عزاداری محرم در آوایش قمی
بانی: سرپرست مجلس یا دسته عزاداری که معمولا پرداخت یا گردآوری هزینه آن را نیز بر عهده دارد.
تربت: گِل بسیار نرم از خاک رس به ضمیمه تربت ضریح اباعبدالله الحسین (ع) و گلاب خالص که در دسته عزاداری بر پیشانی و گاه بر سر و صورت میمالند.
توغ: عَلَم تکزبانه فلزی بلند ویژه مراسم عزاداری سنتی. اصل این واژه، ترکی و به معنای "عَلَم" است و واژه "پاتوغ" از آن گرفته شده است. در قم، "توغ سیفا" مربوط به هیئت عزاداری چهلاختران، از عصر صفویه بازمانده است و نشان ثبت جهانی دارد.
چُئوشخوانی/چُووشخوانی: چاووشخوانی؛ مراسم اعلام آغاز محرم به وسیله چاووشخوان که با حرکت او و حرکت مردم به دنبال وی همراه است. [>چئوش/چُووش؛ چُئوشی کردن/چُووشی کردن]
حُسِن حُسِن کردن: حُسین حُسین کردن؛ شور دادن [> شور دادن].
دسّه در کردن: دسته در کردن؛ راه انداختن دسته عزاداری از محلهها به سمت حرم حضرت معصومه (س).
دم دادن: بخشی از مراسم عزاداری سنتی که در آن، یک نفر شعار سر میدهد و عزاداران جواب میدهند.
دم دادن دو نوع "در مجلس" و "در دسته" دارد:
دم دادن در مجلس هنگام آغاز و ضمن فواصل و هنگام پایان سینهزنی انجام میگیرد. دم دادن آغاز سینهزنی، برای آمادگی سینهزنان صورت میپذیرد و یکی از روشهای آن، چنین است:
دمدهنده:
حسینم وا حسینا
عزاداران:
حسینم وا حسینا
دمدهنده:
غریبم وا غریبا
عزاداران:
حسینم وا حسینا
دمدهنده:
اگر کُشتن چرا آبِت ندادن؟
عزاداران:
حسینم وا حسینا
دمدهنده:
کفن بر جسم صد چاکت نکردن
عزاداران:
حسینم وا حسینا
دمدهنده:
برادر تو سلیمان جهانی
عزاداران:
حسینم وا حسینا
دمدهنده:
چرا انگشت و انگشتر نداری
عزاداران:
حسینم وا حسینا...
دمدهنده:
پا ابی عبدالله
عزاداران:
یاابن الزُهرا
گاه دم و جواب دم آخر، برعکس میشد.
در مجلس، گاهی ضمن فواصل، دم دادن با تکرار روند زیر پیش میرود:
دمدهنده:
ای تَشنَهلَب
عزاداران:
حسین وای
دمدهنده:
ای خونجگر
عزاداران:
حسین وای...
دم دادن در دسته با شعارهای زیر و به منظور نظم گرفتن زنجیرزنی صورت میگیرد که هر کدام مکررا تکرار میشوند:
حسین حسین حسین جان
یا:
علی جان علی جان
یا:
دم دهنده:
برادر، اباالفضل
عزاداران:
برادر، اباالفضل
دمدهنده:
ای یار و یاور من
عزاداران:
برادر، اباالفضل...
دودَمه: بخشی از مراسم عزاداری سنتی است که در آن، سینهزنان دو دسته میشوند و دسته اول با سینهزنی ضربی میگویند:
در کربلا چه محشر است
و سپس سینهزنی را قطع و سکوت میکنند و دستهی دوم به همان صورت پاسخ میدهند:
حسین بیبرادر است...
و این روند مکررا به انجام میرسد.
سلام دادن: روز عاشورا در دسته چهلاختران قم، هنگامی که توغ، روبهروی حرم حضرت معصومه (س) قرار میگیرد، آن را از صورت افقی به صورت عمودی درمیآورند و سمت حرم نگاه میدارند و سه بار، زبانه بلندش را به نشانه سلام دادن، پایین و بالا میبرند.
سیاپوش: سیاهپوش، پردههای سیاه باریک و بلند با نقش اشعار عاشورایی که در ایام محرم بر دیوارهای مکان عزاداری میآویزند [>سیاپوش کردن].
شور دادن: بخشی از مراسم عزاداری سنتی که در آن، عزاداران، به صورت دستهجمعی با دویدن به شکل هروله بر سر میزنند و "حسین حسین" میگویند. شور دادن ظهر عاشورا، از معروفترین شور دادنهای قم است که با شعار "وای حسین کشته شد" در حرم حضرت معصومه (س) به انجام میرسد. گاهی در شور دادن، پیش از "حسین حسین گفتن"، اشعاری میخوانند.
عَلَمات: عَلَم چندزبانه فلزی ویژه حمل در دستههای عزاداری.
علمکَش: کسی که در دسته عزاداری سنتی، عَلَمات را حمل میکند.
کمر: کمربند حمل عَلَمات که اجزایی محکم و شکلی خاص دارد. در فارسی کهن، از جمله در شاهنامه هم کمر، به معنای کمربند آمده است.
کُمَکی رفتن: رسمی در مراسم عزاداری سنتی که افراد یک هیئت، پیش یا پس از اتمام مراسم خود به هیئت دیگر میپیوندند و آن هیئت هم در موعدی دیگر متقابلا جواب میدهد.
میوندار: میاندار؛ فردی که در مجلس یا دسته عزاداری به ایجاد نظم میپردازد و دم دادن بر عهده اوست. ممکن است چند میاندار به میانداری بپردازند. دم دادن آغار و پایان مجلس معمولا بر عهده میاندار مسنتر است.
واگیر: نام بخشی در دسته زنجیرزنی که زنجیرزنان، با ریتم دم دادن، پس از سه ضربه زنجیر به شانه راست و چپ و راست، زنجیر را هنگام ادای هجای آخر هر سطر دم، یک دور از راست به چپ، دایرهوار، مقابل خود میگردانند و این روند تا آخر مکررا به انجام میرسد.
سپاس از یاری مهندس شعبانیفرد عزیز.
با درخواست اصلاح و تکمیل.
دکتر علیرضا فولادی
نظر شما