موضوع : شهرشناسی | قم شناسی

تونل زمان (۲) - یادداشتی درباره قم

از پشت نرده‌ها و از لابلای میله‌های آهنی  وارد تونل زمان شدم. با صف وارد سالن دبیرستان می‌شوم. همه بچه‌ها آرام و کم سروصدا راه می‌رفتیم تا وارد کلاس شویم. وسط سالن چشمم افتاد به جناب آقای حاج آقا عباس برقعی یکی از معاونان بسیار بزرگ و محترم دبیرستان. سلام کردم و جوابی ... . جناب برقعی واقعا نمونه یک معلم و با تجربه و بزرگوار بود. به هیچ عنوان با دانش‌آموزان تنش و برخورد تند نداشت. همه او را دوست داشتند. نگاهی به سمت چپ سالن انداختم. دیدم جناب شکری از آبدار خانه بیرون می‌آید. شاید برای رفع تشنگی یا خوردن چای رفته بود. آقای شکری همان بزرگواری که در  جلسات بنیاد قم‌پژوهی حضور فعال داشت.
نگاهی هم به دانش‌آموزان در سالن انداختم. خبری از برادران تجویدیان نبود. از بچه‌ها سراغشان را گرفتم. گفتند شاید برای مسابقه فوتبال به دبیرستان حکیم نظامی رفته باشند. حسین و علی تجویدیان دو برادر خوب و با اخلاق با آن القاب زیبایشان دو نفر از فوتبالیست‌های معروف قم بودند. وااای وقتی علی جلوی دروازه می‌رسید و توپ روی پایش می‌نشست، دروازه‌بان یارای گرفتن این شلیک قدرتمند را نداشت. حیف که هر دو برادر عمر کوتاهی داشتند.
وارد کلاس شدیم و در پشت میز و نیمکت‌های سه نفره آرام گرفتیم. زنگ اول درس شیمی. دبیر آقای رادمنش مردی میانه بالا و بیشتر با کت و شلوار قهوه‌ای و تمیز و آراسته. با یک عینک دودی تیره و بزرگ. شاید علت این عینک تیره مشکل چشم چپ این استاد شیمی بود. در تدریس بسیار جدی است. طوری درس می‌داد که انگار می‌خواهد ما در همان کلاس‌های هفتم و هشتم جابربن حیان یا زکریای رازی شویم. رفتار ایشان با دانش‌آموزان بسیار خوب بود.
زنگ دیگر خط داشتیم. فکر می‌کنید چه بزرگی وارد کلاس شد. مردی نسبتا درشت اندام‌ با عبایی قهوه‌ای رنگ بر دوش. محو رفتار شگفت او شدم. به‌سرعت وارد کلاس شد. اصلا حرف نمی‌زد یا به سوالات بچه‌ها جوابی کوتاه می‌داد. به یک چشم به هم زدن یک جمله آموزنده بسیار زیبا روی تخته سیاه نوشت و چاقوی جالبی را از جیب کت بلندش بیرون آورد و مشغول تراشیدن قلم بچه‌ها شد. خیلی از بچه‌ها برای اینکه خط ننویسند نوک قلم خود را می‌شکستند ولی استاد به‌سرعت با آن چاقوی قلم‌تراشی آن را می‌تراشید و بهانه‌ای باقی نمی‌گذاشت. نمره بسیار کم می‌داد. شاید شگرد کار او بود که بچه‌ها بیشتر تلاش‌ کنند. بله استاد بزرگ جناب آقای بحرینی (عشقی) بود که افتخار شاگردی او را داشتم.

حسین مقیمی

نظر شما