موضوع : شهرشناسی | قم شناسی

داستان خواستگاری ننه تقی (زَنَمعَلی) با گویش قمی (۱)

زنملی (زن عمو علی) هر روز بعداز ظُر گالشای تومخملی‌شو پا می‌که و چادرچاخجور می‌که با خال طوبی می‌رفتن بال تقیه جونمرگ شده خواسگاری.
آخه می‌دونی چر می‌گم جونمرگ شده، چون چن آلا ورکنایی (پرخاشگری) کَردَه بو به خال طوبی گفتَه بو خاله من روم نمی‌شه به ننیه بگم  من زن می‌خوام.
خال طوبی بش گفته بو آخه تو که کار کاسبی دُرُسّّو حسابی ندیری (نداری).
تقیه گفته بو خاله بابام چارتا خر داره. یه رو اون می‌ره کوت‌کشی (کود کشی) یه رو من.
فصل نارام که می‌شه اَ باغ عَمَلمَمَد (عمو علی محمد) انار بار می‌زنم مال می‌دون کُنِه. این از این.
اون گاب بزرگه هر رو یه من شیر می‌ده. می‌رفوشیم امورمون می‌ذره. این اَکار کاسبی و رزق و روزی. 
بابام رو طوله (طویله) گابا (گاوها) یه آشکوبه (یک طبقه) با صندوخونه برام می‌سازه. اینُم اَخونه.
مَوالِمونُم (توالت، آبریزگاه) که مشترکه.
می‌مونه اجاق. بغل طوله یه اجاق هِه دوتیش (دوتاش) می‌کنیم. یکی بال من و ضعیفه، یکی بال ننیه و بابا. اینوم اَاُجاق. 
اجاق، ماهی دوتی گونی هیمه (هیزم خشک) می‌خواد و دوتی گونی پهن خشک، خودِم از صحرا می‌ارم. 
یه کرسی ننآقا خود بیومرز این آخریا بم داد. یه کم لق و لوق شده می‌دم اوس رجب نجار درسش کنه. 
اَگ احیونا احیونا (احیانا)، زبونِم لال، زبونم لال، سینه پلو یا سیاسلفه یا تب نوبه و مریضی باشه یه پِشگه (سبد بزرگ چوبی برای حمل بار با الاغ) عنبرنثارا (پشگل ماچولاغ - سرگین ماده الاغ نزاییده) اَ طوله رِس عبوس پسغاره می‌کنم (قایم می‌کنم)، ده پونزَه تام چارگرت (چهار گرد) اَ آق‌جواد شکسته‌بند می‌خرم می‌زارم کنار، بال روز ناخوشی، اینُم از دوا درمون. 
دیگه چی چی می‌خوایی بوقول (به قول)
یوز بوشی دیگه هو رو کَلّّت. 
خاله تو دون خدا به ننم بوگو بره برام خواستگاری، دیر می‌شه و (دیر می‌شه‌ها).
قدیم ندیما که این ساختَکی نبو خواسگاری.
اونوختا  کدبونو (خواستگار)را می‌وفتید تو کوچاها در هر خونه‌ای که وا بو سرشون می‌کردن تو. می‌گفتن صاب خونه دختر دم بخت دارید بیاییم تو. 
مگ مث حالا بو؟ 
الآنِه اگ بخوای بری خواسگاری بایه تیلیفون بزنی هزار جور سوندو سراغ می‌کنن اونم چه سوآلایی:
حتما بایه اسم دوماد کامبیز یا بیژن و ازین حرفا باشه. ماشین داشتَه باشه قد و قواره دوماد به عروس بخوره. مردهاشونم تو باغ بهشت خاک کنن. اگه بگن مردهامون تو بهشت معصومه خاک می‌کنیم می‌گن متاسفیم. 
تازه اگه وصلت صورت بیگیره چن وخ دیگه طلاق و طلاق گیرون می‌شه.

محمد خاکدامن

نظر شما