علی دشتی
علی دشتی: از نویسندگان و محققین ادب فارسی، سیاستمدار و روزنامهنویس عصر مشروطیت است. وی در 1272 ش در کربلا تولد یافت. پدرش شیخ عبدالحسین در کسوت روحانیت بود. مقام مدرسی داشت. گاهی در عراق و بینالنهرین و زمانی در جنوب ایران به سر میبرد. فرزندش به سیره خانوادگی تحصلات خود را از مقدمات زبان فارسی و عربی و ریاضیات در مدرسه حسینی عراض شروع کرد و تا حدود سطح ادامه داد. چندی هم در حوزههای علمی نجف و کربلا درس خارج گرفت. مخصوصاً در منطق و کلام و فلسفه مطالعات عمیقتری نمود و به آموزش زبانهای خارجی نیز پرداخت. در 1298 در حکومت وثوقالدوله به ایران آمد.م مدتی در اصفهان و شیراز اقامت گزید. در آن هنگام موضوع قرارداد ایران و انگلیس معروف به قرارداد 1919 از اهمّ مسائل روز بود. دشتی با قرارداد مخالفت ورزید و با نوشتن مقالات و ایراد خطابهها در صف مخالفین دولت درآمد. حکومت دستور توقیف و تبعید او را صادر کرد. چند روزی در زندان به سر برد و به خارج از کشور تبعید شد ولی قبل از آنکه از مرز خارج شود، وثوقالدوله ساقط شد و دشتی به تهران معاودت نمود و سردبیری روزنامه ستاره ایران را عهدهدار شد و با نشر مقالات انتقادی و کوبنده در صف مخالفان حکومت و طرفداران آزادی و حکومت قانون قرار گرفت. در کودتای 1299، دشتی از طرف دولت بازداشت شد و در تمام مدت حکومت سیدضیاءالدین، در زندان به سر برد. در همین مدت بود که توانست تخیلات و مشاهدات عینی خود را تحت عنوان ایام محبس به روی کاغذ آورده و انتشار دهد. در اسفند 1300 امتیاز روزنامه شفق سرخ را گرفت و به انتشار آن مبادرت نمود. شفق سرخ که بعدها به صورت یومیه درآمد، از جراید تندرو و بیباک و انتقادی آن روز بود. او در دوران انتشار روزنامه با مقامات مؤثر آشنائی بیشتری یافت و مشغول محکم کردن وضع خود شد. با داور و تیمورتاش طرح دوستی ریخت و شالوده محکمی برای آینده سیاسی خود بنیان نهاد و در انتخابات دوره پنجم که عوامل سردار سپه فعال مایشاء بودند، دشتی سر از ساوه درآورد و وکیل مجلس شورای ملی گردید. ولی هنگام طرح اعتبارنامه او، سید حسن مدرس به عنوان مخالف سخن گفت و اسنادی در مجلس ارائه داد که او با انگلیسها ارتباط داشته و با کمک آنها وکیل شده است و سرانجام اعتبارنامه او رد شد. دشتی در دوره ششم از بوشهر به وکالت رسید. در ادوار هفتم و هشتم مجدداً از ساوه سردرآورد و دوره نهم وکیل بوشهر شد. در همین دوره بود که از وی سلب مصونیت شد و به زندان افتاد و امتیاز روزنامه شفق سرخ هم ابطال گردید. او مدتی را در زندان بود تا با شفاعت عدهای از زندان خارج شد و به عضویت اداره شهربانی درآمد و ریاست دایرة راهنمای نامهنگاری در اداره سیاسی شهربانی به او سپرده شد. او در آنجا تنها نبود، عبدالرحمن فرامرزی، ابوالقاسم پاینده، ابوالقاسم شمیم و چند نفر دیگر هم عضویت داشتند. این دایره موظف بود که سانسور مطبوعات را در حد کامل انجام دهد. با توجه به تعداد مطبوعات محدود آن ایام، هیچ روزنامهای حق نداشت حتی آگهیهای تبلیغاتی خود را هم بدون اجازه این قسمت چاپ کند. مطبوعات موظف بودند همه روزه نوشتههای خود را بدانجا برده، پس از مطالعه اجازه چاپ به آنها داده شود و غالباً داستانهای عشقی و تاریخی نیز از تیغ سانسور مصون نمیماندند.
دشتی بعدها معتقد بود که انجام این کار موجب حیات من شد. اگر تن به این کار نمیدادم، جان سالم از زندان بیرون نمیبردم . در هر حال خدمات دشتی در شهربانی موجب شد دیکتاتور ایران نسبت به او مجدداً توجه پیدا کند و از سر تقصیرات او بگذرد و باز در سنگر پارلمان بنشیند. او در دوره دوازدهم به وکالت مجلس رسید ولی این بار نه از بوشهر و نه از ساوه انتخاب شد، بلکه از دماوند به وکالت مبعوث گردید. در دوره سیزدهم نیز از دماوند به وکالت رسید. در شهریور 1320 رضاشاه رفت، ایران اشغال شد، و دامنه جنگ بینالملل همه جا را گرفت. دشتی اولین وکیلی بود که علیه رضاشاه سخن گفت و او را متهم ساخت که جواهرات سلطنتی را با خود برده است. از آن روز به بعد دشتی در مجلس آرام نداشت و مرتباً دولتها از حربه برنده نطق او مصون نبودند و یکی از ارکان مجلس محسوب میشد.
در انتخابات دوره چهاردهم، دشتی با آراء قابل ملاحظهای هم طراز مؤتمن الملک، مصدقالسلطنه، سید محمد صادق طباطبائی از تهران به وکالت رسید و فراکسیونی به نام فراکسیون مستقل تشکیل داد و خود مدیر آن شد. همچنین حزبی به نام عدالت بنیاد نهاد. در طول مشروطیت ایران، قدرت یا حکومت قوه مقننه هیچ موقع به اندازه دوره سیزدهم و چهاردهم نبوده است و در این ادوار بود که دولتها دستنشانده تنی چند از نمایندگان مجلس بودند. عمر کوتاه کابینهها نشانگر حکومت وکیلان بوده است. در آن دو دوره دشتی در تثبیت و تزلزل دولتها نقش اساسی داشت و در انتخاب وزیران و بلندپایگان موثر بوده. در دوره چهاردهم یک بار تکلیف زمامداری به او شد، نپذیرفت یا کارش سر نگرفت. پس از خاتمه دوره چهاردهم و فترت نسبتاً طولانی، دشتی به دستور قوامالسطنه رئیس دولت وقت، طبق ماده 5 حکومت نظامی بازداشت شد و مدتی به جرم تحریک علیه حکومت در زندان به سر برد. پس از سقوط قوام، از زندان بیرون آمد و سودای سفارت در سرپرورانید و سرانجام با عنوان سفیر کبیر به قاهره رفت. سه سال در آنجا بود، با تسلط و تبحری که به زبان و ادبیات عری داشت، در محافل دانشگاهی اسم و رسمی پیدا کرد. چند سخنرانی در دانشگاه الازهر ایراد نمود، و شیخ السفراء شد. در اواخر سال 1329 در کابینه علاء وزارت مشاور گرفت. دو ماه در کابینه بود تا این بار سفیر ایران در لبنان گردید و در تمام مدت حکومت مصدقالسلطنه در بیروت ماند. عدم تغییر او از سفارت لبنان فقط در اثر مساعی و جدیت دکتر حسین فاطمی بود که دشتی را پیشکسوت میدانست. در 1332 به تهران آمد و سناتور شد و تا آخر عمر در کرسی سنا باقی ماند.
دشتی روزنامهنگاری منقد و تندرو بود. روزنامه شفق سرخ در نخستین سالهای تأسیس این موضوع را اثبات میکند. ولی بعدها به صورت یک روزنامه خبری طرفدار دولت درآمد. او به زبان و ادبیات پارسی و تازی و فرانسه تسلط داشت، از زبانهای آلمانی و انگلیسی هم بهره گرفته بود. فوقالعاده تیزهوش ، کم تحمل ، لجوج و عصبی مزاج بود. خودخواهی زایدالوصف داشت، به دیگران به نظر تحقیر مینگریست. استدلال و کلام خود را وحی منزل میدانست . درجوانی و میانسالی سخنوری صحنهساز بود. در دوران پیری و کهولت ، منزوی و گوشهگیر بود.
شهرت دشتی بیشتر در کار نویسندگی اوست. تخیلی و احساسی چیز مینوشت ولی کارهای جدی هم دارد. بیشتر دو اوین شعرای پارسی و تازی را خوانده و تفحص کرده بود. به همین مناسبت کتابهائی در آن زمینه انتشار داده است. غیر از کتاب ایام محبس و کتاب فتنه که هر کدام چندین بار به چاپ رسیدهاند، در اواخر عمر به نقد دواوین شعراء پرداخت. از آن میان عناوین در قلمرو سعدی، دمی با خیام، سیری در دیوان شمس، حافظ چه میگوید، شاعری دیرآشنا ، نگاهی به صائب را باید نام برد که در کمال مهارت به نقد و تفسیر پرداخته و شاعر را آنچنان که خود شناخته است، معرفی میکند. از آثار دیگر او در دیار صوفیان، اعتماد به نفس، عقلاء بر خلاف عقل را باید نام برد.
کتاب دیگری هم تحت عنوان پنجاه و پنج نوشت که قسمتی از تاریخ پنجاه ساله بود. گرچه آن نوشته دستوری در مقابل دریافت دستمزد قابل ملاحظهای انجام گرفت، لیکن در خلال نوشتهها نقد و نیش وجود دارد.
علی دشتی هیچ موقع به دنبال مال و منال نرفت و چیزی تا آخر عمر نیندوخت. در جوانی باغچهای در تیغستان شمیران خریداری کرده بود که تا آخرین روزهای حیات در آن میزیست. او در تمام عمر همسری انتخاب نکرد و در سن 90 سالگی بلاعقبه درگذشت.
منابع:
1- کتاب شرح رجال سیاسی نظامی معاصر ایران، ج 2، نوشته دکتر باقر عاقلی ، انتشارات گفتار با همکاری نشر علم، 1380
نظر شما