موضوع : نمایه مطبوعات | همشهری

دروغ گفته بود مهندس هستم !

پنجشنبه 7 تیر ,1375 27 ژوئن ,1996 سال چهارم , شماره 1004

در راهروهای دادگاه خانواده
زن: موقع ازدواج گفته بود مهندس هستم اما حالا فهمیده ام تحصیلات
کمتر و شغل دیگری دارد

مرد: من حاضر به طلاق نیستم ,ایشان تحت تاثیر مادر و برادرشان
هستند که با من دشمنی دارند

بنابر قباله نامه های جدیدازدواج نوشتن شغلی هر یک اززوجین الزامی
است.
اشاره با اینکه هیچ انسانی به انگیزه طلاق ازدواج نمی کند, اما این
پدیده در تمامی جوامع بشری دیده می شود. طلاق مانند فقر و شکست یک
راه حل است و هنگامی که یک زوج در هزار توی روابط مادی و معنوی خود
هر دم به علامت سوال می رسند, با زمانی که همه راهها به بن بست ختم
می شود, می توان از آن به عنوان آخرین راه حل نام برد.
طلاق از جمله مسائل ناهنجاری است که برای اقدام به آن دفاعیه مستدل و
محکم لازم است. متاسفانه در بسیاری موارد این استدلال وجود ندارد و به
عبارتی توهمات و ناآگاهی عامل تلاشی اساسی ترین نهاد بشری است.
روشن و برملا کردن دلایل ناکافی ,غیرمنطقی و احساسی زوجین برای جدایی
و ازهم گسیختگی خانواده, به امید عبرت گرفتن و استوار ساختن بنیاد
خانواده انگیزه گشت و گذاری است در راهروهای دادگاه خانواده که در
قالب صفحه با همین عنوان هر هفته از نظرتان می گذرد.
خاطرات, تجربیات و پیشنهادات و انتقادات شما به هر چه پربارتر شدن
این صفحه کمک می کند. امیدداریم مارا در ادامه این کار یاری
نمایید.

مجتمع قضایی. . . شعبه. . . دادگاههای عمومی. . .
خواهان: زن حدود 30 ساله پزشک
خوانده: مرد حدود 28 ساله بازرگان
خواسته: طلاق
قاضی دادگاه (خطاب به زن) چندوقت است که ازدواج کرده اید
زن: از تاریخ عقد یا عروسی
ازدواج رسمی.
آبان 73 عقد, اردیبهشت 74 عروسی .
جمعا چقدر خانه آقا بودید
5 ماه .
باردار هستید نه
چرا می خواهید طلاق بگیرید راستش, پس از ازدواج متوجه شدم ,
صرف نظر از وضعیت تحصیلی و شغلی ,شرایطی را که گفته بودند, صحت
ندارد.
ایشان چه گفته بودند
گفته بودند مهندس هستند.
چرا تحقیق نکردید
من در روزنامه رتبه ایشان رادیدم.
به هر حال شما باید مطمئن می شدید. دیگر چه
به جز ابهامی که برای من در موردمسئله شغلی و تمکن مالی وجود داشت
و در این دعوی برایم اهمیتی ندارد, من متوجه بیماری ایشان شدم.
پرونده بالینی هم دارند.
چه بیماری
بیماری روانی است که گاه به گاه تشدید می شود و روی زوایای زندگی
فرد تاثیر می گذارد. مشکل من, مادیات نیست.
حالا اصرار بر طلاق دارید
بله
اگر ما با توجه به محتویات پرونده ایشان را برای بررسی وتشخیص به
پزشکی قانونی بفرستیم وپاسخ دادند که سالم هستند, حاضرید زندگی تان
را ادامه دهید
بله. من حاضرم اگر گفتندآن بیماری را ندارد, زندگی مشترکمان را
ادامه دهیم.
در صورت طلاق مهریه اتان رامی بخشید
بله
(خطاب به وکیل زن) آقای وکیل اظهاراتتان را بفرمایید. (وکیل
زن) نظر بنده هم موافق بیانات موکل است, فقط در صورت ضرورت کسب نظر
اهل خبره را تقاضا دارم.
(خطاب به شوهر زن) شما بادرخواست طلاق خانم موافق هستید
نه. من تمام دنیا را با ایشان عوض نمی کنم. ایشان تحت تاثیر عواملی
هستند. وکیل ایشان فرمودند که اگر مسئله بیماری آنان رفع شود مشکل
حل می شود. مادر خانم بنده گفته اند که دشمن اصلی من هستند و خانم هم
تحت تاثیر مادر و برادرشان هستند. من خرج سنگینی برای ایشان کردم.
سرتاپایشان را طلا گرفته ام. خانه ای در یکی از بهترین نقاط شمالی
تهران خریدم , نصف آن را به نام ایشان کردم . هزینه دکور داخلی آن 4
میلیون تومان شده است , کرایه تاج سر شب عروشی ایشان 35000 تومان شده
است . هزینه عروسی یک میلیون تومان و در زمان دانشجویی ایشان 2
میلیون تومان در شهرستان خرج کرده ام. حاضرم ایشان بروند در بهترین
هتل و یک هفته به خرج بنده استراحت کنند و بعد تصمیم بگیرند. من
زمانی که رفتم شهرستان خودمان, ایشان تقاضای طلاق داده اند.
آیا شما حاضر هستیدبه پزشکی قانونی بروید
بله. همین حالا حاضرم بروم.
(خطاب به وکیل مرد) شمااظهاراتتان را بفرمایید.
(وکیل مرد) موکل من, مرد ثروتمندی است و تمکن مالی بالایی دارد, در
بانکهای تهران و چند شهر دیگر, شماره حساب با موجودی بسیار بالا
دارد. همچنین دارای کارت بازرگانی بوده و شواهد و قرائن, حکایت از
موفقیت ایشان در امر تجارت دارد. موکل بنده دادخواستی علیه خانم به
خواسته تمکین و رجوع به محل سکونت تقدیم داشته که در شعبه دیگری
مورد رسیدگی است.
در ظاهر مسئله خاصی نیست.
(وکیل زن) شوهر موکل بنده درجلسه ای که داشتیم, عنوان کردند که
بیماری ایشان از رفتار خانم وخانواده ایشان عارض شده است ,
بنابراین وجود بیماری را غیرمستقیم تایید کرده اند. در یکی از
شروطی که در عقدنامه گنجانده شده, در صورت ابتلای زوج (مرد) به
هرگونه بیماری صعب العلاج, زوجه (زن) را وکیل می کند در مطلقه ساختن
خود, بنابر آنچه گفته شد, تقاضای صدور حکم طلاق را دارم.
آقای قاضی ضمنا اخیرا 400 تن سیب صادر کرده ام .
منظورتان از گفتن این مسئله چیست چه کمکی به پرونده می کند !
برای تایید بر خوب بودن وضع مالی ام.
(طرفین و وکلای ایشان صورتجلسه دادگاه را امضاء می کنند و خارج
می شوند. )
دراین پرونده یک زن پزشک با شخصی ازدواج کرده است که تصور می شده
دارای درجه مهندسی در یکی از رشته های فنی است, حال آنکه فرد مذکور
چنین مدرک و شغلی نداشته است و صرفا دارای کارت بازرگانی بوده است
که ممکن است بر این مبنا تاجر محسوب شود, اولین چیزی که قابل توجه
است, دقت کم زن در انتخاب همسر است که با ادعایی که طرح می کند, شتاب
خود را در این مورد محرز می کند. اما چرا شخصی که خود دارای تحصیلات
عالیه و آشنا با مسائل علمی است و با شخصیت های علمی مختلف و
دانشجویان و اساتیددر رابطه بوده است, با دیدن یک اسم در روزنامه
که چه بسا امکان دارد نام شخص دیگری باشد, حتی به فرض تشابه در
شماره شناسنامه و نام پدر, به راحتی بپذیرد که شوهر وشریک زندگی
آینده اش در آنچه می گوید بر حق است. البته این اصل است که انسان به
دیگران بدبین و مظنون نباشد, اما دلیل نمی شود که احتمال غیرواقعی
بودن حرفها را ندیده گرفت. در هیچ جامعه ای آن سلامت نفس و راستی در
افراد جامعه وجود ندارد که تمام و کمال باشد. حتی ممکن است به خاطر
رسیدن به هدف بویژه انتخاب همسر, که ممکن است فقط با یک نگاه اتفاق
افتد, حقایقی کتمان گردد و تظاهر به نداشته های واقعی شود, که روش های
مختلفی مورد عمل قرار می گیرد. ضمن اینکه سابقه چنین رفتارهایی وجود
داشته و دارد. بنابراین موضوع مورد اشاره در مقوله عدم شناخت لازم و
کافی از سوی طرفین قرار می گیرد. اگر چه زن مدعی بیماری روانی مرد
تحت عنوان افسردگی یا هر نوع دیگری شده است اثبات آن آسان نخواهد
بود, اما درباره شخصیت مرد نکته دیگری وجود دارد که از حرفهای ایشان
و وکیل وی می توان به آن پی برد. با وجودیکه زن و وکیل ایشان, در
توضیحات خود چندین مرتبه اشاره می کنند که مسئله دارا بودن مرد از
نظر مالی و وضع درامد او مورد نظر نبوده و کمترین اهمیت را دارد,
اما مرد به اتفاق آقای وکیل, در بیشتر توضیحات و دفاعیات خود به طرح
مکنت مالی و ثروتمند بودن مرد و به رخ کشیدن آن می پردازند که جای
بسی تامل است.
بدرستی گفته اند که هر نحوه ای از معیشت را اخلاقی و هر مقام را ادبی
است.
مسئله ای که البته کم اهمیت تر از اصل دعوی است, تقدیم دادخواست
تمکین ورجوع به منزل از سوی شوهر علیه زن است که به گفته خودش
به مجتمع محل استقرار دادگاه رسیدگی کننده داده شده است, در حالی
که در این گونه موارد برای رسیدگی سریعتر به دعاوی به جهت ارتباط
موضوع دو دعوی, مرد می توانست قید کند که پرونده ای مربوط به ادعای وی
در شعبه. . . دادگاه عمومی به شماره. . . وجود دارد و تقاضای رسیدگی
توام آن را بنماید, حال آنکه چنین کاری نکرده است که البته حمل بر
ناآگاهی می شود! نتیجه اینکه اگر در جلسات دادرسی و یا در لایحه ها
ودفاعیه به آن اشاره نشود, دو دعوی مربوط به هم در دو دادگاه رسیدگی
و پایان می یابد و ممکن است دو رای متضاد صادر شود.
با توجه به اینکه طرفین دعوی از دووکیل دادگستری بهره مند هستند,
بنابراین کار دادرسی باید با سرعت و دقت بیشتری انجام گیرد, مگر
آنکه یکی از طرفین یا وکلای آنهابخواهند به دلیلی زمان رسیدگی را
با اطلاعات نادرست یا عدم ارائه توضیحات ضروری بیشتر کنند که معمولا
این گونه نیست. توقع دادرسان و اصحاب دعوی نیز از وکلا دادگستری این
است که در یافتن حقیقت و رفع خصومت یاریگر باشند. به خصوص در دعاوی
خانوادگی حرمت روابط نسبی خانواده و خویشاوندان پاس داشته شود و سعی
در ایجاد تفاهم ودرک خردمندانه و معقول شود, چرا که بهترین راه
کدخدامنشی است و بدیهی است موجب محو شدن خاطره ناخوشایند این مقطع
زودگذرخواهد شد.
به نظر می رسد چنانچه طرفین در زمانی که به عنوان نامزدی در نظر
گرفته می شود سعی در آشنایی با خصوصیات ودیدگاهها و طرز فکر
یکدیگر بنمایندو این نکته را فراموش نکنند که مطابق قانون ,
نامزدی نمی تواندلزومامنجر به ازدواج ایشان شود, حتی اگر در آن
مدت مهریه ای تعیین و پرداخت شود, زیرا هدف از تعیین دوره ای به نام
نامزدی, محک زدن طرفین و بررسی امکان ازدواج از تمام جهات می باشد و
در این شرایط اجباری در ازدواج وجود ندارد. یادآوری این نکته ضروری
است که براساس بخشنامه ای که از سوی سازمان ثبت اسناد املاک به دفاتر
اسناد رسمی و ازدواج و طلاق شده است, در تنظیم قباله نامه های ازدواج,
نوشتن شغل هر یک از زوجین الزامی است. درصورت رعایت چنین دستوری ,
احتمال بروز تقلب و فریب خوردن زن و مرد بسیار کاهش خواهد یافت.
امید است که این گونه تدابیر با درایت دلسوزان جامعه ادامه یافته و
موثر واقع شوند.

 

نظر شما