موضوع : شهرشناسی | قم شناسی

دگردیسی حذف در آوایش قمی

در آوایش قمی، برخی واژه‌ها دستخوش دگردیسی حذف شده‌اند و شکل مشخصی گرفته‌اند که با کاربرد رسمی آن‌ها کاملا فرق می‌کند. در زیر، بعضی از این واژه‌ها را ذیل دو دسته حذف‌های قاعده‌مند و حذف‌های بی‌قاعده می‌آوریم و پیش از آن بگوییم، به حدف‌های خاص زبان محاوره کاری نخواهیم داشت. برای نمونه، در زبان محاوره، تعبیر "گل و گیاه" به صورت "گل گیاه" ادا می‌شود یا "سیاه" را به صورت "سیا" ادا می‌کنند که این موارد با زبان محاوره، مرتبط و با آوایش قمی بی ارتباط است. همچنین در زبان محاوره، "امان" را "امون" می‌گویند و "بستان" را "بِسّون" و این نوع تغییرات، جزو آوایش قمی نیستند. اینک موارد حذف در آوایش قمی:

حذف‌های قاعده‌مند:

۱. در فعل امر دوم شخص مفرد، معمولا واج یا حتی دو واج پایانی، حذف می‌شود:

بُخو: بخور.
بِد: بده.
بِذ: بگذار.
بُر: برو.
بی: بیا.
بیگی: بگیر.

۲. عناصر دستوری پرکاربرد، از جمله حروف ربط و اضافه و قیدها، ضمن جمله با حذف واج یا حتی دو واج پایانی به کار می‌روند:

اَ: از.
بَگ/مَگ: مگر.
ت: تا. نمونه: دو ت نون.
چطو: چطور.
ر: را. نمونه: اینا ر اَ دسِّم بیگی!

۳. در ادامه‌ مورد قبلی، هنگامی که واژه‌های پرکاربرد مختوم به مصوت، در ترکیب به کار بروند، مصوت پایانی آن را حذف می‌کنند:

آق: آقا، در تعبیر "آقَ تقی": آقا تقی و مانند آن.
بال: بالا، در تعبیرهای "بال پِشتَ‌بون" و "بالخونه".
چال: چاله در تعبیرهای "چال چوله"، "چال حوض" و "چال مینجیلاب".
کال: کالا (: کلاه)، در تعبیر "کال‌نمدی".
گَل: گلو؛ استعاره از هرچه امکان آویزان شدن کسی یا آویزان کردن چیزی بر آن وجود داشته باشد؛ مانند: گَل چوب‌لباسی و گَل دیفار. در آوایش کاشانی، "گلو" به همین معنی کاربرد دارد.
نن: ننه در تعبیر "نناقا".

۴. در واج‌بست

مصوت کوتاه e+ر+ا

ضمن یک واژه، معمولا مصوت بلند "ا" را به کار نمی‌برند:

بِربَر: بِرابَر که خود مبدل "بَرابر" است.
بِردَر: بِرادر که خود مبدل "بَرادر" است.
سِرجه‌ای: سِراجه‌ای؛ در تعبیر "اسماعیل سِِرجه‌ای" به ثبت رسیده است.

همین قاعده، هنگانی که به جای صامت "ر"، صامت "ل" قرار می‌گیرد نیز، معمولا صادق است:

پِلسیدن: پِلاسیدن که خود مبدل "پَلاسیدن" است.

۵. در واج‌بست

مصوت کوتاه a+ه

ضمن یک واژه، معمولا واج "ه" را نمی‌آورند:

تَتاغاری: ته‌تَغاری.
تَمونده: ته‌مانده.
تدیگ: ته‌دیگ.
فمیدن: فهمیدن.

۶. در واج‌بست

مصوت کوتاه o+خ+م

ضمن یک واژه، معمولا واج "م" را از آخر واژه برمی‌دارند:

تُخ: تُخم.
شُخ: شُخم.

این قاعده در باره برخی واج‌بست‌های همانند، در زبان محاوره هم کاربرد دارد:

چش: چشم
دس: دست

حذف‌های بی‌قاعده:

شاید عنوان حذف بی‌قاعده درست نباشد، زیرا هیچ دگردیسی‌ای بی‌دلیل نیست، جز این که ممکن است دلیلش هنوز برای ما مشخص نباشد یا به دلیل "برداشت معنایی نادرست" یا دست‌کم، "آسانی ادا" پیش آمده باشد. به هر حال بیشتر حذف‌های ظاهراً بی‌قاعده‌ اندک‌شمار در آوایش قمی از این قرارند.

بَددایی: بددعایی؛ بدگویی.
بُغ: بُغض، در تعبیر "بُغ کردن": بُعض کردن.
توبه: تربت، در تعبیر "سیاتونه": سیاه‌چهره.
تِفاق: اتفاق: مجلس شادی یا غم و همانند آن‌ها.
ثِرات: اَثَرات، در تعبیر "بویی اَ ثِرات کسی نبودن": بویی از اثرات کسی نبودن؛ هیچ نشانی از او نبودن.
حَجمت: حجامت.
خوم: خوانچه؛ طبق هدایای عروس.
قود: قورت، در تعبیر "قود دادن".
لامبه: قُلُمبه؛ برآمده؛ کنایه از کفل.
وَشتن: ورداشتن؛ برداشتن.

با درخواست اصلاح و تکمیل.

دکتر علیرضا فولادی
۱۴۰۳/۰۲/۲۴

نظر شما