رادیو در تعامل با نسلها
رادیو در ایران ۶۸ ساله است. در این سالها نقش و کارکرد این رسانه با تغییرات گسترده و گاه غیرقابل تصوری روبهرو شده است. بسیاری از بزرگان نسل اول، ماجراهای مربوط به ملی شدن صنعت نفت و نقش پررنگ این رسانه را به خاطر دارند. نسل دومیها خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی را فراموش نمیکنند.
آزادی خرمشهر عزیز و پایان ۸ سال دفاع مقدس از جمله یادمانهایی است که رادیو را در ذهن نسل دوم ماندگار کرده است؛ اما نسل سوم تا چند سال پیش درگیری چندانی با رسانه رادیو نداشت. شاید کمتر جوان و نوجوانی را مییافتیم که شنیدن فلان خبر یا پیگیری همان حادثه از رادیو را در زمره خاطراتش بداند.
در این اتفاق، موضوعات مختلفی وارد بودند که از جمله آنها میتوان به گسترش رسانههایی چون تلویزیون و اینترنت اشاره کرد. در این میان، رادیو با حفظ حریم و حرمتهای قدیمش بازماند. جذابیت تصاویر تلویزیون و گستردگی روزافزون اینترنت با آن همه وسعتش کار را برای برنامهسازان رادیو دشوار کرده بود.
در چند سال اخیر با ورود نسل سومیها به رادیو، تفکرات این نسل هم در این رسانه جان گرفت؛ تفکراتی که جذب مخاطب به هر شکل ممکن را توجیه میکرد. اما انگار تعدد بیش از حد و اندازه شبکههای رادیویی رشته کار را از دست قدیمیترهای رادیو بیرون کشید. تمام تمرکز شبکههای رادیویی به جذب مخاطبان نسل سوم بود و نسل اول و دوم در این میان کمکم به فراموشی سپرده شدند.
استفاده از کلمات خاص جوانان و نوجوانان در اجرای برنامههای رادیویی و بهرهگیری از برخی موسیقیهای جوانپسند و فاقد ارزش هنری از جمله راههایی بود که برنامهسازان برای رسیدن به اهدافشان یعنی جذب هر چه بیشتر مخاطبان جوان آزمودند و این آزمایش همچنان ادامه دارد.
ما باید به ظاهر شادمان باشیم که توانستهایم رسانه فراموششده رادیو را کمی بیشتر به میدان رقابت رسانهای نزدیک کنیم؛ اما این که هدف صرفا دیده شدن در این میدان باشد، فینفسه ارزشمند نیست. هدف هر رسانهای از قبل تعیین میشود نه به موقعیت زمانی و اقتضائات مقطعی.
رادیو باید مانند همیشه خصلت اطلاعرسانی، آگاهسازی و تاثیرگذاریاش را حفظ کند وگرنه حفظ و جذب مخاطب کاری است که بسیاری از شبکههای نابهنجار ماهوارهای بسیار بهتر از ما آن را میدانند.
به عبارت سادهتر، اگر ما بتوانیم ۵ مخاطب را براساس اهداف متعالی خودمان حفظ کنیم و ماموریتهایمان در زمینههای اطلاعرسانی، آگاهسازی و تاثیرگذاری را در موردشان به پایان ببریم، بهتر است تا ۱۰۰ مخاطب سرگردان جذب کنیم، در حالی که آنها پس از چند سال همانگونه بیندیشند که روز اول میاندیشیدند.
اساسا رویکرد رادیو به گسترش شبکههای رادیویی و تخصصی کردنشان هم به همین هدف بوده است؛ اما گویی این تعداد روزافزون شبکههای رادیویی کارکرد و هدف یکسانی را دنبال میکنند. شباهت بسیار زیاد شبکهها به یکدیگر ناشی از همین است که ما وظایف و ماموریتهایمان را فراموش کردهایم.
اما ای کاش اینهمه شبکه مشابه به جای تقلید و شبیهسازیهای هنری در حوزه تعریفشده خودشان دست به ابتکارات جدید و دلپذیر میزدند. در چنین حالتی ضمن حفظ حریم رسانه فاخر رادیو، مخاطب هم جذب میشد.
قرار نیست ما با هر مخاطبی به زبان خودش سخن بگوییم تا مبادا ما را رها کند. ما باید آنقدر در ظرافتهای کاریمان دقیق شویم و در خلاقیتهایمان چنان هوشمندانه عمل کنیم که مخاطب پس از مدتی به زبان ما سخن بگوید.
اینگونه است که رادیو میتواند تاثیرگذاریاش را ماندگار و همیشگی کند. میتوان رها کردن کلام و موسیقی در برنامههای رادیویی را موجی گذرا در نظر گرفت که تنها کسانی از آن در امان میمانند که به جای تسلیم شدن و تکرار حرکات دیگران با اندیشههای خویش و آموختن اصول کاری، خود را به ساحل موفقیت میرسانند.
برنامهسازی در رادیو ایران با برنامهسازی در رادیو جوان، تهران یا سلامت متفاوت است. اگر اصول برنامهسازی در رادیو ثابت است، اما هر کدام از شبکههای رادیویی ماموریتهای خود را دارند و میتوان در محدوده این چارچوبها حرکت کرد و زوایای پنهان و ناپیدایی را یافت که مخاطب هر شبکه به آن محتاج است.
شکی نیست کسی که در جستجوی آموختن از رادیو سلامت است چنانچه با اجراهای خارج از عرف به سبک برخی شبکههای دیگر مواجه نشود ایستگاه رادیوییاش را تغییر نخواهد داد. جوانان هم برای شنیدن مشکلات و کمبودهای نسلشان به شبکه جوان مراجعه میکنند نه برای شنیدن کلماتی نامتعارف و مغایر با حریم رسانهای.
به امید اینکه شبکههای تخصصی رادیویی بتوانند با شیوههای معقول و پذیرفته شده مخاطبان خود را جذب کنند و بار دیگر رسانه رادیو در میان همه نسلها شنیده شود.
منبع: روزنامه جام جم
نویسنده : شهرام بهرامینژاد
نظر شما