اتوبوس واحد قم در دهه چهل
موضوع : شهرشناسی | قم شناسی

اتوبوس واحد قم در دهه چهل

مالک تا اونجا که به خاطر دارم متعلق به شخصی بود به نام آق‌نقی. ماشین بالا مال‌آق نقیه.
آق‌نقی این اُتُولُو (اتوبوس را) تو دهه چهل تو خط واحد قم  اِندختَه بو.
کِریَش (کرایه اش) یقرون بو. (یک ریال)
اَ دَم گردنه صفائیه شرو می‌کِه بیاد فلکه صفائیه و دم حرم و بازار و حسینَباد و آذِر دم مریضخونه نیکویی دور میزه. 
اونایی که می خواسّن بِرَن چارمندون سر خیابون چارمندون پیاده می‌شدن ده شِیی (نیم ریال) میدادن به شاگرد شوفر آق‌نقی. 
آق‌نقی اَ گوشه چَش نیگا می‌کِه می‌گف یه قرون می‌شه.
مسافر می‌گُف آق‌نقی بی‌انصافی نکن دیگه، وسط را پیاده شدم.
آق‌نقی یه تَسبِه یه تیکه (‌تسبیح یک قسمتی) بَسّه بو جلو داشبورتش. هر مسافر که پیاده می‌شد یه مهره می‌کشید طرف خودش. آخر خط که می‌شد مهره‌ها رو می‌شمرد و به تعداد مهرها پول می‌گرِف. این‌جوری دیگه شاگرد شوفر نَمدونَس کَش بِرِه.
این اَ اتول آق‌نقی.
بِیذَریم.
اون مسافری که سَر چارمندون پیاده شُدَبو اگ وَض مالیش خوب بو سوار درشکه علیشا می‌شد. اگ وض مالیش خوب نبو پیاده می‌کشید به جاده. 
دوتا اَ درشکه چیا معروف بودن یکی‌شون علیشا بو یکی‌شونم علی.
علیشا یه صورت گردی داش، لُپاش عینهون‌ (مثل - مانند - شبیه) لبو پوس‌کنده. 
ایسگاه درشکه‌ها سر چارمندون روبه‌رو گاراج بشنوه (وشنوه) بو. 
بغل گاراج بشنوه ناصر نفتی بو. فِرِّ و فِر سیگار اشنو ویژه، این دم آخریا زر  می‌کَشید.
یه نفر بو بش می‌گفتن شادوماد. یه تیکه حلبی مثلثی شکل سر یه چوق بَسَّه بو با یه پیت حلبی. تاپالاهای اسبا درشکَه رو اَکَف خیابون جم می‌کِه، می‌که تو پیت.
آخر کار هم وسایلشو میذاش پیش ناصر نفتی دا روز دیگه. 
خداییش درشکه علیشا تر تمیزتر بو یه بوق خرکیُم داش. 
هر وخ بش اعتراض می‌کردی می‌گف اتول آق‌نقی سی نفر جا می‌گیره ولی درشکه من چهار نفر. 
کریه درشکه پَینزار (پنج ریال) بو. می‌گف یابو کا یونجه می‌خواد.
ما که بچه بودیم شیطونی می‌کردیم. به پُش درشکه می‌چسبیدیم. 
مردم می‌گفتن: درشکه‌چی به پُشتِت.
علیشام با تسمه میزِه به پشت درشکه. 
خلیصه 
زمون درشکه یواش یواش گُذَش و تاسکی و اکسال و فیات و هیلمن اومِه.
یادِمِه این شِرو می‌خوندن: 
درشکه برو گم شو 
خانم تاسکی (تاکسی) سوار شو 
اگِه تاسکی گرونه 
اتوبوس یِقَرونه

محمد خاکدامن

محمد خاکدامن

نظر شما