آیه: پارهاى از حروف یا کلمات یا جملههاى قرآن، واقع در یک سوره با فاصله معیّن و جدا از قبل و بعد
فهرست عناوین
فهرست آیات
منبع: دائره المعارف قرآن کریم (جلد 1) - مرکز فرهنگ و معارف قرآن
آیه:پارهاى از حروف یا کلمات یا جملههاى قرآن، واقع در یک سوره با فاصله معیّن و جدا از قبل وبعد
مفهوم آیه:
در ریشه آیه، میان لغویان اختلاف است. ابنفارس اصل آن را (اَىَىَ) به معناى مکث و انتظار مىداند]1]. جوهرى و مصطفوى ریشه آن را «اَوى، یأوى» به معناى توجّه و قصد مىدانند.]2] «اَ اْ ىَ» قول دیگرى است که ابنفارس نقل مىکند.]3] ابن دُرَیْد مىگوید: آیه از اَىْ به معناى آشکار کردن گرفته شده.]4]راغب آن را با تشدید یاء (اَىّ) به صورت یک احتمال ذکر مىکند و مىگوید: درست آن است که از تَأَیّى، به معناى تثبُّت و پایدارى]5] أخذ شده باشد.
لغویان براى آیه چند معنا گفتهاند: 1. گروه؛ 2.شگفتى؛ 3. نشانه]6]؛ 4. چیزى که براى رسیدن به هدف و مقصودى مورد توجّه و وسیله قرارگیرد.]7]
کلمه آیه در قرآن 86 بار مفرد و 296 بار به صورت جمع آمده است.]8] از نظر مفسّران و لغویان، «آیه» در قرآن به یکى از معانى ذیل به کار رفتهاست:
1
1. نشانه که ریشه همه معانى دیگر است:
﴿وَ کَأیِّن مِن ءایة فِىالسَّموتِ والأرضِ یَمُرُّونَ عَلَیْها وَ هُم عَنها مُعرِضون﴾ چه بسیار نشانهها در آسمانها و زمین است که بر آنها مىگذرند؛ درحالى که از آنها روى مىگردانند.» (یوسف/12،105)
2. دلیل و برهان*]9]:
﴿...ذلِک بِأنَّهم کانُوا یَکفُرونَ بـایت اللَّهِ و یَقتُلُونَ النَّبِیّینَ بِغَیرِ الحقّ... ﴾ ... زیرا به آیات خدا کفر مىورزیدند و پیامبران را به ناحق مىکشتند....» (بقره/2، 61)
3. معجزه]10]:
﴿وَ لَئِن أتَیتَ الَّذِینَ أُوتُوا الکتب بِکُلِّ ءایة ما تَبِعُوا قِبْلَتَک... ﴾ و اگر هرگونه معجز*هاى براى اهل کتاب بیاورى، [باز]قبله تو را پیروى نمىکنند.» (بقره/2،145)
4. درس و عبرت]11]:
﴿لَقَد کانَ فِى یُوسُفَ و إخوَتِه ءایتٌ لِلسّائلین﴾ به راستى در [سرگذشت]یوسف و برادرانش براى پُرسندگان عبرت*ها وجود دارد.» (یوسف/12، 7)
2
5. بنا و عمارت]12]:
﴿أتَبنُونَ بِکُلِّ رِیع ءایةً تَعبَثُون﴾ آیا بر هر تپهاى بنایى مىسازید که [در آن]دست به بیهودهکارى زنید؟» (شعراء/26،128)
6. قدرت و سلطه]13]:
﴿...فَلایَصِلُونَ إلَیکُما بِـایـتِنا ... ﴾ ... که با [وجود]قدرت ما، به شما دست نخواهند یافت....» (قصص/ 28، 35)
7. آیه قرآن]14]:
﴿هُوَ الَّذِى أنزَل عَلیکَ الکِتبَ مِنْهُ ءایتٌ محکمتٌ هُنَّ اُمُّ الکتب و أُخَرُ متشبهت... ﴾ او است کسى که این کتاب [قرآن]را بر تو فرو فرستاد. پارهاى از آن آیات، محکم [صریح و روشن]است. آنها اساس کتابند و [پارهاى]دیگر متشابهاتند.» (آلعمران/3، 7)
به هر کدام از آیات قرآن به تناسب معانى لغوى، آیه گفته مىشود. در تعریف آیه قرآن گفتهاند: قطعهاى از قرآن است که در سورهاى واقع شده و شروع و پایان دارد و از چند جمله یا کلمه ـگرچه برخى در تقدیر باشند ـ تشکیل شده]15]. علاّمه طباطبایى مىگوید: آیه، قطعهاى از قرآن است که جدا از قبل و بعدش قابل تلاوت باشد.]16]
نخستین و واپسین:
دربارهنخستین آیه نازل شده بر پیامبر(صلى الله علیه وآله)سه قول است: 1. آیات یکم تا پنجم سوره علق؛ 2. آیات سوره مدّثّر (بهنقل از جابر)؛ 3. آیات سوره فاتحةالکتاب.]17] در جمع میان سه نظر مىتوان گفت: پنج آیه اوّل سوره علق، نخستین آیاتى است که مقارن بعثت نازل شده و مورد اتّفاق است؛ سپس چند آیه از ابتداى سوره مدّثّر (پس از دوره سه ساله فترت وحى) نازل شد؛ ولى سوره فاتحةالکتاب نخستین سوره* کامل بود [نه نخستین آیات]که نازل شد؛ یعنى چند آیه از سوره علق و مدّثّر در آغاز، عنوان سوره نداشتند و با نزول بقیّه آیههاى سوره، این عنوان را یافتند.]18]
اختلاف آرا در مورد واپسین آیه بیشتر است: 1. آیات سوره نصر (به نقل از ابنعبّاس)؛2. آیات سوره مائده (به نقل از عایشه)؛ 3. آیه ﴿فإن تَوَلَّوْا فَقُل حَسبِىَ اللّهُ﴾ (توبه/9، 129)؛ 4. ﴿یَستَفتُونَک قُلِ اللّهُ یُفتیکُم فِى الکَللَةِ...﴾ (نساء/4، 176) (به نقل صحیح بخارى ازبراءبن عازب)؛ 5.﴿لَقَد جاءکم رَسُولٌ من أنْفُسِکُم﴾ (توبه/9، 128) (روایت دیگرى از ابنعباس)؛ 6. آیه ربا: ﴿یأیّها الَّذِینَ ءامَنوا اتَّقُوا اللّهَ و ذَرُوا ما بَقِىَ مِنَالرِّبوا...﴾ (بقره/2، 278) (به روایت دیگرى از بخارى).]19] ابوبکر باقلانى بر آن است که هیچیک از این اقوال را نمىتوان به رسولخدا(صلى الله علیه وآله)نسبت داد؛ زیرا هرکدام از راویان، این آیات را از روى اجتهاد یا گمان، واپسین آیه مىدانند؛]20] 7. آیه 281 بقره/2 (واتَّقوا یَوماً تُرجَعونَ فیه إلى اللّهِ) رأى مشهور مفسّران این است که حضرت رسول پس از نزول آن، بیش از 21 روز در حیات نبود. این قول را سیوطى از طرق گوناگون از ابن عبّاس روایت کرده؛]21] 8. آیه اکمال: ﴿... الیومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم...﴾ (مائده/5، 3) که در بازگشت پیامبر(صلى الله علیه وآله)از حَجّةالوداع در غدیرخُم نازل شد؛ زیرا سوره مائده، احکامى را در بر دارد که پایان جنگها و نیز کمال و استقرار اسلام را مىرساند؛ بهویژه که این آیه از پایان کار رسالت خبر مىدهد؛ بنابراین مناسب است که واپسین آیه، از واپسین سوره (مائده) باشد.]22]
کوتاهترین و بلندترین آیه:
با صرف نظر از حروف مقطّعه، کوتاهترین آیه از جهت تعداد کلمات، «مُدهامَّتان» (رحمن/55، 64)]23] و از جهت تعداد حروف، «والفَجر» (فجر/89، 1) و «والعصر» (عصر/103، 1) و مانند آن دو است.]24] بلندترین آیه، ﴿یأیّها الَّذِینَ ءامَنوا إذا تَدایَنتُم بِدَین...﴾ (بقره/2، 282) است که به آیه دَیْن معروف شده و یک صفحه کامل مصحفِ با رسمالخط عثمان طه را تشکیل مىدهد.
3
اقسام آیات
محکم و متشابه:
در یک جاى قرآن، آیات به دو دسته تقسیم شده است: محکمات و متشابهات: ﴿هُوَ الَّذِّى أنزَلَ عَلَیک الکتبَ مِنهُ ءایتٌ مُحکَمتٌ هُنَّ أُمُّ الکتبِ وَ أُخَرُ مَتَشبِهت... او کسى است که [این]کتاب [آسمانى]را بر تو نازل کرد [که]بخشى از آن، آیات «محکم» است [و]آنها اساس این کتابند و [بخشى]دیگر «متشابهات» است....» (آلعمران/3، 7 ﴾ مفسّران در مقصود از محکم و متشابه آراى متفاوتى دارند. رشیدرضا براى آن ده قول ذکر کرده است.]25] علاّمه طباطبایى مىگوید:]26] مىتوان نزدیک بیست قول در آن یافت. محکمات، نزد مفسّران، آیاتى است که معناى آنها روشن است و با معناى غیرمراد اشتباه نمىشود. به این دسته آیات باید ایمان داشت و به آنها عمل کرد. متشابهات، آیاتى هستند که ظاهرشان مقصود نیست و مراد واقعى آنها را که تأویلشان است، جز خدا کسى نمىداند. به این گونه آیات نیز باید ایمان داشت؛ ولى از پیروى و عمل به آنها باید خوددارى کرد؛ البتّه به نظر دانشمندان شیعه، تأویل آیات متشابه را پیامبر(صلى الله علیه وآله)و امامان(علیهم السلام)نیز مىدانند.
به نظر علاّمه طباطبایى، لازمه آشکار جمله ﴿هُنَّ اُمُّ الکتب﴾ این است که آیات متشابه از جهت مدلول و مراد، به محکمات برمىگردند، واز روایات به دست مىآید که متشابه در رساندن مدلول خود استقلال ندارد و به واسطه ردّ آن به محکمات روشن مىشود؛ بنابراین در قرآن، آیهاى که هیچگونه دسترس به مقصود واقعىاش نباشد، وجود ندارد.]27]
بیشترین آیات متشابه، در خصوص صفات و افعال خدا است: مانند: ﴿اللّه نُورُ السَّموتِ والأرضِ... خداوند نور آسمانها و زمین است.» (نور/24، 35 ﴾ تشابه در کلمه نور است که خداوند با آن وصف شده. ﴿یَدُ اللّهِ فَوقَ أیدیِهم دست خدا بالاى دستهایشان است.» (فتح/48، 10 ﴾ در این آیه، تشابه در یَد (دست) است که به خدا نسبت داده شده است.
با ارجاع این آیات به محکمات، آنها نیز از صفت محکم برخوردار مىشوند؛محکماتِ آنها مانند: ﴿لَیسَ کَمِثله شَىءٌ چیزى همانند او [خدا]نیست» (شورى/42، 11 ﴾ ، ﴿سبحنَه و تَعلى عَمّا یَصِفُون او از آنچه وصف مىکنند، پاک و منزّه و برتر است» (انعام/6، 100 ﴾ ، ﴿لاتُدرِکُهُ الأبصارُ چشمها او را درنیابد.» (انعام/6، 103 ﴾ عدد آیات متشابه از دویست تجاوز نمىکند.]28] (>محکم و متشابه)
ناسخ و منسوخ:
این تقسیم، برگرفته از این دو آیه است: ﴿ما نَنسَخ مِن ءایة أو نُنْسِها نأتِ بِخیر مِنها أو مِثلِها... هر حکمى را که نسخ کنیم یا آن را به دست فراموشى بسپاریم، بهتر از آن یا مانند آن را مىآوریم...» (بقره/2، 106 ﴾ ، ﴿وإذا بَدَّلنا ءایةً مَکانَ ءایة وَاللّهُ أعلمُ بِما یُنَزِّل... و چون آیهاى را جاىگزین آیهاى کنیم و خدا به آنچه فرو مىفرستد داناتر است». (نحل/16، 101 ﴾
جواز و وقوع نسخ* و عدم آن در آیات قرآن و شناخت ناسخ* و منسوخ، از آغاز مورد توجّه و تحقیق قرآنپژوهان بوده و از مهمترین مبادى فهم قرآن واحکام تشریعى آن شناخته شده است. براى آیات قرآن، سه قسم نسخ برشمردهاند:
4
1. نسخ حکم و تلاوت:
یعنى آیهاى پس از نزول و بیان یک یا چند حکم، همراه با حکم آن، به کلّى محو شود. این نوع نسخ را گروهى از اهلحدیث و جمعى از محدّثان غیر محقّق پذیرفتهاند؛ امّا از دیدگاه بیشتر قرآن پژوهان مردود است؛ زیرا لازمه قبول چنین نسخى، پذیرفتن تحریف قرآن است.
2. نسخ تلاوت و بقاى حکم:
یعنى آیهاى محو شود؛ ولى حکمى که بیان کرده باقى بماند و به آن عمل شود. بیشتر مفسّران و دانشمندان اهل سنّت این گونه نسخ را پذیرفتهاند؛ امّا شیعه به دو دلیل آن را مردود مىداند: یکم. مستند اینگونه نسخ، خبرهاى واحد است؛ در حالى که نسخ قرآن باید با قرآن یا با استناد به سنّت و خبرِ قطعى و متواتر ثابت شود. دوم. این نیز مانند نوع اوّل موجب پذیرش تحریف قرآن است.
5
3. نسخ حکم و بقاى تلاوت:
یعنى شکل آیه با همان بلاغت و اعجاز باقى باشد و تلاوت شود؛ امّا حکم آن با جاىگزینى آیهاى دیگر از جانب خداوند نسخ گردد. این همان نسخ معروف و مورد اتّفاق قرآنپژوهانى است که جواز و وقوع نسخ را پذیرفتهاند.]29]
تقسیمات دیگر:
سیوطى آیات را از جهت نزول، اینگونه تقسیم مىکند: آیات مکّى و مدنى، سفرى و حضرى، تابستانى و زمستانى، فراشى و نومى، زمینى و آسمانى، لیلى و نهارى.]30] و نیز از جهت محتوا و ویژگىهاى دیگر نیز آنها رابه 34 دسته تقسیم کردهاند؛ مانند: آیات الاحکام، آیات استدراج، آیات ناسخ، آیات منسوخ. براى بعضى از آیات، نام نیز نهادهاند که تعدادشان بالغ بر یک صد آیه است؛ مانند: آیه تبلیغ (مائده/5، 67)، آیه ولایت (مائده/5، 55)، آیه حجاب (نور/24، 31)، آیةالکرسى (بقره/2،255).]31]
در بیان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، امامان(علیهم السلام)و اصحاب عناوین و صفاتى براى بعضى آیات قرآن آمده است؛ مانند محکمترین آیه: ﴿إنَّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإحسن و إیتاى ذِىالقُربى وَ یَنهى عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنکَرِ وَالبَغىِ یَعِظُکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرُون در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مىدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز مىدارد. به شما اندرز مىدهد؛ باشد که پند گیرید.» (نحل/16، 90 ﴾ جامعترین یا هراسانگیزترین آیه:﴿فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّة خَیراً یَرَهُ * وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّة شَرّاً یَرَهُ پس هر کس هموزن ذرّهاى نیکى کند، آن را خواهد دید و هر کس هموزن ذرّهاى بدى کند، آن را خواهد دید.» (زلزله/99، 7و 8 ﴾
پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: عظیمترین آیه، آیةالکرسى (بقره/2، 255) است. از امام على(علیه السلام)نقل شده که شما اهل عراق مىگویید: امیدوار کنندهترین آیه، ﴿قل یعبادى الَّذین أسْرَفوا على أنفُسِهم...﴾ (زمر/39، 53) است؛ امّا ما اهلبیت مىگوییم: این آیه است: ﴿وَ لَسَوفَ یُعطِیک رَبُّک فَتَرضى و به زودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى».]32] (ضحى/93، 5 ﴾
ترتیب آیات:
درباره نظم وترتیب آیات میان قرآنپژوهان دو دیدگاه وجود دارد: بیشتر محقّقان اهلسنّت و شیعه برآنند که جاىگاه آیات درسورهها با هدایتِ رسول(صلى الله علیه وآله)به وسیله جبرئیل و دستور حضرت به اصحاب معیّن مىشد؛ بنابراین، ترتیب موجود توقیفى است؛ یعنى تغییر آن جایز نیست. اینان مىگویند: صحابه حافظ قرآن که تا آخر عمر پیامبر (صلى الله علیه وآله) و پس از او نیز مىزیستند، قرآن را با همان ترتیب زمان حضرت روایت مىکردند. زیدبنثابت خود یکى از حافظان و راویان قرآن بود و به دستور ابوبکر مأمور تدوین قرآن به شکل مصحف شد. او آیات را براساس مرسوم زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مرتّب و مدوّن کرد و هیچگونه اختلافى میان مسلمانان در ترتیب آیات پدید نیامد.]33] روایاتى که در این باره وارد شده، دلیلى دیگر بر این مدّعا است. عثمانبنابى عاص مىگوید: ما نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)بودیم. دیدیم دیدگان خود را بالا برد و در نقطهاى متمرکز کرد و فرمود: جبرئیل هماکنون بر من فرود آمد و گفت: آیه ﴿إنّ اللّهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإحسن﴾ (نحل/16، 90) را در این جاى سوره نحل قرار دهم؛]34] افزون بر این، اگر ترتیب موجود تغییر یابد، از اعجاز بیانى قرآن کاسته مىشود و این، دلیل بر ترتیب آیات بر اساس وحى خدا و امر پیامبر(صلى الله علیه وآله)بوده است.]35] سیوطى نظریّه توقیفى بودن را اجماعى مىداند و آن را از زرکشى و ابوجعفربنزبیر نقل مىکند.]36]
6
عدّهاى دیگر معتقدند که ممکن است آیات قرآن در زمان پیامبر مرتّب شده باشد؛ امّا پس از وى، ذوق، سلیقه و اجتهاد اصحاب در نظم و ترتیب موجود نقش داشته است. به نظر علاّمه طباطبایى، روایات جمع اوّل قرآن (زمان ابوبکر) مؤید این است که اجتهاد اصحاب در ترتیب آیات دخالت داشته، وروایت عثمانبنابىعاص، فقط ترتیب بعضى از آیات نه تمام آنها را به دست پیامبر(صلى الله علیه وآله)ثابت مىکند و اگر بپذیریم که همه آیات به دستور حضرت مرتب شده، بدان معنا نیست که آنچه را اصحاب منظّم و مرتّب کردهاند، همان ترتیب زمان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)است و فقط این مطلب را مىرساند که آنان تعمّدى بر تغییر موارد روشن و مسلّم نداشتهاند؛ امّا در جایى که آشکار نبود و نمىدانستند، اطمینانى به حفظ ترتیب آن حضرت نیست؛ همچنین طبق روایات، او آیات مکّى را در سورههاى مکّى و آیات مدنى را در سورههاى مدنى قرار مىداد؛ امّا آنچه هماکنون دیده مىشود، وجود آیات مکّى در سورههاى مدنى و بالعکس است و اجماعى که بر وحدت ترتیب فعلى با ترتیب زمان پیامبر ادّعا شده، اجماع منقول است و نمىتوان بر آن تکیه کرد.]37]
تعداد آیات:
در شمار آیات قرآن اختلاف است. یکى از عوامل این اختلاف آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله)هنگام تلاوت*، در انتهاى هر آیه وقف مىکرد و روشن مىشد که آن جا پایان آیه است؛ سپس براى تکمیل و ارتباط سخن، آن را به آیه بعد وصل مىکرد و شنونده گاهى مىپنداشت که در آن جا فاصله و وقفى نیست و دو آیه را یکى مىشمرد؛ بنابراین، اختلاف روایات در موارد وصل و وقف، سبب اختلاف در شمار آیات شد و در پى آن، مکتبهاى گوناگونى در این باره پدید آمد که عبارتند از مکتب کوفى: 6236 آیه؛ مدنى: (دو عدد دارد) 6000 و 6214 آیه؛ بصرى: 6204 آیه، وشامى: 6225 آیه.]38] عدد کوفى چون به على(علیه السلام)منسوب است، نزد دانشمندان علوم قرآن و تفسیر به واقعیّت نزدیکتر و از اعتبار ویژهاى برخوردار است. عدد آیات در مصحف شریف براساس مکتب کوفى است. سیوطى از ابوعمرو دانى نقل مىکند که عدد شش هزار در آیات قرآن اجماعى است و از آن کمتر نگفتهاند؛ امّا در بیشتر از آن، دویست و چهار، چهارده، نوزده، بیست و چهار، وسى و شش آیه نیز گفتهاند. ابنضریس از طریق عثمان بن عطا از پدرش از ابنعباس نقل مىکند که تمام آیات قرآن 6660 آیه است.]39]
به طور کلّى سورهها از جهت تعداد آیات سه دستهاند: یکم. چهل سورهاند و در تعداد آیاتشان هیچ اختلافى نیست. دوم. چهار سورهاند که در اجمالشان اختلافى نیست؛ یعنى همه اهل عدد در تعداد آیات آنها وحدت نظر دارند؛ امّا در تفصیل آنها اختلاف است؛ به طور مثال، اهل کوفه «طسم» (قصص/28، 1) را یک آیه و دیگران بهجاى آن ﴿اُمّةً مِن النَّاسِ یَسْقُون﴾ (قصص/28،23) را یک آیه شمردهاند. سوم. هم در اجمال و هم در تفصیلشان اختلاف است که هفتاد سورهاند؛ مانند فاتحةالکتاب که تعداد آیاتش را شش، هفت، هشت و نُه گفتهاند و از طرفى گروهى ﴿بسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرّحیم﴾ و عدّهاى دیگر ﴿أنعمتَ عَلیهِم﴾ را یک آیه مىدانند.]40]
7
به نظر علاّمه طباطبایى، عددهایى که گفتهاند، نصّ متواتر یا خبر واحد معتبرى که بتوان بر آن تکیه کرد، ندارد؛ بنابراین، اعتقاد به هیچ کدام لازم نیست؛ بلکه مىتوان هر کدام را با تحقیق پذیرفت یا رد کرد.]41]
تناسب آیات:
شکّى نیست که میان آیات قرآن، نوعى مناسبت و همبستگى وجود دارد. این مناسبت از چند جهت مورد توجّه قرار مىگیرد: الف. مناسبت میان دستهاى از آیات یک سوره که موضوعى خاص را بیان مىکند و این همان وحدت سیاق و مصطلح مفسّران است؛ ب. مناسبت میان مجموع آیات یک سوره که هدف یا اهداف متعدّدى را تعقیب مىکند و پس از رسیدن به آن، سوره به پایان مىرسد. کوتاهى و بلندى سورهها نیز به این سبب برمىگردد.]42]
آن دسته از قرآنپژوهان که ترتیب آیات را توقیفى مىدانند ( < ترتیب آیات، همین مقاله) بر لزوم کشف این مناسبت تأکید مىکنند. در این باره ابوالحسن برهانالدین عمر بقاعى کتابى به نام نظمالدُرر فى مناسبات الآیات و السّور تألیف و براساس مناسبات میان آیات، قرآن را تفسیر کرده است. سیوطى نیز کتابى به نام اسرار ترتیب القرآن نوشته. او مىگوید: دانستن مناسبت آیات، علمى شریف است و چون دقیق بوده، مفسّران کمتر به آن توجّه کردهاند و بیشتر از همه امام فخررازى به آن پرداخته و گفته است که بیشترین لطایف و ظرافتهاى قرآن در ترتیب و روابط میان آیات نهفته. نخستین کسى که از علم مناسبت آیات و سورهها بحث کرد، ابوبکر نیشابورى بود. او هنگامى که بر کرسى تدریس مىنشست، همواره از حکمت ارتباط میان آیات سخن مىگفت. شیخ ولىالدین ملوى نیز مىگوید: هر کس بگوید چون قرآن به طور تدریجى فرود آمده، نباید در پى کشف مناسبات آیات باشیم، دچار توهّم شده؛ زیرا جان کلام همین جا است که قرآن نزولش براساس وقایع، وترتیبش براساس حکمت و مطابق لوح محفوظ است.]43]
فخررازى مىگوید: خداوند آیات را با بهترین روش مرتّب کرده؛ براى مثال، گاهى احکامى را بیان و در طىّ آن آیاتى را با آهنگ تشویق و تهدید فرود آورده؛ سپس آیاتى را که عظمت و بزرگى خدا را بیان مىکند، به آن افزوده است؛ زیرا پذیرش تکلیف به اعمال سخت، در ابتدا از جانب انسان مشکل است، مگر آن که با تشویق و تهدید همراه شود و این دو در قلبها تأثیر نمىکند، مگر اینکه انسان به کمال و عظمت صادرکننده تکلیف ایمان داشته باشد.]44] شاید بتوان گفت: در میان مفسّران، بیش از همه طبرسى در مجمعالبیان به ارتباط و تناسب میان آیات و سورهها توجّه کرده. او در ذیل عنوان «النّظم» به شرح پیوند معنوى آیات پرداخته است. مفسّران دیگرى که به این امر توجّه کردهاند، زمخشرى در الکشّاف، فخررازى در التفسیر الکبیر، آلوسى در روحالمعانى، محمّدرشیدرضا در تفسیر المنار و شیخ محمود شلتوت در تفسیر القرآن الکریم هستند.
برخى دیگر از مفسّران، با آن که معتقد به وجود تناسب میان آیاتند، مىگویند: نباید براى کشف مناسبت، خود را به زحمت انداخت؛ زیرا قرآن کتابى فنّى و درسى نیست تا داراى فصول و نظام تألیفى خاصّى باشد؛ بلکه در طول 23 سال به تدریج نازل شده؛ پس ممکن است در بسیارى موارد میان آیاتش پیوند خاصّى نباشد.
8
شیخ عزالدّین مىگوید: شناخت مناسبت آیات خوب است؛ امّا این مناسبت باید براساس ارتباط میان اجزایى باشد که اوّل و آخرش به هم ربط دارد؛ بنابراین نباید ربطهاى نادرستى را به کلام خدا نسبت داد]45]. به گفته علاّمه طباطبایى، چه بسا ممکن است چند آیه به صورت جملهاى معترضه که بیانگر مطلب دیگرى باشد، میان دو آیه همسیاق فاصله شوند؛ بنابراین نیازى به تکلّف و زحمت براى یافتن ارتباط و تناسب آیات نیست و دلیلى بر لزوم این تناسب وجود ندارد، مگر در سورههایى که یکجا نازل شده، یا آیاتى که ارتباطشان روشن است.]46]
ویژگى آیاتقرآن:
روشنىوقابلفهم بودن، ویژگى برجسته آیاتقرآن است. این حقیقت با واژه «بیّن» ﴿ولَقد أنزَلنا إلیکَ ءایـت بیّنت﴾ (بقره/2،99) و «تفصیل» (اعراف/7، 174) به معناى جداکردن آنها ازیکدیگر آنگونه که معنا و مدلول هریک درجاىخود روشنشود]47]و«تصریف» (احقاف/46،27) به معناى بازگویى بیان شده است. آیات قرآن به روشنگر نیز وصف شده: ﴿ولَقد أنزَلنا إلیکُم ءایت مُبیّنت.﴾ (نور/24،34)
نقش و آثار آیات قرآن:
الف. افزایش ایمان که بر اثر تلاوت آیات قرآن بر مؤمنان حاصل مىشود: ﴿إنّما المُؤمِنون الَّذینَ إذا ذُکِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلوبُهُم و إذا تُلِیَت عَلَیهِم ءایـتُه زادَتُهم إیمـنًا.﴾ (انفال/8، 2) ب. بازگشت به سوى خدا، از جمله اهداف نزول آیات شمرده شده: ﴿وَکذلِک نُفصِّلُ الأیـتِ و لَعلَّهم یَرجِعُون.﴾ (اعراف/7، 174) ج. شناساندن راه و روش مجرمان ـ براى آنکه مؤمنان از آن دورى کنند ـ از اهداف نزول آیات قرآن است:]48]﴿وَکذلِکَ نُفصِّلُ الأیـتِ و لِتَستَبین سَبیلُ المُجرِمین.﴾ (انعام/6، 55) د. تزکیه و تعلیم: از خواستههاى ابراهیم(علیه السلام)براى ذرّیّه خود از خداوند، فرستادن پیامبرى است که آیات را براى تعلیم و تزکیه بر آنان بخواند: ﴿ربَّنا وَابعَث فیهِم رسُولاً مِنهم یتلُوا عَلیهِم ءایـتِکَ و یُعَلِّمُهُمُ الکِتـبَ والحِکمَةَ و یُزکّیهم.﴾ (بقره/2، 129) هـ. تفکّر و ژرفنگرى از آثار دیگر آیات قرآن است: ﴿وأَنزَلنا إِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم و لَعَلَّهُم یَتفَکَّرون.﴾ (نحل/16،44)
قرآن براى تأثیر آیات، شرایطى را برشمرده: 1. ایمان*: در آیه 2 انفال/8 آمده است که هنگام تلاوت آیات قرآن بر مؤمنان، ایمانشان افزایشمىیابد. 2. یقین* داشتن به نزول آیات ازسوى خداوند: ﴿قد بَیَّنَّا الأیـتِ لِقَوم یوقِنون.﴾ (بقره/2، 118) 3. تعقّل: خداوند صاحبان خرد وآنان را که تعقّل* مىکنند، کسانى مىداند که ازآیات قرآن اثر مىپذیرند و متذکّر مىشوند: ﴿هُوَالَّذى أَنزَلَ عَلَیکَ الکِتـبَ مِنهُ ءایـتٌ مُحکَمـت ... و ما یَذَّکَّر إلاّ أُولوا الألبـب». (آلعمران/3، 7 ﴾
برخورد با آیات قرآن:
آیه 1 رعد/13 از ایمان نیاوردن بیشتر مردم به آیات قرآن (با وجود حقّانیّت آن) خبر مىدهد:﴿المر تِلکَ ءایـتُ الکِتـبِ وَ الّذى أُنزِلَ إلیکَ مِن رَبِّک الحَقُّ وَلکنَّ أکثرَ النّاسِ لایُؤمِنون﴾ (رعد/13، 1) و در آیات بسیارى به آنان وعده عذاب مىدهد و متذّکر مىشود که در قیامت کافران را دسته دسته به جهنّم وارد مىکنند و به آنان خطاب مىشود: مگر پیامبران، آیات پروردگار را بر شما نخواندند و از ملاقات این روز برحذر نداشتند؟ (زمر/39، 71 و مائده/5، 86 و آلعمران/3، 3و 4) منکران و اعراض کنندگان از آیات قرآن، گاهى فاسق شمردهشدهاند: ﴿وَ لَقَد أَنزَلنا إلیکَ ءایـت بَیِّنـت وَمایَکفُرُ بِها إلاّ الفـسِقون.﴾ (بقره/2،99) وگاهى ظالم و مجرم: ﴿وَ مَن أظَلَم مِمَّن ذُکِّر بِـایـتِ رَبِّهِ ثُمَّ أعرَضَ عَنها إنّا مِن المُجرِمینَ مُنتَقِمون﴾ (سجده/32،22) و نیز مستکبر که به شدّت مورد سرزنش قرار گرفتهاند: ﴿قَدکانَت ءایـتى تُتلى عَلیکُم فَکُنتم عَلى أعقـبِکُم تَنکِصونَ * مُستَکبِرین به سـمِراً تَهجُرون.﴾ (مؤمنون/23،66و67)
9
منکران آیات قرآن، روشهاى گوناگونى را براى انکار آن در پیش مىگرفتند. جدال بىدلیل از روشهاى برخورد مشرکان با آیات است که سبب خشم خداوند و توبیخ او مىشود: ﴿الَّذِینَ یُجـدِلونَ فى ءایتِ اللّهِ بِغَیرِ سُلطـن اَتـَـهُم کَبُر مَقتاً عِندَاللّهِ....﴾ (مؤمن/40، 35، 4، 56 و69) مقصود از جدال* در این آیات، جدال باطل است که براى از بین بردن حقّ بهکار مىرود، نه جدال براى اثبات حق؛ زیرا خداوند خود، پیامبر را به جدال حقّ مأمور فرمودهاست: ﴿وجدِلهُم بِالَّتى هِى أحسَن». ]49] (نحل/ 16، 125 ﴾
استهزا*، گونهاى دیگر از برخورد با آیات قرآن بود: ﴿وإذا عَلِمَ مِن ءایـتِنا شَیئاً اتَّخَذَها هُزُواً أُولـئک لَهم عَذابٌ مُهینٌ﴾ (جاثیه/45، 9) یا آنکه هنگام تلاوت آیات بر آنان، آن را افسانه پیشینیان مىدانستند: ﴿إذا تُتلى عَلیه ءایـتُنا قال أسـطیرُ الأوَّلین.﴾ (قلم/68، 15 و انفال/ 8، 31) سحر* دانستن آیات قرآن، حربه دیگر کافران براى مقابله با آن بود:﴿وإذا تُتلى عَلیهم ءایـتُنا بَیِّنـت قالَ الّذین کَفروا لِلحَقِّ لَمّا جاءَهُم هـذا سِحرٌ مُبینٌ.﴾ (احقاف/46، 7)
تلاوت آیات قرآن:
خداوند تلاوت آیات بر پیامبر را به خود نسبت داده: ﴿ذلک نتلوهُ عَلیکَ مِنَ الأیـتِ وَ الذِّکرِ الحَکیم﴾ (آلعمران/3، 58) و تلاوت آیات بر مؤمنان براى تعلیم و تزکیه آنان را هدف برانگیخته شدن پیامبر(صلى الله علیه وآله)مىداند: ﴿هُو الَّذِى بَعَثَ فىالأُمّیّین رَسولاً مِنهم یَتلوا عَلیهم ءایتِه و یُزکّیهم و یُعلِّمُهم الکِتـبَ والحِکمةَ﴾ (جمعه/62،2) و پیامبر و مسلمانان به تلاوت آیاتقرآن به اندازه میسور سفارش شدهاند. (مزمّل/73،20)
قرآن برخورد معاندان و پذیرندگان حق را هنگام تلاوت آیات بر آنان، متفاوت بیان مىکند. در چهره کافران (هنگام تلاوت آیات قرآن بر آنان) آثار انکار نمایان شده، به شدّت خشمگین مىشوند؛ چنانکه نزدیک است برخیزند و بر کسانىکه آیات را بر ایشان تلاوت مىکنند، حمله برند: ﴿وإذا تُتلى عَلیهِم ءایـتُنا بَیِّنـت تَعرِفُ فى وُجوهِ الَّذینَ کَفَروا المُنکَرَ یَکادونَ یَسطُونَ بِالَّذین یَتلُونَ عَلیهِم ءایـتِنا....﴾ (حج/22،72)
دسته دیگر که حقپذیرند، با تلاوت آیات بر آنان، ایمانشان افزونتر مىشود (انفال/8، 2) و ازآنرو که حقیقت را یافتهاند، چشمانشان از شوق اشک مىریزد:﴿وإذا سَمِعوا ما أُنزِلَ إِلَى الرَّسول تَرى أَعیُنهم تَفیضُ مِن الدَّمعِ ممّا عَرفُوا مِن الحقّ....﴾ (مائده/5، 83)
10
منابع:
الاتقان فى علوم القرآن؛ اصطلاحنامه علوم قرآنى؛ البرهان فى علوم القرآن؛ تاریخ قرآن، معرفت؛ التحقیق فى کلمات القرآن الکریم؛ تفسیر التحریروالتنویر؛ التفسیرالکبیر؛ تفسیر المنار؛ التمهید فى علوم القرآن؛ جمهرة اللغه؛ الصحاح؛ الدرّالمنثور فى التفسیر بالمأثور؛ روحالمعانى فى تفسیر القرآن العظیم؛ قرآن در اسلام؛ کشفالاسرار و عدةالابرار؛ مجمعالبیان فى تفسیر القرآن؛ المعجم الاحصائى؛ معجم مقاییساللغه؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فى تفسیرالقرآن؛ نکت الانتصار؛ نور علم.
مرتضى اورعى
[1] مقاییس، ج1، ص167، «اَیى».
[2] الصحاح، ج6، ص2275، «اَیى»؛ التحقیق، ج1، ص186، «آیه».
[3] مقاییس، ج1، ص167، «اى ى».
[4] جمهرة اللّغه، ج1، ص250، «آیه».
[5] مفردات، ص101، «اى».
[6] البرهان فى علوم القرآن، ج1، ص363.
[7] التحقیق، ج1، ص172، «آیه».
[8] المعجم الاحصائى، ج2، ص24ـ30.
[9] مجمعالبیان، ج1، ص255.
[10] کشفالأسرار، ج1، ص402.
[11] مجمعالبیان، ج5، ص323.
[12] همان، ج7، ص310.
[13] روحالمعانى، مج11، ج20، ص116.
[14] المیزان، ج2، ص20.
[15] الاتقان، ج1، ص145.
[16] المیزان، ج13، ص231.
[17] البرهان فى علوم القرآن، ج1، ص293ـ300.
[18] تاریخ قرآن، ص44.
[19] البرهان فى علوم القرآن، ج1، ص297.
[20] نکت الانتصار، ص89.
[21] الدّرالمنثور، ج2، ص116.
[22] تاریخ قرآن، ص46.
[23] التحریر و التنویر، ج1، ص77.
[24] الاتقان، ج2، ص357.
[25] المنار، ج3، ص163ـ165.
[26] المیزان، ج3، ص32 ـ 43.
[27] قرآن در اسلام، ص37.
[28] التمهید، ج3، ص14.
[29] التمهید، ج2، ص285.
[30] الاتقان، ج 1، ص 10.
[31] اصطلاحنامه علوم قرآنى، ص100.
[32] الاتقان، ج2، ص353.
[33] التحریروالتنویر، ج1، ص79.
[34] الاتقان، ج1، ص133.
[35] التحریروالتنویر، ج1، ص79.
[36] الاتقان، ج1، ص132.
[37] المیزان، ج12، ص127ـ129.
[38] نور علم، ش43 و 44، ص8، «آیه».
[39] الاتقان، ج1، ص146.
[40] الاتقان، ج1، ص148.
[41] المیزان، ج13، ص232.
[42] التمهید، ج5، ص239.
[43] الاتقان، ج1، ص235.
[44] التفسیر الکبیر، ج11، ص61.
[45] الاتقان، ج2، ص234.
[46] المیزان، ج4، ص359.
[47] المیزان، ج8، ص323.
[48] همان، ج7، ص106.
[49] المیزان، ج17، ص305.
فهرست آیات
نظر شما