موضوع : دانشنامه | ص

سید صدرالدین صدر


سید صدرالدین صدر(1373 - 1299ه. ق) از عالمان برجسته و مراجع بزرگ بود و در فقه، اصول، رجال، شعر و تفسیر دستی توانا داشت. او برای انجام دادن رسالت الهی‏اش رنج فراوان کشید. زمانی که رضاخان در پی متلاشی کردن حوزه علمیه بود، آیة اللّه صدر همراه یارانش، آیة اللّه سید محمد تقی خوانساری و آیة اللّه سید محمد حجّت، سرپرستی و تدریس در حوزه علمیه را بر عهده داشت و در حفظ و توسعه آن می‏کوشید.

پدر
پدر گرانقدرش، آیة اللّه سید اسماعیل صدر در سال 1257ه. ق در اصفهان چشم به جهان گشود. علوم مقدماتی و بخشی از فقه را در اصفهان فرا گرفت. در سال 1271ه. ق عازم نجف اشرف شد و از فقیهان بزرگی چون شیخ راضی بن محمد آل خضر و شیخ مهدی بن علی بن کاشف الغطا بهره برد.
پس از هجرت میرزای شیرازی به سامراء، سید اسماعیل نیز راه سامرا پیش گرفت و تا سال 1314ه. ق در آنجا اقامت داشت. سپس به کربلا عزیمت کرد و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و تربیت طلاب علوم دینی همت گماشت.
او از مراجع تقلید و زاهدان کم نظیر عصر خود بود و همین امر سبب ناشناخته ماندن کمالات فراوانش، حتی برای خواص و نزدیکان، شد. آن بزرگوار چهار فرزند به نامهای سید محمد مهدی، سید جواد، سید رضی الدین و سید حیدر داشت که همگی در شمار دانشمندان جای داشتند. سرانجام آن فقیه بزرگ در دوازدهم جمادی الاولی سال 1338چشم از جهان فرو بست و در کاظمین به خاک سپرده شد.

ولادت و دوران تحصیل
سید صدرالدین صدر در سال 1299ه. ق در کاظمین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در سامرّا گذراند و ادبیات و ریاضیات را از استادان آن دیار فرا گرفت.
هنگامی که پدر بزرگوارش در سال 1314ه. ق به کربلا هجرت کرد، او نیز به حریم امام حسین (ع) منتقل شد و به بهره‏گیری از پدر و دیگر استادان کربلا پرداخت. سپس به سفارش پدر ارجمندش، برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و از بزرگانی چون آیة اللّه ملا محمد کاظم خراسانی دانش آموخت.
بهره مندی از استادان بزرگ عصر از توفیقات اوست. نامهای برخی از استادانش چنین است:
دروس سطح: علامه شیخ محمد حسین نایینی، شیخ حسن کربلایی و آقا ضیاء الدین عراقی.
دروس خارج:سید اسماعیل صدر، ملامحمد کاظم خراسانی، سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و میرزا فتح اللّه شریعت اصفهانی.

عزیمت به مشهد
سید در سال 1339ه. ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در جوار بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا به تدریس پرداخت. در این مدت، علاوه بر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت می‏گماشت. آن ایّآم با خشکسالی مصادف بود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآوری اعانه از علما و مردم نیکوکار، بسیاری از مستمندان را از خطر مرگ نجات بخشد. این فقیه پارسا، پس از مدتی، به نجف رفت و در درس میرزا محمد حسین نایینی شرکت کرد. سپس به ایران آمد و در قم به تدریس و وعظ پرداخت. در یکی از سالها، برای زیارت به مشهد مشرّف شده بود، به خواهش مؤمنان آن دیار پاسخ مثبت داد، در آن شهر اقامت گزید و به تدریس و اقامه جماعت در مسجد جامع گوهر شاد پرداخت.

عزیمت به قم
در آن زمان، مؤسس حوزه علمیه قم آیة اللّه حاج شیخ عبدالکریم حائری دوران کهنسالی را می‏گذراند و نگران آینده حوزه تازه تأسیس بود. او به منظور تقویت حوزه علمیه قم و تامین آینده آن، گروهی را به مشهد مفدّس فرستاد تا از مرحوم صدر برای اقامت در قم دعوت کنند. آن بزرگوار دعوت مؤسس حوزه علمیه قم را اجابت کرد و رهسپار قم شد.
فقیه بزرگ حریم رضوی، مورد عنایت خاص حضرت آیة اللّه حائری بود، علاوه بر تدریس سطوح عالی، از مشاورین وی شمرده می‏شد و در امور حوزه نیز به یاری‏اش می‏شتافت.
آیة اللّه حائری حضرت صدر را وصی خود قرار داد و به پیشنهاد او، آیة اللّه سید محمد حجت نیز به وصایت وی برگزیده شد.

تدریس
آیة اللّه صدر یکی از مدرّسان برجسته حوزه بود و شاگردان بسیار تربیت کرد. او روزانه دو درس فقه و اصول می‏گفت و حدود 400تن آیات عظام از طلاب حوزه کوچک آن روز در درسش شرکت می‏کردند. نام برخی از شاگردان آن فقیه بزرگوار چنین است.
سید محمد باقر سلطانی، سید موسی شبیری زنجانی، علی مشکینی، محمد صدوقی، امام موسی صدر، سید رضا صدر، مرتضی فقیهی، سید حسن مدرسی یزدی، سید حسین موسوی کرمانی، رمضانی فردویی و...

مرجعیت
پس از وفات مؤسس حوزه علمیه، مرجعیت و زعامت حوزه به آیات عظام حجت، خوانساری و صدر رسید.
آن بزرگوار هرگز به مرجعیت و زعامت حوزه گرایش نداشت. هنگامی که آیة اللّه حاج آقا حسین بروجردی برای معالجه به تهران آمد، صدر نشین قله فقاهت که در آن زمان رهبر حوزه علمیه قم به شمار می‏آمد، از وی خواست به قم بیاید. پس از ورود ایشان، جایگاه نماز جماعت خود در حرم مطهّر حضرت معصومه را به آیة اللّه بروجردی واگذار کرد 4از ریاست حوزه فاصله گرفت و به پشتیبانی گسترده از فقیه بروجردی بسنده کرد. او در تبیین فلسفه این کار، آیة شریفه زیر را تلاوت می‏فرمود:
« تلک لدار الاخرة نجعلها للّذین لا یریدون علوا فی الارض و لا فسادا و العاقبة للمتقین.» (قصصص، آیه) 82

کرامتی از کریمه اهل بیت در زمان مرجعیت
آیة اللّه شیخ ابراهیم رمضانی - از شاگردان مرحوم صدر - خاطره زیر را از زبان آن مرجع وارسته نقل می‏کند:
پس از مرحوم آیة اللّه حائری قدس سره، مدتی زمام حوزه به دست من بود و عهده دار پراخت شهریه طلاب بودم. یک ماه وجهی نرسی؛ قرض کردیم و شهریه را دادیم. ماه دوم هم نرسید؛ باز هم قرض کردیم و شهریه را پرداخت کردیم. ماه سوم هم نرسید. دیگر جرأت نکردیم قرض کنیم. طلبه‏ها برای شهریه در خانه ما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و بسیار بدهکار شده‏ام. طلاب نگران و ناراحت شدند. آنها زیر لب می‏گفتند: نه در مدرسه امنیت داریم ؛ نه راهی به وطنهایمان داریم؛ اینجا هم خرجی نداشته باشیم و...
چنان سخن می‏گفتند که من تحت تاثیر قرار گرفتم. پس گفتم: آقایان، تشریف ببرید. ان شاء اللّه تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد.
آنان رفتند؛ ولی تا شب هر چه فکر کردم، راهی به ذهنم نرسید، خوابم نمی‏برد، سخر برخاستم، تجدید وضو کردم، به حرم مطهر حضرت معصومه مشرّف شدم و نماز خواندم. حرم بسیار خلوت بود. پس از به جای آوردن نماز صبح و تعقیبات، در حالی که منظره روز گذشته را به خاطر می‏آوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم. با ناراحتی به حضرت گفتم: عمّه جان، رسم نیست که عده‏ای از طلاب غریب در همسایگی شما از گرسنگی جان دهند. اگر توان نداری، به برادر بزرگوارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع) یا جدّت امیرالمومنین (ع) متوسل شو، خداحافظ.
این را گفتم و با عصبانیت به خانه رفتم. بسیار افسرده خاطر بودم. منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود. برخاستم، قرآن را برداشتم بخوانم تا قدری آرامش یابم.
گویا فرمودند: به قدری ناراحت بودم که نتوانستم بخوانم.
هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند. گفتم: بفرمایید. در باز شد. کربلایی محمد، خدمتکار کهنسال، وارد شد و گفت: آقا، یک نفر، با کلاه شاپو و چمدان پشت در است و می‏گوید: همین حالا می‏خواهم خدمت آقا مشرّف شوم. وقت ندارم زمان دیگر بیایم. ترسیدم و گفتم نمی‏دانم آقا از حرم آمده یا نه. چه می‏فرمایید؟
گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند.
کربلایی محمد برگشت. طولی نکشید که مردی موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد. سلام کرد، دستم را بوسید، عذرخواهی کرد و گفتم: ببخشید بی‏موقع شرفیاب شدم. چند لحظه‏ای پیش، که ماشین ما بالای گردنه رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه (س) افتاده، ناگهان به فکرم رسید که در مسافرت هر لحظه احتمال خطر است. اگر اتفاقی بیفتد و بمیرم؛ مالم تلف شده، دین خدا و امام (ع) بر گردنم بماند، چه خواهم کرد؟
ظاهرا همان زمانی که آیةاللّه صدر در حرم دعا می‏کرد) این فکر به خاطر مرد خطور کرده بود. وقتی به قم رسیدیم، از راننده خواستم اندکی توقف کند تا مسافران به زیارت بروند و من خدمت شما برسم.
سپس اموالش را حساب کرد و مقدار قابل توجهی بدهکار شد. در چمدان را باز کرد و به اندازه‏ای سهم امام داد که توانستم، علاوه بر قرضها و شهریه آن ماه، (ظاهرا فرمود:) تا یک سال از همان وجوه شهریه دهم.
بعد از این جریان، به زیارت حضرت معصومه (س) رفتم سپاسگزاری کردم و گفتم: عمه جان! بحمداللّه خوب عُرضه داری.

ویژگی‏های اخلاقی
آن بزرگوار از ویژگی‏های اخلاقی برجسته‏ای برخوردار بود که بخشی از آن چنین است:

تواضع:
وی بسیار متواضع بود و به نظر طلاب جوان و نوجوان توجه می‏کرد. گاه، هنگام بحث با دانشمندان از طلاب معمولی می‏خواست تا نظرهایشان را بیان کنند و همواره در سلام بر طلاب پیشی می‏گرفت.
مرحوم آقا بزرگ تهرانی در شرح حال او می‏نگارد: « کان کثیر التواضع یجالس سواد الناس» ؛ بسیار متواضع بود و با مردم عادی می‏نشست.

پناه مستمندان:
آیةاللّه صدر پیوسته به فکر محرومان بود. مؤسسه‏ها و صندوقهایی سامان داد تا به این گروه کمک شود. با آن موقعیت ممتازی که داشت، به خانه دیگران می‏رفت و برای نیازمندان کمکهایی گرد می‏آورد. حتی وقتی دولت به بهانه‏های واهی از تأمین برق بعضی از خیابانها سرباز می‏زد آن استاد بزرگ هزینه برق را می‏پرداخت و در محله‏هایی که نیاز به آب داشتند، در حد توان چاه آب و آب انبار می‏ساخت.

رفع اختلاف:
مرجع قم همواره مراقب بود تا میان صفوف علما اختلاف ایجاد نشود. هنگام اقامت در مشهد و قم، اختلافاتی میان علما پدید آمد. آن بزرگوار با تلاش فراوان، آنها را از میان برد و صفوف اهل علم را متحد ساخت.

شیفته اهل بیت:
او عاشق اهل بیت عصمت و طهارت بود. هنگامی که مرقد منور حضرت رضا (ع) نیاز به تعمیر داشت، همچون کارگری در بنای مرقد، زیر نظر معماران، شرکت جست و تلاش کرد.
محبت فوق العاده او به اهل بیت، در سروده‏هایش نمایان است.

علت بیماریها:
آن حضرت پیوسته می‏فرمود: علت بیماریهای من از زمان رضاخان است. مبارزات آن روزگار بسیار او را آزرد. روزی زنی از صحن مطهر خارج شد. فرماندار دوید و چادر را چنان از سرش کشید که زن به زمین افتاد. چادر را زیر پا پاره کرد. فقیه بزرگ قم با عصبانیت، فرماندار

مواظبت از زبان:
هرگز سخن ناشایست از ایشان شنیده نشد. همواره دیگران را می‏ستود و آنان را بر خود مقدم می‏داشت.

باقیات صالحات:
توجه به باقیات صالحات یکی از ویژگی‏های آن بزرگمرد است. بخشی از یادگارهای او چنین است:
ساختن حجره‏های فوقانی مدرسه دارالشفاء، مرمت مسجد امام حسن عسکری (ع) ساختن آب انبار و چاه آب برای عموم، تأمین هزینه انتقال برق به مسجد گوهرشاد، مرمت مدارس فیضیه، درالشفاء و مدرسه خان، تأسیس صندوقهایی جهت کمک به محرومان و...

آثار علمی
1. المهدی
در این کتاب روایات اهل سنت درباره بقیةاللّه الاعظم (عج) گردآوری شده است. پیش از آن، کتابی در این موضوع، با این نظم و ترتیب خاص، نگاشته نشده بود. کتاب المهدی عربی است و ترجمه‏اش نیز چاپ شده است.
2. خلاصةالفصول
کتاب فصول تألیف مرحوم آیت اللّه شیخ محمد حسین اصفهانی از متون درسی حوزه علمیه بود؛ ولی به خاطر طولانی بودن معمولا به خواندن بخشی از آن اکتفا می‏کردند. مرحوم صدر آن را تلخیص کرد تا به جای کتابهای قوانین و فصول تدریس گردد.
3. الحقوق
همان رساله حقوق حضرت سجاد (ع) است که با مقدمه کوتاه آن مرجع پاکدل مکرر چاپ شده است.
4. مختصر تاریخ اسلام
5. حاشیه عروةالوثقی
6. حاشیه وسیلةالنجاة
7. سفینةالنجاة
8. رساله در امر به معروف و نهی از منکر
9. رساله در تقیه
10. رساله در حکم غساله
11. رساله در حج
12. رساله‏ای درباره ازدواج
13. منظومه در حج
14. منظومه‏ای درباره روزه
15. رساله در حقوق زن
16. حاشیه کفایة الاصول
17. رساله‏ای در اصول دین
18. رساله‏ای در اثبات عدم تحریف قرآن
19. رساله در رد شبهات وهابیان
20. لواء محمد(12جلد)
21. دیوان اشعار

فرزندان
آیةاللّه صدر سه پسر و پنج دختر داشت. فرزند پسر آن بزرگمرد چنین است:
1. مرحوم آیةاللّه حاج سید رضا صدر
او از مدرسان حوزه علمیه بود و تألیفات فراوان از خود به یادگار نهاد. « حسد»، « دروغ»، « استقامت»، « پیشوای شهیدان» و « زیر درختان سدر» بخشی از تألیفات اوست.

2. آقای حاج سید علی صدر
شهید آیةاللّه سید محمدباقر صدر و آیةاللّه سید محمدباقر سلطانی دامادهای مرحوم صدر به شمار می‏روند.

3. آیةاللّه امام موسی صدر
وی، پس از تکمیل تحصیلات در قم و نجف، در آغاز جوانی رهسپار لبنان شد و، به عنوان رهبر شیعیان لبنان، مردم آن دیار را از خدمات ارزنده‏اش بهره‏مند ساخت.
امام موسی صدر در 22ماه مبارک رمضان 1398ه. ق به دعوت رسمی دولت لیبی، همراه شیخ محمد یعقوبی و عباس بدرالدین (خبرنگار خبرگزاری لبنان) برای شرکت در جشن‏های انقلاب وارد فرودگاه طرابلس شد.
پس از ورود امام موسی صدر به لیبی، رسانه‏های گروهی هیچ اشاره‏ای به ورود و اقامت او نکردند و حتی سفیر لبنان در طرابلس تا پیش از تلفن عباس بدرالدین، در تاریخ 25رمضان 1398از ورود او به طرابلس آگاهی نداشت.
چون توقف امام صدر و همراهان از لیبی به درازا کشید، مجلس اعلای شیعه و رئیس جمهور لبنان، از کاردار سفارت لیبی در لبنان توضیح خواستند. حدود یک هفته بعد، کاردار سفارت لیبی این جواب را تسلیم رئیس جمهور لبنان کرد.
« امام صدر و همراهانش عصر روز 28رمضان 1398با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا، پرواز 881لیبی را به سوی ایتالیا ترک کرده‏اند.»
در تاریخ 16شوال 1398بیانیه‏ای نیز از سوی دولت لیبی منتشر شد. در قسمتی از آن آمده است:
« دولت جمهوری لیبی اهمیت بسیار برای قضیه قایل است و با تمام وسایل ممکن با نیروهای مسلمان و ترقی‏خواه، برای شناسایی مسیر امام موسی صدر و نجات او و همراهانش، همکاری خواهد کرد.»
اطلاعاتی که پلیس گمرک فرودگاه رم و سرنشینان هواپیمای پرواز 881در اختیار نمایندگان مجلس اعلای شیعه، و دستگاههای امنیتی و قضایی ایتالیا و هیأت تحقیق دولت لبنان گذاشتند، نشان می‏دهد که امام موسی صدر و همراهانش از مسافران هواپیما نبوده‏اند و وارد فرودگاه نشده‏اند. دادگاهی که در ایتالیا مأمور رسیدگی به این قضیه بود،
با صدور بیانیه‏ای ورود امام موسی صدر و همراهانش را به رم تکذیب کرد.

وفات
در تاریخ 19ربیع الاول 1373ه. ق حوزه علمیه قم و جهان تشیع این مجتهد بزرگ و مربی دلسوز را از دست داد. شهر قم یکپارچه عزا شد و گروههای مختلف در تشیع جنازه آن مرجع بزرگ شرکت کردند. آیةاللّه حاج آقا حسین بروجردی بر وی نماز گزارد و پیکر پاکش، کنار قبر حاج شیخ عبدالکریم حائری، در بارگاه منور حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد. در قم، نجف، پاکستان، سوریه، لبنان، آفریقا و... مجالس عزا و بزرگداشت عزا و بزرگداشت برپا گردید و از مقام مرجعیت و زعامت آن فقید سعید تجلیل به عمل آمد.

منبع: www.hawzah.net

نظر شما