تشریح ابعاد سیاسی, اجتماعی و فرهنگی فاجعه هفتم تیر از زبان رئیس جمهوری
پنجشنبه 7 تیر ,1375 27 ژوئن ,1996 سال چهارم , شماره 1004
. سرویس سیاسی: در آستانه پانزدهمین سالگرد شهادت مظلومانه دکتر
بهشتی و هفتاد و دو تن از یاران با وفای انقلاب اسلامی, آیت الله هاشمی
رفسنجانی رئیس جمهوری در مصاحبه ای با تجلیل از شخصیت آیت الله بهشتی
سیدالشهداء این فاجعه جانگداز به تشریح ابعاد سیاسی, اجتماعی و
فرهنگی این فاجعه در جامعه پرداخت. آقای هاشمی رفسنجانی در آغاز این
مصاحبه اظهار داشت: هفتم تیر برای انقلاب ما یک فصل جدیدی را باز کرد
و حقیقتا نقطه ی عطفی شد, تا این تاریخ مردم به صف بندی که اول انقلاب
بوجود آمده بود توجه دقیق نداشتند. صف بندی که یک طرفش نیروهای مخلص
انقلاب و هواداران واقعی اسلام و آنهائی که از ابتدا درشکل گیری
انقلاب حضور داشتندقرار داشتند و در طرف دیگرافرادی که آمده
بودند ازانقلابی که نیروهای مخلص به رهبری امام راحل مان به پیروزی
رسانده بودند بهره گیری کنند, طبعا با تبلیغات و شانتاژها و شیوه
خاص خودشان, بسیاری از مردم را هم فریب داده بودند. حوادث متعددی
اتفاق افتاد تا رسیدیم به هفتم تیر که این فاجعه مردم را هوشیار و
بیدار کرد, مردم متوجه شدند که تفاوت این دو صف و جبهه بندی چیست و
هریک چه ماهیتی دارند, لذا من با قاطعیت می گویم این واقعه فصل جدیدی
در تاریخ ما بود از لحاظ توجه افکار عمومی و از آن به بعد شرایط خیلی
تفاوت کرد با آنچه که قبل از هفتم تیر بود.
آقای هاشمی رفسنجانی در خصوص سابقه آشنایی خود با شهیدمظلوم دکتر
بهشتی و تداوم وتحکیم این آشنایی در دوران قبل و بعد از پیروزی
انقلاب گفت: آشنایی ما به سالهای حدود 1335 در قم که من و شهید دکتر
بهشتی طلبه بودیم برمی گردد.
آقای هاشمی رفسنجانی بااشاره به فاجعه هفتم تیر و حضور مقام
معظم رهبری در بیمارستان, درمورد حوادث شب هفتم تیرماه و حادثه
ترور نافرجام مقام معظم رهبری اظهار داشت:
بعد از این که منافقین وملی گراها و ازقبیل اینها,متوجه شدند که
رای اکثریت رادر جامعه, جناح حزب الله داردآنها به فکر ازبین بردن
نیروهای بسیج کننده این جناح افتاده بودند. از ترور شهید قره نی ,
شهید مطهری و بعد از آن بنده و دیگران. این سیاست را ادامه دادند.
بعد از عزل بنی صدر, این مسئله برای آنها خیلی جدی شد. درست بعد از
سی ام تیر که منافقین در خیابانها تظاهرات مسلحانه کردند و دیگر
صف بندی جدی شد تقریبا در اکثر جاهای کشور از طریق عوامل نفوذی خود
برنامه شان را بطور جدی پیگیری کردند. حادثه اولی که رخ داد ترور
آیت الله خامنه ای رهبر عزیز انقلاب بود که در مسجدی از مساجد جنوب
تهران ایشان را با بمبی که در ضبط کار گذاشته بودند مجروح کردند که
خداوند ایشان را نجات داد. من در آن زمان در شهر زرند کرمان بودم و
برای بازدید از معادن ذغال سنگ در عمق حدود 300 متری در داخل چاههای
ذغال سنگ تونل ها را بازدید می کردم. بعد از این حادثه جلسه شورای
مرکزی حزب داشتیم. عصر روز حادثه همه در جلسه جمع بودیم قرار شد
بنده برای احوالپرسی مقام معظم رهبری به بیمارستان بروم من ازداخل
جلسه به قصد عیادت بیرون رفتم, گویا جراحی کرده بودند می خواستم
حالشان را بعد از عمل جویا شوم, شهید باهنر هم دلیل و کار دیگری
داشتند ایشان هم رفتند, بقیه آقایان داخل جلسه بودند. زمانی که من
آخر شب از بیمارستان به منزل برگشتم تلفنی به من اطلاع دادند که این
حادثه اتفاق افتاده است.
در مورد شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی, رئیس جمهوری گفت: شهید
بهشتی از یک بعدیک اسلام شناس نیرومند بودند. اسلام شناسی که من
می گویم منظور فقط آشنایی با علم کلام نیست بلکه ایشان اسلام را با همه
ابعادش می شناختند. واقعا فقیه, مجتهد و صاحب نظر در علوم متداول
حوزه, فقه, اصول, ادبیات, منطق, فلسفه, تفسیر و بحث های اخلاقی و امور
دیگری که در حوزه رایج است, بودند. مزیتی که آن زمان ایشان بر خیلی
از طلاب دیگر داشتند این بود که دانشگاه رفته بودند و با دانشگاه هم
آشنا بودند.
نظر شما