مروری بر سیر سینمای جهان و ایران
آغاز قرن بیستم، آغاز بسیاری از تحولات مدرن به شمار میرود و در این میان سینما یا همان هنر هفتم نقش بسزایی در دگرگونیهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... دارد. سینما که در تعریف علمی آن گفته میشود شاخهای از هنر است که در آن یک داستان به وسیله تصاویر متحرک نمایش داده میشود و این تصاویر متحرک از عناصری چون تصویر که همان فریمها باشد و صوت که شامل صدا و موسیقی و گفتگوست یکی از محبوبترین و عامترین هنرها به شمار میرود. هرچند گفته میشود «برادران لومیر» در سال 1895 میلادی صنعت سینما را پدیدار ساختند و با تولید آثاری چون "ورود قطار به ایستگاه" که اولین فیلم ساخته بشر است، "خروج قایق از لنگرگاه"، "غذا خوردن کودک"، "خروج کارگران از کارخانه" که تمامی آنها صرفا از یک نما تشکیل شده بود به عنوان پایهگذاران هنر هفتم شناخته شدند اما باید توجه داشت قبل از این دو برادر فرانسوی اختراع دستگاههایی چون کینتوسکوپ و ویتاسکوپ خود به خود در پیدایش دستگاه سینما توگراف نقش به سزایی داشتهاند. پس از برادران لومیر یک فرانسوی دیگر یعنی “ژرژ مه لویس» در تکامل و گسترش سینما نقش زیادی داشته است چنانچه این اولین فیلمساز تاریخ سینما نسبت به سینما یک دیدگاه تئاتری داشت؛ یعنی او پردههای گوناگونی از نمایش را فیلمبرداری میکرد و سپس این پردهها را به یکدیگر اتصال داده و تصاویری واحد را با یک خط داستانی ارائه میداد.
ناگفته نماند این هنرمند و خالق آثار هنری را پدید آورنده فن تروکاژ در سینما میدانند. در ادامه باید به این نکته اذعان داشت که بعد از این دو نسل هنرمند، یک هنرمند دیگر، یعنی «ادوین اس پورتر» در تکامل بنیادین و ساختاری سینما تلاش بسیاری کرد و سینما را از حالت نمایش و تئاتر خارج کرده و به شکلی که امروز شاهد آن هستیم به جهانیان نشان داد. ادوین اس پورتر را پیشگام فن تدوین فیلم مینامند. وی با تولید فیلمهایی چون زندگی آتش نشانان آمریکایی و سرقت بزرگ قطار از اولین هنرمندانی است که آغازگر فیلمسازی مدرن در هالیوود شد.
در ادامه این نوشتار چه خوب است سری هم به تاریخچه سینما در ایران بزنیم. هنری که تنها صد و چند سال از اختراع آن میگذرد و جالب آنکه کشورهایی چون ایران تنها اندکی بعد از رواج این هنر هفتم با آن آشنا شدند؛ یعنی اولین بار مظفرالدین شاه قاجار دوربین فیلمبرداری را وارد ایران کرد که این قضیه مربوط به سال 1279 هجری شمسی میشود و این چنین با ورود سینما توگراف فصل نوینی در سینما و این صنعت در ایران پدیدار شد. در سال 1291 هـ. ش اولین سالن سینمای عمومی ساخته شد. هرچند تا سال 1308 هیچ فیلمی در ایران ساخته نشد و اندک سینماهای آن زمان تنها اختصاص به پخش فیلمهای خارجی با زیرنویس فارسی و یا اینکه یک نفر به طور کامل و گاه به صورت بدیههگویی داستان فیلم را بازگو میکرد اختصاص داشت و جالب آنکه در این دوره هنر سینما یک هنر اشرافی بود و عوام حق ورود به سینما را نداشتند تا اینکه در سال 1308 هـ. ش نخستین فیلم بلند سینمایی ایران با نام «آبی و رابی» توسط آوانس اوگانیانس و با فیلمبرداری خان بابا معتضدی ساخته شد.
مابین سالهای 1308 هـ. ش تا سال 1311 هـ. ش چندین فیلم صامت در ایران ساخته شد. اما در سال 1311 هـ. ش یک تحول اساسی در سینمای ایران رخ داد و آن ساخت اولین فیلم ناطق ایرانی با نام «دختر لر» بود که توسط عبدالحسین سپنتا در بمبئی ساخته شد. این تحول اساسی رفته رفته داشت باعث رخدادهای مهم سینمایی ایران میشد که بروز جنگ جهانی دوم از یک طرف و نیز تشدید سانسورها و حاکم شدن فضای خفقان سیاسی و اجتماعی از سوی دیگر سینما این هنر نوپا را در آن زمان دچار رکود کرد. جز ساخت چند فیلم که ناشیانه از آثار عشقی و جنایی غربی کپی برداری شده اثر دیگری ارائه نشد ولی این وضعیت رکود چندان دوام نیافت و در سال 1322 هـ. ش و با تاسیس چندین شرکت سینمایی، تحول نوین در سینمای ایران رخ داد.
اما متاسفانه با بروز کودتای بیست و هشتم مرداد در سال 1332 هـ. ش و حاکم شدن جو اختناق در آن زمان سینمای ایران از چندان موفقیتی برخوردار نبود.
بیشک دهه چهل شمسی را میتوان دهه جهش بزرگ سینمای ایران دانست. دههای که با ظهور کارگردانانی چون سهراب شهید ثالث، بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، علی حاتمی و... همراه با بازیگرانی چون علی نصیریان، عزتالله انتظامی و... همراه بود چنانچه در این زمان سینما رفته رفته از آن حالت خشونت و جاهل منشی فاصله گرفت و تقریبا یک هنر همراه با تفکر و فلسفه شد؛ به طوری که آثاری چون گاو، پستچی و... در زمره این نوع آثار ماندگار آن دوران میباشند. البته نباید از خاطر دور داشت که تاسیس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال 1348 هـ. ش و همکاری کارگردانان جوانی چون عباس کیارستمی، با آن کانون نقش بسیار زیادی در شکلگیری موج جدیدی از سینما در ایران داشت که این موج جدید از سینمای دیگر کشورهای جهان که از حالت سرگرمکنندگی خارج شده و به شکل معناگرایی گرایش پیدا کرده بودند، اثرات بسیار زیادی گرفته بود.
در ادامه باید به این نکته تاکید کرد سینمای دهه پنجاه سینمایی سیاسی است و در آن گرایشهای گوناگون سیاسی با زبان تصویر بیان میشود هرچند در کشاکش این سینمای سیاسی که از آثار مطرح آن میتوان به فیلم «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی اشاره کرد، نوعی دیگر از سینما پدیدار میشود که دوربین فیلمبرداری در آنها به میان توده مردم رفته و لایههای مختلف زندگی ایشان را به تصویر میکشد که این تصاویر اغلب همراه با انتقادات اجتماعی است و متاسفانه بسیاری از این فیلمها از تصاویر و صحنههای غیر اخلاقی است پر شده است چون فیلم کندو ساخته فریدون گله و یا اینکه در این دوران فیلمهایی ساخته میشوند که تنها مسئله موجود در آنها عشق و هوسرانی است که تصاویر دوربین اغلب نمایانگر تصاویری ضد اخلاقی که بیشک این نوع فیلمها تنها مخاطبان خاص خودشان را داشتند.
البته در ادامه نباید از آثار ماندگار و معناگرایی چون آرامش در حضور دیگران اثر ناصر تقوایی، رگبار اثر بهرام بیضایی و طبیعت بیجان، اثر سهراب شهید ثالث غافل ماند که محصول پدیدار شدن نوعی از سینمای مفهوم گرا است.
سینمای بعد از انقلاب اسلامی تا سال 1362 هـ. ش سینمایی تقریبا جسته و گریخته است، از یک طرف بخصوص قبل از سال 1360 هـ. ش فیلمهایی سیاسی با مضامینی مبارزاتی ساخته میشود که اغلب آنها سوژههایی نخ نما شده و تکراری دارند. از یک سو با آغاز جنگ تحمیلی، موج جدیدی از فیلمهای جنگی آغاز میشود و از طرفی هم موج جدیدی از فیلمهای ملودرام خانوادگی روی پرده سینما میرود اما در سال 1361 هـ. ش و با تاسیس بنیاد سینمایی فارابی و پس از آن با به راه انداختن جشنواره فیلم فجر، سینمای ایران در یک خط سیر حساب شدهای حرکت کرد و آثاری ماندگار را به جهانیان عرضه داشت که به دست آوردن جوایز مهم سینمایی بیانگر آن است؛ جوایزی چون جایزه پلنگ طلایی، در جشنواره لوکارنو، در سال 1997 م. توسط جعفر پناهی به خاطر فیلم آینه، جایزه روبرتو روسیلینی در جشنواره کن به عباس کیارستمی، نامزد اسکار شدن فیلم مجید مجیدی در سال 1998 م و...
منبع: روزنامه رسالت ۱۳۸۹/۰۱/۲۴\
نویسنده : اکبر خوردچشم
نظر شما