سید عبدالله شیرازی
سیدعبدالله شیرازی در شب یکشنبه 13 شعبان 1309 هـ. ق برابر 3 اسفند 1271 هـ ش در بیت علم و فضیلت در شهر شیراز دیده به جهان گشود و در دامان پاک مادری علویه از سلاله فاطمه زهرا (س) و تبار سرور آزادگان و سالار شهیدان ابی عبدالله الحسین(علیه افضل الصلوه و السلام) و زیرنظر والد گرامیش فقید سعید آیتالله حاج سید محمدطاهر موسوی که از فقهاء بزرگ و اعاظم علماء شیراز بود، پرورش و تربیت یافت، و درسهای نخستین زندگی را که شالوده شخصیت علمی و معنوی و انقلابیش بود، فرا گرفت تا به مراحل عالیه سطح رسید و مقداری از خارج فقه و اصول را در خدمت اساتید ارجمندش مانند آیتالله شیخ علی ابوالوردی و آیتالله میرزا محمدصادق مجتهد شیرازی و آیتالله حاج شیخ محمدرضا ثامنی تلمذ نمود.
در اوائل سال 1330 هـ ق در سن 21 سالگی به دنبال مبارزه سرسختانه والد ماجدش آیتالله سیدمحمدطاهر علیه استبداد قاجار و نفوذ استعمار پیر انگلیس به همراه پدرش برای مدت شش ماه به سیوند (بین شیراز و اصفهان) تبعید شد و در این مدت با شور و شوق و ارادهای راسخ در مکتب آن پیر خرد و حکمت به فراگیری علمی در زمینه آموزههای دینی و سیاسی پرداخت.
و در مبارزه با طاغوت عصر خود و ستمگران وقت، بهترین یار و معین برای پدر بود و در ارتباط با همین واقعه بود که در پاسخ به عمال نظام حاکم که خواستار اخذ تعهد به منظور بازگرداندن او از تبعیدگاه به شیراز بودند، فرمود: دین یعنی پیاده کردن برنامههای اصلاحی و مصلح هرگز از تبعید و زندان و مرگ نمیهراسد.
پس از گذراندن دوره تبعید و بازگشت به شیراز همچنان به درس و تدریس و فراگیری و تربیت طلاب فاضل حوزه علمیه ادامه داد، تا آنجا که استاد بزرگوارش برای وی گواهی اجتهاد صادر نمود و درباره ایشان فرمود: «... آقا سید عبدالله احتیاج به نجف رفتن ندارد.»
در سال 1333 هـ ق پس از طی مراحلی از درس خارج در حوزه علمیه شیراز به منظور درک مراتب عالیه اجتهاد و فقاهت به نجف اشرف عزیمت کرد و از محضر پرفیض اساطین فقه و فقاهت و ارکان اصول و اجتهاد و مراجع بزرگ وقت همچون مرحوم آیتالله آقا ضیاءالدین عراقی و آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی و زمان کوتاهی در محضر آیات عظام میرزا محمدحسین نائینی و شیخ محمدحسین اصفهانی (رضوانالله تعالی علیهم اجمعین) استفاده نمود.
ایشان پس از آنکه در چندین مرحله کتابهای کفایه و مکاسب و رسائل را در حوزه علمیه نجف اشرف تدریس کرد، سرانجام به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردان مبرز و دانشمندی را تربیت نموده و آنان را به جامعه اسلامی تحویل داد که هر یک از آنان امروز مشعلی فروزان در قطری از قطار میباشند.
دوران تلمذ آیتالله شیرازی در محضر آیتالله آقا ضیاء عراقی سیزده سال به طول انجامید و حد اعلای اعتقاد را به علمیت وی داشت و شیفته مبانی اصولی او بود، و بر همین اساس منتهای علاقه را به این استاد بزرگوار داشت، همچنان که استاد نیز در میان صدها شاگرد مبرز که در حوزه درس او و زیر منبرش بودند، به این شاگرد علاقه وافری داشت و به وی بهاء میداد و در درس و ادامه مباحثات و مشاجرات اجازه اظهارنظر علمی میداد.
آیتالله شیرازی به همان نسبت که در اصول شیفته استادش آقا ضیاءالدین عراقی بود و او را یگانه دهر و فرید عصر میدانست، در فقه شیفته استاد دیگرش مرحوم آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود و به وی فوقالعاده معتقد بود، و بر این باور که فقه با آن همه گستردگیاش در آستین سید اصفهانی است، هر وقت بخواهد آستین خود را رها نماید از آن فقه سرازیر میشود.
معظم له پس از سیزده سال اقامت در نجف اشرف و فراگیریهای شایسته از اساتید بزرگ و طی نمودن مدارج فقه و فقاهت به منظور ایفای رسالت خطیر دینی خویش و رسیدگی به وضع حوزه علمیه شیراز و بررسی اوضاع خطه گسترده فارس در سال 1345 هـ ق از نجف اشرف به شیراز بازگشتند و به هنگام ترک نجف اشرف، از سوی استاد الفقهاء و المجتهدین مرحوم آیتالله عراقی اجازه اجتهاد مطلق و عدالت تامه و گواهی رسیدن به عالیترین مراحل فقهی و اصولی به وی داده شد.
آیتالله شیرازی پس از ورود به شیراز به جنبههای علمی طلاب حوزه و مدارس علمیه و اوضاع دینی شهر که در اثر روی کارآمدن رژیم قلدر رضاخان وضع آشفتهای به خود گرفته بود، پرداخته و به آن سروسامان دادند و از طرف دیگر در ارتباط با نقشههای شوم و جنایتکارانه رژیم پهلوی اول، که ماهیت تضاد با اسلام را دارا بود با دیگر علمای اعلام و فقهای بزرگ شیراز و اصفهان و قم و به زعامت مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قم، به امر افشاگری و بیدارنمودن مردم پرداختند تا آنجا که جبهه وسیع و عظیم مخالفین رژیم پهلوی متشکل از کلیه طبقات ملت صورت گرفت و قم پایگاه مهم علمی و اسلامی، مرکز تجلی این تلاشها و کوششها بود.
در چنین مقطعی از تاریخ در گوشه و کنار مملکت زمزمه مهیا شدن مقدمات کشف حجاب به گوشها میرسید و موجبات نگرانی قاطبه ملت به ویژه روحانیت و مراجع معظم تقلید پدیدار گردید و همزمان به فکر چارهجویی و شیوه مناسب برای برخورد با این نقشه شوم استعمار گردیدند.
کشف حجاب و قیام خونین مسجد گوهرشاد
آیتالله شیرازی اواخر محرم الحرام سال 1354 هجری قمری پس از پایان مذاکراتش با رهبران مذهبی و علمی حوزه علمیه قم بالاخص مرحوم آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس و بنیانگذار حوزه به طور غیرعلنی وارد مشهد مقدس شدند و لدی الوصول پس از تشرف به زیارت مرقد مطهر و منور حضرت ثامن الائمه ابی الحسن علی بن موسی الرضا(ع) با آیتالله حاج آقا حسین قمی و آیتالله حاج سید یونس اردبیلی دیدار مفصلی نموده و پیرامون اوضاع جاری کشور تبادل نظر نمودند و برای اتخاذ موضعی سرسختانه و غیرقابل انعطاف تصمیم جدی و قطعی گرفتند که در این تصمیمگیری دیگر علما، مبرز شهر مقدس مشهد همراه و همفکر بودند.
تجلی این موضعگیری جدی، دعوت از همه اقشار مردم جهت تحصن در مسجد گوهرشاد و خلاصه آن تحصن، حادثه خونین مسجد گوهرشاد بود که در اثر حمله ددمنشانه عمال جنایتکار رژیم پهلوی با فجیعترین وضع به متحصنین رخ داد و در اعقاب آن دستگیر نمودن هشت تن از مبرزترین علماءو فقهاء مشهد مقدس بود.
دستگیری آیتالله شیرازی و آیتالله حاج سید یونس اردبیلی و دیگر علماء بزرگ، موج وسیعی از خشم و نفرت مردم مسلمان ایران و دیگر کشورهای اسلامی پدید آورد و ملت مسلمان ایران را برای یک مقابله جدی با نظام دیکتاتوری رضاخانی آماده کرد و تحرکاتی در کشورهایی همانند هند، پاکستان و افغانستان رخ داد و اقداماتی از سوی علماء این بلاد صورت گرفت تا آنجا که شاه قلدر مجبور به مبادرت به آزاد نمودن بزرگان دین نمود.
آیتالله شیرازی پس از آزادی از زندان رضاخان قلدر در تهران، در روز سهشنبه 28 رجب المکرم 1354 هجری قمری برابر با چهارم آبان 1314 شمسی وارد شیراز شد و پس از گذشت یک سلسله مراسم، برنامههای وسیع الاطراف خود را از سر گرفت.
با گذشت چند ماهی مجددا مسئله کشف حجاب به نحو علنی و عمومی مطرح گردید و رژیم جنایتکار پهلوی تمهیداتی را برای تحقق یافتن این برنامه ضد اسلامی آغاز نمود.
آیتالله شیرازی که از این وضع شدیدترین عذاب روحی را متحمل شده و راهی برای قیام و انجام وظیفه، مقابله و مبارزه نمییافت هجرت از شیراز را بر تداوم اقامت در آن شهر ترجیح داد و به نجف اشرف مراجعت کرد.
ایشان معتقد بود که رژیم پهلوی از سوی استعمارگران غرب تنها برای مبارزه با اسلام و ضربه زدن به مسلمانان بر سرکار آمده است، همچنان که همزمان با بر سر کار آمدن این رژیم، آتاتورک در ترکیه بدین منظور ماموریت یافته بود.
مبارزات و مجاهدات در نجف اشرف علیه رژیم پهلوی
معظمله در نجف اشرف یعنی پایگاه فقاهت دنیای اسلام مبارزات بیامان خود را علیه استعمار آغاز کرد، با حذف رضاخان از صحنه قدرت و روی کارآمدن پسرش، به افشاگری پرداخت و او را که با سپردن امور سیاسی و اقتصادی مملکت به بیگانگان کشور و ملت را به مخاطره شدیدتری افکنده بود، مورد تقبیح و نکوهش قرار داده و با عنوان نمودن این مطلب که "عاقبت گرگزاده گرگ شود" مردم را به مقاومت هر چه بیشتر دعوت فرمود.
حمایت از مرحوم آیتالله کاشانی، اعلام انزجار و ابراز تنفر شدید و محکوم نمودن جنایت اعدام نواب صفوی، مخالفت با لایحه ننگین انجمنهای ایالتی و ولایتی، تلگرام شدید اللحن به امینی نخستوزیر وقت،احضار سفیر کبیر ایران (در بغداد) به نجفاشرف و اعلام ضرورت لغو این لایحه، برخورد تند با رفراندوم ششم بهمن (انقلاب سفید شاه و مردم) که از توطئههای خطرناک با کارگردانی آمریکا بود، در تمامی این صحنههای سیاسی با صدور اعلامیه و مخالفتهای صریح با توطئههای استعمار، نشان میدهد که این مرجع بزرگ چون کوهی استوار به بلندی رسالت مرجعیت دینی با صلابت ایستاده است.
به دنبال این وقایع، در سالگرد شهادت رئیس مذهب حضرت جعفر بن محمد الصادق (ع) در مراسمی که در مدرسه فیضیه قم با سخنرانی افشاگرانه امام خمینی برگزار شد، رژیم آمریکایی شاه با اعزام نیروی ضربت به قم و کنترل شدید شهر و مقابله با حرکت اسلامی و یا یورش صدها کماندو و افراد گارد، جمعی از روحانیون را به شهادت رسانده و در و دیوار مدرسه فیضیه را با خون آن عزیزان رنگین کرد.
در چنین لحظات حساسی بود که اعلامیههای پرشور مرحوم آیتالله شیرازی از نجف اشرف صادر میشد و رژیم جنایتکار پهلوی را به خاطر این عمل وحشیانه که عملا در محو روحانیت تلاش میکرد، مورد حمله قرار میداد.
آیتالله شیرازی در مبارزات به حق ملت مسلمان ایران که به رهبری امام خمینی از سال 1341 ش آغاز گردید، پیشتازترین مراجع تقلید در حمایت از ایشان بود.
مبارزات آیتالله شیرازی با رژیمهای حاکم بر عراق
آیتالله شیرازی نه تنها با ایادی و عوامل استعمار در ایران مبارزه سختی مینمود، بلکه از همان روزهای اولی که به نجف اشرف مشرف شد، نسبت به دست نشاندگان استعمار پیر انگلیس بر مقدرات مردم عراق در زمان نظام سلطنتی عراق هم ساکت ننشست و پس از بروز تحولات سنگینی در عراق و سقوط رژیم سلطنتی و بر سر کار آمدن رژیم جمهوری در برابر رژیم عبدالکریم قاسم و اعمال ضد اسلامی و همچنین حکومت عبدالسلام عارف و خصومت او با شیعیان عراق و سرانجام با روز کار آمدن حزب بعث و آغاز جنایتهای حسن البکر و صدام، لحظهای از مبارزه و افشاگری غفلت نورزید بلکه در کنار مرحوم آیتالله آقای سید محسن حکیم (رحمهالله تعالی علیه) در برابر رژیم ضد اسلامی و دیکتاتور سفاک بعث موضعی قاطع اتخاذ نمود.
مهاجرت از عراق
معظم له در سال 1354 ش پس از یک عمر مبارزه همه جانبه با رژیمهای حاکم بر عراق بخصوص رژیم ضد اسلامی و سفاک حزب کثیف بعث که از هیچ جنایتی فروگذار نکرد، به عنوان یک مبارزه منفی و مقابله سنگین و وارد نمودن یک ضربه شدید و کوبنده، تصمیم بر مهاجرت از نجف اشرف و بیرون شدن از عراق گرفت و به هنگام ترک نجف اشرف اعلام فرمود: "میخواهم صدای ملت مسلمان و مظلوم و ستمدیده و رنج کشیده عراق را به جهان و جهانیان برسانم و مسلمانان جهان را علیه رژیم ضد اسلامی و عفلقی حاکم بر عراق به حرکت درآورم".
بر این اساس حتی با توجه به ممانعت شدید و جلو گیری رژیم جنایتکار بعث از این حرکت، معظم له در اواخر آذر ماه 1354 نجف اشرف را پس از 63 سال اقامت در آن ترک نمود و راهی ایران گردید و پس از طی مراحلی در آخرین روزهای دی1354 ش وارد شهر مقدس مشهد گردید و در جوار مرقد مطهر و منور و ملکوتی و مضجع پاک حضرت ابی الحسن علی بن موسا الرضا (صلواتالله وسلامه علیه) رحل اقامت افکند و بساط عهدهداری مسئولیت جامعه اسلامی و برافراشتن پرچم خدمت به جامعه شیعه را گستراند و به حکم موقعیت زعامت حوزه علمیه و مرجعیت عامه تقلید ضمن اشتغال به پرورش و تربیت صدها نفر از فضلاء و عناصر بارز حوزه و تدریس و تالیف کتب علمی، پرچم مبارزه علیه طاغوت را به دوش گرفت و همگام با امام خمینی قاطعانه به مجاهدات و مبارزات و بسیج افکار عمومی علیه رژیم پهلوی و نقشههای شوم استعمار ادامه داد، تا به اراده خداوند متعال و استعانت از ولیالله الاعظم امام عصر(عجلالله تعالی فرجه) انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی رسید.
با پیروزی انقلاب شکوهمند ملت ایران به رهبری روحانیت و در پیشاپیش آنان مراجع معظم تقلید و در رأس همه امام خمینی (قدس سره)، سیل توطئهها و ایجاد موانع از طرف استکبار جهانی به رهبری آمریکا برای توقف با انحراف جریان اصیل اسلامی نهضت، آغاز گردید که شاخصترین آن توطئههای تحمیل جنگ هشت ساله عراق علیه ایران اسلامی بود.
آیتالله شیرازی با شناخت دقیق از حزب بعث و شخص پلید صدام معتقد بود که خطر وجود صدام در عراق نه تنها به نابودی عراق میانجامد بلکه تا صدام بر عراق حکومت مینماید، هیچ گونه ثبات و امنیتی در منطقه وجود نخواهد داشت.
خدمات عالم المنفعه حضرت آیتالله شیرازی در عراق و ایران بسیار بوده است که فرصت بیان آن در این مقال نمیگنجد، اما آثار علمی، یکی دیگر از باقیات الصالحات ایشان است که به این شرح میباشد:
الف: آثار به طبع رسیده:
1 - عمده الوسائل فی الحاشیه علی الرسائل - 3 جلد
2 - کتاب القضاء - 2 جلد
3 - رسائل فقهیه.
4 - رفع الحاجب فی الاجره علی الواجب
5 - الدرر البیض فی منجزات المریض.
6 - ازاحه الشبهات فی الشک فی الرکعات.
ب: آثاری که هنوز به طبع نرسیده است:
1 - کتاب الزکاه - 2جلد.
2 - کتاب الطهاره.
3 - کتاب الصلاه
4 - تعلیقه علی کفایه الاصول.
5 - تعلیقه علی کتاب المکاسب.
6 - غایه المنیه فی معرفه الوقت و القبله.
ج: تقریرات درس خارج آیتالله شیرازی
1 - تنقیح الاصول/4 جلد / به قلم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی ارومی
2 - کتاب الصوم /2 جلد / به قلم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی ارومی
3 - رساله فی الترتب / به قلم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اکبر وحیدی همدانی.
4 - کتاب الخمس /2 جلد/ به قلم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اکبر وحیدی همدانی.
5 - القطره فی زکاه الفطره / به قلم حجه السلام والمسلمین شیخ علی محمدی مازندرانی.
6 - کتاب الحج / به قلم حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد تقی طبسی.
7 - محاضرات فی الحج/ به قلم حجه الاسلام والمسلمین حاج سید محمد علی شیرازی.
پرواز به سوی معبود
و سرانجام آن فقیه عالی مقام و مرجع عالیقدر، مجاهد نستوه و عالم ربانی، اسطوره زهد و تقوی و شخصیت بزرگواری که حدود یک قرن وجود مبارکش منشاء خیر و درخشندگی بود، در ساعت 30/11 شب پنجشنبه مصادف با شب اول محرم آغاز سال 1405 هجری قمری برابر 5 مهرماه 1363 شمسی دعوت حق را لبیک گفت و دیدار معبودش را با جان و دل پذیرا شد و به مصداق آیه شریفه "یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضبیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی" روح پاکش به سوی معشوقش شتافت و در جوار رحمت حق تعالی قرار گرفت.
منبع: «مرد جهاد و اجتهاد: به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد رحلت آیتالله سیدعبدالله شیرازی» . روزنامه جمهوری اسلامی 16/9/89
نظر شما