رسومات گردوتکانی در فرهنگ باغداران روستای دستگرد
موسم گِردو و گِردوتکانی
این روزها فصل گردوتکانی باغداران در روستای دستگرد است و یادآور خاطرات خوشی از گذشته. در آن زمان، حاشیه باغها و جویبارهای اطراف روستا، پوشیده از درختان کهن گردو بود. هر مالکی چوبهای بلندی به نام محلی "دارچوق" داشت که از آنها برای تکاندن گردوها استفاده میکرد.
چالشهای گردوتکانی
به دلیل بلندی و پراکندگی شاخهها و شکنندگی چوب درخت گردو، تکاندن گردوها با «دارچوق» کار دشوار و خطرناکی بود. این کار نیاز به افرادی چابک و سبکوزن داشت که مهارت کافی داشته باشند. اگر مالک خود نمیتوانست این کار را انجام دهد، از افراد ماهر کمک میگرفت و به آنها دستمزد قابلتوجهی میداد.
مزد گردوتکان
دستمزد «گردوتکان» معمولاً از محصول خود گردو پرداخت میشد. مقدار آن بسته به عواملی مانند دشواری بالا رفتن از درخت، حجم محصول و مرغوبیت گردو بین یکچهارم تا نصف محصول توافق میشد. بهعنوان مثال، اگر محصول گردو زیاد بود و تکاندن درخت آسان، یکچهارم محصول به گردوتکان تعلق میگرفت. در موارد سختتر، سهم گردوتکان به نصف محصول هم میرسید.
جمع کردن گردوها از زمین
افرادی نیز برای جمعآوری گردوها از روی زمین مورد نیاز بودند. این کار را معمولاً اعضای خانواده مالک به همراه زنان و بچههای فامیل انجام میدادند. جمعآوری گردوها که با ضربات دارچوق از درخت به زمین میریختند، کار سادهای نبود و افراد باید گردوها را از میان شاخهها و علفها پیدا میکردند. این کار خطرناک هم بود؛ زیرا گردوها ممکن بود به سر و بدن آنها برخورد کند.
رسم چکباری
در پایان کار، تعدادی گردو به نام "چکباری" به افراد غیر از اعضای خانواده داده میشد. رهگذران، دراویش، سادات و افراد دورهگرد و حتی افرادی که باغ نداشتند، از این بخشش صاحب باغ بینصیب نمیماندند. این بخششها به نیت خیرات برای اموات و برکت محصول انجام میشد.
نحوه تقسیم و داد و ستد گردو
روش شمارشی: در این روش، گردوها بهصورت دستی شمرده میشدند. هر دست گردو معادل ده عدد گردو بود و برای جبران خرابی و پوچی گردوها، به ازای هر دست ده عددی، یک گردو اضافه میشد.
روش کیلهای: در این روش، گردوها با استفاده از وسایلی مانند سطل، کاسه یا حتی کلاه تقسیم میشدند. در تقسیم گردو بین مالک، گردوتکان و سایر شرکا، برای کم و زیاد شدن سهمها، افراد یکدیگر را حلال میکردند.
گردو یوزی: گردوهای باقیمانده در شاخهها
پس از تکاندن درخت، معمولا تعدادی گردو در شاخههای درخت باقی میماند که دیده نمیشدند یا دارچوق به آنها نمیرسید. این گردوها در اثر وزش باد یا پرتاب سنگ و چوب دستی کوتاهی به نام «دُرقاچ» به زمین میافتادند و به دست افرادی میرسیدند که بعد از گردوتکانی برای جمعآوری آنها میرفتند. این گردوها به "گردو یوزی" معروف بودند و فعل مربوط به آن "گردو یوز کردن" نام داشت. بسیاری از خانوادههایی که باغ نداشتند، با جمعآوری این گردوها نیاز خود را رفع میکردند و صاحبان باغ نیز مانع آنها نمیشدند. البته گردوهایی که در نوک شاخههای بلند و دور از دسترس باقی میماندند و چیده نمیشدند، معمولاً سهم کلاغها بود.
اصطلاحات مربوط به گردو در زبان و گویش مردم دستگرد
آقجه (Aghje): جدا کردن گردو از پوست سبز آن.
قانقولوسی (Ghanghulusi): مغز گردو که بهصورت کامل از پوست خارج میشود.
جوجاک: گردویی که مغز آن بهسختی و تکهتکه از پوست جدا میشود.
سوزنی: ریزترین و نامرغوبترین نوع گردو.
کالکی (Kalaki): درشتترین نوع گردو. این نوع گردو بهاندازه دو برابر گردوهای معمولی بود. درخت این نوع گردو در دشت و باغات روستای دستگرد فقط یک مورد وجود داشت و اندازه گردویش تقریباً دو برابر گردوهای معمولی بود. اصطلاح "کالکی" در اصل از "کالک" طالبی، خربزه و دستنبو کوچک و نارس گرفته شده است.
کاغذی: گردویی با پوست نازک و شکننده که با دو انگشت شکسته میشود.
سارزده: مغز گردو که فاسد و کفکزده (کپکزده) است.
این رسومات و اصطلاحات بخشی از فرهنگ غنی باغداری در روستای دستگرد است که همچنان در این فصل از سال، یادآور روزهای پر رونق گذشته است.
مصطفی جعفرزاده دستجردی
نظر شما