ام عماره انصارى
امّ عماره انصارى: از مدافعان پیامبر(صلى الله علیه وآله) در غزوه احد
نسیبه (لبیسه) [1] دختر کعب بنعمرو بنعوف از بنىمازن بننجّار خزرجى [2] جزو نخستین مسلمانان یثرب است. [3]او غیر از نسیبه ام عطیه است که از زنان سرشناس بصره و راوى حدیث به شمار مىرفت [4]، هرچند همنامى و عملکرد مشابه این دو، برخى را به خطا افکنده است. [5] امّ عماره از زنان کوشا و پرتلاش [6] دوران مدینه پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. در بیعت عقبه دوم که 73 تن از یثربیان براى گفتوگو با رسول خدا به مکّه آمده بودند، فقط دو زن حضور داشتند که یکى از آنان او بود و با حضرت بیعت کردند. [7]پس از هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)به مدینه و آغاز غزوهها، نسیبه نقش مهمّى در جنگها یافت. در نبرد اُحد به همراه همسر و دو پسرش شرکت کرد. او که به قصد پرستارى و مداواى مجروحان و آبرسانى به آنان آمده بود، مردانه جنگید. ابنسعد از خود او نقل مىکند که چون در احد مسلمانان گریختند نزد پیامبر آمدم و با شمشیر زدن و تیراندازى، از او دفاع کردم تا مجروح شدم. از پیامبر(صلى الله علیه وآله)نقل است که من به راست و چپ ننگریستم، جز اینکه امّعماره را دیدم که از من دفاع مىکرد و شمشیر مىزد. [8] در همین نبرد، چون ابنقمیئه لیثى فریاد برآورد که محمّد را به من نشان دهید تا او را از پاى درآورم و بدین طریق، عزم کشتن پیامبر کرد، به دفاع از حضرت برخاست و زخم عمیقى در گردن یافت که تا یک سال التیام نیافت [9] و رسول خدا که خود جویاى حال او بود، با آگاهى از سلامتش مسرور شد. امّ عماره با اینکه خود 12 زخم برداشته بود [10] فرزندش را به مبارزه با دشمن ترغیب مىکرد تا آنجا که پیامبر(صلى الله علیه وآله)توانایى او را با بیان «اى امّ عماره! چه کسى به قدر تو تواناست؟» ستود. دلاورى و استقامت وى و خانوادهاش در اُحد، آنان را مشمول دعاى رسول خدا کرد و حتى حضرت مقام آنان را از فلان و فلان برتر دانست. [11] مجلسى ضمن تعیین مصداق فلان و فلان در سخن پیامبر(صلى الله علیه وآله)، از مقام والاى این زن سخن دارد. [12]
گفتهاند: وقتى در این غزوه پیامبر(صلى الله علیه وآله) او را ستود، از حضرت خواست تا از خداوند بخواهد که او و خانودهاش را در بهشت با پیامبر رفیق کند و رسول خدا نیز چنین کرد. [13]
امّعماره در غزوه بنىقریظه حضور داشت و از غنایم آن سهمى برد و در ماجراى حدیبیه، یکى از 4 زن همراه پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود [14] و گویا در همین واقعه، حضرت در چادر آنان از همراهان بیعت گرفت. [15] وى در بیعت رضوان [16] و در عمره قضا [17] و نیز در نبرد خیبر حضور داشت [18] و در غزوه حنین که در سپاه مسلمانان سستى افتاد، ضمن پاشیدن خاک بر چهره فراریان، فریاد برآورد که از خدا و رسول او به کجا مىگریزید؟ [19]
امّعماره پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله)، در نبرد یمامه شرکت کرد. در این جنگ فرزندش به دست مسیلمه قطعه قطعه [20] و دست امّ عمارة نیز قطع شد [21] و پس از بازگشت، ابوبکر به عیادتش رفت. [22]
امّعماره از راویان حدیث پیامبر [23] و فردى مورد اعتماد و اهل عبادت و روزه بود [24] و به تعبیر خواب آشنایى داشت [25] و در زمان عمر، از آن رو که در نبرد اُحد مورد قدردانى پیامبر(صلى الله علیه وآله) قرار گرفته بود، به او توجّهى ویژه مىشد. [26]
امّعماره در نهایت (سال 14 هجرى) در زمان خلافت عمر در گذشت. [27] اینکه همسرش در این زمان و در دیگر مقاطع چه کسى بود، روشن نیست. ابن سعد مىگوید: امّعماره با زید بن عاصم ازدواج کرد و عبداللّه و حبیب، دو صحابى پیامبر(صلى الله علیه وآله)را از او آورد؛ سپس با غزیّه ازدواج کرد و تمیم و خوله را آورد [28]؛ امّا در جاى دیگر، سه ازدواج براى او ذکر مىکند که اوّلى آن غزیّه سپس زید بنعاصم و از سومى یاد نکرده است. [29] واقدى در گزارش حال او در اُحد، از همسرش غزیّه سخن دارد [30]، گرچه فرزندانش را باعنوان ابنزید مىشناساند [31]، بنابراین بایستى ابتدا همسر زید و سپس غزیّه بوده باشد. [32]
امّ عماره در شأن نزول:
مفسران در ذیل دو آیه از او سخن به میان آوردهاند:
1. عکرمه [33] از خود او نقل مىکند که گفت: روزى نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله) آمدم و از اینکه همه چیز از آن مردان است، به اعتراض گفتم: زنان را به چیزى نمىبینم که آیه 35 احزاب/33 در پاسخ وى نازل شد: «إِنّ المُسلِمینَ و المُسلِمتِ و المُؤمِنینَ و المُؤمِنتِ...» در زاد المسیر 5 قول براى سبب نزول آیه ذکر شده که یکى از آنها گفتار پیشین است. [34]
2. وقتى قمى در ذیل آیه 122 آلعمران/3: «اِذ هَمَّت طَـائِفَتانِ مِنکُم اَن تَفشَلا» از پایدارى برخى از مسلمانان سخن مىراند، نام نسیبه را نیز یاد مىکند. [35]
مفسران درجایى دیگر از امّعماره یاد نکردهاند؛ امّا براساس سخن واقدى [36] و ابنعبدالبر [37] که از حضور او در بیعت رضوان حکایت دارد مىتوان وى را مشمول آیه 18 فتح/48 دانست که در بیان وصف بیعت کنندگان با رسول خداست.
منابع
الاستیعاب فى معرفة الاصحاب؛ الاصابة فى تمییز الصحابه؛ انساب الاشراف؛ بحار الانوار؛ تفسیر القمى؛ حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زادالمسیر فى علم التفسیر؛ سنن الترمذى؛ السیرة النبویه، ابنهشام؛ الطبقات الکبرى؛ عارضة الاحوذى بشرح جامع الترمذى؛ کتاب الثقات؛ مسند احمد بن حنبل؛ معالم التنزیل فى التفسیر والتأویل، بغوى؛ المعجم الکبیر؛ المغازى؛ المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم.
پی نوشت:
[1]. المعجم الکبیر، ج 25، ص 30؛ بحار الانوار، ج 19، ص 24.
[2]. الطبقات، ج 8، ص 303.
[3]. السیرة النبویه، ج2، ص441.
[4]. الاستیعاب، ج 4، ص 502.
[5]. الثقات، ج 3، ص 423.
[6]. حلیة الاولیاء، ج 2، ص 77.
[7]. السیرة النبویه، ج2، ص466؛ روض الجنان، ج4، ص472.
[8]. المنتظم، ج 3، ص 107.
[9]. المغازى، ج 1، ص 269 ـ 271.
[10]. الطبقات، ج 8، ص 306؛ الاصابه، ج 8، ص 441؛ بحار الانوار، ج 20، ص 132.
[11]. المغازى، ج 1، ص 273؛ الطبقات، ج 8، ص 413.
[12]. بحار الانوار، ج 20، ص 133.
[13]. المغازى، ج 1، ص 273.
[14]. همان، ج 2، ص 574.
[15]. همان، ص 603.
[16]. الاستیعاب، ج 4، ص 503.
[17]. الطبقات، ج 8، ص 303.
[18]. المغازى، ج 2، ص661، 685.
[19]. تفسیر قمى، ج 1، ص 314.
[20]. الطبقات، ج 8، ص 303.
[21]. السیرة النبویه، ج 2، ص 466.
[22]. انساب الاشراف، ج 1، ص 398.
[23]. مسند احمد، ج 7، ص 508، 592؛ سنن الترمذى، ج 2، ص 225.
[24]. حلیة الاولیاء، ج 2، ص 77.
[25]. الطبقات، ج 8، ص 306.
[26]. المغازى، ج 1، ص 271.
[27]. المنتظم، ج 3، ص 107.
[28]. الطبقات، ج 8، ص 303.
[29]. همان، ص 306.
[30]. المغازى، ج 1، ص 268.
[31]. همان، ص 272.
[32]. الطبقات، ج 8، ص 303.
[33]. المعجم الکبیر، ج 25، ص 32؛ تفسیر بغوى، ج 3، ص 456.
[34]. زاد المسیر، ج 6، ص 383 ـ 384؛ المعجم الکبیر، ج 25، ص 32.
[35]. تفسیر قمى، ج 1، ص 143.
[36]. المغازى، ج 2، ص 603.
[37]. الاستیعاب، ج 4، ص 503.
● برگرفته از سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن www.maarefquran.com نوشته سید علیرضا واسعى
نظر شما