موضوع : پژوهش | مقاله

احسن‌الحدیث: از اوصاف یا نام‌هاى قرآن

‌ نویسنده : تقى صادقى

‌ منبع: دائره المعارف قرآن کریم (جلد 2) - مرکز فرهنگ و معارف قرآن

 

این ترکیب، از 2 واژه احسن به‌معناى نیکوترین و حدیث به‌دست آمده است و به‌دلیل پیوستگى واژه حدیث با احسن الحدیث، در همین مقاله از آن بحث مى‌شود. با وجود گوناگونى عبارت‌ها، نوعى هماهنگى در معناى واژه حدیث میان لغت‌شناسان به چشم مى‌خورد گویا آنان هر نو ظهورى اعمّ از شىء،]10] سخن]11] و خبر]12]را حدیث گفته‌اند که رایج‌ترین معناى آن در قرآن*، سخن و کلام است و از معانى غیر رایج آن مى‌توان به خبر و عبرت اشاره کرد.]13] از مجموع‌23 بار کاربرد مفرد حدیث، معناى 9 آیه (اعراف/7، 185; کهف/18، 6; زمر/39،23; جاثیه/45، 6; طور/52، 34; نجم/53، 59; واقعه/56، 81; قلم/68، 44; مرسلات/77، 50) را مى‌توان با قرآن پیوند داد که به‌طور تقریبى در همه آن‌ها نوعى تهدید و سرزنش کافران به‌دلیل بى‌توجهّى به آیات الهى به چشم مى‌خورد.

برخى معتقدند واژه حدیث در آیه‌59 نجم/53، به مضمون آیات پیش از خود اشاره دارد. برخى نیز حدیث را فقط در آیاتى چون 81 واقعه/56 و 6 کهف/18 که با پیشوندهاى احسن و اسم اشاره «هـذا» همراه هستند، به‌معناى قرآن دانسته‌اند]14] که شاید به جاى مفهوم کلّى آیه، صرفاً معناى واژه، مورد نظر آن‌ها باشد.

مفسّران، نوآورى‌ها،]15] تازگى نزول قرآن در مقایسه با کتاب‌هاى آسمانى پیشین]16] و نیز کلام]17] و خبر جدید بودن]18] آن را دلیل وصف یا نام‌گذارى قرآن به حدیث مى‌دانند. هم‌چنین متکلّمان و مفسّران طرف‌دار نظریّه حدوث قرآن، نام‌گذارى این کتاب به حدیث را شاهدى بر ادّعاى خود مى‌شمارند.]19] مخالفان آن‌ها نیز با ارائه پاسخ‌هایى از قبیل حدوث لفظى قرآن کوشیده‌اند از دیدگاه خود دفاع کنند;]20] در‌حالى‌که گویا فهم عرفى و ابتدایى آیات، هیچ کدام از دیدگاه‌هاى یاد‌شده را یارى ندهد.

آشکارترین مورد وصف قرآن به حدیث، آیه‌23 زمر/39 است که بر مبناى آن، قرآن نه‌تنها حدیث، بلکه نیکوترین حدیث و سخن (احسن الحدیث) به‌شمار مى‌آید و آیاتش (در لطف، زیبایى، عمق و محتوا) همانند یک‌دیگر است. آیاتى مکرّر و منسجم دارد که از شنیدن آن‌ها، بر‌اندام کسانى‌که از پروردگارشان مى‌ترسند، لرزه‌مى‌افتد: (اَللّهُ نَزَّلَ اَحسَنَ الحَدیثِ کِتـبـًا مُتَشـبِهـًا مَثانِىَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلینُ جُلودُهُم و قُلوبُهُم اِلى ذِکرِ اللّهِ ذلِکَ هُدَى اللّهِ یَهدى بِهِ مَن یَشَـاءُ و مَن یُضلِلِ اللّهُ فَما لَهُ مِن هاد». در‌حالى‌که بسیارى از مفسّران، احسن‌الحدیث را به‌معناى نیکوترین کلام مى‌دانند،]21] برخى با انطباق مفهوم تکرار که در مثانى و متشابه نهفته است، با داستان‌هاى مکرّر قرآن]22] و شاید به تأثیر از آیاتى مانند (هَل اَتـکَ حَدیثُ موسى( (طه/20، 9 ( و نیز شأن نزول، آیه احسن‌الحدیث را به احسن‌القصص تفسیر کرده‌اند.]23]

در فرهنگ دینى شاید، این وصف، شهرت بیش‌ترى از حدیث داشته باشد; چنان‌که امیرمؤمنان‌على(علیه السلام)براى تشویق به فراگیرى قرآن از آن با عنوان احسن الحدیث یاد‌کرده است: (تعلموا القرءان فإنّه أحسن الحدیث».]24]گفته‌اند: درخواست صحابه پیامبر(صلى الله علیه وآله ( براى بیان داستان پیشینیان]25] یا شنیدن سخنى از او جهت رفع خستگى و ملال،]26] سبب نزول آیه شده است که هر دو شأن نزول، افزون بر نمایاندن جایگاه نشاط‌آفرین قرآن]27] ضرورت مراجعه مسلمانان را در نخستین گام به قرآن یادآور مى‌شود.

1

 

گسترده‌ترین بحث درباره آیه، وجه وصف یا نام‌گذارى قرآن به احسن الحدیث است. در این جهت، اغلب به جنبه‌هاى لفظى و معنایى قرآن پرداخته‌اند. از جامع‌ترین دیدگاه‌ها، نظر فخر رازى است که هر دو بُعد یاد‌شده را در نظر داشته‌است.]28]

مفسّران، شیوایى و فصاحت،]29] نظم]30] و اسلوب* بیانى ویژه]31] را از ویژگى‌هاى برترى لفظى قرآن و احسن‌الحدیث بودن آن بر شمرده‌اند. هم‌چنین از چهره معنوى قرآن پرده بر گرفته و برخى از ویژگى‌هاى برترى معنایى آن مانند موارد ذیل را نمایانده‌اند: مصونیّت از تناقض]32] و حقّ و صدق محض بودن،]33] در برگیرى اخبار غیبى،]34] علوم فراوان]35] و شگفتى‌هاى آفرینش،]36] انبوهى احکام در مقایسه با کتاب‌هاى پیشین،]37] هدایت توده‌ها و بیدارساختن افکار واندیشه‌ها،]38] جامعیّت آن به‌دلیل در برداشتن اصول، فروع و اخلاق.]39]

 

منابع

اسماء القرآن الکریم فى القرآن; التبیان فى تفسیرالقرآن; تفسیر التحریر و التنویر; تفسیر روح البیان; التفسیر الکبیر; تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب; تفسیر نمونه; الجدید فى تفسیر القرآن المجید; روان جاوید در تفسیر قرآن مجید; روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم; شناخت قرآن از رهگذر قرآن; فتح البیان فى مقاصد القرآن; کشف الاسرار و عدة الابرار; الکشاف; مجمع‌البیان فى تفسیر القرآن; معجم مقاییس اللغه; مفردات الفاظ القرآن; المیزان فى تفسیرالقرآن; النکت والعیون، ماوردى; نهج البلاغه; الوجوه والنظائر لالفاظ کتاب‌اللّه العزیز.

تقى صادقى

 

 

 

 

[10]. مقاییس اللغه، ج‌2، ص‌36.

 

[11]. مفردات، ص‌222.

[12]. الوجوه و النظائر، ج‌1، ص‌268.

[13]. همان.

[14]. اسماء القرآن، ص‌61.

[15]. نمونه، ج‌12، ص‌162.

[16]. تفسیر ماوردى، ج‌5، ص‌122.

[17]. روح المعانى، مج‌13، ج‌23، ص‌381.

[18]. التحریر و التنویر، ج‌15، ص‌255.

[19]. التبیان، ج‌5، ص‌45.

[20]. التفسیر الکبیر، ج‌15، ص‌284.

[21]. کنزالدقائق، ج‌11، ص‌297; روح المعانى، مج‌13، ج‌23، ص381; المیزان، ج‌17، ص‌256.

[22]. روان جاوید، ج‌4، ص‌493.

[23]. الوجوه و النظائر، ج‌1، ص‌269.

[24]. نهج البلاغه، خ 110.

[25]. روح المعانى، مج‌13، ج‌23، ص‌381.

[26]. الکشاف، ج‌4، ص‌123.

[27]. روح المعانى، مج‌13، ج‌23، ص‌381.

[28]. التفسیر الکبیر، ج‌26، ص‌268‌ـ‌271.

[29]. تفسیر ماوردى، ج‌5، ص‌122.

[30]. روح البیان، ج‌8، ص‌97.

[31]. التفسیر الکبیر، ج‌26، ص‌268.

[32]. التفسیر الکبیر، ج‌26، ص‌268.

[33]. المیزان، ج‌17، ص‌256.

[34]. فتح البیان، ج‌8، ص‌219.

[35]. التفسیر الکبیر، ج‌26، ص‌268.

[36]. التحریر و التنویر، ج‌23، ص‌385.

[37]. کشف الاسرار، ج‌8، ص‌403.

[38]. شناخت قرآن، ص‌12.

[39]. الجدید، 6، ص‌158.

نظر شما