّتى یهود شده است. به ویژه که دامنه تفاوتها به دیگر بخشهاى حقوقى و اجتماعى و خانوادگى نیز مىرسد.
اما برخى تحلیلگران در درون و بیرون جامعه یهود تلاش کردهاند این تفاوتها را به موقعیت ویژهاى که زنان به ویژه در نظام خانواده بر عهده دارند پیوند دهند. از اینرو به رغم اینکه طبق دیدگاه تلمود «ایمان زن عمیقتر از ایمان مرد است.» (43) و «اقرار داشتند که زن را خردى است غریزى که در وجود مرد اثرى از آن دیده نمىشود» (44) و یا تلمود با عبارتى موجز مىگوید: «اگر زنت کوتاهقد است، خم شو تا به اندرز او گوش دهى» (45) و در متون اصلى یهود از زنانى سخن رفته که با فرشتگان سخن گفته یا به مقام نبوت دست یافتهاند، (46) اما محدودیتها و تفاوتهاى مورد اشاره نیز وجود دارد.
اهمیتى که کیش یهودى همانند اسلام به مسئله ازدواج و خانواده مىدهد تا جایى که اولین فرمان از فرمانهاى ششصد و سیزدهگانه، ازدواج و تشکیل خانواده بوده است و حتى ادعا شده «در موضوع حسن زندگى خانوادگى، هیچ ملتى به پاى ملت یهود نرسیده است»! (47) و «مردى که همسر ندارد شایسته نام مرد نیست»، (48) این اهتمام، این فرصت را فراهم مىسازد توضیح برخى خاخامها را مورد توجه قرار دهیم که «مسئولیت زنان براى پرورش فرزند مسئولیتى سنگین است، که مثلاً به علت انجام دعاى روزانه، تعطیلبردار نیست. البته این مانع از آن نیست که اگر زنان خود مایل به انجام این اعمال باشند، نتوانند آنها را انجام دهند.» (49)
از سوى دیگر، برخى خاخامها مىافزایند «زنان، به دلیل جسم و روحشان، رابطه نزدیکترى با خدا دارند، و بنابراین، همانند مردان، نیازى به ادعیه روزانه ندارند. هرتز، خاخام اعظم فقید بریتانیا در باره این عبارت از «سفر پیدایش» که مرد باید خود را به همسرش ملصق سازد، مىنویسد: این مرد - و نه زن ضعیفتر - است که باید خود را به همسرش ملصق سازد، زیرا در عرصه حیات روح، زن از نظر اخلاقى و معنوى، برتر از مرد است.» (50)
دیوید بنیوسف ابودرحام، یکى از مفسّران دوران قرون وسطى در شرح فلسفه واجب نبودن «میتزوُت»ها و اوامرى که محدود به زمان خاص است، به همین نکته مىپردازد که معاف بودن زنان بیشتر معلول دلایل خانوادگى است:
«دلیل اینکه زنها از انجام میتزوتهاى مثبتى که به مناسبتهاى خاص محدود است، معاف شدهاند، این است که زنها موظفند نیازهاى شوهرشان را برآورند. اگر انجام میتزوتهاى مثبتِ وابسته به زمان براى زنها واجب بود، احتمال داشت که اجراى فرمان الهى با خواسته شوهر تداخل پیدا کند. اگر زن در این حالت به فرمان خالقش مشغول مىشد و خواسته شوهرش را بىپاسخ مىگذاشت، واى بر او از غضب شوهرش! اگر خواسته شوهرش را به جا مىآورد و فرمان پروردگارش را زمین مىگذاشت، واى بر او از خشم آفریدگارش! بنابراین خداوند این «فرامین» را بر زن واجب نکرد تا او با شوهرش در صلح و صفا زندگى کند.» (51)
البته به راحتى مىتوان حدس زد که خاستگاه این تفاوتها محدود به امور زناشویى نشود. از نظر جنبههاى عمومى و اجتماعى نیز مىتوان گفت «تلمود» به عنوان منبع تفسیر شریعت شبکهاى از قوانین کاربردى است که نگرش به آن کاملاً عملگرایانه و در نتیجه به کلى انعطافپذیر است. براى مثال، علت اینکه زنان از مطالعه و تحصیل معاف شدهاند این نیست که حکماى یهود زنان را قادر به آموختن نمىدانستند بلکه بر عکس نمونههاى متعددى از زنان فرهیخته و آموزشدیده وجود داشتهاند. در عبادت نیز، پیشبینى آنکه مبادا زنان، خود را به کلى وقف خواندن دعا یا ریاضتکشى کنند، به ویژه در مواردى که انگیزههاى آنان مورد تردید بوده، بعضى از حکما را اندکى ترساند.
حکیمان یهودى از این مىترسیدند که رفتار و کردار زاهدانه، گاهى براى تظاهر و ریا باشد. این تصور از زن که «براى چند عدد سیب، به منظور رساندن آن به بیماران مرتکب زنا مىشود» آنها را نگران کرده بود. اما در مجموع، زن خداترسى که خود را وقف کارهاى خیر کرده باشد شخصیتى ناآشنا نبوده است. اینکه زنانى بسیار صالح و حتى در کمال فضیلت یافت شوند، امرى پسندیده بوده است. فعالیتها و منزلت انبیاى زن نیز مسلّم گرفته شده بود و به نظر نمىرسید که نیاز به توجیه داشته باشد.
بنابراین، با این نگاه مثبت مىتوان گفت حکیمان تلمودى زنان را به رغم تفاوتهاى مورد اشاره از جمله در عبادت، نه مخلوقاتى کممنزلت، بلکه بنا به گفته موجز یکى از حکیمان «ملّتى جداگانه» مىدانستند. از نظر آنان یک شبکه جداگانه از عقاید، احکام و رهنمودهاى عملى زنانه وجود دارد که با آنچه براى مردان هست تفاوت دارد و زنان با آنکه از بسیارى فرایض مهم که مردان موظف به رعایت آنها هستند معاف شدهاند، از دیدگاه ناب دینى، کماهمیتتر از مردان به شمار نمىآیند. تمایز میان دو جنس بر پایه یک تقسیم کاربردى است که در ظاهر، جدا از هم دیده مىشوند، اما در حقیقت مساوىاند. (52)
بر این اساس مردان یهودى در دوره تلمودى، اصرار داشتند خویش را جنس برخوردارتر قلمداد کنند، طبعاً مستحق آن بودند که شمار زیادترى از احکام را به دوش بکشند. و تلاش برخى مفسّران یهودى در تفسیر این دعاى روزانه مرد یهودى که خداى را سپاس مىگذارد که او را مرد آفریده است، نه زن، در همین راستا قابل طرح است. گفتهاند این دعا ستایش خداوند است بر اینکه به مرد یهودى فرصت بیشترى براى اجراى آموزهها و اوامر و نواهى فراهم ساخته است. (53) بر این قرار و به گفته ویل دورانت در دوره تلمودى «موقعیت زن از لحاظ حقوقى نازل و از نظر اخلاقى بلندپایه بود. مرد یهودى مانند افلاطون خدا را سپاس مىگذاشت که زن آفریده نشده است، و زن یهودى از سر فروتنى جواب مىداد: خدا را شکر که مرا بر وفق مشیّت خویش آفرید.» (54)
پىنوشتها:
1) نک: تاریخ جامع ادیان، ص444 - 127.
2) کتاب مقدس مسیحیان دو بخش دارد: یکى عهد قدیم که یهودیان نیز آن را مقدس مىشمارند، و دیگرى عهد جدید که ویژه مسیحیان است. هر چند مسیحیان تقریباً تمام عهد قدیم و جدید را قبول دارند ولى در این بخش فقط براساس آنچه در عهد جدید آمده سخن مىگوییم.
3) نک: حقوق زن در عهدین، ص51 - 52.
4) انجیل مرقس، فصل 3، شماره 14 - 19.
5) همان، فصل 15، شماره 40 - 41.
6) انجیل یوحنا، فصل 4، شماره 8 - 26.
7) همان، فصل 8، شماره 2 - 11.
8) همان، فصل 11، شماره 1 - 44.
9) انجیل لوقا، فصل 7، شماره 37 - 47؛ انجیل یوحنا، فصل 20، شماره 1 - 18.
10) رساله پولس به افسسیان، فصل 5، شماره 22 - 24.
11) رساله اول پولس به تیموتاؤس، فصل 2، شماره 12 - 15.
12) رساله پولسرسول به غلاطیان، فصل 3، شماره 27 - 28.
13) آموزشگاهى است در ارتباط با کلیسا، که در روزهاى یکشنبه کلاسهایى براى آموزش مسیحیت تشکیل مىدهد.
14) اخلاق در شش دین جهان، ص380 - 381.
15) همان، ص381.
16) نک: حقوق زن در عهدین، ص52.
17) اخلاق در شش دین جهان، ص384.
18) همان.
19) رساله اعمال رسولان، فصل 10، شماره 34 - 35.
20) نک: اخلاق در شش دین جهان، ص384.
21) نک: پژوهشنامه یهود ایران، ص324 - 326.
22) سوکوت یا سایهبانها عید هفتروزه پاییزى است که طى آن یهودیان سنّتى در سایهبان (سوکّا) ساکن مىشوند - و نامگذارى این عید به همین مناسبت است - تا یادآور سایهبانهاى بیابانى باشد که بنىاسرائیل پس از خروج از مصر در آنها مىزیستند. گویا برخى مشابهتها باعث شده برخى از آن به برگزارى حج تعبیر کنند. این تعبیر را «عبدالوهاب مسیرى» در «موسوعة الیهود و الیهودیة و الصهیونیه» به کار برده است.
23) کرنایى از شاخ بز یا گوزن.
24) چیزى شبیه چفیه.
25) بندى چرمى.
26) نک: زن در ادیان بزرگ جهان، ص221 - 223.
27) عهد قدیم، تثنیه، فصل 31، شماره 12.
28) نک: پژوهشنامه یهود ایران، ص326 - 328.
29) زن در ادیان بزرگ جهان، ص225.
30) نک: تاریخ تمدن، ج4، ص486.
31) اخلاق در شش دین جهان، ص314.
32) زن در ادیان بزرگ جهان، ص224.
33) المرأة فى اسرائیل بین السیاسة و الدین، ص30.
34) حقوق زن در عهدین، ص49.
35) بقره، آیه 183.
36) جوامعالجامع، ج1، ص103.
37) WWW. LLDORG. IR مؤسسه گفتگوى ادیان، 7/8/1384. و نیز براى آگاهى بیشتر نک: سیرى در تلمود، ص188 - 192.
38) اعداد، فصل 30، شماره 3 و 16.
39) سیرى در تلمود، ص214.
40) اخلاق در شش دین بزرگ جهان، ص312 - 314.
41) زن در ادیان بزرگ جهان، ص226.
42) المرأة فى اسرائیل بین السیاسة و الدین، ص30.
43) موسوعة الیهود و الیهودیة و الصهیونیة، ج5، ص16.
44) تاریخ تمدن، ج4، ص462.
45) اخلاق در شش دین جهان، ص314.
46) نک: داوران، فصل 13، شماره 2، و فصل 16، شماره 13، و فصل 18، شماره 15.
47) تاریخ تمدن، ج4، ص458.
48) سیرى در تلمود، ص212.
49) اخلاق در شش دین بزرگ جهان، ص313.
50) همان.
51) زن در ادیان بزرگجهان، ص223 - 224.
52) نک: سیرى در تلمود، ص214 -215.
53) موسوعة الیهود و الیهودیة و الصهیونیة، ج5، ص16.
54) تاریخ تمدن، ج4، ص486.
منبع: / ماهنامه / پیام زن / 1386 / شماره 181، فروردین ۱۳۸۶/۰۱
نویسنده : سید ضیاء مرتضوى
نظر شما