در محضر مناجات شعبانیه
مناجات شعبانیه گنجینۀ ارزشمندی است که هر فراز آن دربردارندۀ دریایی از معارف والای اسلامی است. انس با این مناجات و آشنایی با معارف آن موجب تقرب به درگاه خداوند متعال و کسب آرامش روحی و جسمی، تقویت اراده در راه بندگی حضرت حق، پالودن درون از رذایل اخلاقی و نیز جلب رضایت الهی که نهایت آرزوی بندگان صالح خداست، می شود. در این نوشتار ضمن برشمردن آثار و برکات تضرع به درگاه خدای سبحان و امیدواری بندگان گنهکار به لطف و رحمت الهی، عشق به او و نیز دل بریدن از غیر خدای متعال پرداخته ایم؛ و با بهره گیری از آیات قرآن کریم و احادیث نورانی اهلبیت(ع) از توصیه های عرفانی بزرگی همچون امام خمینی(ره)، علامه ملامحمد مهدی نراقی(ره) و مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) بهره برده ایم.
منبع : فصلنامه پیام، تابستان 1390 - شماره 106 , حیدرزاده، عباس
مشخصات نویسنده : پژوهشگر پژوهشکده تحقیقات اسلامی
مقدمه
دعا وسیله ای است که انسان میتواند توسط آن با خالق هستی راز و نیاز کند و خواسته های خویش را با او در میان بگذارد، همچنین یکی از راه های تقرب به مقام ربوبی دعاست. خدای سبحان به وسیلة دعا به بندگانش عنایت میکند.
قل مَا یَعبَؤُ بِکُم رَبی لَولا دُعاؤُکُم (فرقان: 77)
بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگارم هیچ اعتنایی به شما نمیکند.
طریقة راز و نیاز با خالق بی همتا را انبیای الهی به ویژه پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) به ما آموخته اند. این انسانهای برگزیده با شناخت کاملی که از خدای متعال داشته اند، راه چگونه سخن گفتن با خالق را به ما یاد داده -اند. این شیوه که در قالب ادعیه و مناجات به ما رسیده است، شامل عالیترین مضامین و بالاترین معارف است که هنگام قرائت با روح و قلب گره خورده و انسان را عرشی میکند.
عارف سالک امام خمینی(ره) میفرماید:
«ادعیه ائمة هدی(ع) همان مسائلی را که کتاب خدا دارد، دعاهای آنها هم دارد با یک زبان دیگر، قرآن یک زبان دارد، یک نحو صحبت میکند و همة مطالب را دارد، منتهی بسیارش در رمز است که ما نمیتوانیم بفهمیم و ادعیة ائمه(ع) یک وضع دیگر دارد. به تعبیر شیخ عارف و استاد ما: ادعیه کتاب صاعد است و قرآن کتاب نازل که از آنجا نزول کرده است و ادعیه ائمه(ع) کتاب صاعد است، همان قرآن است رو به بالا می-رود، کسی بخواهد بفهمد که مقامات ائمه چیست باید رجوع کند به آثار آنها، آثار آنها ادعیه آنهاست. مهمش ادعیه آنهاست و خطابه هایی که میخوانند، مثل مناجات شعبانیه، مثل نهج البلاغه، مثل دعای یوم العرفه و اینهایی که انسان نمیداند که چه باید بگوید دربارة آنها؟»[1]
امروزه که عدة زیادی از مردم گرفتار ناراحتیهای روحی و روانی هستند و آمار جرم و جنایت در دنیا بیداد میکند، بیش از هر زمان نیاز به دعا و نیایش احساس میشود. راز و نیاز که باعث آرامش روح و زدودن زنگار گناه از قلب است؛ ارادة مضاعف در راه بندگی و شادابی خاص در مسیر اطاعت خدا به انسان هدیه میکند. لذا بهترین راه رهایی از ظلمتهای درونی و رفع مشکلات روحی، دعا و مناجات است.
امیر مؤمنان علی (ع) میفرماید:
الدُّعَاءُ مَفَاتِیحُ النَّجَاحِ وَ مَقَالِیدُ الْفَلَاحِ وَ خَیْرُ الدُّعَاءِ ما صدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِیٍّ وَ قَلْبٍ تَقِیٍّ وَ فِی الْمُنَاجَاةِ سَبَبُ النَّجَاةِ وَ بِالْإِخْلَاصِ یَکُونُ الْخَلَاصُ فَإِذَا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فإِلَی اللَّه الْمفْزَع.[2]
دعا کلیدهای نجات و کامیابی و گنجینه های رستگاری است. بهترین دعا آن است که از سینة پاک و قلبی دارای تقوا صادر شود. مناجات سبب نجات است و اخلاص موجب خلاصی، پس آنگاه که سختیها شدت یافت باید به سوی خدا فزع و زاری نمود.
از این رو بهترین دارو برای دل شکسته، روح خسته و انسان وامانده مناجات با قاضی الحاجات است؛ وقتی عاشق با معبود خودش خلوت میکند، بهترین رحمتها و زیباترین لذتها نصیبش میشود. در آن حالات نورانی بارقه های امید و یقین در اعماق قلب انسان جای میگیرد.
اهمیت مناجات شعبانیه
این مناجات شریف در کتاب اقبال سید بن طاووس(ره) و نیز مفاتیح الجنان مرحوم شیخ عباس قمی ضمن اعمال مشترکه ماه شعبان آمده است؛ امیر مؤمنان علی(ع) و ائمه معصومین(ع) به خواندن آن مداومت داشته اند.
مناجات شعبانیه یکی از نفیس ترین منابع معارف و اخلاق اسلامی است که تدبر در مضامین بلند آن موجب معرفت بیشتر به خداوند متعال میشود. عرفای بزرگ نیز بر خواندن این مناجات مداومت داشتند و انس با آن را جهت مهیا شدن برای ورود به مهمانی خدای سبحان توصیه میکردند.
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) میفرماید:
مناجات مأثورة ماه شعبان- که روایت شده اهلبیت(ع) بر آن مداومت داشتند- یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالی ای همراه است که نظیر آن در زمانهای معمولی و محاورات عادی نمیتوان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. این مناجات نمونة کاملی از تضرع و وصف حال برگزیدهترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.[3]
در این نوشتار گوشه هایی از دریای معارف این مناجات شریف را در محورهای زیر مرور میکنیم.
تضرع به درگاه خدای متعال
با تدبّر اجمالی در این مناجات شریف درمییابیم، بخش قابل توجهی از آن اظهار عجز و ناتوانی و تضرع بندة عاشق در برابر معبود خویش است.
تضرّع اظهار زاری و زبونی کردن است.[4] "ضَرعٌ اِلَیهِم" در زبان عرب هنگامی به کار میرود که کودکی به پستان مادرش دست یابد. احتیاج بچه حیوان و کودک انسان به شیر مادر از بهترین نیازها است که با وجود آن به چیز دیگری توجه نخواهد داشت.[5]
قرآن مجید کلمة تضرع را در مواردی به کار میبرد که شدت و سختی برای انسان رخ داده باشد یعنی بنده آنچنان خود را خطاکار ببیند که نیاز به عفو و بخشش خدای متعال دارد. خدای سبحان دوست دارد انسان در درگاه او اظهار فروتنی و خشوع کند و اوج این فروتنی لرزش دل انسان در برابر خداست که اشک و آه از آن نشأت میگیرد.
قرآن کریم میفرماید:
ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ. (اعراف: 55)
پروردگار خود را از روی تضرع و در پنهانی بخوانید؛ زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمیدارد.
در روایت است که رسول خدا(ص) هنگام دعام کردن چنان تضرع و زاری میکرد که نزدیک بود عبا از دوشش بیفتد.[6]
همچنین در روایت دیگری حضرت هنگام دعا و تضرع دستها را طوری به درگاه خدواند بلند مینمود که فقیر برای درخواست غذا دستهای خود را بلند میکند.
کَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَرْفَعُ یَدَیْهِ إِذَا ابْتَهَلَ وَ دَعَا کَمَا یَسْتَطْعِمُ الْمِسْکِین.[7]
به هر حال تضرّع و ناله در دعا نشانة توجه انسان به کمبودها و نیازهای خود و عامل شکستن غرور و خودخواهی است؛ زیرا کسی که خود را قوی و غنی بداند، در برابر هیچ کس ناله و درخواستی ندارد. در مقابل کسی که به درگاه خدای سبحان تضرع و خضوع دارد، همواره احساس امید و عزّت در وجودش موج میزند.
مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در این ارتباط میفرماید:
بندگی خدا، خشوع در مقابل خدا، موجب میشود که انسان در مقابل هیچ زورگویی خصوع نکند. دلی که- مهابت الهی را درک کرده است، در خود احساس عزّتی میکند که بزرگترین قدرتها در مقابل آن عزّت تاب مقاومت نمیآورند.»[8]
با توجه به این توضیح برخی فرازهای این مناجات که نشان دهندة تضرع به درگاه خدواند متعال است، عبارت است از:
1- فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ
خدایا به سویت گریختهام و با حال خواری و ناتوانی در محضرت ایستادهام در حلی که به حال پریشانی و تضرع زاری میکنم.
خداوندا! عذرخواهی من از تو مانند عذرخواهی کسی است که به قبول عذرت سخت محتاج است، پس عذرم را بپذیر ای کریمترین کسی که گنهکاران از او معذرت میطلبند.
خداوندا! در حالی که عمرم را در تیره روزی غفلت از تو تباه نمودم و دوران جوانیام را در مستی دوری از تو به سر بردم، در ایامی که مغرور پرده پوشی تو بودم و در راه غضب تو گام برمیداشتم، بیدار نگشتم. خدایا! اکنون من آن عبد فرزند عبد توام که در پیشگاه تو ایستادهام و کرم و فضیلت را نزد تو واسطه آورده ام.
امید به لطف خدای متعال
شاخص دیگری که در این مناجات شریف بیشتر جلوه میکند، امیدواری بنده گنهکار به لطف بیکران خدای متعال است. امیدواری به لطف خداوند و حسن ظن به ساحت مقدس ربوبی از معارف ارزشمند این مناجات است که یأس و نا امیدی را از دلها میزداید و انسان را به لطف بیپایان الهی امیدوار میسازد.
خدای سبحان در قرآن مجید میفرماید:
قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ. (زمر: 53)
بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همة گناهان را میآمرزد. به راستی که او آمرزندة مهربان است.
با نگاه اجمالی به این آیه درمییابیم، خداوند متعال همة بندگانش را لایق دریافت رحمتش قرار داده و با بیان «لاتقنطوا " یأس را از رحمت خویش نهی کرده است؛ جمله "إن الله یغفر الذنوب جمیعا» نیز تأکید میکند که خداوند سبحان همة گنهکاران را میبخشد.
این آیه از امیدبخشترین آیات قرآن مجید نسبت به گنهکاران است.
امیر مؤمنان علی(ع) میفرماید:
مَا فِی القُرآنِ آیَةٌ اَوسَع مِن یَا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا....
در تمام قرآن آیه ای وسیع تر از این آیه نیست.[9]
در مقابل، یأس از رحمت الهی نشانة کفر و گناهی بس بزرگ است؛ چنانکه قرآن مجید میفرماید:
لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ. (یوسف: 87)
از رحمت خدا مأیوس نشوید که تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس میشوند.
وقتی از زبان امیر مؤمنان علی(ع) و ائمه معصومین(ع) در مناجات شعبانیه امید به رحمت و مغفرت الهی به ما آموخته میشود، بیبصیرتی است که انسان در نشیب و فرازهای زندگی از رحمت الهی نومید گردد و غبار یأس، صفحه دل او را تیره سازد.
بعضی از فرازهای این مناجات شریف که انسان را متوجه لطف بیپایان خداوند میسازد و روح امیدواری را در او زنده میکند عبارت است از:
1- إِلَهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی.
خدایا! جود و بخششت بساط آروزی مرا گسترده و عمل من در برابر عفو تو بسی ناچیز است.
2- إِلَهِی إِنْ کَانَ صَغُرَ فی جنْبِ طاعَتِکَ عَمَلِی فَقَدْ کَبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِکَ أَمَلِی.
خدایا! اگر عملم در مقابل طاعتت اندک است آرزومندیام در مقابل رجا و کرمت بسیار است.
خدایا! چگونه از درگاه لطفت محروم و ناامیدم برگردم در صورتی که به جود و احسان تو حسن ظن بسیار دارم که به حالم ترحم کرده، عاقبت از اهل نجاتم گردانی.
عشق به خدای متعال
یکی از دیگر معارف این مناجات شریف که انسان وارسته را از شوق و ارادت سرشار میکند عشق به خدای یکتا است، عشق به همهی خوبیها، عشقی که در نهایت اخلاص و بندگی، نتیجهاش لقای پروردگار است.
امیر مؤمنان علی(ع) در فرازی از این مناجات به درگاه خدای سبحان عرض میکند:
خدایا! اگر مرا به جرمم مؤاخذه کنی تو را به عفوت مؤاخذه میکنم و اگر مرا به گناهانم بازخواست کنی تو را به مغفرتت بازخواست میکنم و اگر مرا به آتش دوزخ ببری، اهل آتش را آگاه خواهم کرد که من تو را دوست میداشتم.
خدایا! من قدرتی ندارم که از معصیت بازگردم، مگر آنکه تو به عشق و محبت مرا بیدار کنی.
3- إِلَهِی أَقِمْنِی فی أَهلِ وَلَایَتِکَ مُقَامَ [مَنْ ] رَجَا الزِّیَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِکَ.
خدایا! در کوی اهل ولایت خود، در اقامتگاه آن کس که امید افزونی محبتت را دارد، اقامتم ده.
انسان عاشق فکر و ذکر، کار و تلاش و عزم و ارادهاش، رسیدن به محبوب خویش است.
روایت شده است: هنگامی که ملک الموت برای قبض روح حضرت ابراهیم(ع) آمد، آن بزرگوار به ملک الموت فرمود: آیا دیدهای دوستی دوست خود را قبض روح کند؟ خدای علیم به آن حضرت وحی فرمود: آیا دیدهای دوستی ملاقات دوست خودش را خوش نداشته باشد؟ لذا حضرت ابراهیم (ع) به ملک الموت فرمود: الان مرا قبض روح کن.[10]
اساساً عشق حقیقی برخاسته از ایمان کامل است و این گونه محبت، متوجه نوعی از کمال است. انسان عاقل هرگز عاشق عدم و کمبودها نمیشود، بلکه همواره دنبال کمال و هستی میگردد؛ به همین دلیل آن کس که از همه برتر است از همه کس به عشق ورزیدن سزاوارتر است.
قرآن کریم میفرماید:
وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ. (بقره: 165)
آنان که ایمان آوردهاند، محبت و عشقشان به خداوند بیشتر و قویتر است.
چرا که افراد با ایمان مردمی اندیشمند و دانا هستند و هرگز ذات پاک او را-که منبع کمالات است- رها نمیکنند، هر میل و محبتی در برابر عشق خدا در نظرشان بیارزش و ناچیز است، اصلاً آنها غیر از او را شایستة عشق و محبت نمیبینند، جز به خاطر او و در راه او کاری نمیکنند و در دریای بیکران عشق خداوندی غوطه ور هستند.
علامه طباطبایی(ره) میگوید:
خدای سبحان هر حبی را حب نمیشمارد و حب [که حقیقتش علقه و رابطهای است میان دو چیز] وقتی واقعی است که با ناموس حب حاکم در عالم وجود، هماهنگ باشد؛ چون دوست داشتن هر چیز مستلزم دوست داشتن متعلقات آن است و باعث میشود که انسان در برابر هر چیزی که از جانب محبوب است، تسلیم باشد.[11]
بر این اساس، کسی که در برابر دستورهای الهی تسلیم نیست و راه معصیت در پیش میگیرد نمیتواند دوستی و عشق به خدای متعال را ادعا کند. چنانکه امام صادق(ع) پس از بیان این نکته که "فرد معصیت کار خدا را دوست نمیدارد» میفرماید:
ان الحب لمن یحب مطیع[12]
معصیت پروردگار میکنی با این حال اظهار محبت او مینمایی. این کار برای عاشق شگفت آور است. اگر دوستیات راست بود او را اطاعت میکردی؛ زیرا هر کس او را دوست میدارد، اطاعتش میکند.
دل بریدن از غیر خدای سبحان
یکی دیگر از معارف زیبای این مناجات توجه دادن انسان به کمال انقطاع الی الله است.
امیر مؤمنان علی(ع) به درگاه خداوند عرض میکند:
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ.
خدایا! امید مرا از همه کس و همه چیز قطع کن و به خودت وابسته ساز.
انقطاع از ریشة «قطع"به معنای بریدن اعم از محسوس و معقول است.[13]
در اصطلاح "انقطاع الی الله» دل بریدن از غیر خدای سبحان است؛ از این جهت لازمة قدم برداشتن به سوی خداوند متعال، بریدن از غیر او و ترک کامل هواهای نفسانی است.
قرآن کریم میفرماید:
وَ اذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَ تَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتیلاً. (مزمل: 8)
و نام پروردگارت را یاد کن و از همه ببر و به او بپیوند.
"تبتل» از ماده "بتل» یعنی از همه چیز برید و به خدا روی آورد؛[14] به عبارت دیگر انسان با تمام قلبش متوجه خدا گردد و از غیر او منقطع و اعمالش را فقط به خاطر او و با اخلاص انجام دهد. در این مسیر بهترین وسیله قلب سلیم است، قلبی که خالی از شرک (شرک جلی) باشد، آثار گناه و اخلاق زشت و هر گونه تعلقی که به غیر خدا است در او وجود نداشته باشد، در این صورت است که مقصود انسان سالک حاصل خواهد شد.
خدای سبحان در قرآن کریم میفرماید:
یوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلاَّ منْ أَتی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ (شعراء: 88 و 89)
روزی که مال و فرزندان سودی نمی بخشد، مگر کسی که قلب سالم به سوی خدای بیاورد.
ابن عیینه گوید: از امام صادق (ع) دربارۀتفسیر این آیه شریفه (مراد از قلب سلیم) سؤال کردم، فرمود:
الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَی رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ وَ قَالَ وَ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شِرْکٌ أَوْ شَکٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ وَ إِنَّمَا أَرَادُوا الزُّهْدَ فِی الدُّنْیَا لِتَفْرُغَ قُلُوبُهُمْ لِلْآخِرَة.[15]
قلب سلیم آن دلی است که در آن جز خدا کسی دیگر نباشد. فرمود: هر دلی که در آن شرک و شکی باشد، آن دل بی ارزش است و همانا زهد در دنیا را خواستند برای آنکه دلشان برای آخرت فارغ باشد.
از این آیة نورانی قرآن کریم و روایت که ذکر شد، مشخص میشود قلبی میتواند لایق دریافت انوار الهی و مقام قرب الی الله باشد که از هر گونه آلودگی پالوده و پاک باشد؛ عرفای بزرگ برای رسیدن به این مرتبه عالی، ریاضتهایی را متحمل میشدند.
عالم اخلاق مرحوم ملا محمد مهدی نراقی(ره) در مورد پاک کردن قلب از جلوه های دنیا میگوید:
راه تحصیل محبت خدا و تقویت آن و آمادگی برای رؤیت و دیدار او دو چیز است:
1- پاک ساختن دل از مشاغل و دل بستگیهای دنیا و بریدن از ماسوی و پیوستن به خدا به وسیله ذکر و فکر و آن گاه بیرون کردن دوستی غیر خدا از دل؛ زیرا دل مثل ظرفی است که زیاده از یک چیز در آن نمیگنجد [ ما جعل الله لرجل من قلبین فی جوفه. (احزاب: 4)] خدا در اندرون هیچ کس دو دل قرار نداده است و کمال محبت در این است که خدا را با تمام دل دوست داشته باشد و مادامی که به غیر او توجه و التفات میکند، گوشهای از دلش به آن غیر مشغول است و به قدر اشتغال به غیر خدا، دوستی خدا نقصان میپذیرد؛ مگر اینکه التفاتش به غیر خدا از این جهت باشد که آن صنع خدای تعالی و فعل او مظهری از مظاهر اسماء الله تعالی است.
2- تحصیل معرفت خدا و تقویت و توسعه آن و مسلط ساختن آن بر دل.
راه اول یعنی بریدن علایق به منزلة پاک ساختن زمین از گیاهان خشک است و طریق دوم یعنی معرفت به منزلة افشاندن تخم در آن است تا درخت دوستی به بار آید.»[16]
بسیار روشن است که تحصیل مراحل مذکور "کمال انقطاع الی الله» را به بار خواهد نشاند؛ این مرحله بالاترین مرحلة بندگی است که از این طریق عارف سالک میتواند به مهمانسرای الهی-که معدن عظمت او است- وارد گردد.
"کمال انقطاع الی الله» مطلوب موحدان ناب است، به طوری که نه تنها غیر حق دیده نشود بلکه این ندیدن هم دیده نشود و این فقط در متن عبادت مخصوصاً نماز تعبیه شده است.[17]
در خدا گم شو کمال اینست و بس
گم شدن گم کن وصال اینست و بس
نتیجه گیری
از مجموع مطالبی که بیان شد چنین نتیجه گیری میشود:
1- قرائت مناجات شعبانیه و مداومت بر آن از ناحیه امیرمؤمنان علی(ع) و ائمه معصومین(ع) حکایت از اهمیت این مناجات شریف دارد.
2- تضرع در دعا نشانة توجه انسان به کمبودها و نیازهای خود و عامل شکستن غرور و خودخواهی است.
3- خداوند متعال همة بندگانش را لایق دریافت رحمت بیکران خویش قرار داده است و با بیان «لا تقنطوا» یأس را از رحمت خود نهی کرده است.
4- افراد با ایمان، عشق و محبتشان فقط به خداوند متعال است و اعمال و رفتارشان از این عشق پاک سرچشمه می-گیرد که تجلی آن در پیروی از رسول گرامی اسلام(ص) و ائمه معصومین(ع) است.
5- لازمة انقطاع الی الله و تقرب به خدای متعال، دیده بستن از غیر او و ترک کامل هواهای نفسانی است.
پی نوشت ها:
[1] صحیفه نور، امام خمینی(ره) (مدیر مؤسسه تنظیم و نشر آثار، تهران ۱۳۷۵ ش)، ج ۲۰، ص ۱۵۷.
[2] الکافی شیخ کلینی(ره)، اسلامیه، دوم، تهران ۱۳۶۲ ش)، ج ۲، ص۴۶۸.
[3] نرم افزار حدیث ولایت، مقام معظم رهبری (دامت برکاته)، یادداشت، ۱۳۶۹/۱۰/۱.
[4] ترجمه مفردات، راغب اصفهانی، ج ۲، ص ۴۵۲.
[5] تفسیر آسان، محمد جواد نجفی خمینی، (اسلامیه، تهران، ۱۳۹۸ ش)، ج ۵، ص 224.
[6] ترجمه بحار الانوار، علامه مجلسی، کتاب ایمان و کفر، ترجمه عزیز الله عطاردی، (چ اول، تهران، ۱۳۷۸ ش)، ج ۱۶، ص ۱۹۱.
[7] عدة الداعی و نجاح الساعی، ابن فهد حلی، (دار الکتاب اسلامی، اول، قم، ۱۴۰۷ ه. ق)، ص ۱۹۶.
[8] در بازدید از دانشگاه امام حسین علیه السلام، ۱۳۸۸/۱/۲۶ ه. ش.
[9] تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۴۹۹.
[10] امالی صدوق، ص ۱۱۸.
[11] ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی (جامعه مدرسین، پنجم، قم، ۱۳۷۴ ش)، ج ۳، ص ۲۴۷.
[12] وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۰۸.
[13] قاموس قرآن، علی اکبر قرشی بنائی، (دارالکتب الاسلامیه)، ج ۱۷، ص ۲۱.
[14] فرهنگ ابجدی، ص ۲۰۵.
[15] الکافی، ج ۲، ص ۱۶.
[16] علم اخلاق اسلامی، ملا محمد مهدی نراقی، ج ۴، ص ۲۱۲.
[17] مقدمه سر الصلاة، امام خمینی(ره)، ج ۱، ص ۱۰.
نظر شما