موضوع : شهرشناسی | استان قم - قم

صرف افعال در آوایش قمی

بخش ۳: همکردها

برای ساختن افعال مرکب به وجود همکرد نیاز است و افعال ساده‌ برای این منظور مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ مانند "زمین خوردن" و "غصه خوردن" که در این نمونه‌ها فعل ساده‌ "خوردن"، همکرد است تا افعال مرکب نامبرده پدید آیند.
در آوایش قمی، برخی همکردها به نحو قابل‌توجهی پرکاربردند. ذیلا این همکردها را با نمونه‌ می‌آوریم:

اومدن: آمدن:

به کم اومدن: کنایه از مردن، در مقام مسرت.
خوب اومدن: درست رفتار کردن: خوب اومدی بش تشر زدی.
تُخ اومدن: شروع شدن تخم‌گذاری مرغ.
غَمِش اومدن: غمزه آمدن؛ ادا و اطوار درآوردن.
فیس اومدن: فخر فروختن.
فیمه اومدن: بهانه گرفتن.
قیجیَک اومدن: با گوشه‌ی چشم نگریستن از سر ناز.

زدن:

جزبلا زدن: فریاد زدن از درد.
زار زدن: [_ لباس به تن کسی]: کنایه از بزرگ بودن لباس [به تن کسی]. 
زاغاویه زدن: شوره زدن.
زِق زدن: ترش شدن ماست.
سار زدن: ۱. کپک زدن. ۲. چرک شدن: اَ بسکی حمون نرفته، سار زده.
کاریه زدن: تار عنکبوت گرفتن.
کُهه/کُهیه زدن: پیاپی سرفه کردن.
ویله زدن: جیغ کشیدن.

کردن:

در آوایش قمی، بیشترین کاربرد را به عنوان فعل همکرد دارد و افزون بر این که دردها، مانند "درد اُسُّخون کردن: استخوان‌درد گرفتن"  و نیز برخی ساخت‌های زبانی، مثل "چِن چِن کردن: خساست به خرج دادن، بویژه در پرداختن بهای چیزی" با همین همکرد به کار می‌روند و پیشتر در دو نوشتار بدان‌ها پرداختیم، بسیاری افعال مرکب دیگر هم با آن کاربرد می‌یابند:

آرا بیرا/آران بیران کردن: آرا و پیرا کردن؛ آرایش کردن.
تُخ کردن: تخم گذاشتن مرغ.
خودکشون کردن: کنایه از کوشش بسیار کردن در کاری.
راسّا کردن: [_ آب]: بستن راههای فرعی آب برای جریان یافتن آن در مسیر مستقیم.
راریز کردن: ریختن ناخواسته پاری از آنچه، مانند غدای داخل بشقاب، به دست دارند، در راه.
سربخشی کردن: بخشیدن مال یا مانند آن به دیگران.
سُرخاب سیفداب کردن: سرخاب و سفیداب کردن؛ بزک کردن.
شووَر کردن: ازدواج کردن دختر [> شوور رفتن].
عَبوس کردن: اخم کردن
کُپ کردن: خم شدن برای پنهان کردن خود.
گِلِگی کردن: گلایه کردن [> گِله گِشه].
وَردُر بیذار کردن: انجام دادن کارهای خانه.

گرفتن:

خَف گرفتن: کمین کردن.
درد گرفتن: دچار بیماری شدن؛ درد نگیری ننه!
زن گرفتن: ازداج کردن پسر.
فِره گرفتن: بهره گرفتن؛ حرص زدن در گردآوری مال و مانند آن.
نادره گرفتن (با دال ساکن): رسم رفع کردن چشم‌زخم به وسیله‌ تخم مرغ [ر.ک: همین کانال: نادره گرفتن].

با درخواست اصلاح و تکمیل.

دکتر علیرضا فولادی

نظر شما