موضوع : پژوهش | مقاله

استعاره و علم (3)

متن پیش رو بخش سوم و پایانی سخنرانی دکتر حسین شیخ رضایی عضو هیات علمی انجمن حکمت و فلسفه است که با عنوان "استعاره و علم" روز پنج شنبه 18 بهمن 1386 در موسسه معرفت و پژوهش ایراد شد.


رابطه استعاره و علم
امروزه پژوهش درباره استعاره دامنه گسترده ای را از فلسفه زبان، روان شناسی تجربی، مردم شناسی، فلسفه دین، هوش مصنوعی، علوم شناختی و فلسفه ذهن شامل شده است. من در ادامه سخن به فلسفه علم می پردازم.
بعد از افول رویکردهای پوزیتیویستی و تجربه گرایی، نگاه استعاری به فلسفه علم رشد کرده است. به طور سنتی فلاسفه تجربی مسلک مثل هابز و لاک و پوزیتیویست ها روی خوشی به استعاره نشان نمی دهند. یعنی پیرو سنت ارسطویی اند.
آنان معتقدند وظیفه زبان علم این است که واقعیت را در عریان ترین حالت خود توصیف کرده و جایی برای گمراه سازی باقی نگذارد. حداکثر سودی که استعاره می تواند داشته باشد این است که توجه ما را به یک چیز جلب کند و بعد از آن، جا را به زبان غیر استعاری واگذار کند.
هابز در لویاتان می گوید: "در اثبات از طریق ادله در راهنمایی و مشاوره و در هر گونه تفحص مجدانه درباره حقیقت قوه داوری کفایت می کند. مگر آنکه گاهی ضرورت یابد تفهیم مطالب از طریق تشبیهی مناسب آغاز گردد. در آن صورت به همان میزان به مخیله نیاز است و فقط به همان میزان به مخیله نیاز است. اما استعارات در این مورد کلاً کنار گذاشته می شوند. زیرا چون در آنها آشکارا سخن فریبنده به کار می رود. کاربرد آنها در امر راهنمایی یا استدلال حماقت آشکار است."
پوزیتیویست ها هم نظراتی مشابه هابز اتخاذ کرده اند. آنها معتقدند استعاره، زینت کلام است. خط فاصل دقیقی بین حوزه تحت اللفظی و استعاری وجود دارد و در حوزه علم باید از زبان تحت اللفظی استفاده کرد. حال به صورتبندی های موجود از انواع ارتباطات استعاره و علم می پردازم.
اولین حوزه که حوزه عمومی بوده و به فلسفه علم مربوط نمی شود، این است که باید برای کل فرآیند یا پروسه پژوهش علمی استعاره داشته باشیم. همانگونه که می گوییم، زندگی مزرعه است، مشابهتاً هم می توانیم بگوییم که علم یا پژوهش، سرمایه گذاری علمی است. یعنی مفهوم سرمایه گذاری از حوزه اقتصاد به علم منتقل می شود.
تحقیقات زیادی درباره نقش استعاره در زندگی افراد صورت گرفته است. مثلاً استعاره هایی که دولت آمریکا در زمان جنگ به کار می برد. مثلاً استعاره محور شرارت. اولین و سطحی ترین ارتباط بین علم و استعاره این است که کل فرآیند علم را با استعاره نشان بدهیم.
نوع دوم که اهمیت علمی دارد، نقش استعاره در تعلیم و تربیت و آموزش علم است. این موضوع با حوزه روان‌شناسی پیوند نزدیکی دارد. کتابهای زیادی در این باره نگارش شده است. مثلاً اینکه ما به خاطر تدریس علم ژنتیک و ژن‌شناسی به دانش‌آموزان دبیرستان از چه استعاره‌ای استفاده کنیم. جالب است در تحقیقی وقتی از چگونگی مفهوم ژن از دانش‌آموزان پرسیده‌اند، اغلب دانش‌آموزان از استعاره برای پاسخ دادن استفاده کرده‌اند. مثلاً ژن مثل اثر انگشت یا خال روی صورت است.
مثلا همه شما در کلاس درس شیمی با گوی و گویچه‌هایی برای تدریس مواجه شده‌اید که از آنها به عنوان استعاره برای اتم‌ها استفاده کرده‌اند. انواع و اقسام استعاره‌ها در آموزش علم به کار می‌روند که بسیار مهم‌اند. حتی درباره اینکه رابطه معلم، علم و دانش‌آموز چگونه باید باشد، توسط استعاره‌های مختلفی بیان شده است. این استعاره‌ را شنیده‌اید که دانش‌آموز یک دانشمند جوان است.
سومین کاربرد استعاره در علم خود به سه شاخه تقسیم می‌شود. اولین نکته این است که استعاره به ما کمک می‌کند که برای پدیده‌ها و رفتارهایی که در جهان می‌بینیم و جدیدند و برای آنها معادلی در زبان وجود ندارد، به کمک استعاره دست به تقویت زبان بزنیم. یعنی حوزه علوم در حال منبسط شدن است. در عین اینکه زبان ما برای آنها معادلی ندارد. استعاره در اینجا به گسترش زبان علم کمک می‌کند. به عبارت دیگر زبان علم توسط استعاره غنی‌سازی می‌شود.
ما با پدیده‌ای مثل جریان الکتریسیته مواجه و آشنائیم. ولی هنگام اولین کشف آن، نامی برایش متصور نبود. تا اینکه به استعاره جریان الکتریسیته دست یافتیم. به این معنا، زایایی زبان مدیون استعاره است. حتی در علم.
مثل سیاه‌چاله، میدان الکتریسیته، طول موج، فضای منطقی، انتخاب طبیعی، امواج صوتی، فاصله زمانی و غیره. همه این موارد تعابیر استعاری‌اند که زبان ما را غنی کرده‌اند.
بوید در این زمینه می‌گوید: "استعاره یکی از انواع راه‌هایی در دست دانشمندان است تا با آن زبان را درون ساختار علّی جهان جای دهند."
هول می‌گوید: "استعاره نقشی حیاتی در پیوند زدن میان زبان علم و جهان دارد. البته با تغبیر نظریه‌ها، استعاره‌ها هم عوض می‌شوند. چرا که اکنون مجموعه جدیدی از مشابهت‌ها در طبیعت مشاهده می‌شود."
هسه می‌گوید: "عقلانیت مستلزم آن است که پیوسته زبانمان را با جهانِ در حال گسترش تطبیق دهیم. و استعاره یکی از مهمترین وسایل انجام آن است."
بنابراین اولین نقش یا خدمتی که استعاره به علم و به معنای اخص کلمه در فلسفه علم می‌کند این است که زبان ما را زایا می‌کند.
دومین نقشی که ا‌ستعاره‌ها در علم دارند جنبه سرنخ بودن آن است. در دیدگاه دیویدسون دیدیم وقتی که استعاره ای به کار می‌بریم، هنوز در مورد اینکه چی شبیه چی است مطمئن نیستیم. فقط می‌دانیم باید چیزی را به مثابه چیز دیگر ببینیم.
خیلی اوقات در علم می‌دانیم که چیزی شبیه چیز دیگر است و برایش استعاره می‌سازیم. در واقع این استعاره‌ها برای ما جنبه سرنخ دارند و به ما کمک می‌کنند وجوهی از چیزی را که بیشتر می‌شناسیم به آن منتقل کرده و آزمایش کنیم تا به درستی آن پی ببریم.
مثلاً هاروی گفته است حرکت خون در بدن، حرکت سیکلی است. این استعاره‌ای است که جنبه سرنخ دارد. آن موقع که هاروی بیش از 200 سال پیش چنین گفت، حرکت خون در بدن را به مثابه یک سیال در یک سیکل بسته دیده‌ بود.
داروین می‌گوید: بدن، ماشین است. استعارهِ درخت اجداد و نردبان حیات از آن اوست.
فروید علاقه عجیبی داشت که ارتباط بین بخش‌های مختلف آگاهی را به شارش یک سیال تشبیه کند. یعنی چیزی از یک بخش آگاهی به بخش دیگر سَیَلان پیدا می‌کند.
در فلسفه ذهن هم چنین استعاره‌ای به چشم می‌خورد. امروزه همه نظریه‌ها در حال تلاش برای اثبات این مدعا هستند. مدل کیک کشمشی برای اتم توسط تامسون ارائه شده است.
به نظر من اینطور به نظر می‌رسد که دو نگاه به استعاره در علم مکمل هم می‌باشند. ما ابتدا چیزی را به مثابه چیز دیگر می‌بینیم. در عین اینکه به این آنالو‍ژی اطمینان نداریم. وقتی که در آن شاخه علمی پیشرفت کردیم کم کم می‌توانیم آنالوژی‌ها را بسازیم. در واقع ما در انتهای کار می‌توانیم استعاره را در زبان تحت‌اللفظی به کار بریم. ولی در ابتدا استعاره‌ها مثل زدن ضربه یا جرقه‌ای به ذهن دانشمند است.
سومین نکته در مورد ارتباط بین علم و آنالوژی این است که به نظر برخی از جمله ریچاردز ، زبان به عنوان یک کل، یک استعاره است. برخی دیگر هم همین اعتقاد را در مورد علم دارند و می‌گویند مدل‌سازی علمی امری استعاری است. یعنی در پناه مدل، چیز دیگری را می‌فهمیم.
اصحاب این نظریه افراطی‌اند: هر مدل‌سازی یک کار استعاری است.
لزومی ندارد هر کس به این امر متعهد باشد. شاید بتوان گفت مدل‌سازی، استعاره نیست ولی ما از بعضی محصولات آن مثل سیاه‌چاله‌ استفاده استعاری می‌کنیم. این نظر فلاسفه علم راجع به استعاره است.این مسایلی که درباره آنها سخن گفتم صرفا نکته هایی در باره استعاره و رابطه آن با علم بود./ پایان

منبع: / سایت / باشگاه اندیشه ۱۳۸۷/۰۱/۰۷
خبرنگار : سعید بابایی
سخنران : حسین شیخ رضایى

نظر شما