شهر فرهنگى ، فرهنگ شهرى
رشد شهرنشینى و صنعتى شدن جوامع شهرى، فرهنگ جامعه را به سرعت از اعتقادها و آداب سنن دور کرد و تمایل به زندگى امروزى و استفاده از رفاه و ارزش هاى مادى به نوعى ارزش اجتماعى تبدیل شد به گونه اى که رشد تجملات وتزئینات در سیماى شهر و خانه ها از همیشه نمایان تر شد و جامعه ها را از پایبندى به یکدیگر و مناسبات خانوادگى و خویشاوندى دور کرد.
چندى قبل یکى از آشنایان تعریف مى کرد که پیرزنى در همسایگى آنها بود. فرزندانش او را به خاطر از کار افتادگى و ناتوانى در حرکت به خانه سالمندان مى برند، ولى با کمال تأسف پیرزن از شدت ناراحتى بعد از ۲۵ روز دق مى کند. این نمونه اى از تغییر و تحول در نگرش ها و روابط اجتماعى و فرهنگى جامعه است. در جوامع سنتى، روابط اجتماعى به هم پیوسته بود، باورهاى مشترک و مشخصى وجود داشت، افراد همدیگر را مى شناختند، اعتماد میان افراد بیشتر بود و روابط اجتماعى براساس آشنایى هاى درازمدت، دوستى و مناسبات فامیلى و خانوادگى استوار و پایدار بود. ولى جوامع بزرگ شهرى امروزى به خاطر وجود شرایطى خاص، فرصتى براى شناختن افراد نگذاشته است. افراد به جاى خانه و محیط زندگى در محیط کار با افراد بسیارى روابط برقرار مى کنند، اما به دلیل شغل هاى متفاوت و موقعیت اجتماعى افراد، روابط با روابط سنتى متفاوت است که در این ارتباط بیشتر به جاى وجود علایق و احساسات، غلبه با موقعیت اجتماعى افراد است.
در شهرهاى بزرگ تحرک اجتماعى و تغییر پایگاه طبقاتى به راحتى صورت مى گیرد، ضمن آن که نامتجانس بودن فرهنگ شهرى بیشتر مواقع، سازمان شکنى اجتماعى و تغییر ساختارسنتى را به همراه دارد. این موضوع بیشتر ناشى از تراکم بالاى جمعیت، وجود فرهنگ هاى گوناگون، رنگ باختن برخى از آنها و اختلاط با هویت شهرى، گسترش منطقه هاى حاشیه نشین و در نتیجه ایجاد فاصله میان قشرهاى مختلف در این جوامع است. امروزه شهر ها بیگانگى را در انسان ها تقویت مى کنند و احساس تنهایى، جدایى و تمایل به تنهایى را در میان طبقات مختلف جامعه رشد مى دهند.
وجود معضل هاى بزرگ شهرى مانند ترافیک هاى سنگین و گسترده، بیکارى، کمبود و یا گرانى مسکن، گسترش جرم و جنایت و آلودگى هاى زیست محیطى و فرهنگى علاوه بر گسترش زمینه هاى بى اعتمادى میان انسان ها این احساس را در شهرنشینان ایجاد مى کند که شاید مسئولان شهرى قادر به اداره شهرنیستند و این امر در پاره اى مواقع میل به قانون گریزى را درجامعه دامن مى زند و جلوگیرى از این کار نیازمند برنامه ریزى هاى فرهنگى و ایجاد بستر فعالیت هاى سالم و سازگار از سوى مدیران و مسئولان است.
مدیریت فرهنگى نیازى ضرورى
در این چند سال افزایش جمعیت، گسترش ترافیک، آلودگى هاى زیست محیطى و کمبود و گرانى مسکن ذهن بسیارى از برنامه ریزان شهرى و مدیران اجرایى شهر را بیش از پیش به خود مشغول کرده بود و جلسه هاى بسیارى هم براى حل آنها تشکیل شده و مى شود، ولى همه اینها بیشتر با فیزیک و ظاهر شهرها در ارتباط است، ضمن این که هنوز پاسخ منطقى و مناسب براى این مسائل پیشنهاد نشده است ولى آنچه فراموش شده نیازهاى فرهنگى و رسیدگى به آرمان ها و خواست هاى درونى جامعه است.
هر شهرى در کنار ساخت فضاها و کالبد شهر، نیازمند برقرارى روابط معقول بین محیط طبیعى و فیزیکى با وضع اجتماعى و فرهنگى است. به طور معمول در کلانشهرها و شهرهاى بزرگ، ریشه بسیارى از بحران هاى بزرگ و زنجیره اى را باید در ضعف فرهنگ بومى و محله اى دنبال کرد.
در شهرهایى که زندگى ماشینى، روابط مجازى غربى، فروشگاه هاى بزرگ، مراکز فروش دور از منزل و نبود یا کمبود فضاها و عرصه هاى عمومى در محدوده محله ها و نواحى، منجر به از بین رفتن روابط محله اى و منطقه اى شده است، خصوصى شدن اوقات فراغت، گذراندن زمان زیاد در منزل، کاهش ارتباط میان همسایگان، نبود زمان و فرصت کافى براى تخلیه فشارهاى ناشى از مشکلات زندگى روزانه و مانند اینها گسترش یافته و بر ایجاد و تشدید بحران هاى شهرى مؤثر واقع شده است.
ضمن آن که بى توجهى و آگاهى نداشتن حکومت هاى محلى یا همان شهردارى ها به مسائل اجتماعى و فرهنگى روز، زمینه را براى افزایش این بحران ها و نابسامانى هاى شهرى هموار کرده است. این امر دلیل محکمى بر نیاز ضرورى شهرها به مدیریت کامل و جامع شهرى در همه مسائل بویژه مسائل فرهنگى و اجتماعى است.
فقر فضاهاى فرهنگى در شهرها
هرچند وظایف شهردارى ها براى ما بیشتر در ظاهر شهرها خلاصه و نمود داشته است، اما وظایف دیگرى هم برعهده شهردارى ها قرار دارد و حمایت از نهادهاى متولى فعالیت هاى هنرى، سرگرم کننده، تفریحات جمعى، شهرى و نظایر آنها و حمایت و تقویت فعالیت هاى فرهنگى و اجتماعى از آن جمله است.
شهردارى تهران از جمله فعال ترین شهردارى هاى کشور در گسترش فعالیت هاى فرهنگى و اجتماعى بوده و سعى کرده این فعالیت ها را در مراکزى از جمله فرهنگسراها و خانه هاى فرهنگ متمرکز کند و در مناسبت هاى مختلف مانند ماه هاى محرم، صفر و رمضان به گونه هاى مختلف در صدد گسترش زمینه هاى فرهنگ اسلامى و شیعى است.
از طرفى کمبود و گرانى زمین در شهرها، دست شهردارى ها را در تأمین فضاى فرهنگى و تفریحى بسته است، این در حالى است که این مراکز در اعتلاى روحیه شهرنشینى نقش اساسى دارند و در پرکردن اوقات فراغت شهرنشینان بویژه در کلانشهرى مانند تهران مطرح هستند.
رسول خادم عضو شوراى شهر تهران در جلسه اى با تأکید بر این که فضاى فرهنگى از نخستین نیازهاى شهرهاست، گفت: «باوجود گسترش طولى و عرضى شهر تهران این شهر از لحاظ داشتن فضاى فرهنگى و تفریحى بویژه کتابخانه، فقیر ترین شهر کشور محسوب مى شود.» نباید فراموش کرد که بیشتر فضاهاى فرهنگى در شهرهاى بزرگ استقرار دارند و شهرهاى کوچک حتى از کمترین میزان این فضاها بى بهره اند و این یکى از عوامل مهاجرت از شهرهاى کوچک و بزرگ است. به طورى که جمع زیادى از دانشجویان که براى تحصیل به شهرهاى بزرگ مى روند، پس از پایان تحصیل در این شهرها اقامت کرده و به دیار خود باز نمى گردند. این که خادم از فقر فرهنگى تهران مى گوید، جاى تعجب ندارد. چون همراه با روند گسترش شهر و مهاجرت به تهران، فضاهاى فرهنگى گسترش نیافته و در بیشتر مناطق، فضاى مناسب براى این امر در نظر گرفته نشده است.
در طول سه، چهار سال گذشته توجهاتى به خرده فرهنگ هاى موجود در شهر بویژه در محله ها شده است، اما باید گفت که بى توجهى به این خرده فرهنگ ها و تلاش نکردن براى بالابردن کیفیت شاخص هاى فرهنگى موجب شده برنامه هاى فرهنگى به نتیجه نرسد.
در کنار همه این موارد وقتى فضاهاى فرهنگى ایجاد مى شود، توجه به ۲ نکته ضرورى است:
۱- شرایط جغرافیایى، بومى و فرهنگى منطقه
۲- توجه به نیاز منطقه با در نظر گرفتن استانداردهاى موجود
اصلاح فرهنگ شهرى راه حل بحران ها
برنامه ریزى شهر ها نیازمند ایجاد هماهنگى میان دستگاه هاى تصمیم گیرنده در حوزه فرهنگى و اجتماعى است یعنى شهردارى ها، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، وزارت مسکن و شهرسازى، صدا و سیما، سازمان میراث فرهنگى، سازمان تربیت بدنى و برخى دیگر از دستگاه ها که هرکدام به گونه اى داراى تجربیاتى در برنامه هاى فرهنگى، اجتماعى و تفریحى هستند. البته لازمه حل مسائل شهرى و بحران ها اصلاح رفتار شهروندان و وجود فرهنگ مناسب شهرنشینى است؛ دو مقوله اى که پایه و اساس پایدارى و دوام هر شهرى است.
فرهنگ در اینجا شامل موضوع هاى اجتماعى، هنرى، ورزش همگانى، محیط زیست، محصولات فرهنگى، صوتى، تصویرى و خدمات آموزشى است.
در چارچوب این حرکت، ایجاد تعادل، تناسب و هماهنگى در برنامه ریزى هاى کلان شهرى ضرورى است و همه اجزاى شهر باید با در نظر گرفتن نقش فرهنگ در مناسبت هاى اجتماعى شهر، تأسیسات شهرى، نظام حمل و نقل و کالبد شهر و کاربرى هاى شهرى سعى کنند تعادل لازم را به وجود آورند.
تبیین و تعیین مبانى فرهنگ شهرنشینى براى همه مردم بویژه قشر جوان و نوجوان، برقرارى زمینه مناسب براى رشد و اعتلاى این فرهنگ و ارتقا و اصلاح فرهنگ همگانى با تکیه بر مساجد و محله هاى شهر- که پایگاه اصلى فعالیت هاى فرهنگى و آموزشى شهرى است- گامى مؤثر در دستیابى به شهر فرهنگى است. البته ناگفته نماند ایجاد و توسعه فضاهاى فرهنگى مانند فرهنگسراها، خانه هاى فرهنگ، کتابخانه هاى عمومى و تخصصى، نگارخانه ها، موزه ها و بناهاى فرهنگى به فراخور جمعیت محله ها و منطقه هاى شهرى در حوزه فعالیت ها و برنامه هاى شهردارى ها است.
منبع: روزنامه ایران ۱۳۸۵/۱۲/۱۲
نویسنده : محمودرضا رحمانى
نظر شما