برده داری هنوز زنده است
برده داری هنوز منسوخ نشده است؛ با وجودی که قرن ها مبارزه و فداکاری به طور موفقیت آمیزی باعث شده تا برده داری در قوانین تمام کشور های جهان ممنوع شود، با این وجود این پدیده شوم به طور کامل از بین نرفته است.
وقتی از برده داری صحبت می شود، خلاف استنباطی که ممکن است در ابتدا ایجاد شود؛ منظور کارگرانی نیست که در فقر مطلق زندگی می کنند و مجبورهستند برای دریافت حقوقی اندک، ساعات طولانی کار کنند. منظور از "برده" افرادی هستند که در اسارت کامل به سر می برند و برای کاری که می کنند حتی حقوقی ناچیز دریافت نمی کنند و نمی توانند کوچک ترین بخش از سرنوشت خود را به دست خود رقم بزنند. این افراد معمولا برای این به بردگی گرفته می شوند و یا تن به بردگی می دهند که به برده داران بدهکارند و یا برای گرفتن اندکی غذای روزانه مجبور به بردگی هستند.
بنابر تخمین های برخی محققان، امروز در حدود 27 میلیون نفر برده در کشورهای مختلف جهان از جمله نیجریه، سودان و برزیل وجود دارند. برخی دیگر نیز معتقدند شمار واقعی بردگان حتی 10 برابر بیشتر از این است.
این آمار و ارقام حاکی از این است که برده داری نه تنها ریشه کن نشده، بلکه تقویت نیز شده است؛ چرا که در دوران تجارت بردگان یعنی در قرن نوزدهم میلادی در مجموع حدود 13 میلیون برده خرید و فروش شده اند.
آمار و اطلاعات دقیقی درباره شمار و وضعیت بردگان در جهان امروز وجود ندارد؛ چرا که اطلاعات کمی در مورد این پدیده از سوی کشورها منتشر می شود. در حقیقت هیچ کشوری تمایل ندارد که با انتشار چنین آماری اعلام کند با برده داری دست و پنجه نرم می کند و این لکه ننگ را پذیرفته است. نبود آمار دقیق در مورد بردگان تا حدی نیز نشان دهنده بی توجهی دنیای مدرن به شدیدترین و غیرانسانی ترین نمونه حقوق بشر است. کشورهایی که از لحاظ سیاسی و اقتصادی بسیار قدرتمند هستند، می توانند نقش اصلی را در مبارزه با برده داری ایفا کنند، ولی همین کشورها به دلیل منافع سیاسی و اقتصادی که در این قضایا دارند، ترجیح می دهند در برابر برده داری سکوت کنند.
این استنباط غلط که دوران برده داری به پایان رسیده است، تا حد زیادی ناشی از این است که شکل و محتوای برده داری در طول قرن گذشته تغییرات زیادی پیدا کرده است.
در برده داری امروز، رنگ پوست، نژاد و قومیت اهمیت کمتری دارد و چیزی که مهم تر است، ضعف، محرومیت و زودباوری است.
در دوران تجارت بردگان در چند قرن پیش، کشورهای قدرتمند غربی به طورعلنی اقدام به خرید و فروش بردگان می کردند، اما امروز برده داری عمدتا در کشورهای فقیر و به طور پنهان دنبال می شود.
افزایش شدید جمعیت جهان در طول نیم قرن گذشته، گسترش فقر و جهانی شدن اقتصاد همه از عواملی هستند که باعث شده برده داری گسترش یابد. امروز دیگر اقتصاد مرز جغرافیایی نمی شناسد و روند جهانی شدن اقتصاد باعث شده کشورهای قدرتمند غربی دیگر نیازی نداشته باشند که بردگان را با زنجیر به کشورهای خود بیاورند. این بردگان امروز در کشورهای خود به بردگی گرفته می شوند و نتیجه فرسایش استخوان ها و تلاش آنها به صورت کالاهای ارزان قیمت به دست گروه های تجاری با نفوذ غربی می رسد.
در پی جهانی شدن اقتصاد، روابط تجاری بین کشورهای جهان قوی تر از گذشته شده و کشورها حتی می توانند در خاک یکدیگر کارخانه های تولیدی برپا کنند. همین فرصت های جدید برای فعالیت های اقتصادی بین المللی می توانند در جهت منفی به کار گرفته شوند و موجب تقویت برده داری شوند. دیگر نیازی نیست بردگان را اسیر کرد و با زنجیر به کارخانه های غربی برد، در حالی که می توان کارخانه های غربی را به سرزمین بردگان منتقل کرد.
از سوی دیگر شدت فقر به حدی گسترش یافته که دیگر نیازی نیست بردگان به اجبار به کشورهای غربی منتقل شوند. امروز بسیاری از فقیران جهان برای این که زنده بمانند چاره ای ندارند جز این که به بردگی تن دهند؛ این اقدام باعث می شود که برای مدت بیشتری زندگی کنند. امروز نا امیدی مردم در بسیاری از کشورهای فقیر در حال توسعه و تلاش آنها برای فرار از فقر، باعث پر رونق شدن قاچاق انسان و در حقیقت قاچاق برده شده است. حالا دیگر قاچاق انسان به یکی از شیوه های اصلی برده داری تبدیل شده است. کشورهایی از جهان که اوضاع اقتصادی نابسامان و دولت های بی ثبات دارند، می توانند به بهشتی برای قاچاقچی های انسان تبدیل شوند. جنگ های داخلی و بلایای طبیعی که باعث آوارگی مردم می شوند نیز شرایط را برای برده داری و قاچاق انسان هموارتر می کنند. بنابر اعلام سازمان ملل متحد، قاچاق انسان سالانه 9 و نیم میلیارد دلار سود دارد و از لحاظ سودآور بودن رتبه سوم را در بین جرائم سازمان یافته به خود اختصاص داده است. قاچاق مواد مخدر و قاچاق اسلحه به ترتیب در جایگاه اول و دوم قرار دارند. انتظار می رود تا 10 سال آینده قاچاق انسان به سود آورترین جرائم سازمان یافته تبدیل شود. در حقیقت می توان گفت که بخش عمده ای از سود قاچاق انسان از طریق برده داری تامین می شود. شدت برده داری در جهان معاصر به حدی است که سازمان ملل متحد، سال 2004 را سال بین المللی مبارزه با برده داری نام گذاری کرد. بنابر اعلام وزارت دادگستری آمریکا در سراسر جهان سالانه بین 600 تا 800 هزار نفر به صورت قاچاق از مرزهای کشور خود به کشورهای دیگر منتقل می شوند و 80 درصد این افراد را زنان تشکیل می دهند که تعداد زیادی از آنها مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند.
یکی دیگر از تغییراتی که در قرن گذشته در شکل برده داری ایجاد شده، این است که در گذشته برده داران سعی می کردند برده های خود را تا جایی که ممکن است قوی و سالم نگه دارند تا بتوانند حداکثر استفاده را از آنان بکنند، اما حالا دیگر این طور نیست؛ چرا که افزایش شدید جمعیت جهان باعث شده برده داران در اکثر موارد کوچک ترین توجهی به وضعیت جسمانی بردگان نداشته باشند. بهای بردگان آن قدر نازل شده است که تعویض یک برده، کم هزینه تر از درمان آن است! در گذشته برده داری به این معنی، مالکیت قانونی بر یک انسان بود، اما امروز هیچ فردی نمی تواند مالک قانونی یک برده باشد. البته این به نفع برده داران امروز شده است، چرا که از تمام منافع برده داری استفاده می کنند، بدون این که کوچک ترین مسوولیتی در برابر برده داشته باشند. جمعیت جهان از دوران جنگ جهانی دوم تا کنون سه برابر شده است و همین امر باعث شده تا برده ها آن قدرارزان شوند که حتی به عنوان سرمایه تلقی نشوند.
اکنون صاحب یک کارخانه نساجی در هند می تواند یک برده را با یک هزارم بهای یک برده در دهه 1850 آمریکا بخرد. امروز از بردگان به حدی کار کشیده می شود تا جان دهند و یا به بیماری و معلولیت هایی دچار شوند که باعث از کار افتادگی آن ها شود. این بردگان از کارافتاده از هیچ سیستم تامین اجتماعی و حمایتی برخوردار نیستند و معمولا در فقر مطلق و انزوا و بدون داشتن خانواده ای، باقی عمر خود را در انتظار مرگ می نشینند.
وقتی واژه برده داری به گوش می رسد، یکی از کشورهایی که در ذهن تداعی می شود، کشور سودان است. دولت سودان همواره وجود برده داری را انکار می کند، ولی برخی گروه های حمایت از حقوق بشر تاکید دارند که در این کشور، تعداد زیادی زن و کودک به بردگی گرفته شده اند. امروز بسیاری از اسیران جنگ های داخلی از جمله جنگ داخلی سودان به بردگی گرفته می شوند و این روش یکی از روشهای رایج برده گیری شده است.
برده داری جنسی
یکی از اشکال اصلی برده داری در جهان امروز، برده داری جنسی است؛ یعنی این که بخش عمده ای از بردگان امروز مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند. برده داری جنسی عمدتا با قاچاق انسان مرتبط است.
یکی از تاکتیک های رایج برده داری در قرن 21 فریب دادن نا امیدان و جوانان و دور کردن آن ها از خانه و خانواده خود است. نابرابری های گسترده جهانی در زمینه های ثروت، آموزش و فرصت ها باعث امکان پذیر شدن این نوع برده داری شده است. این تاکتیک معمولا زنان و دختران جوان را هدف قرار می دهد. در اکثر جوامع روستایی کشورهایی مانند سودان و اندونزی، فرزند پسر از ارزش اقتصادی بالاتری برخوردار است. وقتی شخصی به این خانواده ها مراجعه می کند و پیشنهاد می کند که می تواند برای فرزند دخترشان کار پیدا کند، اکثرشان به سرعت این پیشنهاد را قبول می کنند، چرا که تصور می کنند دخترشان به عنوان خدمتکار و یا در یکی از مشاغل مرسوم دیگر به کار گرفته خواهد شد؛ ولی در اغلب موارد این دختران به مناطق دیگر و حتی کشورهای دیگر قاچاق می شوند.
درها و زنجیرهای محکم مانع فرار این دختران از محل های بیگاری شان می شود، ولی مهم ترین عاملی که مانع فرار آنها می شود، ترس از انزوا، فقر، تهدیداتی است که در جامعه در انتظار آنهاست و این بردگان حاضر نیستند با لکه ننگی که بر پیشانی دارند، فرارکنند.
بر اساس شواهد و قرائن موجود بسیاری از بردگان جنسی نیجریه به کشورهای هلند، ایتالیا و آلمان منتقل می شوند.
مشخص شده که در طول چند سال گذشته مراکزی در نقاط مختلف آمریکا از جمله در کالیفرنیا و نیویورک، بردگان جنسی تایلندی را به قیمت 10 هزار دلار می خرند و در ساختمان هایی که امکان فرار از آنها وجود ندارد، نگهداری می کنند. بنابر اعلام وزارت خارجه آمریکا، سالانه در حدود 50 هزار زن و کودک به عنوان برده جنسی وارد آمریکا می شوند. این بردگان جنسی به محض ورود به کشور خارجی با مشکلات زیادی روبه رو می شوند. آن ها چون به طور غیرقانونی وارد این کشورها می شوند، نمی توانند از شرایط خود شکایت کنند؛ چرا که می ترسند دستگیر و به کشور خود بازگردانده شوند.
معمولا این بردگان، برده جنسی قلمداد نمی شوند؛ بلکه مهاجران غیرقانونی تلقی می شوند که برای پرداخت هزینه انتقالشان به آمریکا باید مدتی برای قاچاقچی انسان کار کنند، اما این مدت در اغلب موارد برابر با تمام طول عمر آنهاست و یا به بیماری مانند ایدز به پایانی ابدی می رسد.
آزادسازی بردگان
یکی از تحولاتی که در قرن اخیر در زمینه برده داری ایجاد شده، در شیوه مبارزه با برده داری است. یکی از شیوه هایی که برای مبارزه با این پدیده شوم در قرن اخیر ابداع شده، خریدن بردگان و آزادسازی آنهاست. برخی حامیان حقوق بشر که از عملکرد ضعیف دولت ها ناراضی بودند وامیدی به پشتیبانی قوی کشورهای قدرتمند در مبارزه با برده داری نداشتند، تصمیم گرفتند به طور مستقیم وارد عمل شوند. این افراد در طی سفر به کشورهای آفریقایی، بردگان را می خریدند و آزاد می کردند.
یکی از جنبش های اصلی آزادسازی بردگان در سال 1998 آغاز شد. باربارا ووگل، یک معلم کلاس پنجم در کلورادوی آمریکا، وقتی مقاله ای در مورد برده داری در سودان برای شاگردانش خواند، متوجه شد که مخاطبانش مصمم هستند به بردگان کمک کنند. این معلم جنبش آزاد سازی بردگان را در سطح مدارس ابتدایی ایالت های آمریکا به راه انداخت تا بتواند برای خریدن بردگان در کشورهای آفریقایی پول جمع کند.
نمونه دوم در مورد یک دانشجوی دانشگاه هاروارد با نام جی ویلیامز، است که برای مبارزه با برده داری، استراتژی مشابهی را برگزید. وی از طریق همکاری با " گروه مبارزه با برده داری آمریکا" موفق شد هزینه و سرمایه لازم برای آزاد سازی تعداد زیادی از بردگان سودانی را فراهم کند. وی در تابستان سال 2001 به سودان سفر کرد و در طول 10 روز 7 هزار برده را خرید و آزاد کرد.
با این وجود، یونیسف و سازمان ملل متحد در مورد عواقب این اقدام هشدار می دهد؛ بنابر اعلام این سازمان ها، خرید بردگان حتی اگر با هدف آزادسازی آنها صورت گیرد، موجب سودآور بودن بازار برده فروشی و در نهایت اسارات بردگان بیشتر شود. از این رو چنین اقدامی می تواند به طور ناخواسته باعث تحکیم پایه های برده داری شود.
حل مشکل برده داری
کاملا واضح است که آزادسازی بردگان از طریق خریدن آنها نمی تواند برده داری را ریشه کن کند. مهم ترین عوامل برده داری، فقر در کشورهای درحال توسعه، فساد دولتی و نبود قوانین اجرایی بین المللی مبارزه با برده داری است؛ مبارزه با برده داری هماهنگی و همکاری منسجم سازمانهای دولتی کشورهای جهان را می طلبد.
فعالان مبارزه با برده داری، خبرنگاران و رسانه نیز می توانند نقشی کلیدی را در مبارزه با برده داری از طریق آگاهی افکارعمومی ایفا کنند.
آگاهی مردم، دولت ها را بیشتر مجبور می کند که در راستای راه کارهای مبارزه با برده داری گام بردارند.
به رغم بسیاری از موارد نقض حقوق بشر، برده داری موردی از نقض حقوق بشر است که در آن حتما انگیزه اقتصادی و مالی دخالت دارد. با توجه به جهانی شدن روزافزون اقتصاد، برده داری در گوشه ای از جهان می تواند به سود شرکتی در گوشه ای دیگر از جهان باشد. از این رو، مدیران و رهبران اقتصادی و بازرگانی جهان با درایت و گزینش دقیق اهداف و شرکای اقتصادی خود می توانند نقش موثری در برده داری داشته باشند.
برای مثال پایان دادن به روابط تجاری با کارخانه ای نساجی که از بردگان بهره می کشد، می تواند باعث کاهش منافع اقتصادی شود ولی مطمئنا اقدامی انسانی است، چرا که باعث مبارزه با برده داری می شود.
دولت ها نیز باید نظارت دقیق تری روی نحوه سرمایه گذاری های خارجی داشته باشند تا این سرمایه گذاری ها مشوق برده داری نشوند.
چنین اقداماتی نمی توانند مانند خرید بردگان تاثیرات خود را نشان دهند ولی این امید وجود دارد که در آینده چنین اقدامات ریشه ای بتوانند برده داری را ریشه کن کنند.
منبع: سایت باشگاه اندیشه
نظر شما