ضرورت حفظ قرآن
منبع: سروش وحی : بهمن 1384، شماره 21
انسان در زندگی روزمره خود نیاز به قانونی جامع و کامل دارد به نام دین. نیاز فطری انسان و اقتضائات روحی او، کشش انکار ناپذیری به سوی دین دارد. در میان ادیان الهی نیز، دینی که عصاره کمال یافته ادیان آسمانی در طول حضور آدمی بر روی زمین است، دین مقدس اسلام میباشد.
بدیهی است هر پیامبری که ادعای رسالت از سوی خداوند مهربان را دارد، میبایست معجزهای بیاورد تا ثابت کند او فرستاده حقیقی خداوند یکتاست. از این رو، پیامبر گرامی اسلام معجزات فراوانی داشت که بر اثبات حقانیت او فریاد بر میآورد؛ مثل: شق القمر، سخن گفتن سنگریزه در دست حضرت، شهادت کوه و درختان بر رسالت ایشان و ... . اما از این میان، چون حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآلهوسلم خاتم انبیاست ، یعنی قرار است بعد از او دیگر پیامبری از سوی خدا به جانب مردم برانگیخته نشود، لازم است معجزهای داشته باشد که نه فقط در زمان حیات آن بزرگوار بلکه بعد از ایشان هم در میان مردم اعصار گوناگون باشد و نشانگر صداقت دین مبین اسلام و نبی مکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم باشد.
این معجزه قرآن کریم است. از زمان پیامبر گرامی اسلام تا هرگاه که بشر بر روی کره خاکی قدم بردارد، قرآن معجزهای است که دلالت میکند بر آنکه تنها دین واقعی و حقیقی که از سوی خداوند فرستاده شده و نسخ نشده است، دین اسلام است؛چون سخنی است که هیچ انسان یا سایر مخلقات مانند جن نیز نمیتوانند نظیر او را بیاورند، پس فقط میتواند از جانب خالق جهان آمده باشد، و چون قرآن کریم، تنها دین جاودان و مورد قبول را اسلام میداند و نبوت پیامبر خاتم را تصدیق میکند، پس دیگر جای شکی باقی نمیماند که اگر انسانی بخواهد به نیاز فطری خود پاسخ بگوید و دین را به عنوان قانون زندگی بپذیرد، باید به سراغ اسلام بیاید و قبل از آن با قرآن، این معجزه جاوید و عصاره و اساس اسلام، آشنا شود. در جهان امروز که منادیان جریانات و مذاهب گوناگون هر یک مدعیاند ما بر حق هستیم، مسلمانی میتواند اثبات کند اسلام تنها راه حق است که موجب کمال انسان میشود، که با قرآن آشنایی کامل داشته باشد، و گرنه در میان توجیهات و شبههافکنیهای شیاطین انس و جن راه حق خود را هم گم میکند، چه رسد به اینکه دیگران را هم بتواند هدایت کند.
بنابراین مسلمان باید با قرآن آشنا باشد و دلیل نیاز به این آشنایی هم روشن شد. حال ببینیم این آشنایی باید در چه سطحی باشد. ایا فقط باید بدانیم که خداوند قرآن را نازل کرده و قرآن، هر آنچه را که بشر به آن نیاز دارد، به عنوان یک قانون اساسی بیان نموده است؟ یا همین که بتوانیم از روی قرآن بخوانیم و تجوید، صوت و لحن را بدانیم و الفاظ آن را حفظ کنیم، ما را به سر منزل مقصود میرساند؟
جواب منفی است. آشنایی یک مسلمان با قرآن علاوه بر موارد فوق، باید شامل فهم لغات ،ترجمه ایات و تفسیر ابتدایی و مختصر آن هم بشود تا هم بتواند به نیازهای خود پاسخ دهد، هم از شبهات دیگران نهراسد و هم مشتاقان هدایت را به وسیله قرآن به راه راست ارشاد نماید.
1
خوب میدانیم که فهم کامل ترجمه و تفسیر قرآن کاری سخت است و برای همگان ممکن نیست؛ چرا که قرآن به زبان عربی است و فرد باید علاوه بر درک ادبیات عرب، با لغت عربی آشنا باشد و همیشه نیز آنچه را از تفسیر آموخته در ذهن داشته باشد و این کار شاید بیش از ده سال وقت از هر شخصی را بگیرد.
غیر مسلمانان هم توقع دارند که برای آشنایی با اسلام، معارف قرآن را از خود مسلمانان بیاموزند. از سوی دیگر، هجمههای فرهنگی شرق و غرب، انسان را لحظه ای به خود وا نمیگذارد که راه رهایی فقط فهم و انس با قرآن است و آن هم کار مشکلی است.
راه حل آسان برای همگان ،همان حفظ الفاظ قرآن است که مقدمه فهم و تفسیر و برداشت از قرآن است.
اگر شخصی ایات و سورههای متبرک قرآن را در حافظه خود داشته باشد، همراه حفظ قرآن، معانی لغات و مختصری همیشه در ذهن اوست که با گوشت و خون او آمیخته شده و جزیی از وجودش گشته و هرگاه بخواهد در معجزه جاودان الهی تفکر کند، می تواند به راحتی به حافظه خود مراجعه کند و مطابق نیازش ایاتی را برگزیند و در آنها تأمل کند، و نیز اگر کسی شبهه یا اشکالی در دین او وارد کرد، می تواند به راحتی با قرآن پاسخ کامل و شایستهای برایشان بیان کند. اگر تشنه خستهای که دنبال دریافت حق است و در گرداب ظلمات گروههای اجتماعی و سیاسی و اعتقادی گم شده، به او مراجعه کرد، به سهولت جواب قانع کننده ای از قرآن می دهد؛ چرا که او حافظ قرآن است و تمام ایات قرآن همیشه در دسترس قرار دارد .
ببینیم حال کسانی که قرآن را حفظ نیستند، اما مدتها بر روی مفاهیم و تفسیر آن کار کردهاند، چگونه است؟
آنان بر اثرسالها زحمت و کار بر روی تفسیر و فهم قرآن توانسته اند معارفی عظیم از قرآن را در سینه داشته باشند، اما هزار حسرت و تأسف که هرگاه بخواهند از این آب شیرین خود بهره گیرند یا دیگران را سیراب سازند، تسلط و توانایی را ندارند؛ چون متن قرآن که اساس همه آموخته هایشان است، همراهشان نیست و مراجعه به قرآن هم، چنان که باید جوابگوی آنها نیست؛ زیرا ایهای را که درباره یک مسئله اعتقادی، سیاسی اجتماعی فرهنگی است، چگونه میتوان با مراجعه به معجم المفهرس پیدا کرد. هم وقت بسیاری را خواهد گرفت و هم نهایتاً آن آیه را که گویای این مطلب است، نمیتوان یافت. اما حافظ قرآن می تواند هر ایهای را در هر زمینه که بخواهد، به راحتی با مراجعه به محفوظاتش بیاید و به آن استدلال میکند، اما آن که حافظ قرآن نیست، از این فیض بیبهره است؛ هر چند سالیان متمادی بر تفسیر کار کرده باشد.کار حافظ قرآن بسیار آسان تر است از کسی که می خواهد با مراجعه به تفسیر موضوعی یا جست و جو در رایانه، آیه مورد نظر خود را بیابد. اینجاست که ارزش و جایگاه حافظ قرآن به خوبی آشکار می گردد.
نظر شما