اصفهان در دوره مرداویج زیاری
اصفهان تا ابتدای قرن چهارم هجری در تحت سلطه خلفا باقی بود. در سال 319 هجری مرداویج یا (مرداویز) پسر زیار که تابع حکمرانان علوی مازندران بوده و بعد علم طغیان برافراشته و خود را مستقل خوانده بود فرمانروای ری گردید و پس از زد وخوردهایی که با ماکان کاکی سردار دیلمی نمود طبرستان را ضمیمه قلمرو خود کرد و سه پسر بویه ماهیگیر به نام علی و حسن و احمد که در لشگر ماکان خدمت می کردند از این زمان به خدمت مرداویج درآمدند. مرداویج حکومت کرج را به علی داد و در همان سال یعنی 319 هجری جبال را فتح نمود بنابراین اصفهان نیز از ایالات جبال بود ضمیمه قلمرو او گردید خلیفه عباسی المقتدر حکومت وی را بر نواحی فتح شده به این شرط پذیرفت که مرداویج اصفهان را تخلیه نماید ولی کمی بعد خلیفه به قتل رسید و مرداویج اصفهان را در قلمرو خویش نگاهداشت. در سال 322 هجری خلیفه عباسی القاهر باله مرداویج را به شرط اینکه اصفهان را ترک گوید بر سر کار خویش باقی گذاشت و مرداویج امر خلیفه را اطاعت نموده به برادرش (وشمگیر) حاکم اصفهان فرمان داد شهر را به فرستاده خلیفه واگذارد لکن در همین ایام القاهرباله از خلافت افتاد و مرداویج بار دیگر اصفهان را در قلمرو خود نگاهداشت. مرداویج قصد داشت ایران را از استیلای تازیان پاک کند و دوباره دستگاه شاهنشاهی ساسانیان را به جای خلافت خلفای بغداد در کنار دجله بگسترد. شکوه و هیبت او را، در دوره های اسلامی هیچیک از کشورگشایان ایران نداشتند.
کاخهای پذیرایی مرداویج در اصفهان
مرداویج پس از تسخیر همدان شهر (دینور) را که در بیست فرسنگی شمال همدان در کنار رودی به همین نام است فتح کرد و سپس چند تن از سران سپاه خود را با قسمتی از لشگریان خویش به اصفهان فرستاد. آنها چون به اصفهان رسیدند کاخهایی را که احمد پسر (ابودلف) در آن شهر ساخته و زیباترین ساختمان اصفهان بود برای پذیرایی مرداویج تعمیر و آماده کردند.. ابودلف و پسرش احراز کارگزاران معروف دربار بغداد در نواحی مرکزی ایران بودند و در اصفهان سراهای بسیار زیبا ساخته بودند که مهمترین ساختمانهای شهر به شمار می رفت و چون چندی متروک مانده بود حاجت به تعمیر داشت و این کاخها را به اینگونه تعمیر کردند تا مرداویج در بازگشت به اصفهان سرای شاهانه ای در اختیار داشته باشد.
همین که تعمیر کاخها به پایان رسید و گرداگرد آنها بستانهای زیبا فراهم شد مرداویج با چهل تا پنجاه هزار سپاهیان خود از همدان به راه افتاد و به اصفهان رسید و در آن کاخها جای گرفت و لشگریان وی در شهر پراکنده شدند. در سال 323 مرداویز وسیله فراهم می کرد که به سوی بغداد رود و تاج و تخت خلفای تازی را براندازد و خود به جای شاهنشاهان ساسانی در بغداد به تخت بنشیند و قصد او آن بود که زمستان آن سال بگذرد و پس از آن به این سفر شگفت آغاز کند. وی پی در پی دستور می فرستاد که هر چه زودتر طاق کسری و ایوان مدائن یعنی کاخ معروف شاهنشاهان ساسانی را در تیسفون تعمیر کنند و آن را به صورتیکه در زمان ساسانیان داشته است برگردانند تا چون بغداد را بگیرد و خلیفه را براندازد در زیر آن طاق مانند شاهان ساسانی بر تخت بنشیند. ولی غافل از آنکه خلیفه بیگانه الراضی باله و ناجوانمردانی که گرد او را گرفته و به طفیل او شکم و کیسه می انباشتند. سرانجام به حیله و خیانت نخواهد گذاشت وی مقصود خود را عملی کرده و بهار آن سال را به چشم ببیند مرداویز روز 13 بهمن سال 323 در گرمابه به دنبال توطئه ای که به وسیله سران و غلامان ترک او ترتیب داده شده بود به قتل رسید.
نظر شما