تفریحات سیاه، هر روز بیشتر از دیروز
این روزها گذران وقت جوانان با تفریحات آن روزهای پدران و مادران ما تفاوت بسیاری دارد، تفریحاتی که به دنبال تغییر علاقه جوانان و فرهنگ جامعه آنان را به سمت الگوهای غربی و یا ابزارهایی که به صورت مستقیم سلامت جسمی و روحی آنان را تهدید می کند سوق داده است...
پارکها، کافی شاپها، قهوه خانه ها، گیم نتها و کافی نتها امروزه مکانهایی هستند که جوانان ایرانی به خصوص در کلانشهرها بیشتر وقت خود را در آنها صرف می کنند.
در ساعات عصر که معمولا ساعات بیکاری جوانان و دانشجویان است این مکانها میزبان جوانانی است که به جای استفاده مفیدتر و بهتر از وقت خود، به دلیل نداشتن برنامه ای مناسب به آنها روی می آورند و گاهی علاوه بر اتلاف وقت، آسیبهای جدی جسمی و روحی مثل خطر ابتلا به افسردگی و اعتیاد، آنها را تهدید می کند.
با سرک کشیدن به این مکانها می توان سیل عظیم جمعیت را دید که در حال کشیدن سیگار و قلیان هستند و گاهی بحث در مورد مسایل سیاسی روز چاشنی صحبتهایشان می شود.
"همیشه می رم رستوران سنتی، اونجا نرم کجا برم؟"، "میشه یه جایی پیشنهاد بدی خانوم که توش تفریح کنم؟" اینها صبحتهای بردیا جوان 24 ساله ای است که دانشجوی سال سوم ادبیات است.
بردیا می گوید: برای من که کار ندارم و صبح تا شب دانشگاه می رم، تفریحی بهتر از پارک و کشیدن قلیون و سیگار سراغ داری؟
وقتی سکوتم را می بیند ادامه می دهد: پارک هزینه ای نداره، هم فاله هم تماشا! من تمام عصرو با دوستام تو پارکها می گذرونم، سیگار و قلیون می کشیم و گاهی هم گیتار می زنم و می خونم تا دوستامو شاد کنم.
درسته ادبیات می خونم اما به رشته ام علاقه ای ندارم و دلم نمی خواد وقتمو تو کلاسایی بگذرونم که کوچکترین علاقه ای به مباحث درسیش ندارم. من تنها به اجبار خونوادم به دانشگاه رفتم و چون تمام تفریحات موجود در کشور هزینه بر است و حتی سینما رفتن هم خرج دارد پارک را انتخاب کردم."
بروز قابلیتهای فردی در گذران اوقات فراغت
اوقات فراغت پیوند تنگاتنگی با شخصیت و زندگی معنوی و فرهنگی افراد دارد زیرا از سویی از فرهنگ جامعه تاثیر میگیرد و از سویی دیگر بر آن تاثیر میگذارد.
دکترغلامرضا علیزاده جامعه شناس مسایل اجتماعی در این باره می گوید: فرد میتواند در اوقات فراغت همان چیزی را که میپسندد انجام دهد، شخصیت نهایی خود را بازیابد و آن را ابراز کند. بنابراین قابلیتهای فرد غالباً در عرصه اوقات فراغت جلوه گر میشود.
یکی از دوستان بردیا که سعید نام دارد و 22 ساله است سیگاری به او تعارف می کند. او دیپلمه است و به گفته خودش در نوجوانی قهرمان تکواندو بوده و هیچوقت فکر نمی کرده که روزی به سیگار و دود روی بیاورد.
او می گوید : "از وقتی که مدرسه رو تموم کردم مشکلاتم شروع شد. به ادامه تحصیل علاقه ای نداشتم و کاری هم برای انجام دادن نبود. بعد از کلی به این در و آن در زدن کار نیمه وقتی در یک شرکت خصوصی به عنوان تایپیست پیدا کردم و مشغول شدم که از همین راه هم به سختی خرج خودمو در میارم تا سر بار کسی نباشم."
از ساعت 4 که بیکار می شم چون نه پول رفتن به باشگاه را دارم و نه پولی برای کلاس رفتن و آموزش خاصی دیدن. باید در جا بزنم و همینجا که هستم بمانم. گاهی فکر می کنم برای همیشه یک تایپیست ساده خواهم ماند. به پارک که می آیم حداقل فکر می کنم که تنها نیستم و کسانی مثل من هستند که با من همدردند. در همین پارکها سیگاری شدم چون تسکینم می دهد".
اوقات فراغت آیینه فرهنگ جامعه
در گذران اوقات فراغت، گروه سنی، طبقه اجتماعی - اقتصادی، گرایش مذهبی و جنسیت باعث ایجاد مرزبندیهایی بین گروههای مختلف میشوند که این مرزبندیها همراه با عوامل فرهنگی و نبود امکانات تفریحی - فراغتی کافی، جوانان را برای گذرندان ساعات بیکاری خود دچار مشکل می کند و بعضا باعث بروز اختلالات روحی و صدمات جسمی در آنان می شود.
در این باره دکتر انور صمدی راد جامعه شناس معتقد است که لحظه به لحظه اوقات فراغت امروزه از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی می توان از آن به مثابه آینه فرهنگ جامعه یاد کرد. وقتی یک جوان راهی برای تخلیه هیجاناتش خودش ندارد به سمت آسیب های اجتماعی گرایش پیدا می کند.
مهران 18 ساله یکی از جوانانی است که به گفته خودش پاتوقش یکی از گیم نتهای غرب تهران است می گوید: "دیوانه بازیهای رایانه ای هستم و هیچ چیزی جز این بازیها منو خوشحال نمی کنه."
او ادامه می دهد: هر کدام از این بازیها منو به دنیای جدید می بره و باعث میشه برای ساعتی هم که شده مشکلاتم را فراموش کنم و خودمو جای قهرمان بازی فرض کنم وحالشو ببرم.
مهران وقتی از مدرسه اش صحبت می کند قیافه اش مثل دیگر جوانان در هم می رود و می گوید: سال سوم دبیرستان هستم و تنها یک زنگ ورزش دارم پس همه پول تو جیبیمو اینجا خرج می کنم. تو جامعه ای زندگی می کنم که به علایق من با دیده تردید می نگرد و تنها کاری که می کند سرزنش من است.
اوقات فراغت برای جوانان ایرانی پاشنه آشیل مدیریتی شده که هر کس برای رسیدن به منصب قدرت از آن استفاده می کند و پس از به دست آوردن آن را به ورطه فراموشی می سپارد.
علیزاده، جامعه شناس مسایل اجتماعی معتقد است که دولتمردان باید به جای سوبسید دادن برای داروهای کنترل اعتیاد به کلاسهای ورزشی سوبسید دهند.
دکتر علیزاده در پژوهشی که زندانهای کشور انجام داده به این نکته رسیده که در دانشگاهها برای هر دانشجو 75 گرم گوشت در نظر گرفته شده این در صورتی است که در زندانها برای همان افراد 100 گرم گوشت استفاده می شود. در این پژوهش آمده، انحراف جوانان با نحوه گذراندن اوقات فراغت آنان ارتباطی تنگاتنگ دارد. هنگامی که زمان فراغت با خلاء مواجه می شود یعنی جوان سرگردان باقی می ماند و راهی برای گذران زمان آزادش نمی یابد، راهها و شیوه های غیرمتعارف بسیاری در برابرش باز می شود. بنابراین هیچ جامعه سالمی نمی تواند نسبت به زمان آزاد اعضایش بیتفاوت باقی بماند.
وقتی از پارک به بیرون می زنم باز چشمم به جوانانی می افتد که در خیابانها بدون هدف قدم می زنند، ماشین بازی می کنند، با تلفن همراه حرف می زنند یا در حال نگاه کردن به ویترینهای رنگارنگ مغازه ها هستند.
با دیدن آنها نگاهی به خودم و اوقات فراغتم می کنم. من هم عین همین جوانها مجبورم بعد از ساعت کاری برای پرکردن وقتم همین کارها را تکرار کنم، تکرار و تکرار. برای خودم هم این علامت سئوال وجود دارد که باید چه کنم.
منبع: سایت خبری عصر ایران ۱۳۸۹/۰۱/۲۵به نقل از: خبرگزاری مهر
نویسنده : زینب کریمیان
نظر شما