قم گردی در نسیم بهار و عطر ریحان
نوشتهای از ندا رسولی کیا
در یکی از روزهای بهاری که هنوز بوی خوش گلها در فضا پیچیده بود، اما گرمای زودرس قم، تابستان را نوید میداد، با دلی ملول و ناخوش، راهی کوچههای قدیمی میدان کهنه شدم. عادت همیشگیِ دوربین به دست بودن و عکس گرفتن، بهانهای شد تا از این گشت و گذار در هوای گرم، بهرهای ببرم.
در حوالی محله میدان کهنه و در مسیرم به طرم مسجد جامع، نگاهم به دو بادگیر زیبا افتاد و گرمای هوا را از یاد بردم. در پی رد آنها راه افتادم و در این مسیر، با سوژههای عکاسی متعددی روبرو شدم که هر کدام زیبایی خاص خود را داشتند. با نگاهی از جنس معماری و عکاسی، همه چیز میتوانست جذاب به نظر برسد.
پس از پرسه زدن در کوچههای تنگ و باریک، به بنبستی رسیدم که نزدیکترین نقطه به بادگیرها بود. در این بنبست، به خانهای قدیمی در نزدیک یک زمین برخوردم که مادر و دختری که در آن زندگی میکردند پذیرای من شدند. حیاط این خانه، باغچهای زیبا داشت که عطر گیاهان کاشته شده در آن، فضا را معطر کرده بود.
در حالی که نفسهایم از عطر ریحان باغچه پر شده بود، از مادر و دختر در مورد آن خانه سوال کردم و عکسی از بادگیرها گرفتم. سپس به سمت مسیر دیگری رهسپار شدم که در پستهای بعدی از آن خواهم نوشت.
نظر شما