وسواس، یک بیمارى است‏
موضوع : پژوهش | مقاله

وسواس، یک بیمارى است‏

وسواس، یکى از شایعترین اختلالات و بیماریهاى روانى در جامعه است که به عنوان معضلى همگانى بر عملکرد شغلى، تحصیلى و اجتماعى فرد و روابط او با اطرافیان، تأثیر مى‏گذارد. این اختلال حتى از سنین کودکى دیده شده و در این دوران خطیر که مرحله اصلى رشد و نمو فکرى و جسمى طى مى‏شود، بر کارکرد فرد اثر مى‌‏گذارد. این بیمارى در سنین نوجوانى بخصوص با شروع بحران بلوغ و تضادهاى درونى که نوجوان با آنها روبه‏رو است مى‏تواند اختلال ایجاد کند.

تعریف، شیوع، انواع عوامل ایجادکننده:
در اصطلاح روانشناسى، این بیمارى «اختلال وسواسى – جبرى» خوانده شده و از دسته «اختلالات اضطرابى» به شمار مى‏رود. وسواس عبارت است از فکر، احساس یا تصورات عودکننده و مزاحم که براى شخص، ایجاد اضطراب مى‌‏کند و اجبار به اعمال وسواسى (تشریفات) نیز فکر یا رفتارى آگاهانه و عودکننده نظیر شمارش یا اجتناب از چیزى ترسناک مى‏باشد که براى خنثى‏سازى آن فکر خطرناک، انجام مى‏شود و توسط آن، اضطراب فرد تخفیف مى‏یابد و این چنین است که این عمل، با تکرار، براى فرد به صورت عادت در مى‏آید. معمولاً وسواسها چنان شدید و وقت‏گیر هستند که موجب رنج و عذاب یا مختل شدن چشمگیر فعالیتهاى شخص مى‏شوند. افراد وسواسى مى‏دانند که واکنشهایشان غیر منطقى یا نامتناسب است اما نمى‏توانند در مقابل آن از خود مقاومت نشان دهند.
میزان شیوع این اختلال در جمعیت عمومى حدود ۳ – ۲% است. در میان بزرگسالان احتمال ابتلاى مرد و زن یکسان بوده ولى در نوجوانان، پسرها بیشتر از دختران دچار آن مى‏شوند. غالباً فعالیت تشریفاتى مستقیماً مربوط به ناراحتى ناشى از وسواس فکرى است، مثلاً اعمال شستشو براى رفع آلودگى، انجام مى‏شود یا اعمال وارسى که ناشى از ترس فرد از چیزى خطرناک است. مثلاً فرد مى‏ترسد که مبادا اجاق را خاموش و یا در را قفل نکرده باشد. شایع‏ترین اشکال بالینى «شستشو» و «تمیز کردن» مى‏باشد چون از نتیجه آلودگى مثل بیمارى یا مرگ مى‏ترسد.
امروزه با شیوع بیمارى ایدز (بیشتر در جوامع غربى)، نگرانیهاى وسواس راجع به آلودگى جنسى افزایش یافته است. افکار مزاحم، صرفاً بدون عمل اجبارگونه ممکن است وجود داشته باشد، مثل افکار تکرارى در باره عمل جنسى یا افکار پرخاشگرانه، تشریفات وسواسى مانند، منظم کردن اشیاء. برخى افکار، بر اساس عقاید خرافى شکل گرفته است مثل لمس کردن اشیاء، شمارش یا خواندن اوراد، شکهاى وسواسى مثل شک در نماز و وضو اکثر وسواسها با کندى همراه است و وقت زیادى صرف آن مى‏شود.
برخى علایم و اختلالات روانى مثل اختلالات خوردن، کندن مو، ناخن جویدن، دزدى اجبارگونه و افکار نگران‏کننده راجع به بیمارى را نیز مشابه اختلالات وسواس ذکر مى‏کنند.
در اغلب افراد دچار وسواس، اضطراب و خلق افسرده دیده مى‏شود. در افرادى که دچار بیماریهاى شدید روانى مثل «اسکیزوفرنى»(۱)، اختلالات خلقى شدید، معتادین به مواد مخدر نیز رفتارهاى وسواسى دیده مى‏شود.
عوامل ایجادکننده دخیل در اختلال وسواس، متعدد است. از آن جمله با بررسیهاى تصویربردارى مغزى ثابت شده که در این افراد امکان تغییرات ساختمانى در نقاطى از مغز، وجود دارد. و اختلالاتى در انتقال‏دهنده‏هاى عصبى و مواد مترشحه آنها مثل «سروتونین» دیده مى‏شود. ژنتیک و وراثت، نیز در انتقال بیمارى نقش اساسى دارد، چنانچه در ۳۵% از بستگان درجه اول این افراد، وسواس وجود دارد. یادگیرى و الگوبردارى از والدین و محیط نیز نقش اساسى در بروز این اختلال دارد، چرا که تجربیات اولیه زندگى باعث تثبیت این رفتار در شخص مى‏گردد.
صفات شخصیتى دیده شده در افراد وسواسى از این قبیل است: اضطراب جدایى، مقاومت در برابر تغییر، اهل ریسک نبودن، دو دلى، افکار خرافى و جادویى (فرد خیال مى‏کند به صرف اندیشیدن در باره واقعه‏اى مى‏تواند موجب وقوع آن گردد، و این، موجب نگرانى او مى‏شود)، دلبستگى زیاد به کار و کمال‏طلبى. اغلب وسواسها پس از رویدادهاى بسیار ترس‏آمیز زندگى شروع مى‏شوند. سیر این بیمارى متغیر بوده و ۳۰ – ۲۰% آنها بهبود چشمگیرى مى‏یابند. هر چقدر شروع آن، در سنین پایین‏ترى باشد و فرد به افکار خود تسلیم شود وجود وسواسهاى غریب، پیش‏آگهى را بدتر مى‏کند.

راهبردهاى درمانى:
در ابتداى کار، باید علایم را براى بیمار توضیح داد. مصاحبه با بستگان آنها نیز اهمیت دارد، چرا که غالباً بیمار، اطرافیان را در رفتارهاى وسواسى خود شریک مى‏کند. اکثراً درمان دارویى (البته با تجویز پزشک) براى بیمار شروع مى‏شود که بخصوص امروزه دارویى به نام «فلئوگزنین» مثمر ثمر است که البته به مقدار و مدت لازم باید مصرف شود. باید بیمار در مورد مصرف دارو، به خوبى توجیه شود چرا که گاه مقاومت در مقابل درمان دیده مى‏شود. اما «روان‏درمانى» و بخصوص «رفتاردرمانى» نقش عمده‏اى در درمان این اختلال دارد. بر اساس الگوى رفتارى، درمان در صورتى مؤثر است که:
۱- افکار وسواسى از ناراحتى همراه با آن جدا شوند.
۲- به رفتارهاى تشریفاتى که ترسهاى وسواسى را به صورت منفى تقویت مى‏کنند، خاتمه داده شود.
انواع رفتاردرمانى‏ها عبارتند از:
۱- مواجهه و پیشگیرى‏
۲- حساسیت‏زدایى منظم‏
۳- بازدارى اندیشه (در افکار وسواسى)
۴- درمان انزجارى‏
۵- حواس‏پرتى.
توجه دادن فرد به توصیه‏هاى مذهبى در برخورد با وسواس و نادیده گرفتن شکهاى بسیار و ارایه صحیح دستورات دین، بخصوص توسط اهل فن مثل روحانیون و دبیران معارف همچنین حمایت مداوم و منظم از بیمار توسط متخصص علاقه‏مند، دلسوز و مشوق که به کمک آنها بیمار قادر به ادامه فعالیت مثمر ثمر در زندگى باشد، نیز از راهکارهاى لازم است.

پی نوشت:
۱) اسکیزوفرنى: اختلالى از جمله اختلالات روانپریشى است که در آن فرد قادر به تفکر منطقى نیست و دچار هذیان، توهم، عدم ارتباط صحیح با دیگران مى‏باشد.

منبع: ماهنامه پیام زن ۱۳۸۲ شماره ۱۴۲، دى
نویسنده : آمنه ملاباشى

نظر شما