غلامعباس آرام
غلام عباس آرام در سال 1282ش در یزد متولد شد. پدر وی علیرضا چایفروش از مبلغان بهائی بود که در درگیری بین مسلمانان و بهاییان در شهر نیریز دستگیر و کشته شد. آرام تحصیلات ابتدایی خود را در مکتبخانه های یزد به پایان رساند، برای ادامه تحصیل مدرسه مبلغان انگلیسی در یزد را برگزید و سپس راهی اصفهان شد.
آرام، از اصفهان به هندوستان رفت تا به تحصیل دانشگاهی بپردازد ولی پس از مدتی اقامت در بمبئی، به کلکته رفت و در تجارتخانة اصفهانی به کار منشیگری مشغول شد، از سویی نیز با روزنامة حبلالمتین و مؤیدالاسلام به همکاری پرداخت. آرام به تحصیل در کالج لامارتی نیز مشغول شد و پس از به پایان بردن این دوره به دانشگاه کلکته راه یافت.
او در سال 1302 از سوی سرکنسول ایران در کلکته، میرزاتقی خان معززالدوله به منشیگری سفارت منصوب شد و پس از چندی به مترجمی سرکنسولگری ایران در دهلی ارتقاء یافت. در سال 1314ش از سوی وزارت امور خارجه به تهران فراخوانده شد و به عنوان مترجم انگلیسی در این وزارتخانه استخدام گشت. در سال 1315 در دوره سفارت علی سهیلی در لندن، آرام به عنوان وابسته سفارت منصوب شد و 2 سال بعد به دبیر سومی سفارت ایران در لندن ارتقاء یافت. او در سال 1321 به ایران بازگشت و سه سال بعد به دبیر اولی سفارت ایران در واشنگتن منصوب شد و در سال 1328 نیز به رایزنی سفارت ارتقاء یافت. آرام در سال 1330 به تهران فراخوانده شد و به سمتهایی چون بازرسی وزارتخانه، ریاست ادارة چهارم سیاسی (امور مربوط به امریکا) منصوب شد. در دورة نخستوزیری دکتر مصدق شواهدی دال بر ارتباط وی با عناصر مخالف دولت و اصل و نسب پاکستانی وی ارائه شد و دکتر مصدق از وزیر خارجة خود نواب خواست تا آرام را به وزارتخانه دیگری منتقل کند و آرام از پست خود برکنار شد. ولی مدتی طول نکشید که مجدداً به کار دعوت شد.
عباس آرام در بهمن 1331 به رایزنی سفارت ایران در بغداد مامور شد و مرداد 1332 به رایزنی سفارت ایرانی در واشنگتن رفت و پس از کودتا به مدت سه سال وزیرمختار ایران در واشنگتن بود او در 1336 به سفارت ایران در تایپه و ژاپن منصوب گشت. و در سال 1338 از سوی دکتر اقبال نخستوزیر، به تهران فراخوانده شد تا به وزارت امور خارجه منصوب گردد. در دولت شریفامامی، آرام به سفارت ایران در عراق منصوب شد و دورة سفارت وی مذاکراتی برای حل اختلافات مرزی بین دو کشور صورت گرفت.
آرام در دولت دکتر علی امینی و اسدالله علم نیز به وزارت خارجه منصوب شد. در جریان قیام 15 خرداد او تنها کسی بود که از سوی علم فراخوانده شد و مدتی طولانی این دو در پشت درهای بسته با یکدیگر در جستجوی راهحلی بودند. او از موافقان حکومت نظامی برای سرکوب قیام 15 خرداد بود. او در مقام وزیر امور خارجه مجبور به پاسخگویی اعتراضات علمای وقت درخصوص دستگیری و تبعید امام خمینی شد و خطاب به آیتالله سیدمحسن حکیم، مرجع تقلید وقت نوشت :
چون به قراری معلوم اطلاعات بیاساس راجع به وضع علمای اعلام در ایران به عرض عالی رسیده که ممکن است موجب نگرانی شده باشد بدین وسیله مؤکداً خاطر محترم را مطمئن میسازد که اولاً علمای اعلام و طلاب در ایران در کمال احترام و آسایش بسر میبرند و ثانیاً جز دو سه نفر که به علت قیام علیه امنیت ملی و مصالح عمومی هنوز در بازداشت هستند و عطوفت و مراحم ملوکانه شامل حال آنان هم میباشد، بقیه آزاد و آسودهاند.
آرام در دولت حسنعلی منصور نیز به وزارت خارجه منصوب شد و پس از آن تا سال 1346 در دولت هویدا نیز در همین پست فعال بود. پس از برکناری از وزارت خارجه، به سفارت ایران در لندن اعزام شد و پنج سال در این پست باقی ماند و از سال 1350 تا 1353 به سفارت ایران در چین منصوب گشت. پس از بازگشت به تهران، حکم بازنشستگی وی صادر شده و در سال 1355 از سوی شاه به عنوان سناتور انتصابی تهران انتخاب شد. او در سال 1363 در تهران فوت کرد. غلامعباس آرام از رجال انگلوفیل بود. انتصاب او به وزارت امور خارجه در پنج دوره متوالی با توجه به آنکه تحصیلات مناسبی نداشت و در ضمن از مزایای انتسابهای خانوادگی در این وزارتخانه نیز بیبهره بود تاییدی بر وابستگی وی به استعمار خارجی بود. او از فراماسونرهای لژ ستاره سحر و کیوان بود.
منابع:
1. http://www.iichs.org نوشته فاطمه معزی
نظر شما