آغاز آفرینش(1)
از دیر باز این پرسش ذهن و اندیشه بشر را به خود مشغول داشته که آفرینش از کى و از کجا آغاز شده است؟ آیا ممکن است روزى بشر به این راز دستیازد و بداند این کهکشانها، ستارگان، سیارات، دنبالهدارها، ماه و خورشیدهاى بىشمار، زمین، صحرا، کوهها، جنگل، حیوانات، حشرات، انسانها، ماهیان و... از کجا و چگونه پدید آمدند؟
قرآن در پاسخ به این پرسشها از طرفى چند رهنمود کلى ارائه کرده و کاوش و پژوهش در این باره را به عهده انسان گذاشته تا با سعى و تلاش به این راز دستیابد.
از طرف دیگر ساختار انسان به گونهاى است که مىتواند این قفل را بگشاید، چرا که ذاتا و طبعا کنجکاو، پژوهشگر، پیشرو و رازگشا است.
قرآن نخستبراى این که بفهماند همه آفرینش به دست قدرت او آغاز گشته گاهى مىفرماید: خداوند کسى است که آسمانها و زمین را بدون وجود ماده قبلى پدید آورده است: ««بدیع السماوات والارض...»» (1) و گاهى با اشاره به وجود ماده و مایه پیشین مىفرماید: خداوند آفریننده آسمانها و زمین است ««...فاطر السماوات والارض...»» . (2)
در پى این امر از یک منظر در رهنمود کلى نخست پیرامون پیدایش حیات بر روى کره زمین مىفرماید:««او لم یرالذین کفروا ان السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما وجعلنا من الماء کل شىء حى...»» (3) .
«آیا کسانى که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختیم، و هر چیز زنده را از آب پدید آوردیم».
بنابراین نخست کره زمین و اجرام آسمانى همه به هم پیوسته بوده و مایه اصلى آنها یکى بوده است، سپس از هم جدا شدهاند، آن گاه آبى که مایه پیدایش حیات است پدید آمده و حیات در پى آن به وقوع پیوسته است.
در رهنمود کلى دوم به جستارى همه سویه و کاوش و کنکاش همه جانبه تشویق و ترغیب نموده مىفرماید:««او لم یروا کیف یبدىالله الخلق ثم یعیده ان ذلک على الله یسیر× قل سیروا فى الارض فانظروا کیف بدا الخلق...»» . (4)
«آیا ندیدهاند که خداوند چگونه آفرینش را آغاز مىکند سپس آن را باز مىگرداند، در حقیقت این کار بر خدا آسان است، بگو در زمین بگردید و بنگرید چگونه آفرینش را آغاز کرده است».
بنابراین بین گردش و جستجو در زمین و بین پى بردن به راز آفرینش یک ارتباط تنگاتنگ وجود دارد، و این یکى از وظایف انسان جستجوگر است، زیرا فرمان مىدهد بگردید و بنگرید ««سیروا فى الارض فانظروا»» .
بر این اساس کاوشگران و زمین پژوهان از همین راه، با بررسى آثار باستانى، دل و لایههاى زمین، اعماق دریاها، فسیلها، سنگوارهها توانستند گامهاى تازه بردارند، و به رازهاى آفرینش آغازین، عمر زمین و پیدایش آب و حیات دستیازند.
از این روى، در یک نظریه در جنوب آفریقا در ناحیه ترانسوال در حدود 19 تا 20 کیلومتر سنگ رسوبى در سطح زمین دیده مىشود، عمر عمیقترین لایه این سنگ از طریق «رادیو اکتیویته» اندازهگیرى شده و عددى در حدود 36/3 میلیارد سال به دست آمده است، که این یکى از قدیمترین سنگهاى زمین به شمار مىرود، در نزدیکى این لایهها، سنگهایى که در آنها آثار موجودات زنده به چشم مىخورد نیز با عمرى برابر 2/3 میلیارد سال (سه میلیارد و دویست میلیون) به دست آمدهاند این موجودات زنده انواعى از «باکترى» و گیاهان پستاند - نظیر جلبکهاى آبى (سبز فعلى) - اینها نخستین جانداران ساکن دریاهاى کره جوان زمین بودهاند.
در لایههاى بالاتر رسوبات نامبرده بالا، آثارى از حیوانات دریایى یافت مىشود.
انسان قبل از این که تاریخچه زمین را بازسازى کند از وجود «فسیلها اطلاع داشتبه طورى که در حدود 900 سال قبل از میلاد مسیح یک فیلسوف یونانى فسیل یک ماهى را پیدا کرده و آن را نماینده مراحل ابتدایى زندگى در سطح زمین دانسته است.
سپس در حدود 300 سال پیش یک زمینشناس دانمارکى پیشنهاد کرد که هر لایه زمین که شامل فسیلى متفاوت با فسیل لایه زیرین و زبرین است نماینده یک دوره مشخص در کره زمین است.
«ویلیام اسمیت» در حدود 1800 میلادى ثابت کرد که امکان دارد بعضى از فسیلها در نقاط بسیار دور از یکدیگر یافتشوند، این فسیلها عموما با فسیلهاى دورانهاى بعدى و قبلى تفاوت دارند. عدهاى از حیوانات پس از زمانى از بین مىروند، وحیوانات دیگرى به وجود مىآیند.
«ژرژ کوویه» پس از اسمیتبا استفاده از روش اسمیت، در قرن نوزدهم دورانها را طبقهبندى کرد، دورانها نماینده تغییرات آب و هوا و موجودات قدیمى روى زمیناند:
1. دوران پرکامبرین(تا 600 میلیون سال پیش) - موجودات زنده میکروسکوپى و سپس قارچها و جلبکها در این دوران به وجود آمدند.
2. دوران پالئوزوئیک - (از 600 میلیون سال پیش تا 225 میلیون سال پیش) - زندگى ابتدا در دریا و سپس در خشکى توسعه یافت، اولین جنگلها در دوره «دونین» و اولین حشرات و خزندگان در دوره «پنسیلوانین» به وجود آمدند.
3. دوران مزوزوئیک(از 225 میلیون سال پیش تا 70 میلیون سال پیش) که پستانداران، خزندگان دریایى، گیاهان گلدار ظاهر شدند.
4. دوران سنوزوئیک(از 70 میلیون سال پیش تا 000،10 سال پیش)پستانداران جدید رو به تکامل رفتند و اولین آثار از انسان و سپس تکامل آن آغاز گردید». (5)
این نظریه گرچه از ناحیه آمار و ارقام داده شده در زمینه پیدایش حیات مورد خدشه قرار مىگیرد لیکن از ناحیه «روش شناختى» با قرآن هماهنگ است، و به احتمال قوى کوتاهترین راه است.
آغاز آفرینش از منظر دیگر
آفرینش از دیدگان محدثان، فقیهان، حکیمان و عارفان از مجردات آغاز شده، وهمه در این عقیده اتفاق نظر دارند، اما این که نخستین آفریده چیست مورد اختلاف است، از این رو گاهى چند معنا را به یک تفسیر ارجاع مىدهند، علت این اختلاف تعبیرهاى مختلفى است که در متون دینى وارد شده است از جمله:
1. نخستین آفریده عرش است: امام رضا علیه السلام مىفرماید: خداوند عرش، آب و فرشتگان را قبل از آسمان و زمین آفرید، سپس آسمانها و زمین را در شش روز به تدریجخلق کرد. (6)
2. قلم: مفسران ذیل ««ن× والقلم»» طبق روایات زیادى مىنویسند: نخستین چیزى که خداوند آفرید قلم است، سپس به او فرمان رسید بنویس به آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد، پس از قلم ابر رقیق و نازکى آفرید که بالا و پایین آن هوا بود، خداوند عرش خود را بر آب یعنى بر همان ابر رقیق مستقر ساخت ««...وکانعرشه على الماء...»» (7) برخى گفتهاند بعد از قلم کرسى را آفرید سپس عرش را و بعد از آن هوا را؛ در برخى روایات بعد از قلم، نون آفریده شده و نون را بعضى دوات و گاهى لوح محفوظ به نگارش آورده، آن سان که قلم را از نور مىدانند و بعد از آفرینش قلم و نون، عقل را آفرید. (8)
شیخ صدوق و علامه مجلسى بنا به نقل روایتى لوح و قلم را دو فرشته روحانى دانستهاند (9) چنان که فارابى نیز قلم را فرشته روحانى به حساب آورده و گفته است:«ظلت الاحدیة فکان قلما». (10) لیکن شارح فصوص فارابى، به پیروى از قونوى و ابن فنارى گفته فارابى را بنا به مشرب اهل تحقیق (عرفا) ناتمام دانسته و معتقد است نخستین ظل و سایه احدیت وجود منبسط است که از آن به نفس رحمانى، هباء، عماء، تجلى سارى، نور مرشوش، رق منشور، اصل اصول، هیولاى عوالم غیر متناهى، ماده تعینات، و اسم اعظم تعبیر مىآورند، که فوق مرتبه قلم اعلى است. (11)
3. قلم و ماهى: سیوطى بنا به روایتى ابتداى آفرینش را از قلم و ماهى (حوت) دانسته است. (12)
4. یاقوت: خداوند در آغاز یاقوت سبزى آفرید، سپس از روى هیبتبه آن نظر افکند آب شد بعد باد را آفرید و آب را در متن باد قرار داد، آن گاه عرش را بر آب مستقر ساخت، بنابراین عرش و آب قبل از آسمانها و زمین وجود داشتهاند. (13)
5. آتش: نخستین مخلوق آتش است. (14)
6. لوح: خدا بود و چیزى بر او نبود (کان الله ولم یکن معه شىء) سپس لوح را آفرید. (15)
7. هوا: خداوند نخست هوا و سپس قلم را آفرید، به قلم فرمان داد بنویس به آنچه واقع خواهد شد، آن گاه، نور، ظلمت، آب، عرش، باد و آتش را از هوا آفرید، و سایر پدیدهها از این شش پدید آمدند. (16)
8. حجابها: پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: خداى عزوجل در آغاز حجابهایى آفرید و بر ارکان آنها نوشت: لااله الاالله...سپس عرش، زمین و لوح را آفرید. (17)
9. هباء: ابن عربى، معتقد است اول ما خلق الله هباء است، وى بر این باور است که حضرت على بن ابىطالب علیه السلام چون دید این گوهر در همه صورتها پراکنده است نام آن را به عنوان نخستین موجود عالم «هباء» گذاشت، هباء به منزله طرح و رنگ نقشه ساختمان است، از این رو صاحبان فکر (فلاسفه) آن را «هیولاى کل» مىدانند، به گونهاى که همه جهان هستى در آن بالقوه موجود است و نزدیکترین موجود به هباء «حقیقت محمدیه» که «عقل» نام گرفته است مىباشد، از این رو وجود محمد صلى الله علیه و آله و سلم از نور الهى، از هباء که حقیقت کلیه استبوده و نزدیکترین مردم به او حضرت على بن ابىطالب علیه السلام و اسرار همه انبیا است، بنابر این پیدایش هر صورت (حقیقت) به وسیله این گوهر(هباء) است. (18)
کاشانى در تعریف هباء مىنویسد: مادهاى است که خداوند صورتهاى همه جهان را در آن باز کرد و آن «عنقاء» و نامش«هیولا» است. (19)
علامه مجلسى در مقام واژه شناسى هباء مىگوید: هباء چیزى است که با شعاع آفتاب از روزنه و پنجره به درون مىآید (20) لیکن مراد عرفا و فلاسفه امر مادى نیست.
10. آب: امام باقر علیه السلام فرمود: نخستین آفریده آب است، این آب، همه چیز است و همه چیز از آب است. (21)
«ثالیس ملطى» (زاده 624ق م) از مشاهیر حکما گفته است: بارىتعالى عنصرى ابداع کرد که در آن صورتهاى جمیع موجودات ومعلومات جهان وجود داشت و آن را «نخستین پدیده» یا «عنصر اول» و یا «آب» نامید، همه انواع جواهر آسمان و زمین و آنچه در میان آنها است از این عنصر پدید آمد، زمین از جامد گردیدن آب تکون یافت، از حل شدن آب، هوا پدیدار گشت، از صافى آن آتش و از دود و بخار آن آسمان آفریده شد.
«انکسیمانس ملطى» نیز به روشنى مىنویسد: نخست« عنصر اول» پدید آمد و سپس «عقل».
صدرالمتالهین در تفسیر عنصر اول مىگوید: این همان چیزى است که در زبان شریعت «قلم اعلى» نام گرفته است. (22)
عرفا معتقدند، منظور از آبى که اصل و ریشه حیات همه چیز به شمار رفته ««وجعلنا من الماء کل شیء حى»» عبارت است از «نفس رحمانى» که «هیولاى کلى» و گوهر اصلى است، این همان آبى است که عرش خدا بر آن استوار است««وکان عرشه على الماء»» چنان که «عقل اول» نیز همین آب است، اما آبى که در جهان عناصر از آن سخن به میان مىآید مثال و مظهر آن آب است. (23)
11. نور: امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: نخستین آفریده خداوند، نور بوده است. این نور از چیزى پدید نیامده، و خداوند از آن یاقوتى به اندازه ضخامت آسمانها و زمین پدید آورد، این یاقوت آب شد و عرش را بر آن آب مستقر ساخت.
نیز فرمود: آفرینش از نور آغاز شد، سپس آسمانها از بخار آب، زمین از کف آب و کوهها از امواج آن پدیدار گشتند. (24)
در حدیث دیگرى مىخوانیم: خداوند به کلمهاى تکلم فرمود که نور شد، و از آن نور، حضرت محمد و على و عترت علیهم السلام آفریده شدند. (25)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم فرمود :حقتعالى نخست نور و روح را آفرید و از آمیزه آنها من، على، فاطمه، حسن و حسین را آفرید، آنگاه نور مرا شکافت و از آن عرش را آفرید، نور على را باز کرد و از آن فرشتگان را خلق نمود، نور فاطمه را شکافت و از آن آسمانها و زمین را به وجود آورد، از نور حسن خورشید و ماه را پدید آورد، و از نور حسین بهشت و حور را آفرید. (26)
12. نور و ظلمت: نخستین آفریده نور و ظلمتبوده است. (27)
13. نور محمدصلى الله علیه و آله و سلم: پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: آغاز آفرینش حقتعالى با نور من بود، و از نور من على علیه السلام آفریده شد و سپس عرش و لوح. (28) و بنا به روایت دیگر: آفرینش از نور پیامبر آغاز و عرش از آن نور آفریده شد «اول ما خلق الله نورى...». (29)
عرفا درباره حدیث مشهور نبوى صلى الله علیه و آله و سلم «اول ما خلق الله نورى» معتقدند: نخستین چیزى که خداوند آفرید نور محمد صلى الله علیه و آله و سلم بود که به صورت آدم علیه السلام و سپس با سایر پیامبران ظاهر شد، این نور همان روح الهى است که در آدم دمیده شد، بنابراین حقیقت محمدى صلى الله علیه و آله و سلم مبدا حیات و روح همه چیز، حیات آنها، واسطه فیض بین خدا و بندگان و منبع فیض عارفان است. (30)
14. «اول ما خلق الله محمد» است، او قبل از آفرینش آب، عرش، کرسى، آسمانها، زمین، لوح، قلم، بهشت و دوزخ، فرشتگان، آدم حوا آفریده شد. (31)
به گفته ابن عربى، نزد عرفا نخستین موجودى که پا به عرصه هستى گذاشتحقیقت محمدیه صلى الله علیه و آله و سلم است و اهل حکمت (حکما) او را عقل اول مىنامند، عقل اول همان قلم اعلى است که حقتعالى از لا شىء آفرید. (32)
15. محمد وعترت : پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: «خداوند متعال پیش از آن که آدم را بیافریند من و اهل بیت مرا از یک نور آفرید». (33)
امام صادق علیه السلام نیز مىفرماید: محمد و على علیمها السلام از یک نور آفریده شدند، آفرینش آنان قبل از خلقت آسمانها، زمین وعرش صورت گرفت. (34)
امام سجاد علیه السلام نیز مىفرماید: خداوند، محمد، على و پاکان از ذریه آنان را از نور عظمتخود قبل از سایر مخلوقات آفرید. (35)
امام باقر علیه السلام مىفرماید: آفرینش جهان هستى از محمد وعترت او علیهم السلام آغاز شد. (36)
امام جواد علیه السلام فرمود: خداوند هماره به وحدانیتیکتا بود، سپس محمد، على و فاطمه را آفرید، آن گاه پس از هزار دهر[کنایه از مدتى بسیار طولانى] همه اشیا را آفرید. (37)
در برخى روایات اول ما خلق الله محمد و عترت او تا حضرت مهدى ائمه اثنى عشر به شمار آمدهاند. (38)
16. ارواح: پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم - خطاب به على علیه السلام - فرمود: نخستین چیزى که خدا خلق کرد ارواح ما بود و بعد از ما فرشتهها را آفرید. (39)
17. نفوس مقدس: خداوند نفوس مقدس و پاکى را در ابتداى خلقت آفرید. (40)
18. مروارید سپید: نخستین چیزى که آفریده شد «درة بیضاء» (مروارید سپید) بوده است. (41)
کاشانى «درة بیضاء» را عقل اول - به عنوان نخستین مخلوق خداوند - دانسته است. (42)
19. فرشته کروبى: برخى از دانشمندان نخستین آفریده پروردگار را چیزى به نام فرشته کروبى قلمداد کردهاند. (43)
20. عقل: خداوند در آغاز خلقت عقل را آفریده است:«اول ما خلقالله العقل» این حدیثشریف را ابن بابویه درکتاب گرانسنگ «من لا یحضره الفقیه» و مجلسى اول (ملا محمد تقى) در کتاب ارزشمند «روضة المتقین» و ابن ابىالجمهور در غوالى اللئالى ذکر کردهاند.
تعجب از مجلسى دوم رحمه الله (ملا محمد باقر) است که در بحار مىنویسد: و اما خبر «اول ما خلق الله العقل» فلم اجده فی طرقنا وانما هی فی طرق العامة»: حدیث «اول ما خلق الله العقل» را من در طرق و مستندات شیعه نیافتم و تنها از طریق اهل سنت وارد شده است. (44)
به روایت کلینى رحمه الله این عقل نخستین چیزى است که از روحانیون و قبل از آنها آفریده شده و بر آنها تقدم دارد.(45)
دیدگاه عرفا و حکما درباره عقل
«انکساغورس» معتقد است نخستین چیزى که آفریده شد«عقل فعال» است. (46)
«عقل فعال» عبارت است از جوهرى بسیط، روحانى، نور محض، در نهایت کمال و تمامیت، حقیقت همه اشیا از آن و در او است، بعد از عقل فعال رتبه نفس کلى و آن گاه هیولاى اول به ترتیب پدید آمدهاند. (47)
حکیم ابوالقاسم فردوسى نیز در این باره چنین مىسراید:
نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جان است و آن سپاس خرد افسر شهریاران بود؟ خرد زیور نامداران بود خرد رهنماى و خرد دلگشاى خرد دست گیرد به هر دو سراى خرد چشم جان است چون بنگرى تو بى چشم جان آن جهان نسپرى خرد را و جان را که یارد ستود و گر من ستایم که یارد شنود (48)
ادامه دارد
پىنوشتها:
1. بقره/117؛ انعام/101.
2. زمر/46.
3. انبیاء/30.
4. عنکبوت/19-20.
5. ر.ک: زیستگاه انسان، سیاره زمین، ص 73.
6. توحید صدوق، ص 320؛ بحار:54/74، 309 و ابن اثیر، الکامل:1/23.
7.هود/7.
8. ر.ک : تفسیر قمى، ص 536؛ تفسیر قرطبى:18/223؛ حاکم نیشابورى:2/452 ذیل ن و القلم؛ بحار:54/309، 336 و 362؛ تفسیر نور الثقلین:5/389؛ کامل ابن اثیر:1/16، 17، 20، 21 و 29؛ در المنثور سیوطى، ذیل ن و القلم.
9. معانى الاخبار، ص 22؛ بحار :54/368، 370 وج 89/374.
10. فارابى، فصوص الحکم، فص 16.
11. حسنزاده، شرح فصوص الحکم، ذیل فص 16؛ مصباح الانس، ص 69.
12. در المنثور ذیل ن والقلم.
13. تفسیر کبیر، رازى:17/187 ذیل هود/7؛ بحار:24/16و ج54/29.
14. بحار:54/309.
15. تفسیر رازى:19/66 ذیل رعد/39؛ بحار:54/67.
16. تفسیر قمى:1/322 ذیل هود/7؛ بحار :54/308.
17. خزاز قمى، کفایة الاثر، نشر بیدار قم، ص 71؛ بحار:36/341 وج 54/309.
18.ابن عربى، فتوحات مکیه، باب 6 در معرفت آغاز آفرینش روحانى:1/118- 122.
19. عبدالرزاق کاشانى، اصطلاحات صوفیه، ص 44.
20. بحار:7/120 و ج 70/293.
21. کلینى، روضه کافى:1/189 و 190؛ مسعودى، مروج الذهب:1/38؛ بحار:54/67، 98 و 309.
22. ر.ک: شهرستانى، ملل ونحل:2/370- 377؛ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه:1/85؛ خویى، منهاج البراعة:1/381؛ اسفار:5/208- 210.
23. عبدالرزاق کاشانى، شرح فصوص، ص 206؛ داوود قیصرى، شرح فصوص، ص 389، انتشارات بیدار.
24. مجموعه ورام:2/5؛ بحار:54/73 و 90.
25. بحار:25/23.
26. بحار:54/193.
27. کامل ابن اثیر:1/16-20.
28. غوالى اللئالى، ابن ابى الجمهور:4/99؛ بحار:1/97 و ج54/170- 175.
29. بحار:25/16 و 192.
30. شرح اصطلاحات تصوف، سید صادق گوهرین:4/261.
31. بحار:15/25؛ 61/142؛ 54/198 و 202.
32. فتوحات:1/94 و 118.
33. خزاز قمى، ص71.
34. اصول کافى: 1/440.
35. بحار:54/336.
36. اصول کافى:1/442؛ عیون اخبار الرضا:1/622.
37. اصول کافى:1/441؛ بحار:54/12.
38. ر.ک: مروج الذهب، مسعودى:11/42؛ توحید صدوق 436؛ عیون اخبار الرضا:1/173؛ بحار:54/197، 212، 312، 50، 169 و 193.
39. علل الشرایع، ص 50؛ بحار:18/345؛ 26/335؛ 57/58.
40. اعتقادات صدوق، باب 15؛ بحار:6/294؛ 61/78.
41. بحار:54/376.
42 اصطلاحات صوفیه، ص 44.
43. شرح اصول کافى، صدر المتالهین، ص 17؛ نصوص الحکم در شرح فصول الحکم، ص 17، حسن زاده، از اربعین قاضى سعید.
44. ر.ک: من لا یحضره الفقیه:4/369؛ روضة المتقین:12/234؛غوالى اللئالى:4/99؛ بحار:54/309 باب حدوث العالم؛ ابن عربى، فتوحات:1/125؛کاشانى، همان، ص 122.
45. اصول کافى:1، حدیث 14.
46. شهرستانى، ملل و نحل:2/375.
47. رسائل اخوان الصفا:3/196، 202 و 203.
48. شاهنامه:1/2.
منبع: / سایت / بلاغ ۱۳۸۵/۰۴/۲۷به نقل از: نشریه کلام اسلامی، ش 33
نویسنده : على زمانى
نظر شما