محمدعلی فروغی در پاریس
محمدعلی فروغی دردشتی[۱][۲] (۱۳ مرداد ۱۲۵۶ در تهران – ۵ آذر ۱۳۲۱ در تهران) ملقّب به ذُکاءُالمُلک، ملیگرا، تجددخواه، روشنفکر، مترجم، ادیب و سخنشناس، فیلسوف، تاریخدان، روزنامهنگار، سیاستمدار، دیپلمات، نماینده و رئیس مجلس، وزیر و نخستوزیر ایران بود.
او نقش مهمی در تأسیس دانشگاه تهران داشت، و پایهگذار و نخستین رئیسِ فرهنگستان ایران بود. در پایهگذاری انجمن آثار ملی نیز نقش داشت و به تلاش برای نهادینه کردنِ پاسداری و نگهداری از آثار تاریخی ایران میپرداخت. فروغی همچنین چندین اثر مهم ادبی را تصحیح کرد که مشهورترین آنها، کلیات سعدی است. نخستین کتاب دربارهٔ فلسفه غرب (سیر حکمت در اروپا) نیز به قلم او نوشته شد. افزونبر اینها، فروغی چندین اثر دربارهٔ تاریخ، بهویژه تاریخ ایران باستان، اقتصاد و حقوق نوشت.[۳][۴][۵]
فروغی از فعالان و مبارزان مهم انقلاب مشروطه در ایران بود.[۶] او در دوران پساز جنگ جهانی اول، عضو هیئت اعزامی ایران به کنفرانس صلح پاریس (۱۹۱۹) و جامعهٔ ملل بود. در دوره قاجار، چند بار وزیر، دو بار نمایندهٔ مجلس شورای ملی و یک بار رئیس دیوان عالی تمیز (دیوان کشور) شد.
فروغی، ۱۳۰۴، پساز تصویب انقراض دودمان قاجار، که خود در آن نقشی تعیینکننده داشت، کفیل نخستوزیری شد. با انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی، او که نخستین نخستوزیر دوره پهلوی بود، در نخستین گام، مراسم تاجگذاری رضاشاه را برگزار کرد. او از مدتها پیش با آتاتورک آشنا بود، و رضاشاه بهاصرار او[۷] به ترکیه سفر کرد، که بهدنبال آن، برخی اصلاحات انجام شد.
پساز اینکه میان فروغی و رضاشاه اختلافاتی افتاد، فروغی، سیاست را رها کرد و به کارهای علمی پرداخت، هرچند همچنان تسلط بسیاری بر اوضاع داخلی ایران داشت. سرانجام پساز آنکه در جریان جنگ جهانی دوم، متفقین، ایران را شهریور ۱۳۲۰ اشغال کردند، رضاشاه دوباره از فروغی برای نخستوزیری دعوت کرد و او را به سیاست بازگرداند.
سومین دورهٔ نخستوزیری، با استعفای رضاشاه از سلطنت آغاز شد که استعفانامه را فروغی نوشت و بهامضای شاه رساند. سلطنت، بهاصرار رضاشاه و با سفارش فروغی، به محمدرضا شاه پهلوی رسید. فروغی نخستین نخستوزیر در دورهٔ محمدرضاشاه شد. فروغی، از یک سو پیشنهاد مأموران متفقین از جمله ریدر بولارد، وزیرمختار بریتانیا بر تغییر رژیم را رد کرده بود، زیرا از نظر او، با بحرانهای پیچیده و فراوان آن زمان، شیرازه امور و تمامیت ارضی کشور با تغییر رژیم، فرومیپاشید.[۸][۹][۱۰] از سوی دیگر، با برکناری رضاشاه در زمان اشغال ایران از سوی متفقین و انتقال قدرت به فرزندش، ایران به حامیان متفقین پیوست و خطرات احتمالی جنگ میان ایران و متفقین، مانند تجزیهٔ ایران از سوی متفقین برطرف شد.
نظر شما