انقلاب های رنگی
انقلاب رنگی یا انقلاب مخملی یا انقلاب گلی نوعی دگرگونی بدون خونریزی است که آن را برای اولین بار «واسلاوهاول» رئیس جمهور سابق چک که در آن زمان رهبر مخالفان این کشور بود، بر سر زبانها انداخت. انقلابهای رنگی به یک رشته از تحرکات مرتبط با هم اطلاق میشود که در جوامع پسا کمونیستی در اروپای شرقی، مرکزی و آسیای مرکزی توسعه یافت و احتمالاً در حال نفوذ به دیگر مناطق از جمله خاور میانه است. برخی ناظرین از آن به عنوان موجی انقلابی یاد میکنند. «انقلاب رنگی به تغییر و تحولاتی اطلاق میشود که تاکنون در کشورهای باقیمانده از بلوک سابق شرق اتفاق افتاده و هیأت حاکمه این کشورها جای خود را به حکومتهای یکسره طرفدار غرب دادهاند. این تحولات با وقوع «انقلاب مخملی» در دوره ۶ هفتهای ۱۷ نوامبر تا ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ در چکسلواکی آن زمان آغاز میشود و با وقوع تحولات مشابهی به شکل زنجیرهای در صربستان (دو مرحله ۱۹۹۷ و ۲۰۰۰)، گرجستان (۲۰۰۳)، اوکراین(۲۰۰۴) و قرقیزستان(۲۰۰۵) ادامه مییابد.
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق، کشورهای بلوک مذکور با خروج از سیطره کمونیست این بار به دام اقتدارگرایی گرفتار شدند، چنین کشورهایی اولین هدف انقلابهای رنگی واقع شدند، هدف اصلی این انقلابها حذف کامل دو مانع بزرگ هژمونی آمریکا بر جهان یعنی چین و روسیه است، این تلاشها در غالب یک جنگ سرد غیرایدئولوژیک همچنان در جریان است و هنوز نتیجه نهایی خود را آشکار نساخته است.
تمامی دگرگونیهای سیاسی که از آنها با نام انقلابهای رنگین یاد میشود، واجد ویژگیهای پیوسته و همگون در علل و شکل تحولات میباشند، که ذیلاً به آنها اشاره میشود:
1. تمامی آنها (به جز قرقیزستان) بدون استفاده از ابزارهای خشونتآمیز و طی راهپیمایی خیابانی پیروز شدند.
2. تمامی این تحرکات با شعارهایی مبتنی بر دموکراسی خواهی و لیبرالیسم انجام گرفتند.
3. نقش دانشجویان و نهادهای غیردولتی(NGOs)در بروز آنها پررنگ بود.
4. دلیل اصلی وقوع انقلاب وجود خصوصیاتی چون اقتدارگرایی، فقدان چرخش نخبگان، ناکارآمدی در حل مشکلات عمومی و عدم مقبولیت عمومی حکومت وقت بود و جرقه انقلاب به دنبال بروز خطایی از سوی حکومت، نظیر تقلب در انتخابات روشن شده بود.
5. تحرکات انقلابی به طور مستقیم یا غیر مستقیم مورد حمایت آمریکا و اروپای غربی بود.
انقلابهای رنگی مهمی که در این راستا اتفاق افتادند عبارتند از:
- انقلاب پنجم اکتبر، در ۵ اکتبر ۲۰۰۰ (میلادی) اسلودان میلوسوویچ، رئیس جمهور وقت صربستان، در میان تظاهرات و اعتراضات صدها هزار نفر در بلگراد مجبور به استعفا شد.
- انقلاب گل رز: پس از تقلب گسترده در انتخابات پارلمانی گرجستان در سال ۲۰۰۳ (میلادی)، اعتراضات عمده مخالفین ادوارد شواردنادزه به رهبری میخاییل ساکاشویلی آغاز شد و در ۲۳ نوامبر همان سال منجر به کنارهگیری شواردنادزه از قدرت و آغاز حکومت ساکاشویلی (با لقب دن کیشوت گرجستان) شد.
- انقلاب نارنجی: مسموم شدن ویکتور یوشچنکو در جریان مبارزات انتخاباتی چهارمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال ۲۰۰۴ (میلادی) و احتمال دست داشتن ویکتور یانوکوویچ رقیب سرسخت یوشچنکو در این قضیه آتش انقلاب نارنجی اوکراین را برافروخت. پس از ۶ روز تظاهرات حامیان یوشچنکو پارلمان این کشور نتیجه انتخابات را (که یانوکوویچ نامزد مورد حمایت روسیه را برنده اعلام میکرد) مخدوش و ملغی اعلام کرد و با برگزاری مجدد انتخابات ویکتور یوشچنکو با کسب ۵۲ درصد آرا قدرت را در دست گرفت.
- انقلاب گل لاله، انتخابات پارلمانی ۲۷ فوریه ۲۰۰۵ (میلادی) در قرقیزستان پس از تعطیلی برخی روزنامهها و ایستگاههای رادیویی مخالفین انجام گرفت که در جریان آن حامیان عسگر آقایف به پیروزی چشمگیر و قاطعی دست یافتند. در پایان دور دوم رأیگیری در ۱۳ مارس سازمان امنیت و همکاری اروپا روند انتخابات را با نقایص فراوان توصیف کرد؛ در حالی که سازمان دولتهای مشترکالمنافع (نزدیک به روسیه) رأی گیری را آزادانه خواند.
اولین اعتراضات به روند برگزاری انتخابات از شهرهای جنوبی کشور آغاز شد، ۲۱ مارس ۲۰۰۵ آقایف تحت فشار افکار عمومی دستور بررسی تخلفات احتمالی را صادر کرد و در روز ۲۴ مارس در جریان اولین تظاهرات بزرگ مردمی در بیشکک (پایتخت)، دولت با حمله مردم به ساختمان اصلیاش سرنگون شد و آقایف به همراه خانوادهاش به وسیله یک بالگرد به قزاقستان و سپس به روسیه گریختند و «انقلاب گل لاله» که به واسطه وقوعش در فصل بهار این عنوان را بر خود داشت به پیروزی رسید.
بنیادهایی که برای تحقق چنین انقلابهایی فعالیت دارند عبارتند از: بنیاد سوروس، بنیاد جامعه باز، بنیاد ملی دموکراسی، بنیاد کارنگی و بنیاد ویلسون. افراد و شخصیتهایی که با این گونه انقلابها مرتبط بودهاند نیز عبارتند از:
جرج سوروس، اندرو کارنگی، اسلوبدان میلوسوویچ، ویکتور یوشچنکو، ویکتور یانوکوویچ، ادوارد شواردنادزه، میخاییل ساکاشویلی، عسگر آقایف، قورمان بیک باقیف.
تحرکات برای انقلاب مخملی در ایران
تحرکات برای تحقق انقلاب رنگی در کشورهای دیگر به ویژه کشورهای خاورمیانه وجود دارد. یکی از کشورهای هدف انقلاب رنگی، کشور لبنان است که زمینهسازی برای انقلاب رنگی در لبنان همزمان با فشار بر سوریه برای خروج از این کشور بوده است. این انقلاب با عنوان «انقلاب سرو» نامیده شده است. یکی دیگر از کشورهای هدف، ایران است. برای نخستین بار تهدید به انقلاب مخملی در ایران از سوی یک جناح سیاسی و در آستانه انتخابات مجلس ششم مطرح شد. اقداماتی چون تحصن و استعفای دسته جمعی برخی نمایندگان و مدیران که با واکنش سریع رئیس مجلس وقت و رئیس جمهور سابق مواجه شد در همین راستا صورت پذیرفت. اما بی اعتنایی بدنه اجتماعی و ناآگاهی جناح افراطی از ظرفیت اجتماعی خود موجب شد اعتنایی از سوی جامعه به این اقدامات رخ ندهد. اجرایی کردن این پروژه برای انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز در دستور کار قرار گرفت، اما شکاف عظیم جناح فوق با بدنه اجتماعی موجب ناکامی دوباره این پروژه شد.
آخرین تحرکات برای انقلاب رنگی در ایران، توسط بنیاد سوروس با واسطه افرادی چون هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو انجام شد. بنیاد سوروس، با نام اصلی بنیاد جامعه باز متعلق به یک یهودی میلیاردر به نام "جرج سوروس" میباشد. وی یک یهودی مجاری تبار آمریکایی است که سالهای متمادی با تشکیل یک شرکت سرمایهگذاری و یک سازمان مطالعاتی حقوق بشر، به انجام اموری چندمنظوره مبادرت کرده است. هدف این مؤسسه، آن طور که خود عنوان میکند ایجاد و حفظ ساختارها و نهادهای جامعه باز است. خود مؤسسه و رسانههای غربی، فعالیت بنیاد مذکور را از کمک انساندوستانه گرفته تا بهداشت عمومی و رعایت حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی عنوان میکنند، ولی عدهای به خاطر دست داشتن این مؤسسه در انقلابهای رنگی، هدف این مؤسسه را براندازی نرم و خاموش کشورهای مختلف میدانند. سوروس در بیش از ۳۰ کشور جهان از جمله جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، اوکراین، تاجیکستان، روسیه، گرجستان، قرقیزستان، قزاقستان و مولداوی دارای نمایندگیهای فعال است. بنیاد سوروس با فعال کردن مراکز مطالعاتی در کشورهای مختلف و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت و یا حکومت فراهم مینموده است. عمدهترین فعالیت این بنیاد در حوزه کشورهای آسیای میانه و قفقاز است.
بنیاد سوروس از مؤسسات و مراکزی که به دنبال ایجاد «نافرمانی مدنی» در جمهوری اسلامی ایران هستند، حمایت میکند. مهمترین مورد آن، حمایت و پشتیبانی بنیاد سوروس از مرکز آمریکایی "ویلسون" است که «هاله اسفندیاری» از مدیران بخش خاورمیانهای آن میباشد. طبق اعتراف اسفندیاری، بنیاد سوروس با حمایت از برنامه خاورمیانهای مرکز ویلسون، به دنبال ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی در ایران در جهت عملی نمودن اهداف براندازی نرم بوده است.
کیان تاجبخش مدیر و نماینده بنیاد آمریکایی سوروس در ایران اجرایی کردن اهداف بنیاد سوروس را از طریق راهاندازی کارگاههای مطالعاتی با حضور دانشجویان و جوانان و تدریس اصول و مبانی شبکهسازی اجتماعی به مثابه اصلیترین مبنای براندازی نرم حکومتها دنبال نموده است. وی از سال 1383 با حضور در کلاسهای "جامعهشناسی شهری" پیرامون کیفیت "شبکهسازی اجتماعی" در مقام یک "سرمایه اجتماعی" سخنرانی کرده است. "کیان تاجبخش" با چاپ کتاب "سرمایه اجتماعی اعتماد، دموکراسی و توسعه" در مهرماه 1385 که یک نظریه اجتماعی و استراتژیک و الگویی ساختاری را برای سرمایههای پنهان براندازی نرم صورتبندی میکند، نسخه ایرانی اندیشههای براندازانه فرانسیس فوکویاما را در این حوزه به ادبیات شبه روشنفکری ایران وارد کرده است. همگام با طرح "شبکهسازی" و "نهادسازی" اجتماعی بنیاد جرج سوروس یهودی در ایران، "کیان تاجبخش" حضوری پررمز و راز در حلقههای فرهنگی و هنری نیز دارد. از اظهارنظرهای عجولانه و تند مقامات کاخ سفید و رسانههای متعلق به آنها به نظر میرسد که این روزها، زمان تعیینکنندهای برای جریان حامی براندازی نرم جمهوری اسلامی ایران بوده است. خشم مقامات آمریکایی از دستگیری حلقههای زنجیره بنیاد سوروس در ایران نشان میدهد که دولت جمهوری اسلامی ایران، نقطه امید ایالات متحده را که موفقیت تمام سیاستهایش (از قبیل ایجاد فشار روانی بر مردم و القای ناکارآمدی دولت، خالی کردن صحنه از حضور مردم در بحث هستهای، بزرگنمایی مشکلات معیشتی مردم و تحقیر نمودن دستاوردهای اقتصادی، جنجالآفرینیهای صنفی در دانشجویان، معلمان، کارگران و زنان و القای وجود مشکلات دهشتناک حقوق بشری) معطوف به آن شده بود، کور کرده است؛ چرا که هرکدام از این موارد نیاز به وجود شبکهسازیهای اجتماعی و حمایتهای کلان مالی از آنها داشته است.
منبع: / ماهنامه / معارف / 1386 / شماره 49، مهر ۱۳۸۶/۰۷/۰۰
نویسنده : مهدی ابوطالبی
نظر شما