آموزش، لازمه استفاده بهینه از تعطیلات
به نظر میرسد جامعه ما مسایل و مشکلات مهم و اساسی خود را تشخیص داده است، بعضاً به حل برخی نایل آمده و در بعض دیگر هنوز راه درازی در پیش دارد، اما میتوان اذعان کرد که ما در برخی زمینهها هنوز به طرح صورت مسئله هم نرسیدهایم چه رسد به اینکه به راهحل فکر کنیم یا اینکه راهحلهای پذیرفته شده را به مرحله اجرا برسانیم.
آیا ما بهدرستی میدانیم که ظرفیتهای اوقات فراغت خانوادهها و جوانان چه مقدار است؟ و نسبت آن با امکانات موجود کشور چیست و چه آرمانهایی باید برای آن تعریف کرد؟ آیا تعریف دقیق و جامع و کارشناسانهای از این اوقات در دست داریم؟ آیا مسئولیت دولت، نهادهای اجتماعی و خود مردم در این زمینه مشخص و تفکیک شده است؟ آیا میان مراکز تصمیمگیری و مطالعه هماهنگی و تمرکز لازم وجود دارد؟ تهدیدها و آسیبهای این حوزه کدام است و راه جلوگیری از بروز آنها چیست؟
اگر یک خانواده متوسط شهری بداند که در تابستان چگونه باید برنامهریزی کند و در این برنامهریزی چه نکاتی را موردتوجه قرار دهد چه بسا امکاناتش فراهم شود و عمل به آن میسر و نتایج مهم و مثبتی بدست آید.
بچهها چه کلاسهایی را لازم دارند؟ چه مقدار از وقت آنها باید به این موضوع اختصاص داده شود، حد و مرز تفریح و ورزش آنها کدام است؟سفر تابستانی کی و چگونه باید انجام شود و چه نیازی را میتواند و باید برطرف سازد؟
اگر در این زمینهها از طریق صدا و سیما و دیگر دستگاههای مربوطه آموزشهای لازم داده شود، مسلماً بیشترین بهره از کمترین امکانات حاصل خواهد آمد و پراکندهکاری و ندانمکاری و دوبارهکاریها از بین خواهد رفت.
واقعیت آن است که مثلاً در مورد سفر هم اغلب خانوادهها به معدود تجربههای شخصی اکتفا میکنند و سالها به تکرار همین تجربهها میپردازند. کمتر دیده میشود که برای سفرها از قبل مطالعه شود و مطابق با سلیقهای که وجود دارد موارد جدید و نافع و هیجانانگیز بدان افزوده شود. در حال حاضر اغلب سفرهای خانوادهها به سفرهای زیارتی یا رفتن به کنار دریا محدود میشود و کشور پهناور و چهار فصل و متنوع از نظر آب و خاک و هوای ما از گشت و گذار گستردة مردم محروم است. کما اینکه زیستگاهها همه مردم را به تماشا فرانمیخواند.
گذشته از مقاصد سفرها چگونگی سفر هم چنان آموزش داده نشده است که از مشکلات معمولش کمتر شود، باز هم این تجربههای شخصی و اغلب ناقص و فاقد مهارت لازم است که به کار آیند و گاهی سفر به جای کسب تجربههای تازه و هیجانانگیز و آرامساز اعصاب و روان به خستگی و گلایه و تلخی ختم میشود.
در هر حال سه ماه تابستان که نه زمان کمی و نه قابل چشمپوشی است به یک توجه علمی، کاربردی و همهجانبه نیاز دارد و فرصتی است که با مدیریت توأم مردم و دولت میتواند نتایج مطلوب و مثبت و خلاقانه به بار آورد. آموزش استفاده بهینه از این زمان و در ابعاد مختلف آن که بعضاً تهدیدآسا هم میشود ابتدای کاری است که لازم داریم و بالاخره روزی باید انجام گیرد. تابستان نیازمند مطالعه دقیق و همهجانبه و استفاده از این مطالعهها در جهت آموزش مردم برای استفاده بهینه از آن است.
منبع: روزنامه اطلاعات ۱۳۸۹/۴/۲۸
نویسنده : جعفر گلابی
نظر شما