راهکارهای عملی وحدت
اتحاد و همبستگی و صبر و پایداری، رمز موفقیت ملتها و اختلاف و تفرقه و تن پروری و دنیا طلبی موجب شکست و ذلت آنهاست و این سنت پیوسته الهی در میان جوامع بشری است. از همین رو قرآن از اتحاد با عنوان نعمت الهی یاد می کند و خطاب به مسلمین می فرماید: «واذکُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَیکُم اِذ کُنتُم اَعداءً فَاَلَّفَ بَینَ قُلوبِکُم فَاَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ اِخوانًا» 1؛
نعمت خداوند بر خودتان را به یاد آورید که دشمنان هم بودید و خداوند بین قلبهایتان دوستی برقرارکرد و به برکت آن برادران یکدیگر شدید. قرآن کریم پیش از تأکید بر لزوم وحدت امت اسلامی بر وحدت جوامع انسانی تأکید می کند که ثمره توجه انسانها به این وحدت، تقویت روابط انسانی و احترام متقابل میان آنها و پیشگیری از برتری طلبی و استکبار و استعمار دیگران است. از این رو قرآن جوهر خلقت آدمیان را یکسان معرفی می کند: «هُوَ الَّذی خَلَقَکُم مِن نفس واحِدَة» 2 و اختلافات جنسیتی، قومی، نژادی و زبانی را نه به جهت فخر فروشی آدمیان بر یکدیگر، بلکه به منظور شناسایی بهتر همدیگر معرفی می کند: «و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا»3 و شما را به صورت ملتها و قبایلی قرار داد تا یکدیگر را بشناسید. و در پایان بر این نکته تأکید می ورزد که تنها معیاری که مایه برتری آدمیان می شود، تقوای الهی است. برتری ناشی از تقوا نیز در ساحت ربوبی الهی است و حقوقی افزون بر حقوق شهروندی در جوامع انسانی مختص متقین نمی کند تا به طغیان ایشان بینجامد، بلکه بر عکس، حقیقت تقوا رعایت اخلاق سیاسی، اقتصادی، فردی و اجتماعی است.
قرآن علاوه بر اتحاد جامعه جهانی، بر اتحاد ادیان آسمانی در گوهر و جوهر آن که همان اسلام و تسلیم در برابر خداوند است، اشاره می کند: «اِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الاِسلامُ»4 و از ادیان مختلف می خواهد تا با تکیه بر مشترکات اصیل که همانا سه اصل بنیادین توحید، نبوت و معاد است، اختلافات را کنار بگذارند و در برابر دنیای کفر و الحاد موضع مشترکی اتخاذ کنند: «قُل یاَهلَ الکِتبِ تَعالَوا اِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وبَینَکُم اَلَّا نَعبُدَ اِلَّا اللَّهَ ولانُشرِکَ بِهِ شیًئا...»5
مقوله اتحاد ادیان اگر چه ارزش ذاتی دین کاملتر و برتر و تکلیف واقعی ادیان در پذیرش این دین کامل را نادیده نمی گیرد، بلکه در عین باقی بودن این اصل، به منظور تحکیم بنیادهای جامعه دینی همراه با امنیت و آرامش در مقابل دنیای استکبار و سلطه طلبی و کفر مورد تأکید است. گستره خاصتری از اتحاد مورد تأکید قرآن، اتحاد امت اسلام و مؤمنان به دین مبین اسلام به عنوان «امت واحده» است: «اِنَّ هذِهِ اُمَّتُکُم اُمَّةً واحِدَةً واَنَا رَبُّکُم فَاعبُدون»6 بر این اساس قرآن، مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده: «انما المؤمنون اخوه»7 و از آنان می خواهد در امور خیر و تقوا یار و مدد کار هم باشند: «تعاونوا علی البر و التقوی»8 و با تمسک به حبل متین الهی هر گونه اختلاف و تفرقه ای را کنار بگذارند: «و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا»9؛ اختلافاتی که انسجام صفوف مسلمین را می شکند، عزت و قدرت و شوکت آنان را جریحه دار می سازد، روح امید و اصلاح جوامع اسلامی را به یأس و دل نگرانی و انحطاط مبدل می کند و دشمنان مسلمین را بر آنان جری می سازد. از همین رو؛ پیامبر اکرم (ص)جمع گرایی را مورد تأکید قرار داده و آن را رحمت معرفی می کند و تفرقه را مایه عذاب می داند: «الجماعة رحمة و الفرقة عذاب» و قرآن مؤمنانی را که در راه خدا همچون سدّی پولادین و بنیانی آهنین پیکار می کنند، محبوب ذات مقدس الهی دانسته است: «اِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فى سَبیلِهِ صَفًّا کَاَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوص»10 چنین مؤمنانی با یکپارچگی و انسجام و اتحاد و گریز از عزلت نشینی و فرد محوری در جهاد پیوسته در عرصه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی اند و در مقابل توفانها و مشکلات مختلف و دسیسه ها و تفرقه افکنیها و نیات شوم مستکبران و تحریمها و تهدیدهای استعمارگران و تطمیعهای فرصت طلبان همچون کوه استوار و همچون پولاد سخت و آبدیده اند و نیت آنان نیز غیر از رضایت الهی و سر بلندی راه و مرام الهی (فی سبیل الله)چیز دیگری نیست.
وحدت امت اسلامی از راهبردهای بنیادین و اساسی اقتدار امت اسلامی در تمام اعصار و قرون است و به قول اقبال لاهوری:
برگ و ساز کائنات از وحدت است
اندر این عالم حیات از وحدت است
دراین مقاله بر آنیم تا چند راهکار عملی جهت وحدت امت اسلامی ارائه دهیم؛
1- توجه به اولویتهای جهان اسلام:
یک جامعه نیازهای فکری ـ اعتقادی فراوانی دارد که وظیفه پاسخگویی به آنها را عالمان دینی و روشنفکران متعهد آن جامعه بر عهده دارند. در هر دوره ای یک سلسله ضرورتها بیش از سایرین خودنمایی می کنند که باید بادقت ویژه و حس مسئولیت پذیری، آنها را شناخت و در صدد رفع آنها بر آمد. مرحوم آیت الله بروجردی از آغاز مرجعیت خود به مسئله وحدت میان فرق مختلف اسلامی توجه خاصی داشته و معتقد بودند سامان دادن به این موضوع از وظایف دینی هر عالم شیعه و سنی است. ایشان خطاب به عالمان شیعه می گوید: «مسئله خلافت، امروز مورد نیاز مسلمانان نیست که با هم دعوا کنیم. هر که بود امروز چه نتیجه ای به حال مسلمانان دارد؟ آنچه امروز به حال مسلمانان، مفید است، این است که بدانند احکام را باید از چه مأخذی اخذ کنند.»11
به عبارت دیگر در یک تقسیم بندی، برخی از این نیازها فقهی، برخی تاریخی، برخی فلسفی - کلامی، برخی سیاسی و برخی حقوقی اند که باید به فراخور حال و نیاز مخاطب به آنها پاسخ داد. بنابر این محدود ساختن همه توان فکری جامعه به یک قسم از این نیازها به معنای معطل گذاشتن دیگر نیازهاست و این می تواند برای جامعه مسلمانان بسیار خطر آفرین باشد. اجتماع به منزله یک انسان است که همه امیال و خواسته های آن باید به درستی و به موقع برآورده شوند. بی توجهی به برخی و توجه بیش از حد به برخی دیگر می تواند میزان آسیب پذیری آن فرد و یا اجتماع را بالا ببرد.
2- گفتگو و شناخت طرف مقابل از طریق منابع مورد قبول او:
یکی از مهمترین راهکارها جهت همگرایی مسلمانان، گفتمان علمی میان آنهاست. بدین معنا که نظریه پردازان و عالمان دینی فرق مختلف با طرح مباحث علمی و آشنایی با دیدگاهها و مبانی یکدیگر می توانند گامهای مفید و مؤثری جهت نزدیکی هر چه بیشتر به هم بردارند. عدم آشنایی کامل فرق از اصول و مبانی اعتقادی یکدیگر موجب شده است که مسلمانان برداشتهای نادرستی از هم داشته و نسبت به یکدیگر بدبین باشند و در مواردی حکم تکفیر و یا تفسیق یکدیگر را صادر کنند و زمینه های برخورد فیزیکی مسلمانان را فراهم آورند. به تحقیق می توان گفت بیشتر تعصبات قومی و مذهبی، ریشه در عدم شناخت از مبانی فرق دارد. شناخت حقیقت دیدگاهها و مواضع طرف مقابل را تنها از طریق استفاده از منابع مطمئن و علمای معروف و مورد اعتماد طرف مقابل باید به دست آورد، نه از زبان مردم عادی و یا از لابه لای عادات و واقعیتی که مردم در آن قرار دارند، زیرا در بسیاری از موارد واقعیت موجود با شریعت مقبول همخوانی ندارد. موضوع مهم دیگر تشخیص دادن تفاوت میان اصول و فروع، واجبات و فرایض و مستحبات، موارد مورد اتفاق و مسائل محل اختلاف، عادات و حقایق و میان الزامات فقهی و اقدامات خود سرانه انسانهاست.
3- پرهیز از طرح مسائل تحریک کننده و عدم توهین و جسارت به اعتقادات یکدیگر:
از مسئولیتهای مهم علمای شیعه و سنی جهت وحدت میان مسلمانان، آن است که صراحتاً بر حرمت هر گونه اهانت یا تجاوز به جان، مال، ناموس و یا تکفیر هر یک از فرق اسلامی تأکید ورزیده و این گونه اقدامات را به منزله هتک حرمت به ساحت تمام مسلمانان به شمار آورند. قرآن کریم در حرمت توهین به اعتقادات یکدیگر و نهی از آن می فرماید: «و لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدعُونَ من دُونِ الله فَیَسُبُّوا الله عَدواً بِغَیرِ عِلم کذالک زَیَّنَّا لکل اُمَّةٍ عملهم»12 هرگز به بت پرستانی که غیر خدا را می خوانند اهانت نکنید زیرا آنان نیز به خدای شما از روی جهل اهانت می کنند. این چنین ما برای هر امتی عملشان را زینت داده ایم. لذا در گفتگوی مذاهب اسلامی هر یک از طرفین باید از عبارات تحریک کننده و سخنان تشنج آفرین و نگران کننده دوری جوید و از کلمات و عباراتی استفاده کند که به جای ایجاد فاصله، فاصله ها را کم کند و به جای عداوت، محبت و الفت بیافریند و به جای تفرقه افکنی، وحدت و همدلی به همراه بیاورد. برای مثال از به کار گیری القاب و عباراتی که هر یک از طرفین، آنها را بر نمی تابند، مانند به کار گیری لقب رافضی برای شیعی، یا ناصبی و وهابی برای سنی، دوری شود و از اسم و لقبی که هر یک آن را برای خود برگزیده و دوست می دارد، استفاده شود. زیرا خداوند متعال می فرماید: «و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالألقاب» 13
از طرف دیگر ادب و اخلاق دینی ایجاب می کند که هر گاه مسلمانی دیگر برادر مسلمان خود را مورد خطاب قرار می دهد از بهترین اسم و لقبی که او برای خود برگزیده استفاده کند. یکی از عادات خوب مردم عرب این است که از کنیه مانند: ابوحفص و ابوالحسن استفاده می کنند. لازم می دانم این نکته بسیار حساس را در عرصه روابط میان شیعیان و اهل سنت یادآوری نمایم که؛ چنانچه اهل سنت هنگام ذکر نام خلفا از خداوند، خشنودی اش را برای آنان می خواهند، اما شیعیان آنها را لعن و نفرین نمایند، به هیچ وجه امکان تفاهم و وحدت، به وجود نخواهد آمد، زیرا میان درخواست رضایت خداوند برای آنان و لعن و نفرین، فاصله بسیار زیاد است. بار دیگر می خواهم به پیروان هر دو مذهب تأکید کنم که در مخاطب قرار دادن و داوری در باره طرف مقابل استفاده از کلمات و عبارات وحدت بخش و الفت آمیز ضرورت دارد و باید از هر آنچه که زمینه ساز پراکندگی و کینه ورزی و آزردگی می شود جداً دوری جویند. امروز می توان همکاری با یکدیگر در امور مورد اتفاق و پذیرش عذر طرف مقابل در باره امور مورد اختلاف را با رعایت شرط عدم توهین به یکدیگر دنبال نمود. وظیفه مسلمانان است که ویژگیهای مثبت اعتقادات خود را به جای توهین به مقدسات سایر ادیان و مذاهب ذکر کنند. چنانکه وقتی پیامبر اکرم (ص)مبعوث شدند به جای توهین به مقدسات دیگران فرمودند: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا». زیرا با توهین و ناسزاگویی نمی توان کسی را از راهی باز داشت و یا به کاری دعوت نمود، بلکه این کار بر عکس، تعصب آمیخته با خشونت آن شخص را به بار می آورد. 14
4- حسن ظن متقابل و همکاری در مسائل مورد اتفاق:
محور دیگر عرصه گفتگوی میان مذاهب اسلامی، ضرورت حاکمیت حسن ظن هریک از طرفین نسبت به طرف مقابل است. پایه این موضوع به تلاش اسلام برای ایجاد روابط میان پیروان خود بر اساس حسن ظن قرار دارد. بدین معنی که هر یک از طرفین بهترین و مناسبترین وضع را برای طرف مقابل قائل شود، هر چند که بتوان احتمالات دیگر را نیز به میان کشید و تصور دیگری در باره طرف مقابل داشت. خداوند متعال می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اجتنبوا کثیراً من الظن إن بعض الظن إثم» (الحجرات/12)«ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمانها بپرهیزید زیرا که برخی از گمانها گناه است.» منظور از گمان گناهکارانه داشتن، سوء ظن نسبت به دیگران است. در اثر حسن ظن است که مسائل مورد اتفاق، محور مساعی مشترک می شوند و امور اختلافی در حاشیه قرار می گیرند، خوشبختانه - بر خلاف مسائل مورد اختلاف که بیشترشان مسائلی فرعی اند - امور مورد اتفاق، امور و مسائلی اساسی هستند که وجود و قیام دین به وجود آنها بستگی دارد.
5- ایجاد مراکز آموزشی پژوهشی مشترک و ایجاد رسانه ها ی پیام رسانی مشترک، برای تقویت روح وحدت طلبی و صدور فتاوای مشترک:
بی تردید صدور فتاوای مراجع شیعه و سنی، نقش بنیادینی در جهت وحدت اسلامی دارند. همان گونه که تا به حال نقش مهمی در ایجاد اختلاف میان مسلمانها داشته اند. اگر مراجع شیعه و سنی فتاوای وحدت بخشی مانند جواز شرکت مسلمانان در مراسم عبادی یکدیگر، بی اشکال بودن عمل به فقه هم (در برخی موارد)صادر کننده، زمینه مساعدی جهت همسویی مسلمانان فراهم می شود چنانچه امسال شاهد فتوای وحدت بخش رهبر انقلاب در مورد حرمت توهین به همسران پیامبر (ص)و مقدسات اهل سنت بودیم و در گذشته نیز شاهد فتاوایی همچون شیخ شلتوت بودیم و اگر همچون گذشته تاریخ مراکز آموزشی دو فرقه از هم جدا نباشد فاصله ها خود به خود کم می گردد. شایسته است که تمام مسلمانان این حقیقت را دریابند و از تعصب ورزیدن به مذاهب خاص خودداری کنند. چه اینکه دین خدا و آیین او تابع مذهب خاص و منحصر به مذهب معینی نیست. همه (پیشوایان مذاهب)مجتهدند و نزد خداوند متعال مقبول و مأجورند و برای افرادی که اهل نظر و اجتهاد نیستند جایز است از آنها تقلید کرده و به آنچه که در فقه خود مقرر داشته اند عمل نمایند.
6- دوری از تعصبات خشک گوناگون ملی، قومی و نژادی:
یکی از راهکارهای پیامبر اعظم (ص)در جهت تحقق وحدت امت اسلامی، نفی نژادپرستی، قوم گرایی و تبعیضهای ناروا بود. پیامبر (ص)آشکارا اعلام می کند: آن غلام حبشی و این سید قریشی (هر دو)نزد من یکسان هستند و بدین سان آن حضرت منادی برحق مساوات اسلامی و بنیانگذار وحدت امت اسلامی است؛ و می فرماید: «ایها الناسُ إنّ رَبّکم واحدٌ وإنّ أباکُم واحدٌ، کُلُّکُم من َآدمُ وآدمُ مِن تُرابٍ وَ لیسَ لِعربیٍّ علی عجَمِیٍّ فضلٌ إلاّ بالتقوی.»
7- توزیع عادلانه مزایای اجتماعی:
در یک جامعه سالم (دینی)، همه انسانها اعم از شیعه و سنی از حقوق شهروندی یکسان برخوردارند و منابع ثروت و قدرت و احترام باید عادلانه میان آنها توزیع شود تا هر کسی بتواند به آنچه لایق و شایسته آن است نایل گردد. حقوق شهروندی بیش از هر چیز راجع به حقوقی است که هر فرد به عنوان تابع یک دولت از آن برخوردار است. مصادیق حقوق شهروندی بسیار زیاد است و از حقوق برخورداری از مسکن، آموزش و بهداشت مناسب شروع شده و تا حقوقی از قبیل حق دادرسی عادلانه ادامه می یابد. وقتی در یک جامعه شیعی یا سنی، گروه اقلیت می بیند که از حقوقی برابر و عادلانه با اکثریت برخوردار است و حاکمیت، سیاست عدالت محور خود را به طور یکسان برای همه انسانها گسترده است، این امر پیوند قلبی گروههای اقلیت و اکثریت را مستحکمتر کرده و آنها را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می سازد. چنانکه حضرت علی (ع)در نامه اش به مالک اشتر، او را ملزم به رعایت حقوق کامل انسانها (با صرف نظر از اعتقاداتشان)کرده بود.
8- هوشیاری ودوراندیشی در باره توطئه های دشمنان:
مسلمانان در طول تاریخ همواره در چنبره درگیریهای فرقه ای و اختلافات داخلی محصور بوده وا فق دید خود را از مذهب، فرقه، قبیله یا حد اکثر کشور خویش فراتر نبرده و افق دورتر را ندیده اند تا بتوانند از مواهب اتحاد وهمدلی خود بهره گیرند وخود را با نیروی عظیم و توانایی بالایی که دارند تقویت کنند. لذا شیعه ها همواره جدی ترین دشمن خود را اهل سنت و اهل سنت نیز بزرگترین دشمن خود را شیعه ها دانسته و همیشه در صدد ضربه زدن و توهین و جسارت به مقدسات یکدیگر بوده اند، غافل از آنکه دشمنان دینی آنها همچون یهود و صهیونیسم از این فرصت ایجاد شده نهایت بهره را برده و با تضعیف هر دو مذهب، هر روز سلطه خویش را بر جهان اسلام و مسلمانان بیشتر و بیشتر کرده اند. به فرض اینکه در شرایط عادی و عافیت و پیروزی برای بعضیها چند دستگی روا باشد، چنین چیزی در شرایط سخت و محنت و مظلومیت به هیچ وجه مشروع و روا نیست. فرض بر این است که مشکلات و مصائب اهل اختلاف را به ائتلاف وادار کند. حکیمی گفته است: خرد و درایت حکم می کند که در شرایط سخت بر روی دشمنیها خط بطلان کشیده شود. ما مسلمانان در میهن و جامعه خود در دریایی از درد و رنج دست و پا می زنیم، بویژه به دنبال رویداد 11 سپتامبر 2001 میلادی امت اسلامی از شرق تا غرب آن در بلا و بلوای سخت و فراگیر و موقعیتی حساس قرار گرفت که لازمه اش این است عالمان و عامه مردم و گرایشها و گروههای اسلامی اختلافهای حاشیه ای خود را کنار بگذارند و برای رویارویی با چالش سختی که دشمنان برای اسلام و مسلمانان فراهم نموده اند جبهه و صف مشترکی را تشکیل دهند. شرایط نبرد و رویارویی با دشمنان، شرایطی است که همه باید دست به دست هم بدهیم و آوای تفرقه از هیچ کس بلند نشود و امت اسلام بیش از این در معرض خطرهای تهدید کننده قرار نگیرد. همان گونه که خداوند متعال می فرماید: «ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً کانهم بنیان مرصوص» (الصف / 4)
علی رغم مسائل و معتقدات و مبانی وحدت آفرین مشترک فراوان، متأسفانه این مسلمانان هستند که با یکدیگر از در دشمنی و نزاع بر آمده اند، اما فکر می کنم همین که همه ما اهل قبله و اهل «لا اله الا الله و محمد رسول الله» هستیم و عموماً به خداوندی خالق جهان ایمان داریم، و اسلام را به عنوان دین مورد پسند خود برگزیده ایم و قرآن را امام و پیشوای خویش به شمارمی آوریم و محمد (ص)را پیامبر خویش و فرستاده خداوند می دانیم، کافی باشد.
*پی نوشتها در دفتر روزنامه موجود است.
منبع: / روزنامه / رسالت ۱۳۸۹/۱۲/۱
نویسنده : محمد برفی
نظر شما