موضوع : دانشنامه | ب

شاپور بختیار


شاپور بختیار: فرزند سردار فاتح بختیاری، در 1294 در چهارمحال متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائی و متوسطه به بیروت رفت و مدتی مشغول تحصیل در آن کشور بود. سپس برای ادامه تحصیلات عالی رهسپار پاریس شد و دکترای حقوق بین الملل از دانشگاه پاریس گرفت و در دانشگاه سوربن هم مدتی علوم سیاسی خواند و دکترای دیگری دریافت کرد. در جنگ جهانی دوم با درجه افسری به صورت اجباری در قشون فرانسه داخل شد و قریب دو سال در ارتش بود. در 1946 به ایران بازگشت و در وزارت کار و تبلیغات استخدام شد. اولین سمتی که به او ارجاع شد، ریاست اداره کل کار خوزستان بود. بعد مدیر کل آنجا شد و در خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس همین سمت را دارا بود.
در اواسط 1330 به معاونت وزارت کار منصوب شد و تا کودتای 28 مرداد 1332 در همان سمت انجام وظیفه می کرد. بعد از کودتا از کار برکنار شد و تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی هم بازداشت بود. پس از آزادی از زندان، به بخش خصوصی رفت و به عنوان عضو جبهه ملی فعالیت های مخفی داشت. به تمام معنی به مصدق عشق می ورزید و او را رهبر منحصر به فرد ایران می دانست. در تجدید حیات جبهه ملی از ارکان اساسی بوده و شرکت فعالانه داشت. چندین بار به زندان رفت، سرانجام معاون دبیرکل جبهه ملی و دبیرکل حزب ایران شد.
در اوایل دی ماه 1357 که شاه در فکر رفتن بود و می خواست کشور را به یکی تحویل دهد، پس از رد پیشنهاد او از طرف دکتر سنجابی، دکتر صدیقی، محمد سروری، دکتر علی امینی و عبدالله انتظام، سرانجام سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواک انگشت روی بختیار گذاشت و او را نزد شاه برد و قرار براین گردید که ریاست دولت به او محول شد.
شروط بختیار برای تصدق ریاست دولت، چندان دشوار نبود و شاه با همه آنها موافقت کرد. اولین شرط این بود که برای نخست وزیری او از مجلسین رأی اعتماد گرفته شود و پس از طرح برنامه دولت در مجلسین و بحث پیرامون آن، به بختیار و وزیران و برنامه اش رأی اعتماد بدهند. دیگر آنکه شاه موقتا برای مدتی خاک ایران را ترک کند.
شرط اول از طرف بختیار مزورانه طرح شد. او می دانست که برای شاه راه بازگشتی وجود ندارد و ممکن است دیگران در راه او ایجاد سد نمایند. از این لحاظ خواست نخست وزیری خود را قانونی کند تا دیگران در مقام تعرض به او برنیایند. به هر کیفیتی که بود، فرمان نخست وزیری خود را دریافت کرد ولی بلافاصله از جبهه ملی و دبیرکل حزب ایران اخراج شد و قدرتی را که به اتکای آن قبول نخست وزیری کرده بود، از دست داد.
بختیار در نخستین روزهای زمامداری خود، با ایراد یک سخنرانی در رادیو و تلویزیون به قسم نامه ای متوسل شد که شاید بدان وسیله بتواند آرامشی را در کشور برقرار سازد. او در این سخنرانی خود و اعضاء جبهه ملی را در نابسامانی 25 سال اخیر بی تقصیر دانست و وعده داد کسانی که به جان و مال و ناموس مردم تجاوز نموده یا از بیت المال سوءاستفاده کرده اند، به اشد مجازات گرفتار خواهند شد. او خود را مروج دین اسلام و آزادی فردی و اجتماعی معرفی کرد و از حقوق بشر سخن گفت و وعده داد حکومت نظامی را لغو و زندانیان سیاسی را آزاد خواهد کرد. در قبال قسم نامه بختیار، امام در پاریس سخنانی ایراد کردند و دولت او را غیرقانونی خوانده حتی شورای سلطنت و مجلسین را غیرقانونی دانسته متذکر شدند همه اینها باید از بین برود.
شاپور بختیار در ظرف یک هفته وزیران خود را انتخاب کرد و ارتشبد فریدون جم را برای وزارت جنگ در نظر گرفته بود که او نپذیرفت و ارتشبد شفقت را به جای او انتخاب کرد. در جمع وزیران او جز میرفندرسکی وزیر امور خارجه، منوچهر آریانا وزیر کار، و مهندس عباسقلی بختیار وزیر صنایع و معادن که در گذشته مدتی معاون وزارتخانه بوده اند، هیچکدام در گذشته مشاغل مهمی نداشته و افراد عادی بودند.(1)
شاپور بختیار پس از معرفی وزیران خود به شاه، روز 21 دی ماه 1357 در مجلس شورای ملی حضور یافته ضمن معرفی وزیران خود رئوس برنامه دولت را به اطلاع نمایندگان رسانید. رئوس برنامه های فوری دولت در سیاست داخلی، 17 مورد که اهم آنها عبارت بودند از: انحلال ساواک، محاکمه سریع غارتگران، رسیدگی به کارهای خلاف گذشته، آزادی کلیه زندانیان سیاسی، اعاده حیثیت زندانیان سیاسی، پرداخت غرامت به زندانیان سیاسی، لغو تدریجی حکومت نظامی، ایجاد همکاری نزدیک بین دولت و عالم روحانیت و بالاخره ایجاد امنیت اجتماعی در پناه قانون. در مورد سیاست خارجی نیز هفت مورد برشمرد و اعلام نمود وزارت علوم منحل می گردد و امور دانشگاهها در نخست وزیری حل و فصل خواهد گردید. قول و قرار شاه و بختیار بر این اساس قرار داشت که مادام که مجلسین به دولت رأی اعتماد نداده اند، شاه تهران را ترک نگوید. فعالیت شاه برای اخذ رأی بسیار چشمگیر بود. بالاخره روز 26 دی ماه کابینه بختیار رأی اعتماد خود را گرفت و شاه نیز با چشمان گریان کشور را ترک کرد و ظاهرا یک شورای سلطنت هم وظایف مخصوص به شاه را انجام می داد.
از روز دهم تا 26 دی ماه که بختیار سرگرم تعیین وزیران و پاسخ به نمایندگان بود، در تهران و شهرستان ها حوادث و اتفاقات بسیار ناگواری روی داد. روز دهم دی ماه در شهر مشهد مردم به کلانتری های 3 و 4 و 6، نیروی پایداری، انجمن ایران و آمریکا و نیز به منزل چند مستشار آمریکائی حمله کردند. به دستور فرماندار نظامی با تانک به مردم حمله شد و در نتیجه طبق آماری که روزنامه ها منتشر کردند، دویست نفر شهید و دو هزار نفر زخمی بر جای ماند. در همان روز در کرمانشاه در زدوخورد مردم و مأمورین انتظامی، یک صد کشته و چهارصد نفر زخمی شدند. در شهرهای ملایر، همدان، لنگرود، اردبیل، رشت، شیراز، گرگان، لار، خرم آباد، قم، بروجرد، ورامین، بابل، پل دختر تظاهرات قهرآمیز مردم صدها شهید و کشته داد. در تهران نیز مانند روزهای گذشته بین مردم و مأمورین زدوخورد وجود داشت و چندین ساختمان دولتی به آتش کشیده شد.
همزمان با روی کار آمدن بختیار و وعده های او، امام در پاریس سخنرانی نموده و متذکر شدند آمریکا که سقوط شاه را فهمیده و آنرا قطعی می داند، اینک راه های تازه ای در پیش گرفته. این دولت بختیار مشروعیت ندارد و پیش ملت ایران به جائی نمی رسد و ملت ایران باید تظاهر کند. مردمی که در مقابل دولت نظامی و حکومت نظامی ایستادند، در مقابل دولتی نیز که وعده هایش همان وعده های دولت سابق است، ایستادگی خواهند کرد. آمریکا فهمیده است که با نظامی فایده ندارد، با ملت از راه نظامی نمی توان مقابله کرد. سران نظامی باید بدانند که اگر دست خود را به خون مردم آلوده سازند، هیچگاه فراموش نخواهد شد و هر جا فرار کنند از آنها انتقام گرفته خواهد شد. فقط کسانی تعقیب خواهند شد که آمرین و سران نظامی هستند که دستور قتل مردم را داده اند.
روز دوازدهم دی ماه امام در پاریس به مناسبت کشتارهای اخیر رژیم در کرمانشاه، مشهد، قزوین و سایر بلاد ایران پیامی فرستاد و متذکر شد «اعانت به دولت یاغی و پرداخت مالیات، پول آب و برق و تلفن و سایر کمک ها به دولتی که شاه سر کار آورده خیانت به ملت و مخالفت با حکم خدای تبارک و تعالی است.»
در همین پیام آمده بود که کشاورزان باید در کشت گندم همت بیشتری به خرج دهند و از کشت چیزهائی که دولت مجرم به اجانب می دهد احتراز نمایند.
روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم نیز برای ملت ایران روزهای سرنوشت ساز بود. در غالب شهرهای ایران قیام مردم علیه حکومت به وضع چشمگیری ادامه داشت و صدها نفر در اثر اصابت گلوله جان سپردند و هزاران نفر مجروح شدند و ده ها ساختمان دولتی و بانک ها و سینماها و اماکن عمومی طعمه حریق گردیدند و رسما تمام دستجات در راهپیمائی خود خواهان خروج شاه و دولت بختیار بودند.
امام خمینی در 13 صفر (22 دی ماه 1357) رئوس برنامه های سیاسی خود را که مرحله به مرحله می بایستی اجرا گردد، به شرح زیر اعلام نمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و تحیت بر ملت قهرمان و شریف ایران. سلام بر شهدای راه حق، اکنون که به نور پیروزی ملت شجاع ایران نزدیک می شود، اکنون که خون بهای پاک عزیزان بی گناهی که برای دفاع از حق و حقیقت بدست جلادان خون آشام بر زمین ریخته شده است بارور می گردد لازم می دانم مراتب ذیل را به اطلاع ملت ایران و مردم جهان برسانم.
1- برحسب حق شرعی و براساس رأی اعتماد اکثریت قاطع ملت ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورائی بنام شورای انقلاب مرکب از افراد با صلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق موقتا تعیین شده و شروع بکار خواهند کرد. اعضاء این شورا در اولین فرصت مناسب معرفی خواهند شد. این شورا موظف به انجام امور معین و مشخصی شده است. از آن جمله مأموریت دارد تا شرایط تأسیس دولت انتقالی را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و مقدمات اولیه آنرا فراهم سازد. دولت موقت در اولین فرصت که مناسب و صلاح دانسته شود به ملت معرفی و شروع به کار خواهد نمود. دولت جدید موظف به انجام مراتب زیر است:
1- تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون اساسی جدید جمهوری اسلامی.
2- انجام انتخابات براساس مصوبات مجلس موسسان و قانون اساسی جدید.
3- انتقال قدرت به منتخبین جدید.
2- دولت کنونی که منصوب شاه مخلوع و مجلسین غیرقانونی می باشد هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود و همکاری با این دولت غاصب به هر شکل و به هر نحوی شرعا حرام و قانونا جرم است. همانطوری که کارمندان محترم و مبارز بعضی از وزارتخانه ها و ادارات دولتی عمل کردند باید از اطاعت وزرای غاصب سرپیچی نموده و در صورت امکانات آن را به وزارتخانه راه ندهند. خواست ملت مظلوم ایران تنها رفتن شاه و برچیده شدن بساط نظام سلطنتی نیست بلکه مبارزه ملت ایران تا استقرار جمهوری اسلامی که متضمن آزادی ملت و استقلال کشور و تأمین عدالت اجتماعی باشد ادامه خواهد داشت. تنها با رفتن شاه و انتقال قدرت به ملت است که آرامش به کشور عزیزمان باز خواهد گشت. تنها با استقرار حکومت عدل اسلامی مورد تأیید و پشتیبانی مردم و با شرکت فعالانه همه ملت است که می توان خرابی های عظیم فرهنگی و اقتصادی و کشاورزی و اجتماعی که شاه بوجود آورده است جبران نموده نوسازی مملکت را به نفع طبقات زحمتکش و مستضعف آغاز نمود.
3- احتمال این هست که شاه خائن که روزهای رفتن او نزدیک است دست به حیله جدیدی بزند که آن کودتای نظامی است که کرارا تذکر داده ام که این آخرین حربه اوست و لیکن او خود می داند که در ارتش جز تنی چند سرسپرده و خونخوار که از قرار مذکور در پست های مهم مستقر شده اند، بقیه جناح های شریف ارتش به این سرسپردگان اجازه نخواهند داد تا دست به چنین جنایتی که مخالف با ملیت و مسلمانی آنان است بزنند. من برحسب وظیفه الهی و ملی به ارتش ایران هشدار می دهم و از صاحب منصبان و درجه داران می خواهم که در صورتی که چنین توطئه ای در کار باشد از آن جلوگیری کنند و راضی نشوند که چند نفر خونخوار، ملت شریف ایران را به خاک و خون بکشند. این وظیفه الهی شما ارتش محترم است که در صورت فرمان برداری از این خائنان بالفطره پیش خدای تبارک و تعالی مسئول و در جوامع بشریت محکوم و مورد نفرین نسل های آتیه خواهید بود. بر ملت شجاع ایران است که خود را در مقابل چنین توطئه به هر وسیله ممکن مجهز کنند. ملت ایران موظف است که به درجه داران و افسران و صاحب منصبان شریف احترام بگذارند. باید توجه داشته باشند که چند نفر ارتشی خونخوار معلوم و از حساب ارتش ایران جدا است. ارتش از ملت است و ملت از ارتش. با رفتن شاه خللی بر آن وارد نخواهد شد.
4- ملت شریف باید تا نتیجه نهائی دست از مبارزات پرشور خود برندارند که نمی دارند، باید به اعتصابات و تظاهرات ادامه دهند و در صورتی که چماق بدستان و یا مفسدان به آنان حمله کردند
می توانند دفاع از خود کنند، اگرچه منتهی به قتل آنان شود. از خداوند تعالی نصرت اسلام و نابودی مخالفین ملت را خواهانم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
روح الله الموسوی خمینی

اعلام رئوس برنامه های سیاسی حضرت امام خمینی هشدار جدی برای شاه بود، مخصوصا ورود ژنرال هاوزر به ایران و ملاقات کوتاه با وی و تذکر خروج از ایران، وی را مصمم ساخت که از ایران خارج شود. سرانجام شاپور بختیار مسئولیت دولت را قبول کرد و شاه نیز شورای سلطنتی را تشکیل داد و روز 26 دی ماه 1357 از پاویون دولتی به طور مخفی به اتفاق فرح از ایران خارج شدند. در فرودگاه روساء مجلسین، وزیر دربار، رئیس ستاد، فرمانده نیروی زمینی و فرماندار نظامی تهران حضور داشتند. بختیار و دکتر سعید رئیس مجلس دیرتر از سایرین در فرودگاه حضور یافتند و علت آن بود که منتظر رأی اعتماد مجلس شورای ملی بودند.
شاه پس از ورود بختیار، از ابراز رأی اعتماد مجلسین اظهار خوشحالی کرد و در حالی که اشک از چشمان او سرازیر بود، با یکایک بدرقه کنندگان تودیع نموده و سریعا در هواپیما قرار گرفته عازم قاهره شد. خبر خروج شاه از ایران در اخبار آن روز رادیو پخش شد و به محض انتشار این خبر، مردم تهران و شهرستان ها به خیابان ها ریخته به پای کوبی و شادمانی پرداختند و نقل و نبات و شیرینی بین مردم توزیع می شد.
از روزی که دولت بختیار از طرف امام خمینی غیرقانونی اعلام شد و توصیه گردید وزراء را به وزارتخانه ها راه ندهند، عملا از اعضای کابینه سلب اعتماد و اختیار شد. ابتدا عدم قبولی وزارت جنگ از طرف فریدون جم، کابینه را متزلزل ساخت. متعاقب آن استعفای صادق وزیری وزیر دادگستری ضربه دیگری بود که بر پیکر دولت بختیار وارد آمد.
سید جلال الدین تهرانی رئیس شورای سلطنت دو روز پس از خروج شاه از ایران به توصیه اعضای شورای سلطنت مخصوصا شاپور بختیار، برای ملاقات و مذاکره با امام خمینی عازم پاریس شد ولی پیام امام خمینی بر غیرقانونی بودن شورای سلطنت، این ملاقات را غیرممکن ساخت و شرط ملاقات استعفای کتبی با اعلام این نکته که شورای سلطنت غیرقانونی بوده است شد و این مسئله انجام گرفت.
به دنبال استعفای رئیس شورای سلطنت، جمع کثیری از نمایندگان مجلس نیز استعفا نمودند. به دعوت امام خمینی اربعین در روز 29 دی ماه 1357 که از بزرگترین اجتماعات دوران انقلاب بود، با شرکت تمام طبقات در تهران و تمام شهرها برگزارگردید. در تهران جمعیتی قریب دو میلیون نفر در این راهپیمائی شرکت کردند. نظم و ترتیب این راهپیمائی بی سابقه بود و سرانجام در میدان آزادی قطعنامه ای در ده مورد انتشار دادند. پس از این راهپیمائی عظیم، امام خمینی طی پیامی اعلام کردند که اینجانب به زودی به شما می پیوندم تا در خدمت شما باشم.
شاپور بختیار از روزی که شاه از ایران عزیمت کرده بود، با مسئله تازه ای مواجه بود و آن مسئله وجود او بود به عنوان نخست وزیر غیرقانونی. مصاحبه بختیار با رادیو و تلویزیون فرانسه و حمله به شاه مبنی بر اینکه قانون اساسی را نقض کرده و او می خواهد قانون اساسی را احیاء کند، از دیگر اقدامات او بود.
روز سوم بهمن ماه 1357 کمیته برگزاری استقبال از امام خمینی تشکیل و کار خود را آغاز کرد و سیل جمعیت از شهرستان ها برای استقبال تاریخی به تهران سرازیر شد. دولت بختیار برای جلوگیری از ورود امام به کلیه شرکت های هواپیمائی بین المللی اعلام کرد که به تهران پرواز نکنند و دولت تعداد زیادی تانک و زره پوش در مهرآباد متمرکز نمود و فرودگاه حالت تدافع جنگی به خود گرفت. علاوه بر فرودگاه مهرآباد، به دستور دولت کلیه فرودگاههای کشور برای سه روز بسته شد و در نتیجه نزدیکان امام اعلام کردند به مناسبت بسته بودن فرودگاهها، سفر امام به تهران دو روز به تعویق افتاد.
به مناسبت اتخاذ چنین تصمیمی از طرف بختیار، میلیون ها نفر در تهران و شهرستان ها به راهپیمائی پرداختند و با مشت های گره کرده از بختیار خواستند که از تصمیمی که درباره بستن فرودگاه ها گرفته است عدول کند. همچنین روحانیون مبارز تهران در مسجد دانشگاه متحصن شدند و طی اعلامیه های متعدد، دولت بختیار را به شدت مورد انتقاد قرار دادند. سرانجام بختیار تسلیم شد و روز نهم بهمن ماه دستور داد فرودگاه باز شوند. در آن روز، تهران یکی از روزهای پرحادثه را پشت سر گذاشت. قریب شش ساعت جنگ خونین بین مردم و ژاندارمری ادامه داشت. همچنین در میدان 24 اسفند، ژاله، فوزیه، خیابان های فرح آباد، شهباز، آیزنهاور، امیرآباد و مقابل دانشگاه تهران نبردهای خیابانی ادامه داشت.
بختیار در همان روز اعلام کرد، در راه بازگشت امام خمینی مانعی نیست. او افزود، استعفا نمی دهم، به پاریس نمی روم، به هر کاری دست می زنم تا جنگ مسلحانه روی ندهد و حفظ استقلال و تمامیت ایران از خمینی و شاه مهمتر است. شکل رژیم هم نیست و با انتخابات برای هر چیز حتی تغییر رژیم حاضرم اما زیر بار زور نمی روم.
روز 11 بهمن ماه از طرف کمیته برگزاری استقبال از امام، رسما اعلام شد که امام خمینی فردا در تهران خواهند بود و امام خمینی اعلام کرد من یک طلبه ام، تشریفات را کم کنید. در همان روز میلیون ها نفر از سراسر کشور برای استقبال امام وارد تهران شدند و اعلام شد که پنجاه هزار نفر از امام حفاظت کنند. در همین روز خروج اتباع آمریکا از ایران صادر شد. به مناسبت ورود امام، فرمانداری نظامی طی اعلامیه ای راهپیمائی و اجتماعات را برای سه روز آزاد کرد.
روز 12 بهمن ماه بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد. قریب سه میلیون نفر در فرودگاه و مسیر حرکت از امام استقبال کردند به طوری که طول جمعیت استقبال کننده به سی و سه کیلومتر رسیده بود. ساعت 5/9 بامداد امام خمینی از پلکان هواپیما پائین آمدند و در مقابل استقبال پرشکوه و بی نظیر مردم فرمودند: من از عواطف طبقات مردم تشکر می کنم و بار ملت ایران بر دوش من بار گرانی است که نمی توانم جبران کنم.... پیروزی تا اینجا بواسطه وحدت کلمه مسلیمن بوده است.
امام پس از ورود به فرودگاه مهرآباد و ایراد سخنرانی طبق برنامه ای که از قبل تنظیم شده بود، عازم گورستان بهشت زهرا شدند. در مسیر امام از فرودگاه تا بهشت زهرا، صدها هزار نفر از مردم ایران مقدم رهبر انقلاب را گرامی داشتند. حدود ساعت یک بعدازظهر امام وارد محوطه بهشت زهرا شدند. جمعیتی حدود یک میلیون نفر در آنجا گرد آمده بودند و انتظامات نیز با مردم بود. پس از ورود امام به قطعه 17 که مدفن شهدای انقلاب بود، نطق مهم و تاریخی خود را ایراد نمودند.
روز 14 بهمن ساعت 9 بامداد امام خمینی در محل مدرسه شماره 2 علوی یک مصاحبه مطبوعاتی داشت که قریب سیصد خبرنگار داخلی و خارجی از کشورهای جهان در آن شرکت داشتند. در این مصاحبه، امام خمینی گفتند رژیم سلطنتی از اول غیرقانونی بود، مجلس موسسان به زور تشکیل شد، به این ترتیب شاه از اول جنبه قانونی نداشت، ما این دولت را نمی توانیم بپذیریم، ملت ایران رأی به سقوط سلطنت داده است. بنابراین ما نه مجلس را قبول داریم و نه حکومت را قانونی می دانیم. باید دولت کنار برود، شورای انقلاب و حکومت موقت تعیین خواهد شد.
شاپور بختیار در پاسخ سخنرانی و مصاحبه های امام خمینی، اظهار کرد حاضر به همکاری با طرفداران آیت الله خمینی می باشد. بختیار گفت بعد از همه مشکلات خمینی، شاه و قانون اساسی مشکل اصلی وجود وحدت در ایران است. بختیار در مورد ارتش اضافه کرد، در 50 سال گذشته ارتش تا این حد از یک نخست وزیر اطاعت نداشت است ولی وی تأکید کرد که نمی خواهد از ارتش علیه مردم استفاده کند زیرا این نه دموکراتیک خواهد بود و نه عاقلانه. بختیار گفت من به مخالفین هشدار داده ام اگر قطره خونی بر زمین بریزد، من گناهکاران را معرفی خواهم کرد. بختیار روشن ساخت که نه تنها وزرای طرفدار امام خمینی را در یک دولت ملی خواهد پذیرفت، بلکه نقش آیت الله را در رابطه با حل و فصل مسائل اجتماعی و مذهبی نیز می پذیرد. بختیار در مصاحبه دیگری اظهار نمود ایران یک دولت دارد، بیشتر از این قابل تحمل نیست، نه برای بنده نه برای شما و نه برای هیچ ایرانی دیگر غیرممکن است، نه با شاه سازش می کنم و نه با خمینی، به آیت الله خمینی اجازه تشکیل دولت موقت را نمی دهم. کسانی را که جنگ داخلی راه بیندازند تیرباران می کنم. همه نظرات امام خمینی را در لباس قانون تحقق می بخشم. جواب کوکتل مولوتف را با کوکتل مولوتف می دهم. دولت اسلامی (در حد شهر قم) آزاد است و ما هم یک واتیکان پیدا می کنیم. نخست وزیر منتخب امام اگر وارد عمل شود توقیف خواهد شد.
روز 16 بهمن ماه 1357 امام خمینی طی فرمانی، بازرگان را به عنوان نخست وزیر موقت تعیین و معرفی کردند. متن فرمان به این شرح انتشار یافت:

بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای مهندس مهدی بازرگان
بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، برحسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آراء اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان از مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص، مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم، تا ترتیب ادامه امور مملکت خصوصا انجام رفراندوم و رجوع به آراء عمومی ملت درباره تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی و تشکیل مجلس موسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی را بدهید.
مقتضی است که اعضاء دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص نموده ام تعیین و معرفی بنمائید.
کارمندان دولت و ارتش و افراد دولت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سازمان یافتن امور کشور خواهند نمود.
موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحله حساس تاریخی از خداوند متعال مسئلت می نمایم.
روح الله الموسوی خمینی

پس از صدور فرمان دولت موقت امام خمینی از مردم خواستند نظر خودشان را درباره دولت که شرعی و اسلامی است اعلام کنند و با تظاهرات آرام در شهرها و دهات نظر خودشان را به دولت اسلامی آقای مهندس بازرگان اظهار کنند.
روز 19 بهمن ماه عظیم ترین راهپیمائی تاریخ در تهران و شهرستان ها و روستاها انجام گرفت و میلیون ها نفر دولت بازرگان را تأیید کردند.
مهدی بازرگان رئیس دولت موقت در دانشگاه ضمن نطق مفصلی خطوط اصلی و وظایف دولت موقت را به شرح زیر اعلام نمود:
1- احراز و انتقال قدرت
2- ارائه و اثبات حقانیت (همانم رفراندوم)
3- احیاء و اداره و اصلاح مملکت
4- انتخابات مجلس موسسان و ارجاع به آراء عمومی برای تدوین و تصویب قانون اساسی جدید
5- انتخابات مجلس شورای ملی
6- استعفا و تحویل کار به رئیس جمهور و به دولت رسمی بعدی.
در حالی که بازرگان در اجتماع عظیم مردم در دانشگاه تهران برنامه کار خود را تشریح کرد، شاپور بختیار در اتاق دربسته مشغول مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی بود. او در این مصاحبه گفت اگر آقای بازرگان می خواهند وزرائی در کابینه من داشته باشند حرفی ندارم، اتفاقا آدم های باارزشی هم در اطراف ایشان هستند. اگر ایشان بخواهند راجع به انتخابات، در آینده قانون اساسی، راجع به اینگونه مسائل صحبت کنند بنده آمادگی دارم ولی به عنوان اینکه بنده استعفا بدهم به نفع ایشان یا به نفع هر دولت دیگری، این مسئله به نظر من در شرایط کنونی قابل طرح نیست.
بختیار در این مصاحبه پیرامون اعتصابات، وضع بازار، تغییر رژیم و جبهه ملی مطالبی اظهار نمود ولی غافل از آن بود که حکومت در دست او نیست.
روز 21 بهمن ماه روز نبرد مسلحانه همه جانبه مردم با قوای دولتی بود. درگیری های خونین مردم و همافران با لشکر گارد به اوج رسید و جنگ تانک ها با مردم مسلح در خیابان ها صدها کشته و زخمی داد. امام تهدید کرد در صورت عدم جلوگیری از کشتار و وحشیگری لشکر گارد، حکم جهاد خواهد داد. در این روز کلانتری های تهران نو، 14، 16، 21،9 و 11 توسط مردم مسلح تسخیر شدند و چند کلانتری دیگر از طرف شهربانی تخلیه شد. در تسخیر کلانتری ها مقادیر زیادی اسلحه به دست مردم افتاد.
ساعت 5/10 بامداد روز 22 بهمن ماه شورای فرماندهی نیروهای مسلح در ستاد مشترک تشکیل شد و پس از مذاکره به اتفاق آراء تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر، بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی اعلام کند و به یکان های نظامی دستور داده شد که به پادگان های خود مراجعت نمایند. پس از پخش این تصمیم ارتش، قوای انقلاب محوطه صدا و سیما را تصرف نمودند و خبر سقوط رژیم شاهنشاهی ایران را به مردم مژده داد.
بختیار در همان موقع از کاخ نخست وزیری خارج و مخفی گردید و سپس با دست های نامرئی به اروپا فرار کرد و سرانجام در 15 خرداد ماه 1370 در ویلای مسکونی اش در حومه پاریس به قتل رسید.

پی نوشت:
1- وزیران تعیین شده از طرف بختیار به این شرح معرفی شدند: احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه، یحیی صادق وزیری وزیر دادگستری، منوچهر کاظمی وزیر کشاورزی و تعاون روستائی، مهندس عباسقلی بختیار وزیر صنایع و معادن و بازرگانی، دکتر محمد امین ریاحی وزیر علوم و آموزش و پرورش، دکتر منوچهر رزم آرا وزیر بهداری، دکتر رستم پیراسته وزیر امور اقتصادی و دارائی، دکتر منوچهر آریانا وزیر کار و امور اجتماعی، جواد خادم وزیر شهرسازی و مسکن، علی صمیمی وزیر پست و تلگراف، دکتر سیروس آموزگار یگانه وزیر مشاور و سرپرست وزارت اطلاعات، ارتشبد فریدون جم وزیر جنگ، جم وزارت جنگ را نپذیرفت و در نتیجه ارتشبد جعفر شفقت به جای او تعیین شد. محمد مشیری معاون نخست وزیر.
پس از آنکه دولت رأی اعتماد گرفت، یحیی صادق وزیری از سمت وزارت دادگستری استعفا داد و دکتر عالمی معاون آن وزارتخانه به کفالت تعیین شد.

منابع:
1- کتاب شرح رجال سیاسی نظامی معاصر ایران، ج 1، نوشته دکتر باقر عاقلی ، انتشارات گفتار با همکاری نشر علم، 1380

نظر شما