تلخیص القاب و اسامی و ادغام آنها در آوایش قمی
الف) تلخیص
در محاورات آوایش قمی، القاب و اسامی دو یا سه هجایی، برای آسانی خوانش، معمولا با حذف واج یا واجهایی از پایان یا میان آنها به یک یا دو هجا تقلیل مییابند:
آبجه/آبجی: آغاباجی: به ترکی، خواهر: آبجهکبری/آبجیکبری.
آق: آقا: ۱. لقب احترامآمیز مردان ۲. سید: آقجواد.
اوس: استاد: اوسرَمضون.
باب: بابا: بابَلی.
بِردَر: برادر: بِردَرشووَر.
حاج: حاجی: حاجشاطر.
خال: خاله: خالصغری.
خوار: خواهر: خوارشوور.
دای: دایی: دایَلی.
رِس: رئیس: رِسجعفر.
سِد: سیّد: سِدرضا.
شا: شاه؛ به نظر میرسد در قمی، تلخیص شاهزاده و به معنای امامزاده است: شاحمزه.
شِخ: شیخ: ۱. روحانی غیرسید: شِخباقر. ۲. فرد متدین: شِخُسِن.
عَم: عمو: عَمحاجی.
کَبل/کَل: کربلایی: کبلاسماعیل/کَلاسمال.
مَش/مَشد: مشهدی: مَشتقی/مَشدلی.
میز/میرز: میرزا: میزمحمود/میرزَلی.
نن: ننه: ننرُقی.
از میان القاب، لقب "زن" در آوایش قمی، معنای "همسر" دارد و از آنجا که تکهجایی است، تغییر نمییابد.
افزون بر آن، لقب "عمّه" به همین صورت کاربرد دارد و احتمالا علت آن، ایجاد تمایز با "عم (: عمو)" است و همچنین است لقب "ارباب" و "امامزاده".
ناگفته نماند اصل واژه "عمو" در عربی همان "عم" با میم مشدد است و در فارسی به این صورت درآمده است و همچنین است "حاج" عربی با جیم مشدد که در فارسی، به جای آن، "حاجی" کاربرد دارد.
ب) ادغام
ادغام یعنی پیوند آوایی دو واژه یا بیشتر برای تلخیص و آسانی خوانش، چنان که ادغام واژه "و" با واژه "اگر" واژه "وگر" را پدید میآورد. این کار، طبعا حاصل دگردیسی حذف و گاه همراه با دگردیسی ابدال است. در محاورات آوایش قمی، ادغام القاب و اسامی بهوفور کاربرد دارد. از آنجا که جناب آقای خاکدامن عزیز، متذکر این نکته شدند، نمونههای این فرایند را با استفاده از نوشتارهای ایشان تکمیل میکنیم:
آسدَسَن: آقا سید حسن.
آسِدباقر: آقاسیّدباقر.
آسمَمَّد: آقاسیدمُحَمَّد.
باباجی: باباحاجی.
شاسدَلی: شاه/شاهزادهسیّدعلی.
شاسماعیل: شاه/شاهزادهاسماعیل.
شامَدقاسم: شاه/شاهزادهاحمد[بن]قاسم.
عَمقولمُسِن: عموغلامحسین.
عَمَلی: عموعلی.
رِسَبسَلی: رئیسعباسعلی.
زنَمغولمُسِن: زنعموغلامحسین.
زنَمو: زنعمو؛ همسر عمو.
عَمَلمَمَّد: عموعلیمُحَمَّد.
کَلَبیب: کربلاییحبیب.
میزَلنَقی: میرزاعلینقی.
با درخواست اصلاح و تکمیل.
دکتر علیرضا فولادی
نظر شما