راز محبوبیت
موضوع : شهرشناسی | قم شناسی

راز محبوبیت

موضوع پانصد و دوازدهمین نشست قم‌پژوهی "تاریخ شفاهی تیم صنعت نفت قم" با حضور استاد محمدرضا اسماعیلی و جناب حاج رضا دلکش و جمعی دیگر از پیشکسوتان تیم فوتبال صنعت نفت و سایر تیم‌های فوتبال قم‌ در فضایی صمیمی برگزار شد و گوشه‌هایی از تاریخچه شکل‌گیری و اصول و مبانی حاکم بر فعالیت‌های این تیم ورزشی که به‌حق بنیانگذار حاکمیت اخلاق در امور ورزشی و فوتبال شهر قم بودند، ارائه شد. شنیدن شرح ماجرا برای من امر مغتنمی بود. هم به دلیل مشابهت‌هایی که در فعالیت‌های اخلاقی آن تیم و تیم فوتبال ایرانا می‌دیدم که آن هم بی‌تاثیر از آموزه‌های ورزشی استاد اسماعیلی بر رحیم موسوی، بنیانگذار تیم ایرانا و پایه‌گذار یکی از اخلاقی‌ترین تیم‌ها در پایین شهر نبود و دیگر ابهامی را که در نخستین آشنایی من با تیم صنعت نفت و شخص استاد اسماعیلی برطرف کرد.
اولین آشنایی من با تیم صنعت نفت باز می‌گردد به هنگامی که من دانش آموز پنجم یا اول راهنمایی بودم. در این دو سال من در مدرسه باغشاه درس می‌خواندم. این مدرسه در وسط زمینی بزرگ در حد واسط مسجد جمعه، عربستان، باغ‌پنبه و آلوچو واقع بود. عده‌ای از جوانان همین نواحی با تشکیل تیم فوتبال افشین تصمیم گرفته بودند فضای خالی پشت مدرسه را به زمین فوتبال تبدیل کنند. ما گاه که در برگشت از مدرسه کنار زمین می‌نشستیم و تمرین تیم افشین را تماشا می‌کردیم. پررنگ‌ترین خاطره من از این فضا مربوط به روزی است که تیم افشین از تیم صنعت نفت دعوت به مسابقه‌ای دوستانه کرده بود. وقتی ما از مدرسه بیرون آمدیم، شاهد فعالیت‌هایی در زمین بودیم. خطوط زمین را با گچ رنگ می‌ریختند و تور به دروازه‌ها آویخته بودند. همان‌جا نشستیم تا آرام آرام دو تیم آماده شدند. اولین بار بود که دیدار نیمه رسمی را تماشا می‌کردم و تمام تیم را با لباس متحدالشکلی در زمین می‌دیدم. افشین پیراهن ورزشی سفید رنگ و صنعت نفت پیراهنی سرمه‌ای رنگ بر تن داشتند. بازی بسیار زیبا و تکنیکی‌ای از جانب هر دو تیم ارائه شد. نتیجه آن بازی را در یاد ندارم. اما نکته‌ای آشکارا به‌ چشم می‌آمد. چه در زمین، چه قبل و چه بعد از بازی، بازیکنان هر دو تیم با احترام خاصی با استاد اسماعیلی روبه‌رو می‌شدند. این نکته را من نیز به عنوان کودکی در آستانه نوجوانی درک می‌کردم اما راز آن بر من پنهان بود. با این که بازیکنان اخلاق‌مدار در هر دو تیم کم نبودند، راز محبوبیت اسماعیلی بر من نامکشوف بود. این راز بعدها اندکی رمز‌گشایی شد. وقتی که در حد فاصل سال‌های ۵۶ تا ۵۸ در دبیرستان حکیم نظامی افتخار شاگردی وی را یافتم و علاوه بر  شیمی، که عالی درس می‌دادند، جاذبه اخلاقی و رفتاری و تعهد علمی و عملی وی ما را شیفته وی می‌کرد. آن هم معلمی که فوتبال را هم که شدیدترین عشق ما در زندگی نیز بود، به‌زیبایی بازی می‌کرد. آن قدر من به این معلم نازنین علاقه داشتم که گاهی تیک‌های رفتاری او را ناخودآگاه تا سال‌های بعد تکرار می‌کردم؛ مثلا  به روش او با دست راست با گوشه سبیلم بازی می‌کردم. اسماعیلی اگرچه به طور رسمی از فوتبال کناره گرفت، اما بذر کرامت اخلاقی را که در عرصه فوتبال قم‌ نشاند؛ هم در تیم صنعت نفت با هدایت مربیان بعدی چون حاج رضا دلکش به درخت تنومندی تبدیل شد و هم از راه تربیت دانش آموزان فوتبالیستی که افتخار شاگردی وی را داشتند، در تیم‌های ورزشی دیگر جوانه‌های امیدبخشی زد که سالیان سال سبز و خرم ماند. ما تعهد به امر اخلاقی را بی‌واسطه در کلاس از وی و با واسطه از طریق سیدرحیم موسوی که بسیار او را دوست می‌داشت، آموختیم. سال‌ها بعد کم‌تر او را در زمین فوتبال دیدیم اما افتخار شاگردی به شرف همکاری مزین گشت و کمابیش دیدار میسر بود. در نشست قم‌پژوهی که با جزئیات بیشتری از تلاش‌های فرهنگی و ورزشی ایشان آشنا شدم، به پاسخ سوال نوجوانانه‌ام رسیدم که سال‌ها پیش در کنار زمین خاکی باغشاه در ذهنم نشسته بود: " به‌راستی راز این محبوبیت چیست؟". امروز وقتی  این معلم محبوب حسن ختام گفتار خود را مؤکد بدین جمله کرد که "تا ما به عنوان معلم و مربی عامل به اصول اخلاقی و انسانی نباشیم، نمی‌توانیم دیگران را هدایت کنیم" این راز بر من آشکارتر شد. آن هم وقتی که دوستان و ورزشکاران دیگر حاضر در جلسه خاطرات شیرینی از هم‌جواری و سلوک ورزشی ایشان و تاثیر فرهنگ حاکم بر فعالیت‌های ورزشی تیم صنعت نفت بر ورزش قم بیان می‌کردند. امروزه وقتی که خبرهای ناگواری از فساد در سطوح عالی فوتبال به گوش می‌رسد، نمی‌توان دریغ آن روزها، روزهای سالم سرشار از انسانیت را نخورد. روزگاری که مربیانی چون محمد میلادی برای پاسداری از شرافت انسانی جان خود را فدا کردند و مربیان ارزشمند دیگری که جوانان این مرز و بوم را از لغزشگاه‌ها به میدان وسیع سلامت و تندرستی هدایت می‌کردند.

محسن اسماعیلی

نظر شما