کتابشناسى جامعه شناسى سیاسى
مطالعه و پژوهش در رشته علوم سیاسى با گرایشهاى مختلفى صورت مىگیرد. عمده این گرایشها عبارت است از: اندیشه سیاسى، روابط بینالملل و جامعهشناسى سیاسى. و هریک از این گرایشها تقسیمات فرعى دیگرى را نیز مىپذیرند. گرایش اندیشه سیاسى به بررسى آراء و نظرات متفکران مختلف در حوزه سیاست مىپردازد. اندیشه سیاسى یونان باستان، قرون وسطى، مسیحیت، غرب جدید، اسلام و ایران و... در این حوزه مطالعاتى بررسى مىشوند. در گرایش روابط بینالملل، روابط میان دولتها، یاستبینالملل، مسائل منطقهاى، سازمانهاى بینالمللى، کانونهاى بحران در جهان و... بررسى مىشوند. در گرایش جامعهشناسى سیاسى نیز تعاملات و روابط میان نیروها و نهادهاى اجتماعى با نهاد قدرت سیاسى بررسى مىشود.
البته در زمینه جامعهشناسى سیاسى نگرشهاى دیگرى نیز وجود دارد. از نظر ماکس وبر موضوع اصلى جامعهشناسى سیاسى بررسى تسلط و انواع مختلف آن مىباشد. بحث وى از انواع مشروعیتسنتى کاریزمایى و قانونى در راستاى بحث از اقسام مختلف سلطه شکل مىگیرد. (1) موریس دوورژه آن را با علم سیاست مترادف مىداند. (2) در دو کتاب «علم سیاست» و «جامعهشناسى سیاسى» وى مباحث مشترکى را مطرح مىنماید. برخى دیگر جامعهشناسى سیاسى را صرفا مطالعه و بررسى نهادهاى قدرت مىدانند. اما در مجموع مىتوان گفتبا توجه به تاریخچه پیدایش جامعهشناسى سیاسى و تمایز آن از علم سیاست، محور اصلى مباحث جامعهشناسى سیاسى، بحث از رابطه میان نیروهاى اجتماعى و قدرت سیاسى است. از این دیدگاه برخلاف علم سیاست که به رابطه ایندو از بالا به پایین نظر دارد، در جامعهشناسى سیاسى رابطه از پایین به بالا، یعنى نقش و تاثیر نیروهاى اجتماعى بر قدرت سیاسى، مورد مطالعه است. در این جهت مىتوان تمایز روشنى میان دیدگاه علم سیاست و جامعهشناسى سیاسى قائل شد.
مباحث جامعهشناسى سیاسى، خود ریشه در تفکرات سیاسى دوران باستان و قرون وسطى دارد. اگر جامعهشناسى سیاسى را به طور کلى به عنوان کوشش فکرى در جهت توضیح و تبیین پدیدهها، رفتارها و ساختارهاى سیاسى به وسیله نیروها و عوامل اجتماعى، تعریف کنیم، در آن صورت نمونههاى بسیارى از چنین کوشش فکرىاى را مىتوان در اندیشه فلسفى پیشتازان تفکر سیاسى یافت. از این رو، عنوان جامعهشناسى سیاسى جدیدتر از محتواى آنست; زیرا بسیارى از مطالعات کلاسیک در این زمینه توسط متفکرانى همچون ابنخلدون، توکویل، برایس، میخلز و.... قبل از تخصصىشدن این حوزه صورت گرفته است.
از نظر تاریخى پیدایش شاخه جامعهشناسى سیاسى به دوران جدایى حوزه دولت از جامعه برمىگردد. پیشتر در اندیشه سیاسى قدیم، جامعه اساسا سیاسى تلقى مىشد و بنابراین خط فاصلى میان دولت و جامعه متصور نبود. تصور جدایى میان دو حوزه دولت و جامعه حاصل تحولات تاریخى عمدهاى بود که در قرن نوزدهم میلادى به اوج خود رسید. با از میان رفتن دولت مطلقه و پیدایش نظام سیاسى لیبرالى در غرب، نقش دولتها کمرنگ شد و به موازات آن جامعه مدنى به عنوان حریم آزادیهاى اقتصادى و اجتماعى فرد در مقابل قدرت سیاسى قوت گرفت. و از اینجا بود که نیاز به مطالعه تاثیرات جامعه بر قدرت سیاسى احساس گردید و زمینه شکلگیرى رشتهاى به نام جامعهشناسى سیاسى فراهم آمد. در این دوران حاکمیت مکتب اصالت اثبات (پوزیتیویسم) سیطره خود را بر این رشته نوپا نیز گسترد و جامعهشناسى سیاسى رنگى اثباتى (پوزیتیویستى) به خود گرفت.
در غرب مبدا علم جامعه و سیاست را، در مفهوم اثباتى آن، باید در آثار سنسیمون و اگوست کنت جستجو کرد. سنسیمون برآن بود که مىتوان با کاربرد روشهاى علوم طبیعى، سیاست و جامعهشناسى سیاسى را به صورت علوم «اثباتى» درآورد. علم اثباتى علمى است که اعتبار احکام آن مبتنى بر شواهد عینى و تجربى قابل اثبات باشد. ادامه گرایش اثباتى در علم سیاست و جامعهشناسى سیاسى در غرب به شکل گرایش به مکتب کارکردگرایى (فونکسیونالیسم) در نظریات پارسونز و پیروان وى ظاهر شد. دومین منبع فکرى عمده جامعهشناسى سیاسى را باید در آراء مارکس و سنت مارکسیسم به طور کلى جستجو کرد. حتى براساس برخى تفسیرها، جامعهشناسى سیاسى اصولا محصول اندیشه مارکس بوده است. البته مارکس هیچگاه از واژه «جامعهشناسى سیاسى» استفاده نکرد، اما در واقع منظور اصلى مارکس از «اقتصاد سیاسى»، جامعهشناسى سیاسى و اقتصادى بود. سومین سرچشمه فکرى جامعهشناسى سیاسى را باید در مکتب علوم فرهنگى آلمان جستجو کرد. براساس این مکتب از لحاظ ماهوى تمایزى جدى میان علوم اجتماعى و علوم طبیعى وجود دارد. آنها موضوع علوم اجتماعى را روحانى یا فرهنگى مىدانستند. دیلتاى و ریکرت دو متفکر اصلى این نحله فکرى محسوب مىشوند. ماکس وبر نیز به پیروى از آنها جامعهشناسى «تفهمى» را ایجاد نمود. از این منظر پدیدههاى اجتماعى و سیاسى حاوى محتواى ذهنى هستند و تفهم، معطوف به ادراک این محتوا است. (3)
اینک با شکوفایى رشته جامعهشناسى سیاسى و تشعب آن به شعبات مختلف، زمینههاىمطالعات کاربردى فراهم شده است. مباحثى همچون توسعه سیاسى، نوسازى سیاسى، مشارکتسیاسى، تحرک اجتماعى و... از موضوعات مهم این رشته به شمار مىروند.
در کتابشناسى حاضر تلاش شده است کتابهایى که از منظر جامعهشناسى سیاسى به مطالعه پدیدههاى سیاسىاجتماعى پرداختهاند و یا به گونهاى در حوزه مطالعاتى این شاخه از علوم سیاسى قرار مىگیرند،معرفى شوند.
آربلاستر، آنتونى
ظهور و سقوط لیبرالیسم غرب. ترجمه عباس مخبر، چاپ دوم: تهران، نشر مرکز، 1368. 593ص.
کتاب فوق، به تحلیلى از لیبرالیسم، تاریخ پیدایش و شرح اندیشههاى نمایندگان برجسته آن پرداخته است. این کتاب از سه بخش تشکیل شده است: بخش اول تحت عنوان تحلیل لیبرالیسم، به مبانى اندیشههاى لیبرالیسم پرداخته و موضوعاتى چون لیبرالیسم مرده استیا زنده؟ مبانى فردگرایى لیبرالیسم، فرد و جامعه ، و نیز ارزشهاى لیبرالى را مورد بررسى قرار داده است. بخش دوم تحت عنوان تکامل لیبرالیسم، به مباحثى همچون اندیشههاى متفکران لیبرال و رشد لیبرالیسم در کشورهاى هلند و انگلستان پرداخته و عناوینى چون سرآغاز لیبرالیسم نوین، مبانى فلسفى لیبرالیسم، لیبرالیسم بورژوازى اولیه هلند و انگلستان، پیروزى و یگگرایى، روشنفکرى ، حقوق بشر و حقوق مالکیت اوج لیبرالیسم، بحران و تجزیه، اقتصاد سیاسى لیبرالى، ترس از دموکراسى، و بالاخره لیبرالیسم جدید را بررسى کرده است.
بخش سوم کتاب، تحت عنوان سقوط لیبرالیسم، به مباحثى همچون لیبرالیسم قرن بیستم، مسلک کنارهگیرى، لیبرالیسم و جنگ سرد، لیبرالیسم امروزه،پرداخته است و در پایان نیز، یادداشتى درباره مکتب اصالت منفعت و لیبرالیسم، افزوده است.
آرنت، هانا
انقلاب. ترجمه عزتالله فولادوند. چاپ اول: تهران، انتشارات خوارزمى، 1361. 404ص.
کتاب فوق از شش مبحث تشکیل یافته است: معناى انقلاب، مساله اجتماعى، طلب خوشبختى، اساس آزادى، نظام جدید زمانه، سنت انقلابى و گنجینه بر باد رفته آن. نویسنده، بحثى تئوریک درباره مفهوم انقلاب را دنبال مىکند و در ادامه، مسائل انقلاب، علت، ویژگیها و شرایط انقلاب را مورد بحث قرار مىدهد; و در مجموع، در پى ارائه یک چارچوب نظرى درباره انقلاب است.
آرنت، هانا
توتالیتاریسم (حکومت ارعاب، کشتار، خفقان). ترجمه محسن ثلاثى. چاپ دوم: تهران، انتشارات جاویدان، 1366. 340ص.
نوشته فوق به بحث درباره مفهوم توتالیتاریسم و رژیمهاى توتالیتر پرداخته است و در این میان به طور اخص رژیم آلمان نازى و اتحاد شوروى را مورد بحث و بررسى قرار داده است. به نظر نویسنده، مهمترین خصلتى که به طور کلى مىتوان به جنبشهاى توتالیتر داد، آن است که این جنبشها بسرعت فراموش مىشوند و به آسانى مىتوان نظام دیگرى به جاى آن برقرار کرد، این قضیه در مورد کیفیتشهرت رهبران این جنبشها، مصداق بیشترى دارد. وى هدف جنبشهاى توتالیتر را سازمان دادن به تودهها مىداند نه سازمان دادن به طبقات. مباحث کتاب در چهار فصل تنظیم شده است: فصل اول تحت عنوان جامعه بىطبقه، تودهها و اتحاد موقتى اوباش با نخبگان; فصل دوم با عنوان جنبش توتالیتاریسم، شامل مباحث تبلیغات توتالیتر و سازمان توتالیتر است; فصل سوم تحت عنوان توتالیتارسیم در راس قدرت، به مباحث توتالیتر، پلیس مخفى و چیرگى تام مىپردازد; عنوان فصل چهارم، ارعاب و ایدئولوژى یک صورت حکومتى نوپدید، است. در آخر، واژهنامه انگلیسى به فارسى گنجانده شده است.
ازغندى، علیرضا
ارتش و سیاست. چاپ اول: تهران، نشر قومس، 1374، 150ص.
کتاب فوق به روش تاریخى جامعهشناختى به تحلیل درباره ارتش، ساختار و وظایف آن و ابعاد گوناگون سازمانى و اجتماعى نظامیان پرداخته است و نه تنها وظیفه سنتى و قانونى ارتش، بلکه نقشها، ساختارها، و عملکردهاى نیروهاى نظامى را مورد توجه قرار داده است. به نظر مؤلف پس از پایان جنگ جهانى دوم تاکنون نظامیان کشورهاى در حال توسعه تحت تاثیر عوامل بینالمللى و متاثر از محیط اقتصادى و سیاسى داخلى، علاقهمندى زیادى به دخالت در امور سیاسى از خود نشان دادهاند; و به لحاظ سرشت و ماهیت غیر دموکراتیک نظامیان و نداشتن ایدئولوژى خاص توسعه، هر دو راه متمرکز و غیرمتمرکز را براى حکومت کردن مورد استفاده قرار داده اند.
کتاب با پیشگفتارى از مؤلف در هفت فصل تدوین شده است. عناوین فصول بدین شرح است: جامعهشناسى نظامى، ارتشى و ارتش نظامیان، نظامى بودن به مثابه حرفه، جامعه و ارتش، نظامیان بر سریر قدرت، نقش نظامیان در تحولات سیاسى و اجتماعى (بحث نظرىتاریخى)، نظامیان و نقش آنها در تحولات سیاسى و اجتماعى (الگوهاى عملى). در پایان، کتابشناسى مربوط به موضوع نیز آورده شده است.
باتامور، تى. بى
جامعهشناسى سیاسى. ترجمه منوچهر صبورى کاشانى. چاپ دوم: تهران، مؤسسه کیهان، 1368. 189ص.
بنا به تعبیر مؤلف، جامعهشناسى سیاسى بحث از قدرت در زمینه اجتماعى است و درباره مفاهیمى همچون اختیار، نفوذ، زور یا خشونت، و فرق جامعهشناسى و علم سیاستبحث مىکند. کتاب از یک مقدمه و هشت فصل تشکیل شده است که در آن، مباحث عمده جامعهشناسى، چون دموکراسى و طبقات اجتماعى، جنبشهاى اجتماعى، احزاب و عمل سیاسى، انواع نظم سیاسى، دگرگونى سیاسى و تضاد، تشکیل ملتهاى جدید، ناسیونالیسم و توسعه، سیاست جهانى در قرن بیستم،و انواع تئوریهاى اجتماعى همچون مارکسیسم، ساختارگرایى و...، مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است.
بالاندیه، ژرژ
انسانشناسى سیاسى. ترجمه فاطمه گیوهچیان، چاپ اول: نشر آران، 1374، 288ص.
نویسنده در اهمیت موضوع انسانشناسى سیاسى مىنویسد: انسانشناسى سیاسى، بهعنوان یک رشته مطالعاتى که در پى رسیدن به مقام یک علم است، قبل از هر چیز مستلزماسلوب شناخت و معرفت «دیگرى»، یعنى صورتهاى سیاسى بیگانه است. ابزارىبراى کشف و مطالعه نهادها و اعمال گوناگونى است که حکومتبشرى را تشکیل مىدهند و نظامهاى فکرى و نمادهایى را که براساس آنها شکل گرفتهاند، کشف و مطالعهکند.
بخشهاى مختلف کتاب عبارت است از: شکلگیرى انسانشناسى سیاسى، قلمرو امر سیاسى، خویشاوندى و قدرت، قشربندى اجتماعى و قدرت، مذهب و قدرت، جنبههاى دولتسنتى، سنت و تجدد و دیدگاههاى انسانشناسى سیاسى.
برینتون، کرین
کالبدشکافى چهار انقلاب. ترجمه محسن ثلاثى. چاپ پنجم; تهران، نشر نو، 1370. 316ص.
کتاب فوق، بحثى تئوریک درباره مفهوم انقلاب را مد نظر دارد. به نظر نویسنده: انقلاب، جانشینى ناگهانى و شدید گروهى است که تاکنون حکومت را به دست نداشتهاند، به جاى گروه دیگرى که تا پیش از این متصدى اداره دستگاه سیاسى کشور بودهاند. نویسنده،انقلاب را در جامعه نوعى بیمارى مىداند که جامعه دچار آن مىشود و به نظر وى این بیمارى موقتى است. وى معتقد است در مراحل اولیه، با پیشرفت تدریجى این بیمارى و سپس با پیشرفت و پسرفتبعدى، بحران آشکار مىشود که با نوعى هیجان شدید همراه استو در آن، شورشىترین انقلابیان، فرمانروایى را به دست مىگیرند و دوره وحشتحاکممىگردد. اما این حاکمیت، موقتى است و بعد از این دوره، دوره بهبودى آغاز مىشود و آن دورهاى است که معمولا با یکى دو حادثه، حاد شدن بیمارى مشخص مىشود. سرانجام، این مرض به پایان مىرسد و مریض دوباره به حال اول خود برمىگردد و این جریانبرگشتبه وضع عادى، تا پایان ادامه مىیابد. کتاب از نه فصل فراهم آمده است، محدودیتهاى موضوع بررسى، رژیمهاى پیشین، نخستین مراحل انقلاب،ویژگىهاى انقلابها، فرمانروایى میانهروها، به قدرت رسیدن تندروها، عصروحشت و پاکدامنى، ترمیدور و چکیدهاى از کار انقلابها. نویسنده در بررسى مطالبفوق، چهار انقلاب یعنى انقلاب روسیه، آمریکا، فرانسه و انگلستان را بررسى کردهاست.
بشیریه، حسین
انقلاب و بسیجسیاسى. چاپ اول: انتشارات دانشگاه تهران، 1372. 193ص.
نوشته حاضر، که بحثى است نظرى درباره انقلاب، به نقادى تئوریهاى عمدهاى که در باب انقلاب وجود دارد پرداخته است. نویسنده چگونگى وقوع انقلاب و منازعات سیاسى پس از انقلاب، نتایج کوتاه مدت و درازمدت انقلاب، رابطه انقلاب با نظام بینالمللى و انواع انقلابهاى کلاسیک و مدرن و تفاوتهاى آنها در رابطه با نتایج انقلاب را مورد بحث و بررسى قرار داده است. کتاب پنج فصل دارد و فصول آن بدین شرح است: مفهوم انقلاب و ویژگیهاى اساسى انقلاب، تئوریهاى انقلاب، وضعیت انقلابى و بسیجسیاسى، کشمکش قدرت و بسیج پس از انقلاب، نتیجه انقلاب.
بشیریه، حسین
جامعهشناسى سیاسى و نقش نیروهاى اجتماعى در زندگى سیاسى. چاپ اول: تهران، نشر نى، 1374. 344ص.
نوشته فوق، از مقدمه و پنج گفتار تشکیل شده است. نویسنده در گفتار اول به تاریخچه پیدایش جامعهشناسى سیاسى پرداخته است. گفتار دوم، مرورى است کلى بر الگوهاى نظرى جامعهشناسى سیاسى. گفتار سوم به الگوهاى کمى جامعهشناسى سیاسى در سطح خرد و کلان اختصاص یافته است. در این گفتار، سطح تحلیل در جامعهشناسى و رابطه نیروهاى اجتماعى با زندگى سیاسى از لحاظ نظرى بررسى شده است. در گفتار چهارم، نقش نیروهاى عمده در زندگى سیاسى بررسى شده است. گرایش اصلى در این گفتار، گرایشى تاریخى است و در مورد نقش سیاسى هر نیروى اجتماعى، مثالهاى تاریخى از کشورهاى مختلف ذکر شده است و غالبا تجزیه جامعه سیاسى به نیروهاى تشکیلدهنده آن، موضوع این گفتار است. در فصل پنجم به نحوه ترکیب این نیروها در رژیمهاى مشخص و همچنین به انواع مثالى جامعه سیاسى پرداخته شده است.
بشیریه، حسین
دولت عقل: ده گفتار در فلسفه و جامعهشناسى سیاسى. چاپ اول: تهران، مؤسسه نشر علوم نوین، 1374، 299ص.
کتاب فوق مجموعه مقالاتى است که مؤلف در طى سالهاى 1364 تا 1374 در مجلات مختلف علمى منتشر کرده است. به نظر مؤلف درونمایه اصلى همه این مقالات، اندیشه توسعه و تکامل اجتماعى و سیاسى است که یا در پوشش گفتارهاى فلسفى و یا در قالب مباحث تاریخى و جامعهشناسى عرضه شده است. کتاب از ده گفتار تشکیل شده است: مسائل اساسى در فلسفه سیاسى; عقل در سیاست; درآمدى بر تاریخ اندیشه تساهل سیاسى; مکتب فرانکفورت; لیبرالیسم نو; جامعه در مقابل دولت; جامعهشناسى مذهبى ماکس وبر و جایگاه اسلام درآن; سرگذشت نظریه وابستگى و توسعه نیافتگى، یا بلوغ فکرى آندره گوندر فرانک;اپوزیسیون در نظامهاى دمکراتیک و رژیمهاى اقتدار طلب; یکسان انگارى، یکتا نگارى، دیالکتیک تاریخى و مسائل توسعه در ایران.
بوتول، گاستون
جامعهشناسى سیاسى. ترجمه هوشنگ فرخجسته، چاپ اول: تهران، نشر شیفته، 1371. 146ص.
کتاب با پیشگفتارى از مترجم و مقدمه مؤلف، آغاز مىشود. مؤلف در مقدمه به تعریف جامعهشناسى سیاسى پرداخته و منابع و روشهاى جامعهشناسى سیاسى و علم سیاست و هنر سیاست را مورد بحث و بررسى قرار داده است.
محتواى کتاب در قالب سه بخش تنظیم گردیده است: بخش اول در چهار فصل به مباحث زیر پرداخته است: تاریخ و پیشینه جامعهشناسى سیاسى، ساختارها و ذهنیتها، نهادها و جماعتهاى سیاسى، دولت و عملکردهاى آن، عملکردهاى جامعهشناختى جنگ از سوى دولت، تلاش در راستاى ایجاد بنیان عقلایى، اوضاع و احوال سیاسى، تعریف رخدادهاى سیاسى، طبقهبندى رخدادهاى سیاسى، خوداستعمارى. بخش دوم تحت عنوان انسانها، شامل موضوعات متعددى است ;از جمله: سلسله مراتب اجتماعى و طبقات سیاسى، تقسیم کار، مالکیت زمین، پلوتوکراسى، قدرت سیاسى و ثروت، مالکیت ابزار تولید، دستمزدهاى اقتدارى طبقات اجتماعى، پرولتاریا، بورژوازى، سیاستهاى کنونى اقتصادى، تلاقى سلسله مراتبها در جوامع پیچیده، رهبران مطلقالعنان، تودههاى مردم و کنش ناخودآگاه سیاسى آنان، کنش سیاسى و آگاهانه تودههاى مردم، شکلبندى احزاب سیاسى، سیاستزدایى فعلى تودهها، و....
در بخش سوم تحت عنوان اهداف، این مباحث مورد بررسى قرار گرفته است: اشکال کنش سیاسى، حرفههاى سیاسى و انگیزههاى آن نظریهها و آیینها، محرکهاى آیینى و اوضاع و احوال، تاخرهاى فرهنگى و موانع تغییر نیرو، رکود و رخوت، احزاب، تکنوکراسى یا فنسالارى، آزادى، شرایط و تناقضهاى آن، آزادى اقتصادى، زیادهروى پویاى اقتصادى، و اشکال خشن کنش سیاسى.
......................
کتاب حاضر به تحلیل نظام سیاسى ایران براساس متغیرهاى فرهنگى پرداخته و ابعاد تاریخى، مذهبى و اجتماعى فرهنگ سیاسى ایران را از نظام شاهنشاهى تا حکومت اسلامى بررسى مىکند. فصل نخستبا طرح مباحث مقدماتى و تعاریف متغیرها شروع مىشود. در فصلهاى بعدى، برخى از دورههاى مهم تاریخى مؤثر در فهم فرهنگ سیاسى ایران، بویژه در عصر شاهنشاهى، مطالعه مىشوند. نقش دین و رهبران دینى در زندگى سیاسىاجتماعى و اهمیت این نهاد نیز مورد توجه واقع شده است. بعد روانشناختى فرهنگ سیاسى ایران و نقش کلیدى تجربیات شخصى و خصوصى افراد در شکلگیرى فرهنگ سیاسى، مهم تلقى مىشود. سپس جنبههاى مهم نظام سیاسى، بویژه در دوران پهلوى دوم و مشکلات سیاسى اجتماعى آن دوره بررسى مىشود. نویسنده در فصل آخر کتاب، به شکلگیرى نظام جدید سیاسى در ایران و مبانى انقلاب اسلامى از لحاظ فرهنگ سیاسى پرداخته و آن را با انقلاب مشروطه مقایسه مىکند.
پژوهشگاه علوم انسانى
توتالیتاریسم (سلطهگرائى). تهران، 1358، 121ص.
کتاب فوق، یکى از مباحث عمده سیاسى را مورد بحث و بررسى قرار داده است. نویسندگان، رژیم ایتالیاى موسولینى، اتحاد شوروى استالینى و آلمان هیتلرى را مورد مطالعه قرار دادهاند و وجوه مشترک سه رژیم را بررسى کردهاند.
کتاب در سه فصل تحت عناوین زیر تبویب شده است: ویژگیهاى اساسى رژیم توتالیتر (اصالت رهبرى یا کیش شخصیت،سرکوبى نظام قانونى، کنترل اخلاق خصوصى و مشروعیت و بسیج تودهاى); پایههاى رژیم توتالیتر (ایدئولوژى، حزب، دستگاه); خاستگاههاى نظرى رژیم توتالیتر. در انتها نیز، منابع لاتین و منابع فارسى، معرفى شدهاست.
داد. سى. اچ
رشد سیاسى، ترجمه عزتالله فولادوند. چاپ اول: تهران، نشر نو، 1363. 135ص.
تحقیقى است در مساله دگرگونى و مدرنسازى سیاسى در جهان سوم در قالب مباحثى همچون: تفاوتهاى بین مسائل جهان سوم و کشورهاى اروپایى، نقش سنتها در کشورهاى در حال توسعه و نقش سنتها در تعیین جهت دگرگونى سیاسى و عواملى که در دگرگونى و مدرنسازى این کشورها مؤثرند. نگارنده همچنین به بررسى این مطلب پرداخته است که، آیا باید کشورهاى جهان سوم در رشد سیاسى از الگوهاى غربى و شرقى تاثیر بپذیرند یا مىتوانند با استفاده از سنتهایى که دارند به صورتهاى جدید، وضع سیاسى خود را شکل دهند؟
کتاب فوق از مقدمه مترجم و پیشگفتار مؤلف و هفت فصل تشکیل شده که شامل مباحث زیر است: رشد سیاسى و مدرنسازى سیاسى، شیوههاى مارکسیستى برخورد با مساله، رشد سیاسى در غرب، قدرت حکومت، هویت ملى، مشارکتسیاسى، مانع سنتگرایى در جهان سوم، جوامع سنتى و سیاست مدرن، تغییر شکل نظامهاى سیاسى سنتى، عاملان رشد سیاسى، رهبران سیاسى، احزاب سیاسى و ارتش. در آخر نیز به نتیجهگیرى مباحث فوق پرداخته است.
این کتاب برآن است که با استخدام مفهوم جامعهشناختى «اقتدار فرهمند» (کاریزماتیک)، از جامعهشناس معروف ماکس وبر، تاریخ نخستین سده اسلامى را تجزیه و تحلیل نماید. نویسنده ابتدا ویژگیهاى اقتدار دوران جاهلى را بررسى مىکند و سپس به اقتدار فرهمند (کاریزماتیک) پیامبر(ص) پرداخته و آن را چالشى براى نظم تثبیتیافته دوران جاهلى معرفى مىکند. اقتدار فرهمند آن حضرت، ویژگى بارز اقتدار اسلامى در عصر رسالت محسوب مىشود. پس از آن حضرت نیز، این ویژگى اقتدار اسلامى ادامه مىیابد. به نظر نویسنده ظهور سه شاخه مهم اسلامى، یعنى خوارج، اهل سنت و شیعیان، نتیجه اجتنابناپذیر چالش میان باقیمانده الگوهاى اقتدار جاهلى با الگوى اقتدار فرهمند عصر رسالت است. این کتاب چشمانداز جامعهشناختى جدیدى براساس تئورى ماکس وبر، از جامعه اسلامى نخستین سده اسلامى ارائه مىکند.
دراکر، پیتر اف
جامعه پس از سرمایهدارى. ترجمه محمود طلوع. چاپ اول: تهران، مؤسسه خدمات فرهنگى رسا، 1374. 390ص.
کتاب فوق، به بررسى جامعه پس از سرمایهدارى که به نظر نویسنده آن، حتما غیر سوسیالیستى خواهد بود پرداخته است. به نظر نویسنده، جامعه آینده «جامعه علمى» خواهد بود. وى در بخشى از مقدمه مىنویسد: آنچه را که کاملا به آن اطمینان داریم این است که دنیایى که به دنبال تکوین مجدد ارزشها، باورها، و ساختارهاى اجتماعى و اقتصادى، سیستمها و مفاهیم سیاسى از دیدگاه جهانى، به وجود مىآید، دنیایى خواهد بود که با دنیایى که در تصور هر یک از ما مىگنجد تفاوتى آشکار دارد. در بخش دیگرى از مقدمه، ویژگیهاى جامعه پس از سرمایهدارى را علم و دانش و به تعبیر دیگر «جامعه سازمانها» معرفى مىکند.
کتاب پس از مقدمه، در قالب سه بخش به بررسى این مباحث پرداخته است: از کاپیتالیسم تا جامعههاى علمى، جامعه سازمانها، کار و سرمایه و آینده آنها، بهرهورى نیروهاى جدید کار، سازمان مبتنى بر مسؤولیت از حکومت و دولت کوچک (تک ملیتى) تا دولت و حکومتبزرگ (چند ملیتى)، «فراملىگرایى» و «منطقهگرایى» و «قومگرایى»، چرخش ضرورى دولتها، روابط شهروندى از طریق بخش اجتماعى، جنبههاى اقتصادى و بهرهورى در دانش، مدرسه مسؤول و قابل اعتماد، انسان فرهیخته و کمالیافته.
رجائى، فرهنگ
تحول اندیشه سیاسى در شرق باستان. تهران، نشر قومس، 1372. 220ص.
نویسنده در مقدمه کتاب، این مباحث را بررسى کرده است: در مقام و فضاى اندیشه سیاسى در شرق باستان، محورهاى بحث در اندیشه سیاسى شرق، آیا فکر سیاسى در شرق، فلسفه سیاسى است؟ آیا فکر سیاسى در شرق، نظریه سیاسى است؟ آیا فکر سیاسى در شرق، ایدئولوژى سیاسى است؟ آیا فکر سیاسى در شرق، کلام سیاسى است؟ تفکر سیاسى در شرق به کدامیک از این الگوها نزدیکتر است؟ زمانبندى تاریخى و دوره باستان. این کتاب داراى چهار بخش است. در بخش اول با نام تمدن بینالنهرین، مباحث زیر پىگیرى شده است: زمینه فکرى و اجتماعى تمدن دولتسپهرى، اندیشه سیاسى دولتشهرى، دولتشهر و نهادهاى آن، اندیشه سیاسى دولتشاهى، تحول ساختار سیاسى، اندیشه سیاسى شاهى.
بخش دوم با عنوان تمدن ایران، شامل این مباحث است: زمینه فکرى و اجتماعى دولت، فرهى، دوره باستان در ایران، ویژگیهاى تفکر و زمینههاى فکرى، اندیشه سیاسى پادشاهى، بنیاد نظرى و فکرى پادشاهى، زردشت و تاثیر او، پیام سیاسى زردشت، اندیشه شاه آرمانى، آیین با قرارداد اجتماعى، فره ایزدى با شوکت، اندیشه سیاسى شاهى در عمل و تحول منزلت پادشاه، ارزیابى نظرى مقام شاهى، محدودیتساختار فکرى، محدودیتساختار سیاسى، محدودیتساختار اجتماعى، شان و مقام شاه در سلطههاى مختلف، چالشهاى اندیشه شاهى، بحران نظرى و پاسخ مانى، بحران اجتماعى اقتصادى و پاسخ مزدک. بخش سوم تحت عنوان تمدن هند، و بخش چهارم کتاب تمدن چین را مورد بررسى قرار مىدهد.
رضا قلى، على
جامعهشناسى خودکامگى: تحلیل جامعهشناختى ضحاک ماردوش. چاپ دوم: تهران، انتشارات نى، 1371. 244ص.
نوشته فوق، ضمن اشاره به داستان ضحاک ماردوش، به زمینهها و عوامل اجتماعى خودکامگى در ایران پرداخته و مساله را از دید جامعهشناسى بررسى کرده است. به نظر نویسنده، عوامل گوناگونى در پدید آمدن خودکامگى در تاریخ جامعه ایران مؤثر بودهاند; از جمله: قبیلهاى بودن جامعه، حاکمیت نیروهاى مرموز، بافت ذهنى جادو مزاج، تلفیق و آمیختن دین با فرهنگ قبیله، خشونت و عدم تحول که از نشانههاى زندگى قبیلهاى است. در این کتاب ضمن بیان ویژگیهاى مهم جامعه ایران، مباحثى نظیر حاکمیتسیاسى و حاکمیت مدنى، رابطه دین قبیلهاى با سیاست، مکانیسم به قدرت رسیدن، فرق ساختار پادشاهى ایران با پادشاهى در غرب، ارتش و توسعه ارضى، مبارزه با خودکامگى، نقش نیروهاى موهوم در جامعه، نظریه سیاسى فردوسى، منابع حقوقى و بافت قضاوت، فرهنگ اقتصادى مردم، مدیریت قبیلهاى و موضوعات دیگر، مورد بررسى و تحلیل قرار گرفته است.
رنى، آستین
حکومت: آشنایى با علم سیاست. ترجمه لیلا سازگار، چاپ اول: تهران،مرکز نشر دانشگاهى، 1374. 694ص.
کتاب فوق به بحث و بررسى درباره علم سیاست پرداخته است. در این کتاب که از هیجده قسمت فراهم شده است، مباحثى همچون دولتها و فن حکومت، سیاست در زندگى بشر، روانشناسى سیاسى، جامعهپذیرى و فرهنگ، ایدئولوژیهاى سیاسى مدرن، افکار عمومى در نظامهاى دموکراتیک، ارتباط سیاسى، روند انتخابات، رفتار راىدهندگان، احزاب سیاسى و نظامیان حزبى، فرایند قانونگذارى، حقوق بشر، چالشها و پاسخها، سیاستبینالملل طلب صلح در عصر سلاحهاى هستهاى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
رودیش، ویلفرد
سیاستبه مثابه علم. ترجمه ملک یحیى صلاحى. چاپ اول: تهران، سمت. 301ص.
اثر فوق، راهنماى خوبى براى مطالعه و شناخت ماهیت امپریالیسم، سیر اندیشه سیاسى و اقتصادى غرب و جامعهشناسى سیاسى به شمار مىرود، و ارتباط میان سیاست و جامعه، دولت و اقتصاد را مشخص مىکند، و مبانى هر یک از پدیدههاى سیاسى مزبور را مورد بررسى قرار مىدهد. کتاب از سه فصل تشکیل شده است که در بخش اول، رابطه اقتصاد و سیاست و در بخش دوم، سیاست و جامعه و در بخش سوم نیز سیاست و دولت را مورد بحث قرار داده است. همچنین برخى از مفاهیم سیاسى نظیر الیگارشى و دموکراسى، ولتبورژوازى، دولت و مالکیت، دولت مارکسیست، دولت فاشیست و نظریههاى وابستگى در ابعاد داخلى و بینالمللى را به بحث گذاشته است.
قوام، عبدالعلى
سیاستهاى مقایسهاى. چاپ اول: تهران، انتشارات سمت، 1373. 155ص.
کتاب فوق از مقدمه و هشت فصل تدوین یافته است. در این کتاب، برداشتهاى جدید از سیاستهاى مقایسهاى، روش مقایسهاى و ساختار الگو، الگو به عنوان چارچوبى مشترک در مطالعه سیاستهاى مقایسهاى، بهرهگیرى از تحلیل سیستمى در سیاستهاى مقایسهاى، بررسى سیاستهاى مقایسهاى براساس تحلیل کارکردى، فرهنگ سیاسى، پیوند میان تحلیل خرد و کلان، مطالعه سیاستهاى مقایسهاى در چارچوب رهیافتهاى توسعه و طبقهبندى نظامهاى سیاسى، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.
قوام، عبدالعلى
نقد نظریههاى نوسازى و توسعه سیاسى (بررسى مسائل نظریهپردازى در باب نوسازى و توسعه سیاسى در جهان سوم). چاپ اول: تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتى، 1374.
کتاب فوق در دوازده فصل به بحث در عناوین زیر پرداخته است: روششناسى در زمینه مطالعات نوسازى و توسعه سیاسى، نظریهپردازى در غرب و تطابق آن با جهان سوم، اغتشاش فکرى در فرایند نظریهپردازى در باب نوسازى و توسعه سیاسى، مفهومسازى توسعهسیاسى در فرایند تجربه، رهیافتساختار، عملکرد و تجزیه و تحلیل هیافتبوروکراتیک، رهیافت توسعه و توسعهیافتگى و نظریه وابستگى، بررسى نوسازى و توسعه سیاسى براساس نظریه بحران، مساله ناهمگونى جوامع سیاسى در روند نظریهپردازى، نواقص و کمبودهاى مفهومى در فرایند نظریهپردازى، نسبىگرایى و عامگرایى در روند مطالعه توسعه و نوسازى سیاسى. در آخرین فصل کتاب، جمعبندى از مباحث فوق ارائه شدهاست.
کاتوزیان، محمد على (همایون)
اقتصاد سیاسى ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوى. ترجمه محمدرضا نفیسى و کامبیز عزیزى. چاپ چهارم، تهران، نشر مرکز، 1373، 438ص.
به اعتقاد مؤلف، در ایران هرگز فئودالیسم اروپایى پدید نیامد; زیرا بخش بزرگى از زمینهاى زراعى مستقیما در مالکیت دولتبود و بخش دیگر به اراده دولتبه زمیندار واگذارمىشد. در نتیجه، دولت مىتوانست هر لحظه که اراده کند، ملک زمیندارى را به خودمنتقل کرده و یا به شخص دیگرى واگذار کند. بنابراین، زمیندار حق مالکیت نداشت; بلکهاین امتیازى بود که دولتبه او مىداد و هر زمان مىخواست پس مىگرفت. این خودباعثشد که طبقه اریستوکرات در ایران پدید نیاید و دولت، مقید به رضایت و پشتیبانىچنین طبقهاى نباشد. دولت، نماینده هیچ طبقهاى در ایران نبود و طبقات، متکىبهدولتبودند. دولت در فوق طبقات قرار داشت و مشروعیت دولت، ناشى از واقعیتقدرتآن بود و این عامل عمده استبداد و عدم توسعه سیاسى و اقتصادى در ایران بودهاست.
کتاب در چهار بخش تدوین شده است. در بخش اول، زمینه کلى تاریخى و دیدگاههاى نظرى لازم براى بررسى موضوع اصلى ارائه شده است. نویسنده ضمن اشاره به ماهیت و منطق توسعه تاریخى ایران و چارچوبهاى آمارى و دادههاى کمى موجود، به ارزیابى تحلیلى تاریخ اقتصادى ایران در قرن اخیر پرداخته و ارزیابى نظرى علل و ماهیت و پىآمدهاى انقلاب مشروطه در پرتو تحولات ماقبل آن را مورد بررسى قرار داده است.
بخش دوم به دوره 1300 تا 1320 اختصاص دارد که با ظهور رضاخان آغاز و با سقوط او به پایان مىرسد. در این بخش، اساس استبداد و ترکیب آن با روشها و آرمانهاى شبهمدرنیستى و شبه ناسیونالیستى مورد توجه قرار مىگیرد که این با فروپاشى رژیم محمدرضا شاه در بهمن 1357 به پایان مىرسد. نویسنده در ادامه بحث، به رویدادها، نیروها و گرایشهایى که به پیروزى سیاسى رضاشاه و احیاى استبداد و غلبه ایدئولوژیک شبه مدرنیسم انجامید و نیز بررسى شکل و محتواى این پدیده جدید در دو مرحله تحکیم قدرت مطلق و خودکامه رضاشاه (1312-1305 و 1320-1312) پرداخته است.
در بخش سوم (دوره 1330-1320) موضوع از بین رفتن استبداد مورد بررسى قرار مىگیرد و آنگاه در دوره 1340-1332، که بتدریج استبداد با اتحاد با نیروهاى محافظهکار، بر جامعه سلطه پیدا مىکند و دوره جنگ، رکود اقتصادى، بروز خطر تجزیه کشور و رقابت گروههاى داخلى و خارجى براى کسب موقعیتبرتر، حکومت مصدق و بررسى ماهیت و کارنامه اقتصادى و سیاسى رژیم دیکتاتورى که جانشین نهضت ملى گردید، مورد بحث و بررسى قرار مىگیرد.
در بخش چهارم، توصیف و تحلیل و ارزیابى فرایندهاى توسعه اقتصادى و سیاسى معاصر، ترکیب استبداد دیرینه ایرانى، پدیده جدید شبه مدرنیسم و عامل غیر تاریخى درآمد نفت تحلیلى درباره جنگ قدرت که به پیروزى استبداد شبه مدرنیستى نفتى منجر شد، محتواى مباحث را تشکیل مىدهد.
گالبرایت، جان کنت
کالبدشناسى قدرت، ترجمه احمد شهسا. چاپ دوم: تهران، نشر نگارش، 1370. 271ص.
کتاب به یکى از مفاهیم مهم سیاسى (قدرت) پرداخته است. نویسنده در مقدمه کتاب مىنویسد: «سالیان دراز تحت تاثیر این وسوسه بودم که بدانم چه عوامل عادى و معمولى، درون مباحث مفید قدرت اقتصادى، سیاسى، نظامى و دینى نهفته است، و قدرتى که با مطبوعات و رادیو و تلویزیون و عقیده همگانى سرو کار دارد چگونه است؟ مشاهدات عادى روزانه نه تنها این عوامل را آشکار نمىسازد، بلکه همواره آنها را پوشانده و از نظرها پنهان مىدارد. پس در پى آن برآمدم که این عوامل و مبانى را برملا سازم. منابع قدرت را در شخصیت، مالکیت و سازمان نشان دهم، و ابزارهاى قدرت را که به وسیله آنها قدرت اعمال مىشود، به روشنى برشمارم.»
کتاب با مقدمه مترجم و پیشگفتار مؤلف، از هیجده بخش تشکیل شده است و مباحثى چون کالبدشناسى قدرت، قدرت تنبیهى و قدرت تشویقى، قدرت اقناعى، منابع قدرت (شخصیت، مالکیت، سازمان)، دیالکتیک قدرت، انتظام قدرت، انگیزههاى نیرومند قدرت، دنیاى پیش از سرمایهدارى، پیدایش سرمایهدارى، قدرت سرمایهدارى پیشرفته، واکنشها، عصر سازمان، سازمان و دولت، قدرت نظامى، قدرت دین و مطبوعات، وبخش آخر، تراکم و پراکندگى قدرت را مورد بحث و تحلیل قرار داده است.
این کتاب را دو مترجم به طور جداگانه ترجمه کردهاند. ترجمه دیگر با نام «آناتومى قدرت»، به قلم محبوبه مهاجر، از سوى انتشارات سروش، در سال 1371 در 182 صفحه به چاپ رسیده است.
لوکس، استیون
قدرت، فر انسانى یا شر شیطانى. ترجمه فرهنگ رجائى. چاپ اول: تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1370. 428ص.
کتاب فوق، مجموعه مقالههایى است که به همت استیون لوکس جمعآورى شده است و نویسندگان مقالات، از افراد مشهور رشتههاى علوم سیاسى و اجتماعى هستند. مقالات دربرگیرنده بحثحول مفهوم قدرت. دیدگاههاى گوناگونى درباره مفهوم قدرت در این کتاب جمعآورى شده و انواع قدرت فردى، سازمانى، اقتصادى، سنتى، قدرت برهنه، قدرت اقتصادى و...، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. کتاب شامل چهارده گفتار است تحت عناوین: شکلهاى قدرت، سلطه با کمک قدرت اقتصادى و از طریق آمریت، قدرت به عنوان کنترل رفتار، قدرت مبتنى بر ارتباط، مفهوم ارتباطى قدرت از نظر هاناآرنت، قدرت و نظام اجتماعى، قدرت طبقاتى، به سوى نظریهاى درباره قدرت اجتماعى، سلطه و آزادى، قدرت و سازمان، قدرت انضباطى و تابعیت، قدرت و امتیاز، قدرت، سکون و ملال دموکراتیک یا شر و شور اهریمنى.
لیپست، مارتین و روبرت دوز
جامعهشناسى سیاسى. ترجمه محمد حسین فرجاد. چاپ اول: انتشارات توس، 1373. 444ص.
اثر فوق، شامل یک مقدمه و بیست فصل استبا این مباحث: درباره احزاب (نوشته دوتوکوویل، بخش دوم کتاب دموکراسى در امریکا)، سازمانها و احزاب سیاسى، ستیزههاى اجتماعى، مشروطیت و دموکراسى، فاشیزم، چپ، راست و میانه، طبقات و احزاب در سیاست امریکا، طبقات بالاى اجتماعى، اندیشمندان و روشنفکران امریکا (سیاست و پایگاه آنها)، پیدایش و ظهور تکحزبى، ساختار قدرت در جامعه امریکا، تمرکز قدرت، تجزیه و تحلیل سیستمهاى سیاسى، عملى کردن سیاست و افکار عمومى، قدرت دولت و جامعه، حزب کمونیست و دولت، شوراى ادارى حکومت، کشمکش و تغییر، پذیرش شرکتکنندگان، عدم شرکت در انتخابات، اندیشه فرانتزفانون، جنبش دانشجویان فرانسوى. نویسنده در این کتاب به مسائل جوامع صنعتى و مخصوصا جامعه امریکا پرداخته و مانند جامعهشناسان امریکا، از روش تجربى و مشاهدهاى پیروى کرده است.
مور، برینگتون
ریشههاى اجتماعى دیکتاتورى و دموکراسى. ترجمه حسین بشیریه. چاپ اول: تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1369. 396ص.
هدف اصلى کتاب، کشف راههاى مختلف توسعه و نوسازى و قوانین تحول سیاسى و اجتماعى در نقاط مختلف جهان است. نظریات نویسنده با دو دسته اصلى از نظریات رایج درباره رشد و توسعه، تفاوت دارد. این دو عبارتند از: نظریههاى مارکسیستى جدید درباره توسعه و عقبماندگى، و نظریههاى توسعه خطى در میان برخى از دانشمندان غربى. نویسنده، عوامل داخلى توسعه و عقبماندگى را عوامل اصلى مىداند و در ادامه، انواع گوناگون ساختار اجتماعى و اقتصادى و ریشهها و نتایجسیاسى گوناگون آنها را مورد بررسى قرار مىدهد.
نویسنده براى توسعه و نوسازى صنعتى سه راه را اجتنابناپذیر مىداند. نخستین راه، نوسازى دموکراتیک و سرمایهدارانه است; کشورهاى انگلستان، فرانسه و امریکا از جمله کشورهایى هستند که از این راه به توسعه رسیدهاند. راه دوم، راه انقلاب محافظهکارانه است که در آلمان و ژاپن پیش آمد. راه سوم، راه نوسازى کمونیستى است، که کشورهایى نظیر شورى و چین، از این راه به توسعه صنعتى راه یافتهاند. ویژگى اساسى راه نوسازى دموکراتیک و سرمایهدارانه، عدم ائتلاف و وقوع منازعه میان طبقه جدید و اشرافیت زمیندار بوده است.
ویژگى اساسى راه دوم آن است که در این راه، طبقه سرمایهدارى تجارى و صنعتى به علت ضعف خود ناچار مىشود براى نوسازى جامعه در درون چارچوبهاى سنتى با طبقه زمیندار ائتلاف کند. راه سوم نوسازى، یعنى راه نوسازى کمونیستى در جوامعى پیش آمد که طبقه حاکم در آنها، نتوانستند دستبه نوسازى صنعتى از بالا بزنند و دستگاه دیوان دولت آنها نیز، مانع رشد گروههاى تجارى و صنعتى گردید.
میشل، روبرت
احزاب سیاسى. ترجمه حسن پویان. چاپ اول: انتشارات حیاتبخش، 1368، 562ص.
هدف کتاب، ارائه تحلیلى جامعهشناختى و روانشناختى از احزاب سیاسى است و مباحث عمده کتاب، به بررسى تعارض میان دموکراسى و سازمان اختصاص یافته است. نگارنده، سازمان را در تعارض با دموکراسى مىداند و این نظر را به طور مبسوط بررسى مىکند. وى معتقد است که سازمانهاى کلان، قدرتى تقریبا انحصارى براى صاحبمنصبانشان بوجود مىآورند به اعتقاد وى،همه احزاب و اتحادیههاى کارگرى، و سازمانهاى بزرگ دیگر، گرایش بدان دارند که براى خود ساختارهاى دیوانسالارى به وجود آورند.
این کتاب، همراه با پیشگفتارى از مؤلف و مقدمهاى از سیمور مارتین لیپست جامعهشناس معاصر امریکایى، شش بخش را دربر دارد: رهبرى در سازمانهاى دموکراتیک، گرایشهاى خودکامانه رهبران، اعمال قدرت و اثر روانشناختى آن بر رهبران، تحلیل اجتماعى رهبرى، تلاش براى محدود کردن نفوذ رهبران، و گرایشهاى محافظهکارانه سازمان.
نورى علاء، اسماعیل
جامعهشناسى سیاسى تشیع اثنى عشرى.چاپ اول، تهران، انتشارات ققنوس، 1357، 82ص.
نوشته فوق تحلیلى است جامعهشناسانه از تاریخ اسلام. نویسنده با استفاده از اصطلاحات جامعهشناس آلمانى، ماکس وبر، در پى تحلیل رخدادهایى است که در تاریخ اسلام روى داده است; از جمله: مساله رهبرى پیامبر(ص)، بحران جانشینى پس از رحلت پیامبر(ص)، مفهوم سیاسى غیبت، رسمى شدن مذهب، و ایدئولوژى و حکومت اسلامى را از دیدگاه جامعهشناسى سیاسى با توجه به دیدگاه ماکس وبر مورد بحث قرار داده است.
وبر، ماکس
اخلاق پروتستانى و روح سرمایهدارى.ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهرى. چاپ اول: تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، 1373. 252ص.
اخلاق پروتستانى ،یکى از آثار ممتاز در تاریخ جامعهشناسى است. به طورى که از عنوان کتاب برمىآید، نویسنده سعى دارد مناسبات میان حیات دینى، اجتماعى و اقتصادى را در فرهنگ معاصر تبیین کند. به باور نویسنده، میان باورهاى دینى و رشد حیات اقتصادىعقلانى بورژوازى، قرابتسببى وجود دارد. روح سرمایهدارى که تا حدى نتیجه اخلاق پروتستانى بود نظام اقتصاد سرمایهدارى را به وجود آورد. اخلاق پروتستانى همچنین، مجموعهاى از عوامل حمایتکننده ظهور اقتصاد سرمایهدارى را فراهم کرد.
وبر تلاش دارد براى تعیین ویژگیهاى ممیزه سرمایهدارى جدید، قبل از هر چیز میان مؤسسه سرمایهدارى و جستوجوى فى نفسه منفعت، تمایز قائل شود. دینى که وبر نظریاتش را بر آن متمرکز کرده است، کالونیسم یا شعبهاى از مذهب پروتستان است که پیروان خود را به سوى امور دنیوى سوق مىدهد. در این کتاب، نقش دین در پیشرفتیا عدم یشرفتسرمایهدارى ارائه شده است.
کتاب با مقدمهاى از آنتونى گیدنز شروع مىشود و سپس مقدمه ماکس وبر. متن کتاب در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول شامل فصلهاى: تعلق مذهبى و قشربندى اجتماعى، روح سرمایهدارى، مفهوم Beruf از دیدگاه لوتر است. و در بخش دوم، این مباحثبه چشم مىخورد: اخلاق شغلى در پروتستانیسم ریاضتکشانه، بنیادهاى مذهبى ریاضتکشى دنیوى، کالونیسم، پیتیسم، متودیسم، فرقههاى باپتیستى، ریاضتکشى و روح سرمایهدارى، فرقههاى پروتستانى و روح سرمایهدارى و یادداشتهاى مقاله فرقههاى پروتستانى و روح سرمایهدارى.
از این کتاب ترجمه دیگرى نیز توسط انتشارات سمت در سال 1372 منتشر گردیده است.
وبر، ماکس
اقتصاد و جامعه. ترجمه عباس منوچهرى، مهرداد ترابىنژاد و مصطفى عمادزاده. چاپ اول: تهران، انتشارات مولى، 1374. 527ص.
کتاب با مقدمه یکى از مترجمین و در سه بخش تدوین شده است. در بخش اول تحت عنوان مفاهیم اساسى جامعهشناسى، مباحثى همچون جامعهشناسى و کنش اجتماعى، مبانى روش در جامعهشناسى، انواع کنش اجتماعى، مفهوم روابط اجتماعى، نظام مشروع، انواع نظامهاى مشروع، مبانى مشروعیتیک نظام، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. در بخش دوم، تحت عنوان جامعهشناسى اقتصادى، مباحثى چون مفهوم کنش اقتصادى و اهمیت غیر پولى نهادهاى سیاسى براى نظام اقتصادى، تامین مالى گروههاى سیاسى، عقلانیت صورى کنش اقتصادى، بررسى شده است.
بخش سوم کتاب تحت عنوان جامعهشناسى سیاسى، شامل مباحثى همچون مشروعیت، سلطه عقلایى، سلطه سنتى، سلطه کاریزمائى، نظام شورایى و تفکیک قوا، سلطهزدائى، نمایندگى، و... است. در این بخش، برخى از مفاهیم سیاسى نظیر بوروکراسى، منابع قدرت، احزاب، فئودالیسم، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و نیز دو مقوله اساسى مشروعیت و سلطه که جامعهشناسى سیاسى وبر بر آن بنا شده بتفصیل مورد توجه قرار گرفته است و انواع سلطه سنتى، قانونى، عقلایى و سلطه عاطفى، ارزشى، و نحوه تحول تاریخى نوعى از سلطه به نوعى دیگر، مورد بحث قرار گرفته است.
هانتینگتون، سامویل
موج سوم دموکراسى در پایان سده بیستم. ترجمه احمد شهسا. چاپ اول: انتشارات روزنه، 1373. 376ص.
موضوع کتاب فوق، روند دموکراتیک شدن کشورهاى جهان است، که در دو بعد تاریخى و نظرى، مورد تحلیل و بررسى قرار گرفته است. به نظر نویسنده، موج دموکراتیک شدن عبارت است از یک سلسله گزارههاى رژیمهاى غیردموکراتیک به دموکراتیک که در زمانهاى خاصى صورت گرفته است. تاکنون سه موج دموکراسى در جهان اتفاق افتاده است. موج اول دموکراسى که ریشههاى آن در انقلاب امریکا و فرانسه است، از پدیدههاى قرن نوزدهم است. موج دوم دموکراسى، از جنگ جهانى دوم شروع شده است و موج سوم، دهه 1970 به بعد را دربر مىگیرد. نویسنده در این کتاب به عللهاى امواج دموکراسى و ضعفها و موانع دموکراسى پرداخته است. کتاب فوق داراى دو جنبه کاملا متمایز از هم است: یک جنبه آن جنبه نظرى و تئورى مساله است که نویسنده ضمن آن مىکوشد تا یک نظریه عام درباره روند دموکراسى در کشورهاى مختلف جهان را ارائه کند; و جنبه دیگر، بعد عملى است که نویسنده بیشتر تحت تاثیر منافع کشورش، از سیاستهاى تجاوزکارانه امریکا به عنوان گسترش دموکراسى حمایت مىکند.
کتاب در شش فصل تنظیم شده است و عناوینى چون معناى دموکراسى، امواج دموکراسى، فرایند دموکراتیک شدن و موانع دموکراسى را مورد بحث و بررسى قرار داده است.
هانتیگتون و منتقدانش
نظریه برخورد تمدنها. ترجمه مجتبى امیرى. چاپ اول: تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1374. 289ص.
کتاب فوق به چارچوب تحلیل رخدادهاى بینالمللى دوره بعد از جنگ سرد مىپردازد و نظریه جدیدى را براى نظم جدید جهانى مطرح مىکند. در این کتاب، به دو نوع گرایش درباره آینده جهان اشاره شده است: 1پیروزى لیبرال دموکراسى غرب و پایان تاریخ; 2زودگذر بودن شادمانى غرب. مؤلف، پایان جنگ سرد را پایان پیروزمندانه غرب در جنگ سرد تلقى نمىکند، بلکه این پایان را آغاز یک جنگ دیگر که از آن به عنوان برخورد تمدنها تعبیر مىکند مىداند. وى با اشاره به هشت تمدن بزرگ دنیا: غربى، کنفوسیوسى، ژاپنى، اسلامى، هندو، اسلاو، ارتدوکس، امریکاى لاتین و در حاشیه نیز تمدن آفریقایى، به درگیرى میان تمدنها و تقابل آنها اعتقاد دارد و اختلاف تمدنها را اساسى دانسته است، و خود آگاهى تمدنى را در حال افزایش مىداند و تجدید حیات مذهبى را وسیله پر کردن خلا هویت در حال رشد به حساب مىآورد.
کتاب فوق در سه فصل تدوین شده است که در فصل اول، مرورى بر اندیشه هانتینگتون و نظریه برخورد تمدنها، ابعاد سیاسى و تبعات استراتژیک این نظریه، ضعفهاى مبانى نظرى و عدم انطباق عملى نظریه برخورد تمدنها، بررسى شده است. در فصل دوم، هانتینگتون نظریه خود را توضیح داده است. عناوین این فصل عبارت است از: روند آتى درگیریها، سرشت تمدنها، چرا تمدنها با هم برخورد خواهند کرد؟ خطوط شکل میان تمدنها، پیوند اسلامىکنفوسیوسى. و فصل سوم به دیدگاههاى مختلف نویسندگانى که به شکلى با نظریه برخورد تمدنها مرتبطند، اختصاص یافته و نظریات منتقدان اندیشه ساموئل هانتینگتون نیز در این فصل به بحث و بررسى گذاشته شده است.
پىنوشتها:
1. ژولین، فروند، جامعهشناسى سیاسى ماکس وبر، ترجمه عبدالحسین نیکگهر، تهران، انتشارات رایزن، ج2، 1368، ص229 و234.
2.موریس، دوورژه، جامعهشناسى سیاسى، ترجمه ابوالفضل قاضى، ص14.
3. نگاه کنید به:حسین، بشیریه، جامعهشناسى سیاسى، نشر نى، تهران، 1374.
منبع: / فصلنامه / نقد و نظر / 1375 / شماره 7 و 8 ۱۳۷۵/۰۹/۰۰
نویسنده : غلامرضا بهروزلک
نویسنده : ابوالفضل نجفى
نظر شما