موضوع : پژوهش | مقاله

آرمان خواهی و عدالت طلبی

بی شک یکی از طلایه داران و چهره های شاخص شعر اعتراض را باید محمدکاظم کاظمی دانست. او و دیگر هم قطارانش در ابتدای جوانی با کاروان شعر انقلاب و سپس شعر دفاع مقدس همراه شدند و پس از آن به ایستگاه شعر عدالت خواه رسیدند. گفت وگویی صمیمی با او می توانست برای بسیاری از هم نسلانش یادآور خاطرات آن روزها و برای اهالی جوان تر شعر معاصر، روشنگر و درخور توجه باشد.

 

* جناب آقای کاظمی خوب است این گفت وگو را با مرور فضای اجتماعی و سیاسی اوایل دهة 1370 و نیز احوال شخصی خودتان در زمان سرودن شعرهای شاخص اعتراضی تان آغاز کنیم. این شعرها تا چه حد از اوضاع اجتماعی ایران تأثیر پذیرفته اند و چه اندازه به تحولات کشور خودتان افغانستان مربوط می شوند؟
شعرهایی مثل «دارکوب»، «پیوند» و «احد» به طور کامل با توجه به مسائل افغانستان و انحرافات مجاهدین پس از اخراج شوروی و اختلافات داخلی آنها سروده شدند، امّا شعر «ابوذر» رویکردی عام داشت و در حال و هوای شعرهای اعتراضی داخل ایران (که شاعرانی چون علیرضا قزوه آنها را می سرودند) سروده شد. همچنین است شعر «نابسامانی»، که با مسائل افغانستان ارتباط مستقیمی ندارد، یا شعر «آدم آهنی» که باز کلیت دارد. شعر «کفران» نیز برای بوسنی سروده شد که البته انتقادی است عمومی از وضعیت جامعه ی مسلمانان. ... شعر «آشتی» با مطلع «شکر خدا که اهل جدل هم زبان شدند» وقتی سروده شد که رهبران افغانی در داخل خانة کعبه پیمان صلح امضا کردند و مصرع «با هم به سوی کعبه ی عزت روان شدند» هم به همین موضوع اشاره می کند، اما همان شعرهایی که دقیقاً براساس مسائل افغانستان سروده شد، در همان زمان یا بعد از آن، به گونه ی شگفت انگیزی با رویدادی سیاسی و اجتماعی ایران هم خوانی پیدا کرد.

* شاید دلیلش هنرمندی شما باشد که هنگام سرودن آنها، زبانی عمومی و کلی را برگزیده اید و بیش از آنکه به مصادیق اشاره کنید، به مفاهیم توجه کرده اید تا از شعاری شدن هم پرهیز کرده باشید.
یک دلیلش هم شاید این باشد که سیر تغییرات جوامع گوناگون بسیار به هم شبیه است و بعضی از رویدادها در هر جای دیگری هم ممکن است اتفاق بیفتد؛ یعنی اگر شما بخواهید با نگاهی کلی سیر عدالت خواهی را دنبال کنید، همة این شعرها با آن سیر هماهنگی پیدا می کند، اما از سوی دیگر سیر رویدادهای افغانستان را هم به گونه ای ویژه می توانید در این اشعار پیگیری کنید. به هرحال آنچه در افغانستان گذشت (یعنی اختلافات و درگیری های درونی سیاستمداران و پایمال شدن حقوق قشرهای فرودست) در هر جایی ممکن است اتفاق بیفتد. اینکه عده ای از مبارزان سابق اهل قدرت شوند یا اهل ظلم و شهدا را فراموش کنند و ... واقعیت هایی است که به افغانستان محدود نمی شود؛ البته این مسئله در افغانستان و ایران با فاصله ای زمانی رخ داد؛ یعنی در افغانستان چنین مسائلی زودتر اتفاق افتاد و به شکل خشونت آمیز و جنگ داخلی جلوه گر شد، اما در ایران دیرتر و به شکل دیگری، یعنی درگیری های سیاسی، ظاهر شد که بیشتر پس از رحلت امام خمینی آشکار شد.
من نوعی احساس وظیفه در برابر رویدادهای افغانستان داشتم و در مقام یک شاعر می خواستم مسائل مملکت خودم را بیان کنم. مخاطبان من نیز در آن سال ها بیشتر افغان ها بودند و بیشتر در مجامع و محافل افغان شعر می خواندیم و طبیعتاً انتظار این بود که این حرف ها گفته شود. الان هم این دغدغه وجود دارد و شعرهایی همچون «سیب» و «عمو زنجیرباف» و ... حاصل این دغدغه ها بوده اند. شعرهایی هم سروده ام که موضوع آنها عام بوده است؛ مثل «ابوذر»، «کفران»، «روایت» و ... ، اما امروز وقتی همه ی اینها را در کنار هم قرار می دهیم در یک مسیر ارزیابی می شوند، بدون اینکه تعمدی در کار وجود داشته باشد.

* البته به نظر می رسد نگاه خاص شیعی و اسلامی شما و نظام نشانه شناسی اشعارتان، که به فضای فرهنگی ایران بسیار نزدیک است، نیز باعث شده است این اشعار در ایران با استقبال روبه رو شوند.
خب، در اصل جهان بینی من با تأثیرپذیری مستقیم از اندیشة امام(ره)، آثار شهید مطهری و مفاهیم انقلاب اسلامی شکل گرفته است. از قدیم هم نوعی آرمان خواهی در من وجود داشته است. همچنین یکی از آثاری که در نوع نگاه و خط سیر فکری من تأثیر گذاشت آثار اقبال لاهوری بود و من از او غرب ستیزی، بازگشت به خویشتن، اتحاد اسلامی و جهان وطنی اسلامی را آموختم.

* جناب آقای کاظمی عده ای شعر عدالت را به نوعی امتداد شعر دفاع مقدس می دانند.
بله، در شعر ایران دقیقاً همین طور بود و می توانیم بگوییم عده ای بعد از اینکه جنگ پایان یافت به منظور حفظ میراث جنگ و اینکه ارزش های جبهه نباید پایمال شود، بحث عدالت و اعتراض را مطرح کردند و نمونه ی مشخص این فرآیند، شعر آقای جعفریان است که با مطلع «امشب از چشمم بسیجی می چکید» آغاز می شود و به بیت هایی چون «با شمایم ای ...» می رسد.


منبع: سایت باشگاه اندیشه ۱۳۹۰/۹/۱۲
گفت و گو شونده : محمدکاظم کاظمی

نظر شما