لباس پرچم فرهنگ
پارچه و لباس ایرانى فقط زیبا نیست، زیبایى یکى از ویژگى هاى لباس هاى ما ایرانیان است؛ دامن هاى پرچین و شکن قاسم آبادى، چادرهاى سبز ضربدرى و برقع هاى بوشهرى، بالاپوش هاى مردانه لرى، لباس هاى متین کردى با آن مچ پیچ هاى سفید، روسرى هاى زرد گل ونى زنان خرم آباد و کویناک هاى سرخ ترکمن فقط و فقط زیبا نیستند، این لباس ها محل تلاقى فرهنگ و اخلاق و طبیعتند. برقع یعنى پوشش براى جلوگیرى از آفتاب سوختگى، برقع یعنى حجاب، برقع یعنى هزار سال فرهنگ. مچ پیچ یعنى دستمالى براى پاک کردن پیشانى، مچ پیچ یعنى وسیله اى براى جلوگیرى از نفوذ حشرات موذى به درون لباس، مچ پیچ یعنى دستمالى براى پایکوبى.
اندیشمندان، لباس را مهمترین نمود عینى هر فرهنگ و بارزترین جلوه شخصیتى هر فرد مى دانند. صاحب نظران فرهنگى اعتقاد دارند فرهنگ از دو سویه هسته و پوسته قابل ارزیابى است که کار کرد لباس در هر دو بخش معنادار است. شاید بتوان اینگونه بحث را پیش برد که یک توریست با قرارگرفتن در حوزه اى فرهنگى، براى اولین بار با نمودهاى عینى آن فرهنگ برخورد خواهد کرد و کمتر خواهد توانست به عمق رفتارها و سوابق و پیشینه ها نفوذ کند. اما چرا این موضوع را پیش کشیدیم به این دلیل ساده که لباس هاى بومى ایران وقتى در معرض دید قرار مى گیرد، بویژه با در نظرداشتن سویه پوسته این گونه فرهنگى، بى هیچ تعارفى زیباست، اما زیبایى لباس هاى بومى ایران به همین جا ختم نمى شوند. آنها زیبا هستند، چون کارکردهاى چندگانه اى از خود بروز مى دهند و این همان ویژگى است که در طراحى لباس هاى امروزى کمتر مدنظر قرار مى گیرند.
در سیاست کلان مربوط به پوشش و لباس، ممیزى واردات بى رویه و بى حساب و کتاب بسیار مهم است، همچنین توجه به شکوفایى صنعت داخلى و جلوگیرى از ورشکستگى آن که در عین رونق اقتصادى مدیریت این هنر - صنعت را هم ساده تر مى کند و نتیجه چنین سیاست حمایتى از اصناف، پوشیدگى، شادابى، راحتى، تنوع، توزیع مناسب و دسترسى آسان، مناسب بودن قیمت، جذابیت و مطابقت لباس ها با الگوهاى سنتى اقوام ایرانى و شرایط اقلیمى خواهد بود.
رعایت موارد بهداشتى، در نظر داشتن موارد اخلاقى، زیبایى و...، جنبه هاى متفاوتى هستند که یکجا مى توان در لباس هاى بومى ایران دید.
لباس امروزى
شاید بگویید این حرف ها به ما چه ربطى دارد، ما نه در جنگل هاى شمال زندگى مى کنیم، نه در کوهستان هاى کردستان و نه در دل طبیعت خشن کویر؛ این حرف ها به درد ۱۰۰ سال پیش مى خورد، نه حالا که همه شهرنشین شده ایم و انواع و اقسام ماشین ها ما را محصور کرده اند. شاید تا حدودى هم حق با شما باشد، ما هم نگفته ایم غروب ها براى قدم زدن در پارک ملت یا لاله، لباس قاسم آبادى بپوشید یا روسرى هاى گل و نى، هرچند اگر این کار را هم بکنید، اتفاق بدى نیفتاده است، اتفاق بد آن است که با کلاه سیب زمینى کاران مکزیک به خیابان بیایید یا دستمال دزدان دریایى سواحل اسکاندیناوى را به سر ببندید!
یک نظریه قدیمى مى گوید هر عنصر فرهنگى اگر خود قدرت نو شدن و سازگارى با شرایط را نداشته باشد، محکوم به فناست، شاید کلاه مکزیکى و دستمال سر وایکینگ ها هم چیزى در خود پنهان داشته که امروز مرزها را در نوردیده و به میدان ونک رسیده است. در این حرفى نیست، اما یک نظریه قدیمى دیگر هم مى گوید که این آدم ها هستند که مى توانند عناصر فرهنگى خود را جهانى کنند یا آنها را از بین ببرند، بدون تردید هر هویت پررنگ یا کمرنگى که در پس کلاه مکزیکى نهفته باشد، به ما ارتباطى ندارد، اما سرنوشت شلوار کردى و کلاه و بالا پوش هاى نمدى چندان بى ربط با ما نیست.
کارشناسان براى طراحى لباس امروزى مردم جامعه ایران با پشتوانه لباس هاى بومى نظریات متفاوتى دارند، در یک نظر گاه به ترکیب، تأکید مى شود، در نظریه اى دیگر بر برخوردارى از قواعد طراحى و در نظریه سوم استفاده از برخى نشانه هاى بومى.
محسن شکیبا طراح پارچه و لباس در تحلیل این سه نظریه مى گوید:
«نظریه اول که قواعد ترکیب را پیش روى طراحان قرار مى دهد، در برخى موارد، بویژه در ترکیب با لباس هاى امروزى مى تواند مفید واقع شود، اما در کل راه حل مطمئنى به نظر نمى رسد، به عکس در نظرگاه دوم که استفاده از قواعد و منطق طراحى را پیشنهاد مى کند، مى توان با تأمل بیشترى برخورد کرد. این روش به طراحان مى گوید که در طراحى لباس امروزى باید عناصر لباس، ویژگى هاى چندوجهى از خود بروز دهند، یعنى هم به ویژگى هاى بهداشتى توجه شود که این مسئله علاوه بر شکل طرح در جنس لباس هم مصداق پیدا مى کند، هم موازین اخلاقى مورد توجه باشد، هم پسند و سلیقه روز و هم عناصر و نشانه هاى فرهنگى و ... در حالى که در نظریه سوم تنها به استفاده از نشانه هاى فرهنگى تأکید شده است.»
مشکلات فرارو
مشکلات فراروى لباس مناسب براى مردان و زنان ایرانى تنها در نوع طراحى آن خلاصه نمى شود، دکتر منصور خضرى - کارشناس مسائل اجتماعى- در این رابطه مى گوید: «به اعتقاد من اولین گام، فرهنگسازى است نه اینکه بیاییم و مردم را نصیحت کنیم، بلکه به آنها هشدار دهیم که مثلاً پوشیدن لباس تنگ و چسبان آن هم با جنس پلاستیک و مواد شیمیایى چه خطراتى براى سلامتى جوانان دارد.
موضوع صرفاً در موارد اخلاقى خلاصه نمى شود، اگرچه این مسائل از اهمیت بالاترى برخوردار است، اما وقتى ما مستقیماً انگشت روى اخلاق مى گذاریم، جوان فکر مى کند قصد نصیحت داریم و گریزان مى شود، در حالى که واقعیت هاى علمى را اگر باز کنیم، غیرمستقیم به همان موازین اخلاقى هم خواهیم رسید. به عنوان مثال باید براى جوانان خوب این موضوع جا بیفتد که پوشیدن لباس تنگ و چسبان تا چه اندازه مى تواند به تخریب ذهنى و روانى منجر شود. خب، اخلاق هم چیزى غیر از این را نمى گوید.» وى در ادامه عنوان مى کند: «پس از فرهنگسازى، موضوع مهم دیگر، سامان دادن به واردات پوشاک است. در حال حاضر پوشاک مضر ارزان قیمت و عجیب و غریب چینى عملاً صنعت تولید پوشاک ما را ورشکسته کرده و این جاى تعجب دارد که بعد از این همه اظهار نظرهاى مختلف و تذکر رسانه ها، هنوز یک متولى براى رسیدگى به این مسئله وجود ندارد. به نظر من ما در طراحى مشکلى نداریم. به هر حال ایران کشور هنرخیزى است و نمى شود براحتى گفت که ضعف ما در طراحى است، خیر، طراحان تحصیلکرده و خوش ذوق ایرانى قاعدتاً این توانایى را دارند که لباسى طراحى کنند که هم لباس روز باشد، هم زیبا باشد و هم برخوردار از پشتوانه هاى غنى فرهنگى، اما وقتى بازار در دست واردات بى رویه قرار مى گیرد، دیگر جایى براى طراح ایرانى باقى نمى ماند.
یادم مى آید همین چند سال پیش ایتالیایى ها از طراحان ما خواسته بودند تا برایشان نوعى لباس بلند زنانه طراحى کنند. خب، وقتى این قابلیت وجود نداشته باشد که چنین درخواستى صورت نمى گیرد. به علاوه سال هاى متمادى است که لباس هاى محلى ما در جشنواره هاى متعدد بین المللى کسب مقام مى کنند، بنابراین با اندکى سر و سامان دادن به وضعیت واردات، نحوه به کارگیرى طراحان و حمایت از تولیدکنندگان مى توانیم روى پاى خودمان بایستیم و حتى صادرکننده هم باشیم.»
کارشناسان پوشاک، جلوگیرى از گسترش صنعت زیرزمینى پوشاک را هم یکى دیگر از راهکارهاى مهم ساماندهى این صنف مى دانند. یعنى در حالى که تولید کنندگان بزرگ در آستانه ناامیدى و ورشکستگى قرار مى گیرند یا مجبور مى شوند متدها و مدل هاى غربى را براى ادامه حیات تقلید کنند، تولید کنندگان زیرزمینى براحتى و بدون دغدغه، ژورنال هاى غربى را تولید کرده و در عین حال باعث تغییر ذائقه بازار مى شوند. یک فرمول قدیمى عرضه و تقاضا مى گوید همانگونه که تقاضا سیاست عرضه را شکل مى دهد، عرضه و تبلیغ، بویژه تبلیغ غیرمستقیم نیز مى تواند پسند مشترى را تغییر دهد.
سلیقه هاى جور واجور
انتخاب فرم و رنگ لباس هاى آموزشگاه هاى دخترانه طى چند سال اخیر جزو یکى از بحث هاى جدى بوده که با واکنش هاى متفاوتى هم روبه رو شده است. در این میان اعتقاد برخى بر این است که در انتخاب لباس آموزشگاه ها علاوه بر حفظ تمامى موازین، باید به شرایط اقلیمى و بافت سنتى و اجتماعى شهرها و مناطق مختلف هم احترام گذاشت چنانچه بسیارى از والدین در شهرستان ها با اقلیم ویژه، نسبت به نوع رنگ و فرم انتخابى براى لباس دانش آموزان اظهار نارضایتى مى کنند. در این گونه انتخاب ها گاه حتى توجهى به سردسیر و گرمسیر بودن منطقه نمى شود. کارشناسان اعتقاد دارند براى چنین انتخاب هایى باید پیش از هر چیز به سن بچه ها توجه کرد؛ البته ناگفته پیداست که منظور از توجه، سلیقه به خرج دادن نیست، بلکه به کارگیرى اصول روان شناسى به واسطه کارشناسان خبره است.
منبع: روزنامه ایران ۱۳۸۷/۱۰/۰۲
نویسنده : علی حسینی
نظر شما