کمرویی ریشه در اضطراب دارد
روزنامه ایران، شماره ۱۷۷۰ - سال هفتم - چهارشنبه ۸ فروردین ۱۳۸۰
گفت وگو با دکتر شیوا دولت آبادی
• در پس هر کمرویی مقدار زیادی اضطراب است که حتی می تواند فلج کننده روابط اجتماعی باشد.
• هر جایی که از افراد تکالیف پیچیده تری خواسته شود، خواه در یک جمع تازه، شرایط غریبه، شرایط ارزیابی کننده و شرایطی با ارزش دهی های اجتماعی مهم مسلماً میزان کمرویی بیشتر خواهد بود.
داده های آماری هر چند گویا باشند، به تنهایی برای تحلیل، تفسیر و شناخت پدیده ها و لایه های درونی اجتماع کافی نیستند. در این ستون سعی داریم در کنار ارایه اطلاعات آماری دقیق، نگاه دومی به مسائل داشته باشیم. این بار با دکتر «شیوا دولت آبادی»، روانشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و رییس هیأت مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان درباره کمرویی و منشأ آن به گفت وگو پرداخته ایم:
• • منشأ کمرویی چیست؟
* در پس هر کمرویی مقدار زیادی اضطراب است که حتی می تواند فلج کننده روابط اجتماعی باشد. معمولاً کودکانی که در طول تاریخچه حیات خودشان نتوانسته اند به مرور یک احساس درونی امنیت را برای خود ایجاد کنند، خجالتی و بی دست وپا می شوند. یعنی برای دفاع از خود کناره گرفتن را انتخاب می کنند. آنها مضطربند و نشان می دهند که احساس ناامنی دارند. کناره گیری نوعی دفاع از خود در برابر این احساس اضطراب است. از نظر ریشه یی نقش مادر در انسجام بخشیدن به دنیای ذهنی و عاطفی کودک بسیارمهم است. اگر یک شیرخوار را در نظر بگیریم، به مرور یک مادر متعادل آرامش بخش در مراحلی که کودک به صورت طبیعی و بدیهی تجربیاتی از ناآرامی و مشکل دارد، می تواند با رفتار حمایت کننده و درک کننده خود، این مشکلات را برای کودک سامان دهد. کودک در حین احساس امنیت، به مرور این احساس رابرای خود جایگزین همان مادر می کند. به عبارت دیگر کودک، مادر آرامش بخش و امنیت دهنده اش را برای خود درونی می کند و یاد می گیرد که هرگاه هیجانهای قوی و برهم زننده تعادل به سراغ او می آید، از این احساس درونی شده امنیت کمک بگیرد. در شخصیت کودکانی که مشکلات اساسی اولیه داشتند مثل کودکان نارس یا بیمار یا ناخواسته وقتی در دست مادرانی قرار بگیرند که یا بیش از حد از آنها حمایت می کنند و یا به عکس به گونه یی کاذب اصرار دارند که به کودکان خود زودتر از زمان مناسب استقلال دهند، مادرامنیت بخش و درونی شده شکل نمی گیرد. به عبارت دیگر کمرویی نوعی دفاع است. نوعی دفاع در برابر اضطراب ناشی از ناایمنی و یا نوعی کناره گرفتن برای حفظ خود.
در مورد بزرگسالان اگر فرصتهای مناسب برای تصحیح این ناایمنی درونی شده و اضطراب همراه با آن در طول حیات شخص به وجود بیاید، مانند تجارب خوب مدرسه یی، ورزشی ودوستی می توان انتظار داشت که کمرویی رو به کاهش بگذارد ولی اگر شرایط مساعد ایجاد نشود، کمرویی تا بزرگسالی ادامه خواهد داشت.
• • رابطه کمرویی با کمبود اعتماد به نفس چیست؟
* مسلماً کمرویی یکی از تظاهرات کمبود اعتماد به نفس است و باز هم ریشه مشترک آنها همان اضطراب است. اضطرابی که از احساس ناامنی تغذیه می شود. پس بنابراین در سطح رفتاری در افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، تظاهرات کمرویی دیده می شود.
• • کمرویی بیشتر در چه مواقعی بروز می کند؟
هرجایی که از افراد تکالیف پیچیده تری خواسته شود، خواه در یک جمع تازه، شرایط غریبه، شرایط ارزیابی کننده و شرایطی با ارزش دهی های اجتماعی مهم مسلماً میزان کمرویی بیشتر خواهد بود. این نیز ناشی از همان کمبود اعتماد به نفس و ایجاد دستپاچگی ناشی از اضطراب منشأ گرفته از کمبود اعتمادبه نفس است.
• • عواقب کمرویی چیست؟
* امروزه خیلی بیشتر از آنکه به ارزش هوش برای رشد و ترقی شخصیت بها دهیم، ارزش درک ارتباطات میان فردی و مهارتهای اجتماعی را به عنوان سرمایه فعال حیات روانی انسانها ارزیابی می کنیم. یعنی کسی توانایی این را داشته باشد که روابط بین فردی خود را که البته از توازن و تعادل روابط او با خودش تغذیه می شود، بهبود بخشد. اگر کسی از این سرمایه محروم باشد، مسلماً با تجارب منفی در سطح همه ارتباطاتش برخوردخواهد کرد. از ارتباطات بسیار خصوصی گرفته که در آن شخص کمرو همیشه احساس حقارت و فهمیده نشدن دارد تا آنجا که مسأله جرأت ورزی و حق طلبی در سطح ارتباطات رسمی و یا کلان اجتماعی مطرح می شود، دسترسی نداشتن به رفتارهای مناسب که کمرویی یکی از تظاهرات جدی آن است، مانع احساس تعادل روانی و موفقیت اجتماعی می شود.
• • راههای درمان و پیشگیری از کمرویی چیست؟
* غیر از ریشه یابی هایی که در سنین کودکی مطرح است ـ یعنی نقش مادر به عنوان کسی که احساس امنیت به کودک می دهد و او را برای حضور فعال در زندگی ترغیب و راهنمایی می کند ـ درمان نیز باید به عنوان راهی برای پیشگیری مطرح شود. اگر مادران بتوانند با درک وضعیت عاطفی فرزندان خود بموقع احساس امنیت را درآنها ایجاد کنند، به نوعی پیشگیری از کمرویی و پرخاشگری ایجاد شده ولی اگر کودکی داریم که سالهایی از عمرش گذشته و اکنون به عنوان یک کودک کمرو شناخته می شود بعد از اینکه به ریشه ها توجه کنیم، باید درمان را در همان حیطه ها آغاز کنیم یعنی سعی کنیم با فهمیدن هیجانات و احساسات او و قدم به قدم تجهیز کردن او با مهارتهای اجتماعی او را آماده کنیم که بتواند برای خود موفقیتهای اندک اجتماعی کسب کرده و از طریق خود ـ تشویقی، قدمی به درون اجتماع برای او ترسناک بگذارد. خوشبختانه تحقیقات نشان داده است که از بچه های خجالتی می توان با ایجاد شرایط قدم به قدم برای کسب موفقیتهای اجتماعی که همراه با آموزش مناسب رفتارهای اجتماعی بوده است، کمک گرفت و آنها را به کودکان متعادل تری تبدیل کرد. گاه کمرویی ها ناشی از به جا ماندن ترسهایی هستند که به عنوان ترسهای طبیعی در طول تحول شناخته می شوند. برای نمونه کودکان در شرایط غریبه در حدود ،۸ ۹ ماهگی واکنشهای شدید خجالت یا اضطراب آشکارنشان می دهند.
اگر در همین مرحله کودک ترغیب شود که با احساس امنیت غریبه ها را بپذیرد، درآینده این ترس به کمرویی ماندگار اجتماعی تبدیل نخواهد شد. اما اگر همین مرحله طبیعی ترس با رفتارهای نامناسب اطرافیان تثبیت شود، خود می تواند زمینه یی برای ایجاد کمرویی در سالهای بعد شود. بطور کلی توانمندسازی کودکان در زمینه های ویژه مانند هنر، ورزش، درس و قدرت بخشیدن به مهارتهای آنها می تواند از طریق احساس تسلط بر اوضاع و افزایش اعتمادبه نفس به مقابله با کمرویی برخیزد.
در بزرگسالان در صورت شدید بودن کمرویی مسلماً نیاز به برنامه های روان درمانی جدی است. اما بطور کلی تغییر باور منفی، نداشتن اجازه برای اظهارنظرو تبدیل آن به نگرش مثبت و جرأت ورزی که باز هم بهتر است به صورت قدم به قدم آغاز شود، می توانند زمینه مناسبی برای رفع کمرویی فراهم کنند. اگر ما از ابتدای زندگی فرزندانمان حق اظهارنظر و مشارکت را به عنوان حق مسلم آنها در شیوه های فرزندپروری خودمان بگنجانیم، احساس کمرویی جایی نخواهد داشت و در کنار حق اظهارنظر و مشارکت و توانمندی مسؤولیت پذیری نیز رشد خواهد کرد.
نظر شما