مسیح، ضد مسیح
مسیحیان صهیونیست، از خواستهها و ویژگیهای خاصی برخوردارند، مثلاً تشویق گفتوگوهای یهودی و مسیحی، مقابله با افکار ضد یهودی، آموزش با نگرش به ریشههای یهودی دین مسیح، مخالفت با مقامات یهودی میانهروی اسرائیلی خواهان روش مصالحه جویانه ی حل بحران خاورمیانه، بهویژه، آخرالزمانشناسی از کتاب مقدس. پیروان این نظریه و مکتب، خود را از مبلغان انجیلی میدانند و اعتقاد دارند، هواداران مذهب مسیحیت صهیونیستی، مسیحیان دوباره متولد شدهایاند که آنها فقط اهل نجاتاند و دیگران هلاک خواهند شد. آنها، تعصب ویژهای به صهیونیسم نشان میدهند. تعصب این مسیحیان، بیش از صهیونیستهای مقیم اسرائیل و آمریکاست. به هر روی، کنکاش بیشتر در اندیشه مسیحیت صهیونیستی، جنبههای دیگری از عقاید آنان را به این شرح روشن میسازد.
دوره ی سرخوشی:
مسیحیان صهیونیست، معتقد به هفت مرحله یا هفت مشیّت الهیاند که به این ترتیب در آخرالزمان به وقوع میپیوند:
۱ـ بازگشت یهودیان به فلسطین
۲ـ ایجاد دولت یهود در آن
۳ـ موعظه شدن بنیاسرائیل و دیگر مردم دنیا به وسیله انجیل
۴ـ دوره وجد یا سرخوشی، یعنی: به بهشت رفتن کلیه کسانی که به کلیسا ایمان آوردهاند
۵ـ دورهی هفت ساله حکومت دجال یا آنتیکراست (ضد مسیح) و فلاکت یهودیان و سایرین
۶ـ وقوع جنگ آرماگدون یا جنگ همهگیر که در آن، همه زمین به سختی نابود خواهد شد
۷ـ شکست لشکریان دجال و ایجاد حکومت مسیح به پایتختی قدس (اورشلیم)، در این دوره، یهودیان به مسیح ایمان میآورند.
اعتقاد بر آن است که مرحله اول (تا سال ۱۹۴۸) و دوم (در سال ۱۹۴۸) تحقق یافته و اینک، دنیا در مرحله سوم (کلیسای تلویزیونی) به سرمیبرد و بقیه ی مراحل تا سال ۲۰۰۷ و به اعتقاد برخی تا سال ۲۰۲۶ تحقق خواهد یافت. در مرحلهی چهارم این نظریه، گرچه اختلاف به چشم میخورد، ولی یکی از روایتها از این مرحله آن است که دورهای است که مسیح میآید و در برابر مسیحیان صهیونیست ظاهر میشود و عدهای ـ به روایتی۱۴۴ نفر ـ را با سفینه به بهشت میبرد و در آن، به مشاهدهی نابودی جهان طی جنگ آرماگدون مینشیند، ولی مسیح در گیرودار نابودی جهان، بهزمین برمی گردد و در جنگ آرماگدون، بر سپاه شر پیروز میشود.
هفت ساله فلاکت:
نویسندهای دیگر، مراحل هفتگانهی اندیشهی مسیحیت صهیونیستی که به اعتقاد آنان در کتابهای مقدس (عهد عتیق و جدید) آمده و یا پیشبینی شده، را با کمی تفاوت، این گونه برمیشمارد:
۱ـ بازگشت یهودیان به ارض موعود (فلسطین)
۲ـ ایجاد دولت یهودی در ارض موعود
۳ـ موعظه شدن بنیاسرائیل و دیگر مردم دنیا به انجیل
۴ـ به بهشت رفتنکلیه کسانی که به کلیسا ایمان آوردهاند
۵ـ دوران هفت ساله فلاکت. در این مرحله یهودیان و دیگر مؤمنان از سوی دجال، ظلم خواهند دید
۶ ـ وقوع جنگ آرماگدون، جنگی که در صحرای مگیدو یا هارمجدو و در اسرائیل بهوقوع میپیوند
۷ـ شکست لشکریان دجال و استقرار هزار ساله مسیح در اورشلیم
این پادشاهی به وسیلهی یهودیان مسیحی شده اداره میشود. در دوره هفت ساله فلاکت، دجال در نیمه اول هفت ساله، صلح ظاهری ایجاد میکند و در نیمهی دوم آن به اسرائیل حمله مینماید، بیتالمقدس را بر محاصره در میآورد و صحنه را برای نبرد نهایی یا جنگ آرماگدون فراهم میسازد. در این زمان، عیسی سوار بر اسبی سفید به زمین میآید و در پی او، مؤمنان از ابرها سرازیر میشوند و جنگ را به نفع خود پایان میدهند و حکومت هزار ساله خود را شروع میکند. برخی هم وقوع هفت ساله رنج و محنت را همزمان با آغاز آرماگدون میدانند، یعنی این جنگ هفت سال طول میکشد. پس از هفت سال، مسیح وارد عرصهی کارزار شده و به پیروزی نهایی دست مییابد.
جنگ آرماگدون:
مطابق اعتقادات مسیحیان صهیونیست، حوادث زیر باید بهوقوع بپیوندد تا مسیح دوباره ظهور کند و البته پیروان نظریه و اندیشهی مسیحیت صهیونیستی، وظیفه دارند برای تسریع در عملی شدن این حوادث، کوشش نمایند:
۱- یهودیان از سراسر جهان، باید به فلسطین آورده شوند و کشور اسرائیل در گسترهای از رودخانه نیل تا فرات به وجود آید. یهودیانی که دست به این مهاجرت میزنند، اهل نجات خواهند بود
۲- یهودیان باید دو مسجدالاقصی و صخره در بیتالمقدس را منهدم کنند و بر جای آن، معبد بزرگ یهودیان را بنا نهند
۳- روزی که یهودیان مسجدالاقصی و صخره را منهدم نمایند، جنگ نهایی مقدس یا آرماگدون به رهبری آمریکا و انگلیس آغاز شده و در این جنگ تمام جهان نابود خواهد شد
۴- روزی که جنگ آرماگدون آغاز میشود، تمامی مسیحیان، توسط یک سفینه از دنیا به بهشت منتقل میشوند و از آن جا همراه مسیح، نظارهگر نابودی جهان و عذاب سخت خواهند بود
۵- در جنگ آرماگدون، زمانی که ضد مسیح یا دجال، در حال دستیابی به پیروزی است، مسیح همراه مسیحیان به بهشت رفته، ظهور میکند، ضد مسیح را شکست میدهد و حکومت جهانی خود به مرکزیت بیتالمقدس را برپا خواهد کرد.
از وجوه مشترکِ برجسته ی همه کسانی که مراحل چندگانهی اندیشهی مسیحیت صهیونیستی را برشمردهاند، جنگ آرماگدون یا جنگ فرات است. جنگ آرماگدون در درهی مجدو در دشت خزرال واقع در شمال اسرائیل و در کرانهی اسرائیل و در ساحل غربی رود اردن روی میدهد. گفته میشود که آیهی زیر در صحیفهی خزیقال و زکریای نبی دربارهی این جنگ است:
الف- «بارانهای سیلآسا و تگرگهای سخت آتش و گوگرد، تکانهای سختی در زمین پدید خواهد آورد. کوهها سرنگون خواهند شد، صخرهها خواهند افتاد و جمیع حصارهای زمین منهدم خواهد شد.»
بـ «گوشت ایشان در حالی که بر پاهای خویش ایستادهاند، کاهیده خواهد شد و چشمان ایشان در جای خود گداخته خواهد شد و زبانهایشان در دهانشان کاهیده خواهد شد.»
مسیحیان صهیونیست از کنار هم قرار دادن این دو آیه نتیجه میگیرند، اینجنگ، اتمی و نوترونی خواهد بود.
هزارهگرایی:
گریس هالسل در جریان دومین گشت سیاحتی خود به اسرائیل، از براد یک مسیحی صهیونیست پروپا قرص، خواست رویدادهایی را که پیش از دوران هفتم روی میدهد بشمارد. براد چنینآغاز کرد:
اول، بازگشت یهودیان به سرزمین فلسطین
دوم تأسیس دولت یهود، استقرار دوبارهی یهودیان در ارض موعود و تشکیل اسرائیل. نشانهی آن است که نقشهی الهی در حال اجرا شدن است و دومین ظهور نجات دهندهی مسیحیان قطعی است. براد میافزاید: ایجاد دولت اسرائیل، خطیرترین و مهمترین رویداد تاریخ معاصر است. این رویداد، معرف نخستین گام، یعنی آغاز آخرالزمان است.
سوم، تبلیغ کلام خدا برای همه ی ملتها از جمله اسرائیل.
چهارم، ربودگی یا عروج به ملکوت کلیسا.
پنجم، آزمایش سخت که دوران رنج و محنت عظیمی خواهد بود. در عرض هفت سال، همهی کسانی که ربوده نشدهاند، گرفتار زجر و آزار بزرگی از سوی دجال خواهند شد.
ششم، نبرد هارمجدون. در این نبرد، یهودیان، همهی سرزمینی را که خداوند به عبرانیان داده است آزاد میسازند، یعنی قبل از آنکه مسیح بتواند باز گردد (مرحلهی هفتم)، یهودیان باید مالک تمام سرزمینهایی بشوند که خداوند به آنان وعده داده است.
در حقیقت، عربها باید از این سرزمینها بروند، زیرا که این زمینها، تنها به یهودیان تعلق دارد. خداوند همه ی این سرزمینها را به یهودیان داده است. به هر روی، همهی این حوادث باید در آغاز هزارهی سوم میلادی روی دهد. به همین رو، نظریهی مسیحیت صهیونیستی را هزارهگرایی هم نامیدهاند؛ چرا که در کتاب مقدس (تورات) بر وقوع جنگ آرماگدون در هزارهی سوم اشاره شده یا اینکه چنین تفسیری از آن به عمل آمده است. البته، گاه هزارهگرایی به آن مفهوم است: زمانی که عیسی مسیح، از آسمان به زمین میآید، دجال را می کشد و هزار سال حکومت میکند و گاه نیز هزارهگرایی مسیحی بر این تفکر استوار است که در ابتدای هر هزاره، اتفاق مهمی روی میدهد.
نتیجه اینکه، علی رغم تناقص شکلی و محتوایی مراحل ظهور مسیح (نظریهی مسیحیت صهیونیستی) و نیز با صرف نظر از تردیدهای جدی که دربارهی انطباق آن با آموزههای توراتی و انجیلی وجود دارد و… از چند ویژگی مشترک برخوردار است که مهمترین آن، به دلیل وقوع و تحقق عینی، مرحلهی اول و دوم، یعنی گرد آوردن یا آمدن یهودیان در ارض موعود یا فلسطین و تأسیس یک دولت یهودی به مرکزیت بیتالمقدس و در گسترهای از نیل تا فرات است. علت توجه مسیحیان صهیونیست به مهاجرت یهود و دولت یهود آن است که:
«۱ـ یهودیان امت برگزیدهی خدا هستند، لذا همهی کسانی که به یهودیان دعا میکنند، خدا به آنها برکت میدهد،
۲ ـ خدا در طرح کلی خود دربارهی هستی، جایی برای اعراب فلسطینی در نظر نگرفته، توجه خدا تنها معطوف به یهودیان است،
۳ ـ خدا در همهی کارهایی که اسرائیل انجام میدهد، دستیدارد، یعنی خداوند همیشه در طرف اسرائیل است،
۴ ـ اسرائیل، تو را دوست میداریم، چون خدا تو را دوست دارد و اگر عربها دشمن اسرائیلاند، پس دشمن خدایند،
۵ ـ خداوند به این دلیل با آمریکا مهرباناست که آمریکا نسبت به یهودیان مهربان است و
۶ـ اگر ما پشتیبانی از اسرائیل را رها کنیم، اهمیت خود را در نزد خداوند از دست میدهیم.»
منبع: سایت باشگاه اندیشه
نویسنده : مرتضی شیرودی
تاریخ و تمدن , تمدن , هزاره گرایی, ادیان و مذاهب , مسیحیت, ادیان و مذاهب , مسیحیت , ضد مسیح, سیاست و روابط بین الملل , سیاست , اندیشه سیاسی , صهیونیسم, سیاست و روابط بین الملل , سیاست , جریان شناسی سیاسی , جریان شناسی سیاسی مسیحی , صهیونیسم مسیحی, ادیان و مذاهب , یهودیت , آرماگدون
نظر شما