باغهای قم (٣)
مقاله ای که در ادامه مشاهده می کنید، توسط "جناب آقای سیدعلی ملکوتی" تألیف و در جلد دوازدهم کتاب "پژوهشهای ایرانشناسی ناموارۀ دکتر محمود افشار" به چاپ رسیده است.
اگر به اقتضای موقعیت اقلیمی و طبیعی تقریباً از اواسط اردیبهشت ماه تا اواخر مهر هوای گرم و نفس گیر بر شهر می تاخت، لگام آن به دست مردمی بود که با سخت کوشی و توانمندی می ایستادند با احداث باغهای پهناور دورادور شهر و بیرونِ آن و باغچه ها و حوض خانه ها و سردابها و بادگیرهای بلند از شدّت حرارت و گزندگی هوا می کاستند سعی در تلطیف و خنکی آن داشتند. «اطراف شهر را مزارع و باغهای انار و انجیر احاطه کرده است که در موقع بهار دارای مناظری زیبا و هوا صاف و لطیف است»[۲۳].
امروزه اگر بعضی از کتابچه های دیوانی و مالیاتی و کتابهای تاریخی و به اصطلاح امروز جغرافیای تاریخی از قرن سیزدهم و اوایل قرن چهاردهم هجری در دست نبود، نه تنها از این همه باغ که به دست مردم علاقمند و خوش فکر احداث شده بود و بیشتر با ارۀ غفلت و سودجویی از بین رفت خبری نمی ماند بلکه با این تاخت و تاز که در نابودی آنها شد نام و نشانی به جا نمی ماند.
نخستین کتابی که از سر صبر و حوصله با دقتی موشکافانه از «باغها» با عنوان و فصلی مستقل سخن می گوید «تاریخ دارالإیمان قم»[۲۴] نوشته محمدتقی بیک ارباب که به سال ۱۲۹۵ هجری تألیف یافته است. این کتاب دستمایۀ مردی فاضل و ادیب، صاحب باغ و زمین که عنوان «میراب قنات ناصری[۲۵]» را نیز داراست. «ارباب در روزگار خود آگاهترین کس به وضع و حال خصوصیات منظقۀ قم بود و والیانی که از سوی دیوان به این شهر فرستاده می شدند همه ناچار از بصیرت و اطّلاعات محلی او در مورد مسائل شهری استفاده می نمودند[۲۶] …»
در ابتدای کتاب خود دربارۀ موقعیّت جغرافیایی و محصول کشاورزی قم می نویسد: «هوای این ولایت گرمسیر است به گرمی معتدل، حصادتِ «جو» او در اولِ «جوزا» به دست می آید و گل و ریاحین در اول «ثور» شکفته می شود. حاصل باغات اغلب انار و انجیر است و صیفی، خربوزه و هندوانه و جوزق و کرچک و میوۀ آن توت و گوجه و زردآلو و خیار زیاد دارد.» (ص ۹)
پیش از بررسی باغهای قم، این مطلب طبیعی می نماید که در اثر توسعۀ شهر و ازدیاد جمعیّت باغهای داخل یا خارج شهر برای تامین مسکن اهالی به خانه تبدیل یابد مانند باغ پنبه و باغ باجک … اما این حرکت سیر طبیعی داشته «ارباب» در تاریخ خود باغهایی اشاره می کند که قسمتهایی از آنها جزء بیوتات شهر شده است:
«باغ کوچه حوریان (خوزیان)[۲۷] از باغات قدیم، قدری از آن را شاهزاده کیکاوس میرزا ارک و عمارت ساخته و قدری هم بیوتات شهر شده است به اندازۀ ده جریب به حالت باغ باقی است.» (ص ۷۹)
«باغ قاضی» اکثر آن بیوتات شده به اندازه ده جریب به حالت باغ باقی است.» (ص۷۹)
به نظر می رسد در قبال تبدیل تدریجی هر باغ به خانه های مسکونی، فراسوی آن یا بیرون شهر باغی احداث می شد این شیوۀ پسندیده گه گاه تا این اواخر ادامه یافت: «باغ فخرآباد» در شمال محلۀ باجک به خانه تبدیل شد به جای آن، آن بالا دست بقعه شاهزاده[۲۸] سید علی، باغی دیگر احداث شد. خانه های کوچۀ نوربخش و بوعلی سینا واقع در خیابان ایستگاه راه آهن را از زمین های باغ هارون آباد ساختند چند سال بعد، بالاتر از بقعۀ خاک فرج باغی دیگر را پی افکندند.
این سنت پسندیده با تغییر زندگی سنتی به زندگی ماشینی فراموش گشت و از آن همه سرسبزی و زیبایی و لطافت چیزی به جا نماند. همانطور که تبدیل تدریجی و متناسب باغ به خانه به علّت ضرورت گسترش شهر امری عادی است، نیاز به ایجاد باغ های جدید، نظر به عواملی که ذکر شد لازم[۲۹] بود، امّا چنین نشد، تقریباً تمامی باغ های پهناور با درختانِ راست قامت و مثمر یکی بعد از دیگری از لب ارۀ بی امان گذشت. باغ، زمین خشک و برهوت گشت، جای آن را خانه های بیشتر کوچک و کم عرصه گرفت، بی هیچ فضای سبزی باغ و باغچه ای. تقریباً ریشه کنی باغ ها از سال ۱۳۳۲ شمسی به بعد شتاب پیدا کرد. هر چه بیشتر تیشۀ ستم به ریشۀ باغ ها زدند گرمای هوا و آلودگی آن بیشتر رخ نمود. و از طرفی کثرت ماشین های خارج از ظرفیت شهر و ایجاد کارگاه های فراوان سنگبری و کوره های آجر و گچ و آهک پزی را به آن بیفزاییم و وضع هوا را آلوده تر کرد.
ادامه دارد...
تهیه و تنظیم: مجید داداش نژاد
نظر شما